شاعر: ریاضى یزدى «ریاضى»





 
اى علوى ذات و خدایى صفات
صدر نشین همه كائنات
سید و سالار شباب بهشت
دست قضا و قلم سرنوشت
صبر هم از صبر تو بى تاب شد
كوزه شد و زهر شد و آب شد
بعد شهادت نكشید از تو دست
تیر شد و بر تن پاكت نشست
سبزه برآمد ز گلستان دین
تا رخ تو سبز شد از زهر كین
ریشه دین گشت همایون درخت
تا ز تو خورد آن جگر لخت لخت
ملّت اسلام كه پاینده باد
مشعل توحید كه تابنده باد
هر دو رهین خدمات تواند
شكرگزارنده ذات تواند