نویسنده: جلال خالقی مطلق




 

در اغلب نسخه‌های خطی شاهنامه

باختن (و بازیدن) علاوه بر معانی متداول امروز چون زیان کردن در قمار و شکست خوردن در بازی و چیزی از دست دادن، یعنی معانی مقابل بردن، در تظم و نثر فارسی به معنی بازی کردن، سرگرم شدن و ورزیدن نیز فراوان به کار رفته است. چند مثال:

زمانه اسپ و تو رایض به رای خویشت تاز *** زمانه گوی و تو چوگان به رای خویشت باز
رودکی (چاپ نفیسی)، ب 304

ای منافق یا مسلمان باش با کافر به دل *** چند باید با خداوند این دوالک باختن
(= نیرنگ زدن) ناصر خسرو (چاپ مهدی سهیلی)، ص 341

شاه دل گم گشت و چون شطرنج را شه گم شود *** کی تواند باختن شطرنج را، شطرنج باز
منوچهری (چاپ دبیرسیاقی)، ب 661

مهره‌های چشم گردانی و بازیها بری *** تو حریف شوخ چشمی با تو نتوان باختن
کمال اسماعیل

آتشم در جان گرفت از عود خلوت سوختن *** تو به کارم تو به کار از عشق پنهان باختن
(= ورزیدن)

اسب در میدان رسوائی جهانم مردوار *** بیش از این در خانه نتوان گوی و چوگان باختن
سعدی، غزلیات عرفانی

ای که نرد و شطرنج می‌بازید.
تفسیر قرآن مجید (چاپ جلال متینی)، ج 1 ص 323.
من با همین مرد یک ندب نرد باختم، به شرط آنکه اگر او برد، هر چه خواهد بدهم، و اگر من برم هر چه فرمایم بکند و نرد من بردم.
سندبادنامه (چاپ احمد آتش)، ص 310.
فصل در ذکر آداب ندمت و شرح باختن شطرنج و نرد.... و آن شطرنج و نرد است که بنهادند تاندیمان با پادشاه ببازند... ما هر چهارباب بر سبیل اختصار بیان کنیم که چون می‌باید باختن.
راحة الصدور راوندی (چاپ محمد اقبال)، ص 405، 407، 408.
امروزه جز بعضی از مشتقات فعل بازیدن چون بازی، بازیچه، بازیگر و بازی کردن و غیره، خود فعل باختن و بازیدن در معانی بالا دیگر استعمال نمی‌شود. در شاهنامه اغلب ناسخان این فعل را با فعل دیگری عوض کرده‌اند:
افراسیاب به سیاوش پیشنهاد می‌کند که فردا روز خود را با چوگان بگذرانند:

شبی با سیاوش چنین گفت شاه *** که فردا بسازیم هر دو پگاه

که با گوی و چوگان به میدان شویم *** زمتانی بتازیم و خندان شویم 3/ 85/ 1306

واژه‌ی دوم مصراع دوم بیت دوم در اغلب نسخه‌ها با ضبط متن یعنی «بتازیم» یکی است. هر چند لازمه‌ی چوگان بازی اسب تازی است، ولی هدف افراسیاب و سیاوش چوگان باختن است نه اسب تاختن. آنها می‌خواهند روز را با چوگان بازی بگذرانند. بنابراین ضبط نسخه خطی کتابخانه عمومی لنینگراد مورخ سال 733 هجری (و نیز ضبط نسخه‌ی خطی انستیتوی خاورشناسی فرهنگستان علوم شوروی مورخ 849 هجری که در موارد بسیاری با نسخه‌ی لنینگراد مطابقت دارد، چنانکه باید اصلی هر دو نسخه مستقیم یا غیر مستقیم به یث نسخه‌ی واحد برگردد) را باید صورت اصلی دانست: «زمانی ببازیم و خندان شویم». یعنی: «باگوی و چوگان به میدان رویم و زمانی را بازی کنیم و شادی نمائیم». به علاوه شادی کردن یه بازی کردن بیشتری می‌خورد تا به تاختن.
در داستان کاموس کشانی ایرانیان پس از آنکه از تورانیان شکست می‌خورند، شبانه فرار می‌کنند و به کوه هماون پناه می‌برند. پیران بعد از آگاهی از فرار ایرانیان معتقد است که باید صبر کرد تا افراسیاب با سپاهش برسد و آنگاه به تعقیب ایرانیان پرداخت، ولی پسر او هومان با این رای مخالف است و می‌ترسد که این اتلاف وقت موجب آن شود که ایرانیان خود را به ایران رسانند و فرصت از دست برود. هومان به پیران:

