آمريكا در باتلاق عراق

مروري بر اهداف و پيامدهاي اشغال عراق

دولت ايالات متحده آمريكا در 21 مارس 2003 ميلادي علي رغم مخالفت جامعه بين المللي و سازمان ملل متحد در سايه شعارهايي نظيرمبارزه با تروريسم، برقراري صلح جهاني، اعطاي دموكراسي و آزادي به كشور عراق لشكركشي نمود و آن را به اشغال نظامي خويش در آورد. اين تهاجم وحشيانه، كه به جنگ دوم خليج فارس شهرت يافت، پيامدهاي غير قابل تصور و ناگواري براي اشغالگران و مردم عراق به دنبال داشت تا آنجا كه اين حادثه به عنوان يكي از بزرگترين اشتباهات تاريخي دولتمردان آمريكا محسوب مي گردد. نوشتار حاضر در صدد است تا درچهارمين سالگرد اشغال عراق، ضمن بررسي ميزان موفقيت آمريكا دردستيابي به اهداف خود از اين تهاجم نظامي، مروري مختصر برمهمترين نتايج و پيامدهاي آن براي ملت عراق و آمريكا داشته باشد.

يكم. بررسي دلايل و اهداف اشغال نظامي عراق

از ديدگاه كارشناسان مسائل سياسي و نظامي اشغالگران عراق درحمله به اين كشور علاوه بر شعارهاي فريبنده خويش در زمينه مقابله باتروريسم، تامين صلح و امنيت جهاني و گسترش دموكراسي، اهداف ونيات پنهاني متعددي را نيز تعقيب مي نمودند; از اين منظر مهمترين علل و اهداف ادعايي و واقعي اشغالگران عبارت اند از:

1. انهدام سلاح هاي كشتار جمعي

مهم ترين دست آويز آمريكا در اين تهاجم وحشيانه، ادعاي رئيس جمهور اين كشور مبني بر وجود سلاح هاي كشتار جمعي در عراق بود. مقامات كاخ سفيد و انگليس، براي كسب مشروعيت قانوني جنگ ازسازمان ملل، خطر سلاح هاي كشتار جمعي صدام را مطرح كردندو براي جلب افكار عمومي داخلي و بين الملل سعي در برجسته كردن آن نمودند. با استفاده از بلندگوهاي تبليغاتي خويش، تاكيد كردند كه جهان در معرفي خطر يك حمله قريب الوقوع توسط سلاح هاي انهدام جمعي است و مساله خطر (ابر قارچ مانند) اتمي را توسط عراق مطرح نمودند. اما واقعيت اين بود كه عراق در آن زمان فاقد توانايي جنگي با(بمب اتمي ) بود چنان كه جورج تنت رئيس سازمان سيا اعتراف كرد كه (چنانچه عراق بخواهد براي توليد يك بمب اتمي به اندازه كافي موادراديو اكتيو بسازد تا نيمه دوم دهه حاضر طول خواهد كشيد). (1)كارشناسان و منتقدان سياست هاي بين المللي بوش نيز با ارايه اسنادمعتبر، تاكيد دارند كه كاخ سفيد در مورد عدم موجوديت تسليحات كشتارجمعي اطمينان كامل داشت و گزارش سازمان استخبارات آمريكا (سيا)بارها اين موضوع را تاييد كرده بود: (تمام اطلاعات پيش از جنگ عراق حاكي از اين بود كه برنامه هاي سلاح هاي كشتار جمعي و اين قبيل برنامه ها، دهه ها بود كه متوقف شده و در واقع مرده بود)(2) و سلاح هاي بيولوژيك و شيميايي موجود در عراق نيز ضمن بازرسي هاي سازمان ملل در سال هاي 1991 تا 1998 عملا از بين برده شده بود.
از سوي ديگر دولتمردان آمريكا و انگليس در حالي به بزرگ نمايي توان تسليحاتي كشتار جمعي عراق مي پرداخت كه خود داراي بزرگترين زرادخانه هاي هسته اي و جهان مي باشند و در تجهيز دولت عراق به سلاح هاي بيولوژيكي و شيميايي نقش مهمي ايفا كرده بودند و از سوي ديگر از اسرائيل كه بزرگترين قدرت هسته اي و داراي سلاح هاي كشتارجمعي است با تمام توان حمايت مي كنند. به نظر ريچارد باتلر (آن چه دولت آمريكا مطلقا توان دركش را ندارد اين است كه سلاح هاي نابودگرجمعي آنها به اندازه سلاح هاي عراق مشكل آفرين است ) و (اسلحه نابودگر جمعي خوب و بد ندارد). (3)
امروز ديگر ترديدي وجود ندارد كه نابودي تسليحات غير متعارف انگيزه و هدف اصلي حمله به عراق نبوده اند، چرا كه علاوه بر شواهدمتعدد بر اطلاع دولتمردان آمريكا از فقدان چنين سلاحهايي در اين كشور، بعد از اشغال نيز كوچكترين آثار و نشانه از ساخت و ساز اين نوع اسلحه به دست نيامد.

2. جنگ عليه تروريسم

پس از توطئه 11 سپتامبر، هيات حاكمه و وسايل ارتباط جمعي ايالات متحده و انگليس، به طرز ماهرانه اي فرايند اطلاع رساني پيرامون آن رابه دلخواه خود سامان بخشيدند و خواهان ايجاد يك ائتلاف جهاني عليه تروريسم شده و برخي كشورها از جمله عراق را در ليست كشورهاي حامي تروريسم قرار دادند و در سطح بين الملل اين گونه القاء نمودند كه عراق با القاعده ارتباط و سلاح هاي كشتار جمعي را در اختيار آنان گذاشته است. اما واقعيت ها به خوبي حاكي از اين است كه اين ادعايي بيش نبود، زيرا (آمريكايي ها در ماه ژانويه به دولت بلر اعلام كردند كه درقالب مبارزه با تروريسم دليلي براي حمله به عراق وجود ندارد). در پنجم فوريه 2002، نيويورك تايمز طي گزارشي اعلام كرد: (سازمان مركزي اطلاعات آمريكا (سيا) هيچ گونه شواهدي در دست ندارد كه ثابت كندعراق طي حدود يك دهه گذشته در فعاليت هاي تروريستي عليه آمريكادست داشته است. ضمنا اين سازمان متقاعد شده است كه صدام حسين، رئيس جمهور عراق، سلاح هاي شيميايي يا بيولوژيكي دراختيار القاعده نگذاشته است ).
تمامي شواهد و مدارك، مبين اين واقعيت است كه مبارزه با تروريسم در عراق و ارتباط القاعده با صدام تنها ساخته و پرداخته كاخ سفيد براي اشغال نظامي اين كشور بود چنانكه روزنامه واشنگتن پست اعتراف مي نمايد: (... هيچ ارتباطي بين گروه القاعده و صدام حسين وجودنداشت و اين قضيه عمدتا توسط كاخ سفيد مطرح شده بود تا حمايت مردم آمريكا را براي جنگ به دست آورد).

3. تهديد كشورهاي همسايه از طرف عراق

بوش و بلر با طرح اين شعار كه (عراق تهديدي براي منطقه است )، به سوابق تاريخي اين كشور در حمله به همسايگانش نظير ايران، كويت و... استناد مي كردند و به گونه اي وانمود مي كردند كه گويي آنها ترس رهبران منطقه را بازگو مي كنند. حال آن كه هرگز اين چنين نبود. در ماه مارس، اجلاس اتحاديه سران عرب در بيروت، طي پيام صريحي اعلام داشت: (تمام 22 دولت خواهان خاتمه مناقشه با عراق هستند و ديگرعراق را تهديدي براي خود نمي دانند). از آن پس مرز مشتركي بين عربستان سعودي و عراق بار ديگر گشوده شد. عراق با بازگرداندن اسنادتاريخي ملي كويت و گفتگو پيرامون مساله مفقودين موافقت نمود وسوريه و لبنان مناسبات همه جانبه خود را با عراق از سر گرفتند. شركت هواپيمايي ملي اردن پنج بار در هفته بين امان و بغداد پرواز داشت ومناسبات بين عراق با ايران در حال گسترش و بهبودي بود.

4. آزادي مردم عراق و اعطاي دموكراسي

موضوعاتي نظير ديكتاتور بودن صدام و نقض حقوق ملت عراق، فقدان مشاركت سياسي اقليت كرد و اكثريت شيعيان در ساختار سياسي اين كشور، فشارهاي اقتصادي و اجتماعي در قبال شيعيان جنوب وكردها و سركوب همه جانبه ناراضيان توسط بعثي ها، وجود سيستم هاي بسيار قوي اطلاعاتي و جاسوسي مثل جهاز الامن الخاص، استخبارات، مديريه الامن و... كه هرگونه امكان آزادي و استقلال را از مردم گرفته بودو مردم عراق در فضايي آكنده از ترس و خفقان به سر مي بردند، همه واقعيات عراق و مورد اجماع و اتفاق ناظران بين المللي بود و اشغالگران با تمسك بدان در صدد توجيه تهاجم نظامي غير قانوني خويش به اين كشور برآمدند. (4)
و حال آنكه هيچ كدام از ديدگاه حقوق بين الملل به هيچ وجه نمي توانست دليلي موجه و قانوني براي اشغال سرزمين عراق و تغييرحكومت آن كشور باشد و از سوي ديگر طرح اين قبيل شعارها درصلاحيت دولت هاي آمريكا و انگليس نبود; زيرا اولا عليرغم نبودن حكومت دموكراتيك و نقض حقوق بشر در دوران هاي طولاني و مواردمتعدد توسط صدام در آن كشور، باز هم مشاهده مي كنيم كه تا قبل ازاين تاريخ دولت صدام مورد حمايت و تشويق اين دولت ها بود و حتي درجناياتي نظير فاجعه شيميايي حلبچه اين موضوع با سكوت و اغماض كشورهاي بزرگ مواجه شد و يا در مواردي همچون انتفاضه مردمي عراق، دولت هاي غربي دست دولت عراق را در سركوب قيام مردم عراق باز گذاشتند و....
ثانيا، نقض حقوق بشر و يا فقدان حكومت مردم سالار و دموكراتيك مختص عراق نبوده و نيست و مصاديق آن در بسياري از كشورهاي موردحمايت آمريكا و انگليس از جمله اسرائيل به طور كامل وجود داشت وسوالي كه مطرح مي شد اين بود كه چرا از ميان اين همه كشورها فقطسراغ عراق آمدند؟
ثالثا، براي افكار عمومي جهان اين ابهام مطرح بوده و مي باشد، كه دولت آمريكا و انگليس كه خود از بزرگترين ناقضان حقوق بشر در سراسرجهان بوده و با سابقه منفي كه در كارشكني و توطئه عليه حكومت ها ونهضتهاي مستقل و آزاديخواه مردمي در سراسر جهان دارند و دستشان به خون ميليون ها انسان بي گناه آلوده است ; چگونه با دروغ و نيرنگ و بااستفاده از تبليغات به مردم خويش و جهانيان القاء مي نمايند كه در صددايجاد حكومت مردمي در عراق هستند.
واقعيت اين است كه طرح شعارهاي چهارگانه فوق از سوي اشغالگران عراق، هيچ كدام دليل اصلي در اشغال نظامي اين كشور نبود بلكه صرفاادعاهايي جهت توجيه و اقناع افكار عمومي جهان در جهت سرپوش گذاشتن بر نيات شوم آنان از دست زدن به اين اقدام غيرقانوني بود.

5. پيگيري و تحقق طرح هاي سلطه جويانه

سياست هاي تهاجمي و تجاوزكارانه اي كه امروزه آمريكا در جهان تعقيب مي كند تابعي از استراتژي جديد آمريكاست ; ريشه هاي اين طرح، به سالهاي 1970 بر مي گردد كه ائتلاف ميان جناح هاي افراطي ديگر كه در راس حكومت بودند بطور مشخص شكل گرفت. برنامه سياسي آنان عبارت بود از: متحد ساختن جامعه آمريكا از راه جنگ وبسيج مداوم و تضمين برتري استراتژيك همه جانبه آمريكا. خطوط اين طرح در سالهاي 1980 و سپس در آغاز دهه 1990 رفته رفته مشخص تر شد و بالاخره در حدود 7 - 6 ماه قبل از واقعه يازده سپتامبربه عنوان استراتژي ملي در آمريكا به تصويب رسيد و مبناي حركت آمريكا در قرن 21 شناخته شد. (5) محورهاي اصلي آن عبارتند از:
1. يك جانبه گرايي، ايجاد سلطه و تثبيت رهبري آمريكا بر جهان، جهاني سازي اقتصاد، ايجاد همگرايي در اقتصاد جهاني تحت حاكميت نظام سرمايه داري حاكم بر آمريكا.
براي اين منظور لازم بود كه حاكميت بر منابع انرژي، حاكميت برگردش منابع پول، حاكميت بر رسانه هاي ارتباط جمعي و حاكميت برافكار عمومي، يعني در اختيار گرفتن افكار عمومي و حاكميت نظامي برمناطق استراتژيك جهان، در دستور كار قرار بگيرد.
2. ممانعت از ايجاد و شكل گيري هرگونه ائتلاف عليه آمريكا و ياممانعت از ايجاد و شكل گيري و كانون رقيب براي آمريكا در عرصه سياسي و اقتصادي. بدين منظور راه كارهايي نظير مبارزه با هر حكومت مستقل، گسترش دامنه منافع ملي آمريكا به كل جهان و حفاظت ازمنافع آمريكا در اقصي نقاط جهان، تثبيت حضور نظامي آمريكا درمناطق استراتژيك و سلب حق حاكميت ملت ها بر سرنوشت خودشان سلب حق دستيابي به علم و تكنولوژي از ملت هاي ضعيف و سلب حق افزايش توان ملي از كشورها، در دستور كار دولتمردان آن كشور قرارگرفت. (6)
تحقق استراتژي جديد و روند جنگ طلبي و نظامي گري آمريكا بدون حوادث 11 سپتامبر امكان پذير نبود، چرا كه اين حوادث در داخل آمريكاباعث بر هم ريختن توازن نهادهاي اين كشور به نفع (راست نو)مي گرديد. (7) و بهانه هاي لازم را در سطح جهان مهيا مي ساخت. سرانجام به دنبال پيروزي انتخاباتي مورد مناقشه جرج بوش در سال 2000، و نيز اجراي دقيق نقشه 11 سپتامبر 2001 شرايط و زمينه هاي مناسب براي تحقق اين استراتژي تهاجمي و توسعه طلبانه توسط بوش و راست گرايان افراطي فراهم آمد.
بر اين اساس اشغال نظامي عراق توسط دولت بوش در چارچوب مرحله اي از استراتژي كلان آمريكا در زمينه بين المللي است كه ازمدت ها قبل طرح و برنامه ريزي شده بود. چنانكه آناتول ليون ازواشنگتن دي. سي. خاطرنشان مي كند: (برنامه دولت بوش، كه از زمان فرو پاشي اتحاد شوروي در آغاز دهه 1990، به تدريج توسط گروهي ازمتفكرين نزديك به ديك چني و ريچارد پرل تكوين يافته است، سلطه يكجانبه بر جهان، از طريق تفوق نظامي مطلق، را هدف گرفته است ). (8)

6. دستيابي و كنترل نفت عراق

كشور عراق پس از عربستان با ذخاير نفتي 112 ميليارد بشكه اي خود، دومين كشور دارنده منابع و ذخاير غني نفتي است كه احتمال 100ميليارد بشكه ديگر نيز وجود دارد و هزينه هاي توليد نيز در آن كشور درمقايسه با ساير كشورها و مناطق بسيار پايين است. (9) با توجه به چنين ويژگي ممتازي بسياري از كارشناسان سياسي معتقدند جنگ عراق بيانگر يك واقعيت است و آن هم (عطش روز افزون آمريكا براي نفت )و تلاش براي تسلط و چپاول منابع نفتي مهم و به گفته پيرترزيان، مديرمسئول نشريه پترواستراتژيك فرانسه: (نيروهاي ارتش آمريكا وبريتانيا، تمام تلاش خود را جهت حفاظت از وزارت نفت به كار بسته اند واين در حالي است كه هيچ گونه اقدامي براي حفظ و نگهداري از سايرادارات دولتي، از جمله وزارت بهداشت، صورت نگرفته است... از اين رواولويت ها به خوبي مشخص مي شوند). (10) و پاسكال لورت نيز معتقداست كه (براي تمام شركت هاي خارجي، عراق زرستاني است از نفت كه به سختي مي توان در برابرش بي تفاوت ماند). (11)
از ديگاه خانم (كلر شورت ) وزير سابق دولت توني بلر كه در مخالفت باحمله به عراق استعفا كرده بود، هدف اصلي واشنگتن از تحركات درمنطقه خاورميانه، تسلط بر منابع نفت خليج فارس مي باشد به گفته وي: (حقيقت اين است كه جرج بوش، ديك چني معاون وي و دونالدرامسفلد قبل از آن كه به قدرت برسند طرح خود را براي آينده جهان درقالب كتابي منتشر كردند... و هدف از اين امر نيز ايجاد راهبردي جديدبراي كنترل منطقه به ويژه خليج فارس است ). اين مسئول سابق انگليس در پاسخ به سوالي درباره علت طولاني شدن اشغال عراق گفت: (مسئله واضح است. آنها (آمريكا و انگليس ) مي خواهند بر خليج فارس و به ويژه ثروت هاي نفتي منطقه تسلط يابند). (12) نوام چامسكي محقق، و نويسنده مشهور آمريكايي نيز معتقد است: (برنامه ريزان آگاه به خوبي از اين امر اطلاع دارند كه اشغال عراق چه مزايايي در پي خواهدداشت. لوزنسي مشاور امنيت ملي رئيس جمهور اسبق ايالات متحده (جيمي كارتر) اخيرا اشاره نمود كه پيروزي ما در جنگ عراق و كنترل اين كشور، ميتواند حاكميت اقتصادي ايالات متحده را در دو قاره آسيا و اروپابه ارمغان آورد). (13)

7. مقابله با جهان اسلام

فشارهاي لابي صهيونيستي و القائات دو استراتژيست مهم سياست خارجي آمريكا يعني (فرانسيس فوكوياما) با نظريه (پايان تاريخ ) و(ساموئل هانتينگتون ) با نظريه (برخورد تمدن ها)، در معرفي اسلام به عنوان دشمني جدي تمدن غرب و لزوم برخورد نظامي با جهان اسلام ازسوي غرب جهت استيلاء خويش و ايدئولوژي ليبرال - سرمايه داري، نقش بسيار مهمي در طرح و شكل گيري سياست خارجي جديد آمريكاداشت. (14) از اين رو بلافاصله بعد از سناريوي 11 سپتامبر تعبير (جنگ صليبي ) از سوي جرج دبليو بوش رئيس جمهور آمريكا مطرح مي شود ومكنونات و نيات شوم قلبي خويش را ظاهر مي سازد او تلاش مي نمود تاخاطرات تاريخي جهان مسيحيت (جنگ هاي صليبي ) را دوباره تجديدنموده و با بهره گيري از آموزه هاي مسيحيت خود را منجي بشريت وماموري الهي براي نجات كل انسان ها اعلام نمايد. (15) علاوه برتهاجم نظامي به افغانستان، اشغال عراق به عنوان كشوري كه ازموقعيت بالايي از نظر تاريخي، مذهبي و ژئوپلوتيكي در جهان اسلام برخوردار است مي توانست زمينه هاي خوبي را براي تحقق اهداف شوم صهيونيسم بين الملل فراهم نمايد. به گفته كارشناسان و اعترافات ضمني دولت آمريكا، حفاظت از اسرائيل و كمك به اجراي تسلط رژيم صهيونيستي در منطقه و اجراي نقشه هاي توسعه طلبانه آن، (16) كنترل نفوذ گسترده و رو به افزايش ايران بر جهان اسلام با حضور فيزيكي آمريكا در مرزهاي جمهوري اسلامي، تجزيه جهان اسلام به واحدهاي كوچك قومي و تباري و جلوگيري از شكل گيري يك بلوك قدرتمنداسلامي از جمله اهداف اصلي اشغال نظامي عراق مي باشد. (17)

دوم. پيامدهاي اشغال نظامي براي مردم عراق

تهاجم نظامي آمريكا به عراق، پيامدها و نتايج گسترده و قابل توجهي را در ابعاد مختلف سياسي، امنيتي، اقتصادي، فرهنگي و... براي مردم اين كشور به دنبال داشت:

1. پيامد سياسي دموكراسي

فروپاشي حزب بعث عراق و بركناري صدام از قدرت، تدوين قانون اساسي جديد، شكل گيري مجلس و دولتي مردمي در عراق، ازمهمترين پيامدهاي مثبت اشغال نظامي اين كشور مي باشد كه علاوه برمردم اين كشور موجبات خوشحالي بسياري كشورهاي منطقه را نيزفراهم آورد و در چنين شرايطي بيش از همه اشغالگران عراق در صددبهره برداري از اين موضوع بر آمده و آن را دليلي بر حقانيت ادعاهاي خويش در زمينه گسترش آزادي و دموكراسي در جهان قلمداد نمودند. تاآنجا كه بوش مدعي شد: (ما اين كشور را از دست يك ستمگر آزادكرديم و تصور مي كنم كه مردم عراق يك بدهي عظيم از قدر شناسي به مردم آمريكا مديون هستند و معتقدم كه بيشتر عراقي ها به آن معترفند). (18)
قضاوت پيرامون اين كه اين ادعا چه مقدار واقعي است و مردم عراق دراين زمينه تا چه اندازه مديون آمريكا هستند; نيازمند توجه و بررسي مولفه ها و معيارهاي متعددي مي باشد; از قبيل:
الف. شناخت و ريشه يابي چرايي شكل گيري، تثبيت، تقويت واستمرار حكومت هاي استبدادي همانند صدام و طالبان و....
ب. شناخت استراتژي جديد آمريكا در جهان و خصوصا منطقه خاورميانه و تفكيك ميان اهداف واقعي و شعارهاي ظاهري و تاكتيكي.
ج. بررسي عملكرد از دو جهت ; يكي از جهت دوگانگي نوع برخوردآمريكا ميان نظام هاي استبدادي جهان و ديگري پايبندي واقعي واحترام آمريكا به نتايج آرا و خواست اكثريت مردم اين كشورها به عنوان مهمترين مولفه دموكراسي.
د. بررسي صلاحيت آمريكا در ترويج دموكراسي قطع نظر از چالش هاو ناكار آمدي هاي مهمي كه دموكراسي غير ديني در خود مي پروراند.
ذ. بالاخره توجه به اين موضوع مهم كه تحقق دموكراسي و تشكيل حكومت مستقل مردمي فرايندي است كه با عناصر و مؤلفه هاي متعددي نظير ميزان فراهم بودن و آمادگي شرايط فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فقدان موانع داخلي و خارجي نظير حكومت هاي استبدادي و حمايت قدرتهاي بزرگ از حكومت هاي استبدادي يا دخالت و اعمال فشار آنان و...، مرتبط مي باشد. و با حمله نظامي نمي شود پيش شرطهاي دمكراسي را ايجاد كرد و بدون اين پيش شرطها هم دمكراسي وجود نخواهد داشت.
بديهي است كه ادعاي دولتمردان آمريكا در زمينه برقراي دموكراسي واعطاي آزادي به مردم عراق با هيچ يك از معيارهاي فوق همخواني وتناسب ندارد و حتي از ديدگاه صاحب نظران و محققان غربي نيز طرح اين قبيل ادعاها با لطيفه بيشتر شبيه است تا واقعيت، چنانكه هواردزين استاد برجسته علوم سياسي دانشگاه بوستن، با انتقاد ازسياست هاي جنگ طلبانه آمريكا بر اين عقيده است: (تجربه تاريخي رفتارهاي دخالت جويانه آمريكا در كشورهاي ديگر نشان مي دهد كه ساقط نمودن نظام هاي سياسي كشورهاي مختلف با بهانه ايجاددموكراسي و به ارمغان آوردن آزادي، شرايطي را فراهم مي آورد تا خود براين كشورها استيلا يابد. كاملا روشن است كه عراق اينك نه كشوري آزاد كه كشوري به اشغال درآمده است و اشغالگر اين كشور كسي جزدولت آمريكا نيست. درست است كه عراق را از شر صدام حسين آزادساختيم اما آن را گرفتار خود نموديم ). (19)
نوام چامسكي در مصاحبه اي ضمن مقايسه تفاوت هاي جنگ عراق باجنگ ويتنام خاطرنشان مي كند كه آمريكا هرگز اجازه تشكيل يك دولت مستقل را در اين كشور نخواهد داد. وي مي افزايد، آمريكا تاكنون در هيچ يك از مستعمره هاي خود اجازه تشكيل يك دولت دموكرات رانداده است و شرايط عراق نيز به اين ترتيب خواهد بود. به نظر اين محقق و نويسنده مشهور آمريكايي: (ايالات متحده و انگليس هرگز به عراق آزاد و مستقل اجازه ابراز وجود نخواهند داد; هر چند وضعيت كنوني با اهداف بنيادين غرب از حمله به عراق متفاوت است. هدف اصلي آمريكا و انگليس، اطمينان از عدم حكومت عراقيان بر اين كشور بود، چرا كه در غير اين صورت، نبايد از كشتار گسترده شيعيان در سال 1991ميلادي و تحريم هاي خاص عليه رژيم صدام كه هرگز به نابودي حكومت صدام حسين منجر نميشد، حمايت مينمودند. هر چند درشرايط كنوني دلايل آمريكا در مورد عدم سرنگوني صدام در آن زمان، قابل توجه و شگفت آور است ). (20) از ديدگاه وي به سختي مي توان تصور كرد كه دولتي مستقل در عراق بر سر كار بيايد;... كاملا محتمل است كه تشكيل يك دولت شيعه در عراق، برنامه ريزان آمريكايي راسردرگم خواهد نمود. حتي ممكن است اين اكثريت شيعه با تحريك شيعيان عربستان كه در مناطق نفت خيز ساكنند، بر نفت اين كشور نيزسلطه يابند. لذا چندان دور نيست كه يك منطقه بزرگ شيعي در ايران وعراق و عربستان تشكيل گردد و تسلطي يك جانبه بر منابع نفتي به وجود آيد. اما آيا آمريكا با برقراي اين شرايط مقابله نخواهد كرد؟
... به علاوه، مبارزه با دشمن اصلي آنان در منطقه نيز در دستور كاردولت جدي عراق قرار خواهد گرفت. اين دشمن اسراييل است كه درحقيقت بخشي از محدوده نظامي آمريكا در منطقه به حساب مي آيد. البته اين اتفاقات محتمل، با وجود مخالفت آمريكا و انگليس چندان نيزامكانپذير نخواهد بود. شكي وجود ندارد كه بدين ترتيب، صحبت ازعراق مستقل و مردمسالار و قدرتمند، تنها يك لطيفه خواهد بود. البته هم اينك دولت آمريكا با برقراري تعدادي از لوازم دموكراسي، برنارضايتيها غلبه كرده است ولي اين اقدامات، هرگز يك دموكراسي كامل را برقرار نخواهد ساخت، چرا كه تاكنون آمريكا در هيچ يك ازمستعمرات خود چنين اجازهاي نداده است. نگاهي به تاريخ معاصر كوبا، نيكاراگوئه وهائيتي بياندازيد. با حركت هر يك از اين كشورها به سوي قدرتمند شدن، بحراني در اين كشورها به وجود مي آيد. البته فرانسه وانگلستان نيز در دوره استعمارگري خود چنين اقداماتي را در دستور كارداشتند. اين يك روش به كارگيري شده توسط همه قدرتهاي سلطهگربوده است. البته عراق شرايطي نظير نيكاراگوئه نخواهد داشت، بلكه بسيار مهمتر است. (21) و (رولان دوما) وزير امور خارجه اسبق فرانسه بااشاره به مداخلات آمريكا در منطقه اعلام مي دارد: (ايجاد دموكراسي صرفا بهانه اي براي مداخله آمريكا در منطقه است ). (22)
بر اين اساس، اينكه هم اكنون مشاهده مي نماييم در عراق حكومتي مردمي تشكيل شده نه به خاطر اقدام آمريكا در اشغال نظامي آن كشور، بلكه به خاطر فراهم بودن زمينه هاي آن حتي از مدتها قبل وجود داشته است - چنانكه در جريان انتفاضه مردم عراق بعد از جنگ اول خليج فارس شرايط براي قيام مردمي فراهم بود وحتي برخي از شهرهاي عراق به تصرف نيروهاي مردمي درآمد، اما با كارشكني آمريكا و حمايت از صدام و اجازه استفاده از نيروي هوايي اين كشور و...، قيام مردمي سركوب شد- و به مجرد اينكه موانع داخلي - از جمله حمايت آمريكا ازرژيم عراق - برداشته شد مردم عراق با حمايت نكردن از صدام درمقابل تهاجم نظامي آمريكا، توانستند خواست هاي ديرينه خود را درتشكيل دولت مردمي به دست آورند و علي رغم تمامي كارشكني هاي آمريكا كه در اين زمينه انجام داده و مي دهد، گام هاي مهمي در جهت تحقق مردم سالاري بردارند. در حقيقت (تشكيل دولت مردمي در عراق صرفا دستاورد و محصول مبارزات طولاني مدت خود مردم عراق است كه توانست در شرايطي كه استراتژي آمريكا و اهداف منطقه آن در حال تغيير بود از فرصت به وجود آمده استفاده و خود را به منصه ظهوربرساند)(23) هر چند از بين رفتن استقلال اين كشور و توطئه هاي شوم اشغالگران، موضوعي است كه اين دستاورد را با مخاطره روبرو نموده وطعم خوش اين پيروزي را در كام مردم ستمديده عراق تلخ نموده است.

2. پيامدهاي امنيتي

امنيت يكي از ضروري ترين نيازهاي زندگي بشري است ; و بر اساس قوانين بين المللي تامين امنيت كشور اشغال شده بر عهده نيروهاي اشغال گر مي باشد. به دنبال اشغال نظامي عراق، ساختار امنيتي ودفاعي اين كشور از بين رفت ناامني، وحشت، ترس و اضطراب و بي ثباتي بر بسياري از شهرهاي عراق حاكم گرديد. طي چهار سال گذشته، شهروندان عراق با حملات وحشتناك تروريست ها و يا قتل، زندان، تجاوز جنسي و گلوله باران نيروهاي انگليسي و آمريكايي رو به رو بوده اند. فجايع زندان ابوغريب كه با دستور و تحت نظر دونالد رامسفلد، وزيردفاع مستعفي آمريكا انجام گرفت، شكنجه وحشيانه زندانيان عراقي، وكشتار مداوم شهروندان، گسترش خشونت هاي فرقه اي و... از مشكلاتي هستند كه غرب با حمله خويش به عراق براي شهروندان اين كشور به ارمغان آورده است، تا آنجا كه بر اساس اطلاعات ارائه شده نشريه پزشكي (لانست ) انگليس در ماه اكتبر، نتيجه يك تحقيق مطالعاتي راكه پزشكان دانشگاه (جان هاپكينز) آمريكا و مدرسه پزشكي المستنصريه بغداد انجام داده بودند، آمار كشته شدگان عراقي از زمان تهاجم و اشغال نظامي تا ژوئيه 206 را??????? هزار نفر مي باشد. (24) وبراساس برخي آمارها، ميانگين كشته ها روزانه در حدود 100 نفر بوده و باتوجه به شدت خشونت ها در ماه هاي اخير از ديدگاه بسياري ازتحليل گران بيم آن مي رود كه شعله هاي ويران گر جنگ داخلي درآينده اي نه چندان دور، عراق را به كام نابودي بكشاند. روزنامه الوطن -چاپ عربستان - با ارائه تحليلي تحت عنوان (عراق، تصويري ازتاريكي ) مي نويسد: (عراق امروز به عرصه اي براي فعاليت گروه هاي تروريست و مزدوران وابسته به قدرت هاي استعمارگر تبديل شده است. وضعيت جاري در عراق به گونه اي است كه اين كشور گويا در قرون وسطي به سر مي برد و به دليل طرح ها و نظريه هاي نو محافظه كاران كاخ سفيد به كارخانه جهنمي براي توليد مرگ و تروريسم تبديل شده است. ميزان ويراني در اين كشور به حدي است كه حتي اگر اميدي ياروزنه اي كوچك براي پايان اين خشونت ها و بحران ها در آن باشد، بااين حال عراق به ده ها سال ديگر نياز دارد كه بتواند قدرت مادي، سياسي، جغرافيايي و حتي رواني خود را به دست آورد). (25) شواهدمتعدد حاكي از كمك آمريكا و انگليس به تروريست ها است تا با ايجادناامني و دامن زدن به اختلافات قومي، ادامه حضور اشغالگران را درعراق توجيه نمايند. و شبكه صهيونيستي نيز به عنوان يكي ديگر ازعوامل اصلي فعال در ايجاد ناامني، گسترش خشونت و ادامه بحران درعراق بوده تا علاوه بر انحراف افكار عمومي جهان از جنايات اين رژيم در فلسطين و مشكلات داخلي خود، زمينه هاي تحقق اهداف توطئه هاي شوم خويش در جهان اسلام را فراهم آورد.
بر اين اساس يكي ديگر از نتايج بسيار اسفناك اشغال عراق، گسترش شديد خشونت و نا امني و تبديل عراق به پايگاه بزرگ گروههاي تروريستي القاعده و ناامن ترين و بي ثبات ترين كشور جهان مي باشد كه پيامدهاي شومي را براي مردم اين كشور به دنبال داشته و نگراني ازتقسيم و تجزيه آن را افزايش داده است.

3. پيامدهاي اقتصادي - اجتماعي

به دنبال تهاجم نظامي اشغالگران و تخريب زير ساخت هاي اقتصادي و گسترش نا امني، اكنون اوضاع اقتصادي و اجتماعي اين كشور با وخامت غير قابل كنترلي مواجه و به مراتب بدتر از پيش گرديده است ; صنعت نفت و صادرات اين كشور به شدت آسيب ديده و صنايع سبك و سنگين آن در اثر حملات زميني و هواي كشورهاي مهاجم تخريب شده است: (شوراي نظارت بر صنعت نفت عراق در تازه ترين گزارش خود اعلام كرد، گسترش تروريسم و خشونت طي سه سال اخيرموجب كاهش 7/24 ميليارد دلاري درآمد نفت عراق شده است ). اين درحالي است كه حملات تروريستي بر ضد خط لوله هاي انتقال نفت درشمال اين كشور طي سال هاي 2004 تا 2006 بيش از 7/8 ميليارد دلاربه صنعت نفت اين كشور خسارت وارد نموده است.
به گفته نماينده عالي رتبه سازمان ملل متحد در امور مهاجران، نزديك به 2 ميليون عراقي (حدود 8 درصد از جمعيت پيش از جنگ )براي مهاجرت به ويژه به اردن، سوريه و لبنان اقدام كرده اند. اين مهاجران شامل تعداد زيادي از پزشكان، شخصيت هاي دانشگاهي وديگر متخصصان هستند كه حضور آنها براي امر بازسازي عراق مهم وحياتي است. سازمان ملل متحد در ماه ژانويه اعلام كرد كه حدود 1/7ميليون نفر هم مجبور شده اند تا به شهرها و روستاهاي امن تر در داخل عراق پناه ببرند و حدود 50 هزار عراقي در هر ماه، خانه هاي خود را ترك مي كنند. (26) و بيكاري شديد مردم اين كشور را فرا گرفته است.

سوم. پيامدهاي بين المللي

با اشغال نظامي عراق، ايالات متحده آمريكا تلاش نمود تا علي رغم برخي مخالفت ها، با كسب يك هژموني خاص موقعيت جهاني خويش را بهبود بخشيده و ديگر قدرتهاي بين المللي و منطقه اي را با خودهمراه سازد. اما پس از پايان جنگ، و آشكار شدن مشكلات و ناتواني اين كشور در عراق، چالش هاي متعددي از قبيل رشد انديشه هاي ضدآمريكايي، مخالفت با يك جانبه گرايي آمريكا، تلفات گسترده و غيرقابل پيش بيني نيروهاي آمريكايي و هزينه هاي سرسام آور نظامي، گسترش تروريسم در منطقه و جهان، شكست صلح خاورميانه، پراكندگي سلاح هاي غيرمتعارف در نقاط مختلف جهان و...، وجهه واعتبار بين المللي آمريكا را به عنوان يك ابرقدرت به شدت مخدوش نمود.

