نویسنده: صالح عضیمه
مترجم: سید حسین حسینی



 
در حدیثی از پیامبر (علیه السلام)، درباره‌ی مردی که شخصی را زندانی کرد و دیگری وی را کشت، آمده است: «قاتل را بکشید و آن زندانی کننده را زندان کنید. اُقتُلوا القاتِلَ الصبروا الصابرَ». یعنی آن که وی را زندانی کرد؛ زندانیش کنید تا بمیرد. صبر، یعنی مانع شدن در حالت سختی، گفته می‌شود: صبرتُ الدّابَةَ؛ یعنی چهار پا را بدون علف زندانی کردم. صبرت فلانًا؛ یعنی او را در بند کردم که هیچ راه خروج ندارد.
راغب اصفهانی می‌گوید: «صبر؛ یعنی نگه داشتن نفس بر آنچه که عقل و شرع اقتضا می‌کنند، و یا اقتضا می‌کنند که نفس از آن بازداشته شود.» پس صبر، لفظ عامی است که چه بسا به حسب کاربردهایش، میان نامهایش اختلاف باشد. اگر خویشتنداری برای مصیبتی باشد، صبر نامیده می‌شود نه چیز دیگر، که مخالف آن بی تابی است؛ و اگر در جنگ باشد، شجاعت که مخالف آن ترس است؛ و اگر در حادثه‌ی دردناکی باشد، سعه‌ی صدر گویند و مخالف آن دلتنگی است؛ و اگر در سخن نگفتن باشد، کتمان گویند که مخالف آن فاش کردن راز است. خداوند همه‌ی اینها را صبر نامیده است و فرموده: وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ (1)؛ وَالصَّابِرِینَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ (2)؛ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ (3). روزه را صبر نامیده‌اند؛ چون نوعی صبر کردن است. و گفته شده است: «روزه‌ی یک ماه صبر است: و سه روز روزه در هر ماه، وسوسه‌های دل را می‌زداید.» در قرآن آمده است: إصبِرُوا وَ صابِرُوا (4)؛ یعنی نفستان را به عبادت وادارید و با هوای نفستان مبارزه کنید. و وَاصطَبِر لِعِبادَتِهِ (5)؛ یعنی با تلاشت تحمل کن، و اولئِکَ یُجزَونَ الغُرفَةَ بّما صَبَروُا (6)؛ یعنی در راه رسیدن به رضایت خداوند صبور باشید. و فَصَبرٌ جَمیلٌ (7)؛ یعنی فرمان و تشویق به آن. صبور کسی است که بر صبر کردن توانا باشد، و صبار یعنی زمانی که در آن رنج و سختی باشد. فرموده است: إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (8)؛ و از انتظار به صبر تعبیر می‌شود، وقتی که حق انتظار آن باشد که از صبر جدا نگردد. هر چند این عمل نیز نوعی صیر است. فرمود: وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ (9)؛ یعنی منتظر حکم او درباره‌ی کافران باش، و در آیه‌ی: فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ (10)، ابو عبیده می‌گوید: «لغتی است به معنای جرأت»، و به قول عربی بادیه نشین استناد کرد که به دوستش گفت: «چه چیزی تو را بر خداوند جَری کرده است. این تصور مجازی به صورت حقیقت است: چون معنایش این است که چه چیزی تو را در عذاب خداوند در تقدیر تو شکیبایی داده است، آن گاه که به ارتکاب آن جرأت یافتی... . و به صبر توصیف می‌شود. کسی در حقیقت صبری ندارد؛ که این به اعتبار حال ناظر به اوست؛ به کار بردن صیغه‌ی تعجب در چنین حالتی به اعتبار مخلوق است نه خالق.»
پربارترین مطلبی که در باب صبر گفته شده، سخن مشهور باباطاهر است که گفت: «کسی که محبت نفسش به خاطر خودش باشد از صبر بهره‌ای ندارد؛ و هر کس محبت نفسش برای دیگری باشد، بر صبر ماندگار است.» این سخن می‌تواند شرح گویایی برای نیت مکزون صوفی باشد که گفت:

وَ لَحُبّی الصبرُ الجَمیلُ زَهِدتُ فی الـ *** ـجَناتِ حینَ رَغبتُ فی النیرانِ (11)

صبر به این معنا یعنی فناشدن از هر چیزی بعد از طی طریق مقامات سالکان و بقای به خداوند. در قوت القلوب ابوطالب مکی، مطالبی راجع به صبر گردآوری نموده که نیکو گردآورده است و در تلاش بر جمع معانی آن و ارائه فلسفه‌ای کلی برای آن کافی است. از جمله آورده است: از دعای پیامبر (علیه السلام) روایت شده است که می‌فرمود: «از تو یقینی را می‌خواهم که مصیبتهای دنیا بر من آسان گردد.» پس بهترین افراد از حیث صبر و شکیبایی آنهایی‌اند که از یقین بیشتر بهره دارند، و آنهایی که کمتر از یقین بهره مندند، آنهایی‌اند که در مصیبتها بیشتر بی تاب و ناراحتند. فرمود: «صبر بر آنچه که از آن ناخشنودی، خیر فراوانی است.» از ایشان درباره‌ی ایمان سؤال شد، فرمودند: «صبر و گذشت.» عیسی (علیه السلام) فرمود: «شما به آنچه که دوست دارید، نخواهید رسید، مگر به صبر کردن بر آنچه که از آنچه خوشتان نمی‌آید.» همچنین علی (علیه السلام) صبر را رکنی از ارکان ایمان برشمرده و آن را به جهاد، عدالت و یقین مقرون ساخته است. فرمود: «اسلام بر چهار چیز بنا شده است: یقین، صبر، جهاد و عدالت.»
سهل در تأویل سخن علی (علیه السلام) که فرمود: «خداوند بنده‌ی گمنام را دوست دارد» می‌گوید: «کسی که در جریان احکام آرام است؛ یعنی بدون اکراه و اعتراض. امّا شرط صبر در مصیبت هنگام گزند در بار نخست است.» فرمود: «صبر در بار اول است.» لذا گفته می‌شود: «هر چیزی کوچک می‌نماید، ولی مصیبت بزرگ، چون بزرگ به نظر می‌آید و آن گاه کوچک می‌شود.» از ابن عباس روایت شده است: «صبر در قرآن بر سه گونه است: صبر در انجام واجبات خداوند، صبر محارم الهی و صبر در مصیبت در بار نخست.»

به سفیان ثوری گفته شد: بهترین اعمال کدام است؟ گفت: صبر بر بلاء. برخی از دانشمندان گفته‌اند: چه چیزی برتر از صبر است و حال آن که خداوند در کتابش در بیش از نود مورد آن را آورده است و چیزی جز صبر به این مقدار در قرآن نیامده است. سهل می‌گفت: «صبر بر سلامت سخت‌تر از صبر بر بلاست. و لذا مسلمانان صدر اسلام وقتی دنیا را فتح کردند و به رفاه رسیدند می‌گفتند: به فتنه‌ی تنگدستی دچار شدیم و صبوری کردیم، ولی به فتنه‌ی رفاه دچار شدیم و نتوانستیم صبر کنیم؛ و آزمون به رفاه و خوشی و تنگدستی را بزرگ داشتند. و صبر بر سلامتی که در راه مخالفت نرود و صبر بر ثروت که در راه هوای نفس مصرف نکند و صبر بر نعمت که از آن در گناهی کمک نگیرد. پس نیاز مؤمن به صبر در این معانی و طلب صبر بر آن مثل نیاز و مطالبه‌ی وی بر دشواریها و فقر و سختیها و ضرر است. گفته می‌شود: «بر مصیبت و فقر، مؤمن صبر می‌کند و بر سلامت و خوشی، تنها صدیق می‌تواند صبر کند.»

به صبر، در قبل از عمل، همراه عمل و بعد از عمل نیاز است؛ در آغاز کار نیاز است که بر نیت درست و عزم و اراده صبور باشد، همراه عمل به درنگ در کار برای تکمیل آن نیاز است؛ و بعد از آن هم برای کتمان آن و ترک تظاهر به آن و رهایی از شهرت و عُجب نیاز است.
صبر سخت‌ترین و ناگوارترین کار بر نفس و تلخترین و دشوارترین آن بر طبع آدمی است؛ در آن درد و فروخوردن خشم هنگام خواری و شکیبایی ورزیدن، و تواضع و کتمان کردن، ادب و خوش اخلاقی است؛ به واسطه‌ی دست از آزار مردم و تحمّل آزار از آنها می‌باشد؛ اینها از امور مهمی است که بیشتر سینه‌ها از آن به تنگ می‌آید و در آن اکراه نفس و واداشتن آن به سختی و گرفتاری است. از جمله‌ی صبر، واداشتن آن به حق و با زبان و قلب و بدن به حق بپردازد؛ و از جمله‌ی آن کتمان مصیبت‌ها و گرفتاریها و ترک آسایش در شکایت از آنهاست که این همان صبر جمیل است و در آن شکایت و اظهار گرفتاری نیست. از جمله‌ی صبر، پنهان داشتن اعمال نیک و بازداشتن نفس از شوخی و لذت از بیان آن و پنهان داشتن نیکیها و صدقات است. همچنین حفظ و پنهان داشتن فقر و صبر بر امتحان الهی در تنگدستیهای بزرگ و دشوار.
در گناهان بندگان در دو چیز است: کم صبری در برابر آنچه که دوست دارند و یا کم صبری از آنچه که از آن بیزارند. خداوند بیزاری از خیر و علاقه به شر را در این آیه با هم مقرون ساخت: وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ (12). صبر همچنین چاره‌ی کسی است که هیچ چاره‌ای ندارد؛ چون وقتی کار به دست تو نباشد چاره‌ای جز صبر بر آن نیست؛ و وقتی که چیزی تنها اندک به تو می‌رسد و تو هم به آن نیازمندی، چاره‌ای جز صبر بر آن نیست؛ و گرنه آن مقدار اندک هم قطع می‌شود. اصل کم صبری، ضعف یقین به پاداش شایسته کسی که برای او صبر می‌کنی است؛ چون اگر یقین او قوی باشد مدت زمان وعده سریع است و هرگاه وعده درست باشد، به خاطر اعتماد زیاد به بخشش صبرش نیکو می‌گردد.
بنده تنها به دو معنا صبر می‌کند: مشاهده‌ی عوض، که این نازلترین آن است و این حالِ مؤمنان و مقام اصحاب یمین است. یا نظر به معوض که حال اهل یقین و مقام مقربان است و هر کس عوض را مشاهده کرد، به صبر می‌پردازد و هر کس به معوض نظر کند، نظر به عهده‌ی اوست.
صوفیان و متفکرانی که درباره‌ی صبر نوشته‌اند، توجه‌شان ناظر به این رابطه بین صبر و حکمت، اختلاف در اوضاع و احوال مردم و آسان نمودن امور بر استوارترین نظام و دقیقترین ترتیب بوده است. و هر پیامبری معجزه یا معجزات خاص خود را داشت و صبر، معجزه‌ی ایوب (علیه السلام) بوده است.

پی‌نوشت‌ها:

1- بقره (2)، آیه‌ی 177: در سختی و زیان شکیبایانند.
2- حج (22)، آیه‌ی 35: و [آنان که] بر هر چه بر سرشان آید صبر پیشه‌گانند.
3- احزاب (33)، آیه‌ی 35: و مردان و زنان شکیبا.
4- آل عمران (3)، آیه‌ی 200: صبر کنید و ایستادگی ورزید.
5- مریم (19)، آیه‌ی 65: و در پرستش او شکیبا باش.
6- فرقان (25)، آیه‌ی 75: اینانند که به [پاس] آن که صبر کردند، غرفه‌ [های بهشت را] پاداش خواهند یافت.
7- یوسف (12)، آیات 18 و 83: اینک صابری نیکو [برای من بهتر است].
8- ابراهیم (14)، آیه‌ی 5: قطعاً در این [یادآوری] برای هر شکیبای سپاسگزاری عبرتهاست.
9- طور (52)، آیه‌ی 48: در برابر دستور پروردگارت شکیبایی پیشه کن. قلم (68)، آیه‌ی 48 : (پس در [امتثال] حکم پروردگارت شکیبایی ورز).
10- بقره (2)، آیه‌ی 175: پس به راستی چه‌ اندازه باید بر آتش شکیبا باشند. انسان (76)، آیه‌ی 24: (پس در برابر فرمان پروردگارت شکیبایی کن.)
11- به خاطر دوست داشتن صبر شایسته، وقتی که به آتش رغبت پیدا کردم در بهشت زهد ورزیدم.
12- بقره (2)، آیه‌ی 216: و بسا چیزی را خوش نمی‌دارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست می‌دارید و آن برای شما بد است.

منبع مقاله :
عضیمه، صالح؛ (1392)، معناشناسی واژگان قرآن (فرهنگ اصطلاحات قرآنی)، ترجمه‌ی سیدحسین سیدی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ چهارم