نمانیم تا نزد خسرو شوند *** به درگاه او لشکری نوشوند
ززابلستان رستم آید به جنگ *** زیانی بود سهمگین زین درنگ
کنون ساختن باید و تاختن *** فسونها و نیرنگها ساختن
چو گودرز را با سپهدار طوس *** درفش همایون و پیلان و کوس
همه بی گمانی به چنگ آوریم؛ *** بد آید چو ایدر در نگ آوریم
4/ 146/ 483-487

اگرچه در اینجا بر اصطلاح «نیرنگ ساختن» ایرادی نیست، ولی با وجود آن ضبط دو نسخه‌ی نامبرده اصلی است: «فسونها و نیرنگها باختن»، یعنی: حیله و نیرنگ بازی کردن. به ویژه آنکه بر طبق این ضبط کلمه‌ی ساختن نیز دوباره تکرار نشده است.
در داستان آوردن شطرنج موبدان از شاه یک هفته مهلت می‌خواهند تا راه این بازی را کشف کنند:

بدو گفت یک هفته ما را زمان *** ببازیم هشتم به روشن روان

یکی خرم ایوان بپرداختند *** فرستاده را پایگه ساختند
رد و موبدان نماینده راه *** برفتند یکسر به نزدیک شاه
نهادند پس تخت شطرنج پیش *** نگه کرد هر یک ز اندازه بیش
بجستند و هر گونه‌ای ساختند *** ز هر دست یکبارش انداختند
یکی گفت و پرسید و دیگر شنید *** نیاورد کس راه بازی پدید
8/ 208/ 2663 به بعد

معنی مصراع اول بیت پنجم چنین است: «راز و راه بازی را جستجو کردند (= بجستند) و مهره‌های شطرنج را مکرر روی صفحه چیدند و پس و پیش کردند (= هر گونه‌ای ساختند)». معنی مصراع دوم- آن چنین است: «و به گونه‌های مختلف مهره‌ها را از نوچیدند؛ بازی را از تو طرح کردند؛ از نو اندیشیدند». بدین ترتیب مصراع دوم فقط تکرار نیمی از مطلب مصراع اول است. و اگر هم در مصراع دوم «انداحتن» را به معنی رای زدن و طرح کردن و چیدن نگیریم که دیگر در اینصورت این مصراع به کلی بی معنی است. و اما ضبط دو نسخه‌ی نامبرده چنین است: «ز هر دست یک با دگر باختند». یعنی: «به گونه‌های مختلف با یکدیگر (شطرنج) بازی کردند (تا مگر راه درست بازی را پیدا کنند)». با این ضبط مطالب مصراع اول تکرار نمی‌گردد، بلکه کامل می‌شود و به علاوه عبارتی روانِ «یك با دگر باختند» بر عبارت ساختگی «یکبارش انداختند» که ناسخان به ما انداختنداند، برتری دارد.
برعکس در بیت اول با وجود آنکه واژه‌ی اول مصراع دوم در نسخه‌ی خطی لندن مورخ 675 هجری و نسخه لنینگراد و نسخه‌ی مورخ 849 «بیاریم» ضبط شده است، مصححان شاهنامه‌ی چاپ مسکو در اینجا ناروا از روی نسخه‌های خطی دیگر ضبط «ببازیم» را وارد متن کرده‌اند. آوردن به معنای نشان دادن و پدید کردن و ظاهر سه ساختن و در اینجا به معنی «راه
بازی را پدید آوردن» است که در مصراع دوم بیت پنجم آمده. می‌گوید: «هفت روز به ما مهلت بده، روز هشتم به پایمردی اندیشه‌ی روشن خود راه بازی را نشان خواهیم داد» و نه: «هفت روز به ما مهلت بده، روز هشتم به پایمردی اندیشه‌ی روشن خود راه بازی را نشان خواهیم داد» و نه: «هفت روز به ما مهلت بده، روز هشتم بازی خواهیم کرد» که لفظی بسی ناپخته است.
بدین ترتیب واژه‌ی قدیمی باختن و بازیدن دراغلب نسخه‌ها تصحیف شده است مگر در دو نسخه و متأسفانه مصححان شاهنامه‌ی چاپ مسکو در هیچ یک از این موارد باختن و بازیدن را وارد متن نکرده‌اند مگر یکبار که نباید می‌کردند. نسخه‌ی لنینگراد علاوه بر شواهد فوق در موارد بسیار دیگری نیز صورت اصلی را ضبط کرده است.
منبع مقاله :
نشریه دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی