نویسنده: جلال خالقی مطلق





 



معنی اصلی آواز در فارسی و پهلوی « صوت و صدا »ست و در فارسی از این معنی اصلی چند معنی دیگر نیز برآمده است، همچون « نعره، آواز خوش و نغمه، نام، شهرت و آوازه (نیک یا بد)، خبر و آگاهی، عقیده و رأی، دعویِ بی‌برهان ». در شاهنامه یک معنی انتزاعی دیگر آن « پی، سبب و بهانه » است که در برخی از دستنویس‌های شاهنامه آمده است و در برخی دیگر به واژه‌ای دیگر گشتگی یافته است و در تصحیح‌های کنونی شاهنامه، از جمله تصحیح نگارنده، یا اصلاً نیامده و یا اگر یکی دوباری آمده است، غالباً در اثر پیروی از دستنویس اساس و بدون آگاهی دقیق بر معنی آن بوده است. در زیر پنج مثال آن را که بنده تاکنون شناخته‌ام معرفی می‌کنم، ولی محتمل است که در شاهنامه و در متون دیگر فارسی باز هم به کار رفته باشد،‌ ولی نگارنده فعلاً به علت قلّت وقت از جستجوی بیشتر معذورم.
1- در آغاز پادشاهی نوذر آمده است که چون نوذر بیدادگری پیشه کرد، نظام اجتماع برهم ریخت، چنان که کدیور (در این جا یعنی مردم کشاورز) جزو سپاهیان درآمدند و دلیران و پهلوانان سپاه به خیال پادشاهی افتادند (یکم 7/285):

کدیور یکایک سپاهی شدند *** دلیران سزاوار شاهی شدند

در مصراع دوم سزاوار که در متن ما آمده است به پیروی از ف (برای نشانه‌ی دستنویس‌ها به تصحیح نگارنده رجوع شود) و هشت دستنویس دیگر است. این ضبط اگرچه معنی را می‌رساند، ولی ضبط اصلی نیست و ضبط اصلی بر آواز است که در پنج دستنویس دیگر آمده و در یک دستنویس دیگر به بر آزار گشتگی یافته است. و اما آواز در این جا برآمده از معنی اصلی « صوت و صدا »، به معنی « پی و دنبال » است و بر حرف اضافه است: دلیران در پی پادشاهی شدند، به خیال پادشاهی کردن افتادند. توجه شود که براساس بینش ایران قدیم که در شاهنامه نیز منعکس است، پهلوانان هیچ گاه سزاوار پادشاهی نیستند، مگر آن که چنین معنی کنیم که آن‌ها خود را به غلط سزاوار پادشاهی دانستند. ولی مثال‌های دیگر نشان می‌دهند که ضبط اصلی برآواز بوده و در اثر نشناختنِ معنی آن تغییر کرده است.
2- در داستان جنگ هاماوران، پادشاه هاماوران که قبلاً دختر خود سوداوه را به کیکاوس داده بود، پس از آن که شبانه بر داماد خود می‌تازد و او و سران لشکرش را گرفته و به زندان می‌افکند، سپس زنان خود را پیش دخترش می‌فرستد تا مگر او را راضی کنند که از کیکاوس جدا گردد، ولی سوداوه راضی نمی‌شود و فرستادگان را با ناسزا از خود می‌راند (دوم 174/79):

فرستادگان را سگان کرد نام *** سمن کرد پُر خون از آن ننگ و نام

مصراع دوم برابر ضبط ف است. در ل آمده است: همی ریخت خونابه بر گل مدام (که واژه‌ی مدام خود گواه بر عدم اصالت آن است). در ق: چنین گفت کز من نیابید کام. در و: همی ریخت خون و همی راند کام. در س: نشد اندر آن کار بدرای رام. در هفت دستنویس دیگر: سمن را پر از خون (زار پر خون، پر ز خون و، دلبران چون) برآورد کام. در ل 2: سمن پر ز خون و پر آواز کام. و در لن: سمن را پر از خون بر آواز کام.
متن درست، ضبط لن است که در پایان ثبت گردید (ولی محتمل‌تر به گونه‌ی: سمن کرد پر خون بر آواز کام): فرستادگان را سگ نامید و بر رخسار همچون سمن خود از پی کام (یعنی به خاطر آرزو میلِ دل به کیکاوس) خون بارید. در این جا کمترین گشتگی از برآواز به پُرآواز انجام گرفته است و سپس به برآورد و پس از آن در دستنویس‌های دیگر به کلی از چهره‌ی اصلی خود دور شده است.
3- در داستان سیاوخش، پس از آن که کیکاوس به خیانت سوداوه پی می‌برد، نخست قصد کشتن او را دارد، ولی سپس با خود می‌اندیشد که این کار سبب جنگ با هاماوران خواهد شد (دوم 369/227):

ز هاماوران زان پس اندیشه کرد *** که آشوب خیزد از آزار و درد

در مصراع دوم، متن ما برابر ضبط ف، و، لن است. در س آمده است: برآشوب و از جنگ و از دار و برد. در ل: که آشوب ازو بود و تیمار و درد. در نُه دستنویس دیگر: که آشوب خیزد ز آواز و (ز آواز، ز آوای، هم آزار و، پرآزار و، به آزار و) درد. و در ق: که آشوب خیزد برآواز درد.
در این جا ضبط درست، متن ق است که در پایان ثبت شد. یعنی: از پی (به خاطر، به سبب) دردی (که از مرگ سوداوه به پدرش شاه هاماوران خواهد رسید)، آشوب و جنگ برخواهد خاست. در این جا برخی از دستنویس‌ها آواز را دارند و فقط حرف اضافه‌ی پیش از آن را تغییر داده‌اند و یا و عطفی افزوده‌اند و در برخی دیگر آواز نیز به آزار گشتگی یافته است.
4- در پادشاهی قباد آمده است که قباد به سبب اختلافی که با سوفزا داشت، شخصی را به شهر ری می‌فرستد تا از شاپور رازی کمک بگیرد، ولی برای آن که کسی از مأموریت این شخصی آگاه نگردد، به او سفارش می‌کند که به بهانه‌ی نخچیر کردن برود (چاپ مسکو 52/32/8):

به نزدیک شاپور رازی شود *** بر آواز نخچیر و بازی شود

در این جا از ضبط همه‌ی دستنویس‌ها چشم‌پوشی و تنها به آنچه که در حاشیه‌ی چاپ مسکو آمده است بسنده می‌کنیم. در مصراع دوم برآواز گویا در سه دستنویس لن، ق و لن آمده است و ل ضبط به ایوان و ل ضبط به رای و به دارند (در چاپ مسکو نشانه‌ی دستنویس‌ها به گونه‌ی دیگری‌ست). در بیت بالا بر آواز یعنی «در پی  به بهانه‌ی».
5- در پادشاهی خسروپرویز هنگامی که خبر زادن شیرویه از مریم زن خسروپرویز و دختر قیصر روم به روم می‌رسد، شهر را آیین می‌بندد (چاپ مسکو 3206/200/9):

ببستند آیین به بیراه و راه *** پرآواز شیروی پرویز شاه

در مصراع دوم پرآواز در چاپ مسکو نسخه بدل ندارد. ولی نگارنده پس از رجوع به دستنویس‌های اساس این چاپ، دید که در هر پنج دستنویس برآواز آمده است که مصححان پرآواز گمان کرده و مانند موارد بیشمار دیگر ضبط اصلی را ثبت نکرده‌اند. معنی بیت چنین است: (پس از شنیدن خبر تولد شیرویه) راه و بیراه را به خاطر شیرویه فرزند پرویز شاه آذین بستند.
واژه‌ی آواز در معنی ذکر شده،‌ در فرهنگ‌های شاهنامه مانند معجم شاهنامه از محمد علوی طوسی و لغت شهنامه از عبدالقادر بغدادی و واژه‌ نامک از عبدالحسین نوشین نیامده است و در « فرهنگ ولف » نیز تنها مثال چهارم ما به « بهانه » معنی شده است. در فرهنگ‌های عمومی، نگارنده این واژه را در این معنی در لغت فرس و برهان قاطع و فرهنگ معین نیافت و در لغت نامه‌ی دهخدا تنها مثال پنجم ما آمده است و آواز از سیاق عبارت به « نام » معنی شده است.
در چاپ‌های شاهنامه آنچه نگارنده در اختیار دارد، در مثال نخستین در چاپ مول (9/8) پرآواز و در چاپ مسکو (7/6/2) سزاوار آمده است. فقط در چاپ بروخیم (9/244/1) ضبط درست برآواز دیده می‌شود. یعنی در این جا مصحح از ضبط نادرست پرآواز که در چاپ اساس خود، یعنی چاپ مول داشته،‌ صورت درست را حدس زده است و ضبط دیگری هم در اختیار نداشته است که دچار تردید گردد.
در مثال دوم در چاپ مول (187/12b) پرآواز گام و در چاپ بروخیم (187/390/2) پرآواز کام و در چاپ مسکو (173/137/2) همی ریخت خونابه بر گل مدام آمده است. در این جا مصحح چاپ بروخیم متوجه غلط چاپی گام در چاپ مول شده و آن را به کام تصحیح کرده، ولی برخلاف مثال پیشین به نادرستی پرآواز پی نبرده است. در چاپ مسکو یکسره از ضبط نادرست ل پیروی کرده‌اند و ندانسته‌اند که مدام واژه‌ی شاهنامه نیست.
در مثال سوم در چاپ مول (409/12d) و چاپ بروخیم (409/545/3) که برخیزد آشوب و جنگ و نبرد، در چاپ مسکو (377/28/3) که آشوب خیزد پرآواز و درد و در تصحیح مینوی از داستان سیاووش (نام سیاووش غلط رایجی‌ست به جای سیاوخش) برابر ضبط ل که آشوب خیزد ز آواز و درد آمده است.
در مثال چهارم هر سه چاپ مول (52/40)، بروخیم (52/2291/8) و مسکو (52/32/8) ضبط درست پرآواز را دارند و این همان مثالی‌ست که در « فرهنگ ولف » نیز به معنی « بهانه » ثبت گردیده است. در این جا ضبط درست در چاپ‌های بروخیم و مسکو و معنی درست آن در « فرهنگ ولف » را مدیون ضبط درست آن در چاپ مول هستیم که برخلاف دو مورد نخستین پرآواز ثبت نکرده است.
در مثال پنجم در چاپ مول (3320/43) و به پیروی از آن در چاپ بروخیم (3259/2859/9) ضبط درست برآواز و در چاپ مسکو (3206/200/9) برخلاف همخوانی همه‌ی دستنویس‌های اساس آن، ضبط نادرست پرآواز آمده است.
و اما در تصحیح نگارنده، چنان که در آغاز دیدیم، هر سه مورد نخستین نادرست است و کار این تصحیح هنوز به دو مورد دیگر نرسیده است و البته براساس این گفتار می‌توان آن دو مورد را درست دانست. در مقابل برتری چاپ ما بر آن چاپ‌های دیگر در این است که در چاپ ما ضبط درست در هیچ موردی از دست نرفته، بلکه همراهِ تمام تغییرات جزئی و کلی آن در پایین صفحه ثبت شده است و این شیوه‌ی ثبت نسخه بدل‌ها در این جا و جاهای دیگر به ما و به پژوهندگان دیگر امکان می‌دهد که ضبط درست را از نادرست بشناسیم و بشناسانیم تا در چاپ‌های آینده به متن برده شوند و گامی به سوی متن اصلی نزدیک‌تر گردیم. به سخن دیگر، ما با شیوه‌ی ثبت نسخه بدل‌های خود راه پژوهش متن شاهنامه را بر روی اهل پژوهش باز کرده‌ایم.
و اما مثال آواز یک بار دیگر اهمیت این اصل را در علم تصحیح به ما نشان می‌دهد که می‌گوید: ضبط دشوارتر برتر است. نگارنده برای توجه بیشتر پژوهندگان به این اصل، در پایان این گفتار از یک مثال دیگر نیز یاد می‌کند.
در داستان رستم و سهراب در نخستین برخورد دو پهلوان با یکدیگر، رستم به سهراب می‌گوید (دوم 640/169):

بدو گفت: از ایدر به یک سو شویم *** به آوردگاهی پی آهو شویم

در مصراع دوم ضبط پی آهو در متن ما، تنها در ل، لن، س آمده است. ف و پنج دستنویس دیگر بی آهو، ل چو آهو، ل هر دو همرو و ق به هامون دارند. در چاپ مول (891/12c) به بیرون (بدون قافیه)، در چاپ بروخیم (891/488/2) پی آهو، در چاپ مسکو (676/222/2) و در تصحیح مینوی از این داستان (666/65) به پیروی از ل ه‍ دو همرو آمده است. ولی ضبط درست همان ضبط دشوارتر پی آهوست و پی آهو شدن یعنی « دوتایی بودن جدا از دیگران ». در کتاب التفهیم بیرونی (تصحیح همائی، ص 100) آمد است: « وزیر بنات النعش بر پای‌های خرس بزرگ ستارگان خرداند دوگان دوگان، ایشان را جستن آهوان خوانند. زیرا که هر دوی را از آن به پی آهوی تشبیه کرده‌اند ». براساس این توضیح، معنی بیت ما چنین است: رستم به سهراب گفت که از این جا به سویی بروید که در آوردگاهی پی آهو گردیم، یعنی دوتایی دور از دیگران باشیم.

منبع مقاله :
مجله‌ی ایران شناسی، سال دهم.