1. افول قدرت آمريكا

تايلار مارشال، تحليل گر روزنامه لس آنجلس تايمز با ارايه تحليلي تحت عنوان (آمريكا ديگر در موضع قدرت نيست )، مي نويسد: (متاسفانه سياست گذاري هاي غلط دولت آمريكا نه تنها منجر به افزايش روز افزون احساسات ضد آمريكايي در منطقه وحتي جهان شده است بلكه روابط اين كشور با برخي از كشورهاي عربي را كه به عنوان هم پيمان آمريكا محسوب مي شوند نيز دچار چالش هاي حقيقي كرده است. متاسفانه سياست هاي دولت آمريكا به گونه اي پيش مي رود كه ديگرنمي توان از موضع قدرت به موقعيت اين كشور در منطقه نگاه كرد... زماني كه نيروهاي آمريكايي در سال 2003 عراق را به اشغال خوددرآوردند، ترس و نگراني نسبت به قدرت نظامي آمريكا در دل بسياري از دوستان و دشمنان اين كشور افتاد اما پس از آن كه ماموريت اين كشوردر عراق براي كنترل خشونت و هرج و مرج با شكست مواجه شد، اين ديد كلي نسبت به قدرت نظامي آمريكا نيز در ذهنيت جهان تضعيف شد به طوري كه نتايج و پيامدهاي جنگ عراق را مي تواند اين چنين تقسيم كرد:
1. ضعيف شدن جايگاه نظامي آمريكا در جهان.
2. ضعيف شدن موقعيت آمريكا در حل كردن بسياري از بحران هاي منطقه.
3. كاهش مقبوليت اين كشور از جانب كشورهاي منطقه ). (27)
روزنامه واشنگتن پست در تحليلي مي نويسد: (هم اكنون ما درخاورميانه در چاله افتاده ايم. وضع ما از آنچه كه در تلويزيون مي بينيدبدتر است. مردم فقط در آمريكا نگران نيستند... نتايج نظرسنجي درسال گذشته در بين شش كشور دوست آمريكا ( مصر، اردن، لبنان، مغرب، عربستان سعودي و امارات متحده عربي ) نشان داد كه تنها 12درصد نگرش مناسبي نسبت به آمريكا داشتند. نتايج اين نظرسنجي نشان داد كه ترديد بسياري زيادي نسبت به اقدامات آمريكا وجوددارد). (28)

2. تلفات انساني و اقتصادي

طبق آمار رسمي آمريكا تلفات نظامي اين كشور از زمان اشغال عراق در ماه مارس 2003 تاكنون به 3185 نفر رسيده است ; هرچند آمار ارائه شده از سوي منابع موثق و مستقل خارجي تا 33 هزار نفر مي باشد. روزنامه واشنگتن پست تعداد عمليات هاي انجام شده عليه ارتش آمريكا را بين 800 تا 900 عمليات در هفته ذكر مي نمايد و اين به معنااين است كه سربازان آمريكا در هر ساعت 4 بار در معرض حمله قرارمي گيرند. (29) تشديداختلالات رواني نظاميان و ده ها هزار طلاق سربازان، گسترش بحران هاي روحي و خانوادگي و فرار و نافرماني درارتش آمريكا به عنوان يكي ديگر از مشكلات سران پنتاگون در اين زمينه است. (30) و مهم تر اينكه نبرد عراق ماهيانه حدود 8 ميليارد دلارهزينه بر اقتصاد در حال ركود آمريكا تحميل مي كند.

3. مخالفت هاي داخلي

پيامدهاي منفي جنگ عراق مقامات كاخ سفيد را در داخل اين كشورنيز با انتقادات و مخالفت هاي گسترده، كاهش شديد محبوبيت، درخواست محاكمه و مجازات مواجه ساخته است ; (بر اساس نظرسنجي هاي متعدد كه در آمريكا انجام شده است، رئيس جمهورآمريكا حمايت شهروندان كشورش را از دست داده محبوبيت او به پايين ترين حد خود رسيده است ; جورج بوش بر اساس اتخاذ سياست هاي نادرست خارجي خويش موجب خشم و نارضايتي مردم آمريكا قرارگرفته است ). هوارد زين در اين زمينه مي نويسد: (اما شايد شوم تر از اشغال عراق، اشغال خود ايالات متحده باشد; صبح كه از خواب بيدار مي شوم وروزنامه ها را مي خوانم، احساس مي كنم كه در كشوري اشغال شده توسطگروههاي خارجي زندگي مي كنم. وقتي كه به شرايط موجودمي انديشم، مي بينم كه ايالات متحده در محاصره رئيس جمهوري است كه توسط تعدادي جاني شيك پوش كه هيچ ارزشي براي زندگي انساني در داخل و خارج از اين جامعه قايل نيستند، اسير شده است ; جانياني كه هيچ اهميتي به آزادي در داخل و خارج از كشور نمي دهند). (31) وگورويدال نويسنده سياسي و صاحب نام امريكايي تاكيد دارد كه: (حوادث 11 سپتامبر 2001 بهانه اي شد تا گام به گام جمهوريت نظام درامريكا تخريب شود به گونه اي كه اين كشور امروز به حكومتي پليسي بدل شده است ).
دامنه اين مخالفت ها و اعتراضات به مردم و انديشمندان آمريكامحدود نگرديده بلكه بسياري از سياستمداران اين كشور نيز از مخالفين جدي سياست هاي بوش مي باشند; چنانكه (جيمي كارتر) يكي ازرؤساي جمهور پيشين آمريكا با انتقاد از سياست هاي جنگ طلبانه بوش مي گويد: (حمله به عراق براساس استدلالهاي غلط صورت گرفت ). (32) مادلين البرايت، وزير خارجه اسبق آمريكا نيز خطاب به بوش مي گويد: (شما جنگ با خدا را برگزيده ايد. عراق با عنوان بزرگترين فاجعه در تاريخ آمريكا به ثبت خواهد رسيد). (33) بسياري ازدموكرات هاي آمريكا به شدت با سياستهاي جنگ طلبانه جورج بوش به مخالت پرداخته اند.
ناكامي ايلات متحده آمريكا در دست يابي به اهداف خود از جنگ عراق تا آنجا پيش رفته است كه فرانسيس فوكوياما از حاميان نومحافظه كاران در عراق را به لزوم تغيير تاكتيك و بي اثر شدن جنگ پيشگيرانه از سوي آمريكا واداشته است: (دكترين بوش در استفاده ازجنگ پيشگيرانه عليه عراق قرار بود به عنوان وسيله اي جهت بيان هزينه هاي ملموس براي كشورهاي در آستانه هسته اي شدن باشدمتاسفانه اين هزينه ها براي خود آمريكا بسيار بالاست... درس آخري كه بايد از جنگ عراق گرفت اين است كه دولت كنوني آمريكا در اداره سياست روزانه خود بسيار بي كفايت و نالايق ظاهر شده است. يكي ازچيزهايي كه در رابطه با اقدامات دولت بوش مي باشد اين است كه چقدربد و نامناسب اهداف بلند پروازانه و جاه طلبانه اي كه در عراق براي خودتدارك ديده بود را اجرا كرده است ). (34)

