نویسنده: حسن انصاری




 
درباره کرامیه تاکنون مقالات متعددی از سوی محققان غربی و مسلمان منتشر شده است . با این وصف هنوز بسیاری از مسائل مربوط به تاریخ و عقاید آنان در پرده ابهام است .
این امر در وهله اول به دلیل از میان رفتن آثار دست اول آنان و از جمله کتابهای محمد بن کرام , بنیانگذار این مکتب و فرقه مذهبی است . از دیگر سو بسیاری از کتابهای موجود آنان نیز در دوره هایی از تحول فکری این فرقه و اصلاحات آنان در قرنهای متأخرتر نوشته شده است و از اینرو به درستی نمی توانند ریشه های اندیشه آنان را نشان دهد . حتی به دلایل مختلف و از جمله به دلیل وضعیت اجتماعی و سیاسی در قرنهای واپسین حیات آنان بسیاری از کتابهای آنان در بافتی عمومی تر نوشته شده و شناخت هویت کرامی این آثار چندان ساده نیست . به هر حال از مهمترین شخصیتهای تأثیر گذار آنان , جز پاره هایی اندک و منقول در منابع متأخرتر در اختیار نیست و از خیل عظیم عالمان کرامی خراسان که با نام آنان خوشبختانه از طریق منابعی همانند سیاق فارسی آشنا هستیم , نوشته و کتابی در اختیار نداریم . تاریخ آنان نیز که هنوز به درستی نوشته نشده و بیشتر آنچه درباره آنان در اختیار است , مجموعه ای است از نوشته های مخالفان آنان از میان شافعیان اشعری و یا حنفیان معتزلی و سنی . اما با این وصف می توان مطمئن بود که هنوز بسیاری از کتابهای عربی و فارسی از آنان موجود است و تاکنون شناسایی نشده است . با تأمل در برخی متون فارسی نویسندگان خراسانی می توان قرائنی بر کرامی بودن آنان به دست آورد ؛ در کتابهای امالی و مجالس و فصول وقصص انبیاء و تفاسیر و ترجمه های قرآن . از سالها پیش این حرکت آغاز شده است . از استاد فان اس که در رساله ای به زبان آلمانی , بازیافته هایی را درباره کرامیه گردآورد و تحلیلهای عالی از برخی گزارشها و متون در اختیار گذاشت , عملا این کار شتابی تازه گرفته است . برخی متون فارسی که از پیشتر چاپ شده بود , نیز مورد تحلیل قرار گرفته است . برخی متون عربی هم در یکی دو دهه اخیر منتشر شده که هم اینک ثابت شده است که متعلق به کرامیان است .با این وصف هنوز شماری دیگر از متون فارسی و عربی هست که می بایست منتشر شود . هارون زیسو از محققانی است که در این زمینه فعال است . برخی متون که پیشتر به چاپ رسیده بود و هویت مولفان آنها از لحاظ گرایش به کرامیه روشن نبود , در شمار آثار مهمی است که در تحقیقات اخیر مورد مطالعه قرار گرفته اند . نسخه های خطی جدیدی نیز در همین رابطه در سالهای اخیر کشف شده اند و مورد مطالعه قرار گرفته اند . استاد دکتر شفیعی کدکنی با نوشتن چند مقاله در خصوص زبان , ادبیات , تاریخ و عقاید آنان گامهای مهمی در زمینه تحقیقات کرامی برداشته اند . اینجانب در طول ده سال گذشته چندین مقاله در این زمینه نوشته است . این مقالات به نسخه های تازه ای مربوط می شود که پیشتر ناشناخته بود , از جمله نسخه مجموعه کرامی بسیار کهن کتابخانه آستان قدس که شامل چندین متن کرامی است و نیز نسخه کهن صحیفه سجادیه را در بر دارد با روایت کرامیان . نسخه کتاب زین الفتی نیز در همین شمار است که نخستین بار به همت استادم مرحوم علامه سید عبدالعزیز طباطبایی با آن آشنا شدم و با دقت در آن ,کرامی بودن مولف را شناسایی کردم . در مقاله ای با توجه به این کتاب نشان دادم که کتاب کرامی المبانی لنظم المعانی که پیشتر کرامی بودن مولف آن مورد بحث قرار گرفته بود و هارون زیسو و کلود ژیلیو درباره آن مقالاتی منتشر کرده بودند , وکتاب از دیر باز مجهول المولف قلمداد می شد , وابسته به مولف زین الفتی است . اما آن زمان هنوز گمان می کردم که هر دو کتاب از عاصمی است که زین الفتی به نام او منتشر شده بود . اما با دقت در کتاب الایضاح اندرابی , نسخه خطی مهمی در علم قرائات که تنها بخش اندکی از آن تاکنون منتشر شده است , و با دقت و مقایسه در اسانید و مطالب آن به این نکته پی بردم که اولا اندرابی نیز از دانشمندان کرامی بوده و این مطلبی است که از طریق منابع دیگر و از جمله نسخه آستان قدس نیز روشن می شود وثانیا مهمتر از آن برای من روشن شد که بر پایه این کتاب , کتاب المبانی و به تبع آن کتاب زین الفتی تألیف عاصمی نیست , بلکه این کتاب اثری است از مولفی کرامی که نام وی در سیاق فارسی هم هست , به نام ابن بسطام الطحیری . در مقاله کتاب ماه دین به این نکات در حدود پنج سال پیش اشاره کرده ام . کتابهای المبانی و الایضاح در آشنایی ما با کرامیان می تواند سهم عمده ای داشته باشد , اما تاکنون تنها بخشهایی از این دوکتاب به چاپ رسیده و حتی کتاب زین الفتی نیز به شکل ناقص و دست خورده ای منتشر شده است .به نظر می رسد باید در وهله اول تلاش گسترده ای آغاز شود تا مجموعه میراث باقی مانده کرامی فارسی و عربی ایرانی منتشر شود و بدین وسیله راه برای تحقیق در زمینه تاریخ و عقاید آنان بازتر شود . آنچه گفته شد تنها در مورد کرامیه خراسان بود , اما می دانیم که کرامیه در بیت المقدس هم از همان دوره آغازین تاریخ خود حضور داشته اند و گزارشهایی در این باره در اختیار ما قرار دارد. بی تردید پیدا شدن اسنادی از کرامیه در بیت المقدس می تواند شناخت ما را با تمایزات درون فرقه ای آنان بیشتر کند . این احتمال وجود دارد که کرامیه در بیت المقدس به دلیل وضعیت اقلیت خود بیشتر در صدد حفظ سنتهای اعتقادی خود بوده اند , برخلاف خراسان , که بهر حال آنان با تاریخی پر فراز و نشیب ناچار به روابط با شافعیان و حنفیان بوده اند و در تبادل فکری با آنان بی تردید عقاید آنان دستخوش تغییراتی می شده است . به طور مثال سهم ابن هیصم کرامی در خراسان را در این زمینه باید مورد توجه قرار داد . الآن نمی توان در این باره بیش از این سخن گفت , اما بی تردید در مورد عقیده تشبیه آنان می توان تغییر تدریحی آنان را احتمال داد . اخیرا شنیدم که کتابهای تازه ای از کرامیان بیت المقدس پیدا شده که سنت اعتقادی آنان را می توان بر اساس آنها شناسایی کرد ؛ از جمله کتابهایی درباره عقاید تشبیهی آنان . محققی در آمریکا هم اینک مشغول کار بر روی این زمینه است . انتشار این متون بی تردید فرصتی است برای شناخت بیشتر این فرقه کلامی / مذهبی که نقش مهمی در تاریخ سیاسی / اجتماعی و دینی ایران داشته است .
منبع مقاله :
http://ansari.kateban.com/