4. اعتراف به شكست

گروه بيكر-هاميلتون كه مركب از ده سياستمدار پرسابقه از دو حزب جمهوريخواه و دموكرات بود با بررسي دقيق اوضاع عراق، ضمن بيان شكست سياست هاي دولت آمريكا در عراق و خاورميانه در سالهاي گذشته از رئيس جمهور آمريكا مي خواهد تا راهبرد خود در خاورميانه وعراق را تغيير دهد. و نيروهاي آمريكايي را از اين كشور فراخواند.
به دنبال سيل عظيم انتقادات جورج بوش، رييس جمهور آمريكا، در10 ژانويه 2007 در برابر ميليون ها بيننده تلويزيون در آمريكا پذيرفت كه استراتژي اين كشور در عراق موفق نبوده است. (35) هرچند خصيصه استبدادي و سلطه طلبي وي و پا فشاري بر راهكار نظامي براي حل بحران عراق، مبين اين واقعيت است كه سرانجام آمريكا را در باتلاق عراق غرق خواهد نمود. چنانكه مقام معظم رهبري در ديدار با جلال طالباني رئيس جمهور عراق مي فرمايند: (قطعا امريكايي ها در عراق موفق نخواهند شد و ادامه اشغال عراق، لقمه اي نيست كه از گلوي امريكا پايين رود). (36)

پي نوشت ها:

1 - مانتلي ريويو، پسا امپرياليسم، اهداف استراتژيك آمريكا و مساله عراق، ترجمه مرتضي محيط، باشگاه انديشه، 1385/1/29
2 - كتاب (وضعيت جنگ، تاريخ پنهان سيا و دولت بوش ).
3 - همچنين در اين زمينه ر. ك: عراق بازي دروغين، جان پيلگر، 11سپتامبر و حمله آمريكا به عراق، نوآم چامسكي، بهروز جندقي، موسسه انتشاراتي عصر رسانه، چاپ اول 1381، ص 192.
4 - سقوط بغداد، پيش زمينه ها و پيامدها، مصاحبه با دكتر مهدي ذاكريان، نشريه راهبرد، مركز تحقيقات استراتژيك، تابستان 1382، ش 28، ص 121.
5 - مراجعه شود به جو كلن، مجله تايم، 10 فوريه 2003، ص. 49.
6 - فصلنامه راهبرد، مركز تحقيقات استراتژيك، شماره 28، تابستان 1382.
7 - از جنگ سرد تا جنگ باز دارنده، لوموند ديپلماتيك.
8 - آناتول ليون، " The push for war"، London Reviews of Books، جلد 24، اكتبر 2002.
9 - صنعت نفت عراق و آينده آن، مرتضي هاشمي، فصلنامه راهبرد، ش 28، ص 175.
10 - تصرف زرستان و پاسخ به سه پرسش كليدي، رضا نصري، فصلنامه راهبرد، ش 28، ص 177.
11 - همان، ص 181.
12 - روزنامه كيهان، 17 فروردين 1385.
13 - آيا دولتي مستقل در عراق تشكيل خواهد شد؟، مصاحبه با نوام چامسكي، ماهنامه سياحت غرب، شماره 40، ص 91.
14 - جنگ جهاني چهارم و رفتارشناسي آمريكا پس از 11 سپتامبر، حسن عباسي، انتشارات پارسايان، چاپ اول 1382.
15 - ر. ك: 11 سپتامبر و حمله آمريكا به عراق، نوآم چامسكي، بهروزجندقي ; موضوع برقراري رابطه، علي اكبر ولايتي نشر معارف 1382
16 - آمريكا و انگليس در باتلاق عراق، ضيادانش، باشگاه انديشه، 1385/10/18.
17 - ر. ك: جايگاه ويژه عراق در خاور ميانه بزرگ، دكتر امير محمدحاجي يوسفي، فصلنامه سياست خارجي، زمستان 1383; روزنامه كيهان، شنبه 16 فروردين 1382، ص. 14.
18 - خبرگزاري فرانسه، جرج بوش درگفتگو با شبكه خبري سي بي اس آمريكا.
19 - آمريكا، اسير جنگ عليه تروريسم، هوارد زين، سياحت غرب، شماره 35، ص 134.
20 - آيا دولتي مستقل در عراق تشكيل خواهد شد؟، مصاحبه با نوام چامسكي، ماهنامه سياحت غرب، شماره 40، ص 92.
21 - همان، ص 93.
22 - روزنامه جمهوري اسلامي، 1385/12/7، صفحه داخلي.
23 - دروغ شاخدار، مروري بر ادعاي گسترش دموكراسي بوش، عليرضا محمدي، سايت پرسمان ارگ.
24 - خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران.
25 - عراق، تصويري از تاريكي، تحليل، الوطن، 1385/11/28.
26 - روزنامه واشنگتن پست، به نقل از خبرگزاري مهر.
27 - خبرگزاري دانشجويان ايران، 1385/6/6.
28 - خبرگزاري مهر، 1385/12/2.
29 - چهار آمار متفاوت درباره تلفات نظامي آمريكا در عراق، خبرگزاري مهر، 1385/9/2.
30 - سايت بازتاب.
31 - آمريكا، اسير جنگ عليه تروريسم، هوارد زين، سياحت غرب، شماره 35، ص 136.
32 - روزنامه جمهوري اسلامي 1384/12/20 صفحه جهان.
33 - به نقل از خبرگزاري فارس، 1385/12/4.
34 - جربيات 5 ساله ما از عراق، فرانسيس فوكوياما، سايت مركز اسنادانقلاب اسلامي، 3 اسفند 1385.
35 - بي بي سي، پنج شنبه 11 ژانويه 2007.
36 - ديدار رئيس جمهور عراق و هيات همراه با رهبر معظم انقلاب اسلامي، 1385/9/7.