نويسنده:محمدرضا جديدى‏نژاد

از عبدالعظيم روايات قابل توجه‏اى در زمينه‏هاى متعدد چون: توحيد، امامت و فرايض اسلام نقل شده است كه از نگاه مجموعى به آنها شخصيت وى بهتر شناخته مى‏شود. در مورد ساير ناقلان حديث نيز نگاه مجموعى همين نقش را ايفا مى‏كند و مى‏توان اين شيوه را يكى از راههاى شناخت احاديث مجعولى كه به ناروا به برخى از راويان عظيم‏المنزله نسبت داده شده، نيز دانست ؛ زيرا با اين شيوه از طريق مقايسه روايات راوى با يكديگر مى‏توان پى‏برد كه وى در چه حال و هوايى به‏سر مى‏برده و اصول عقايد وى چه بوده و تا چه حدّ ملتزم به رعايت آداب و انجام فرايض بوده است. بديهى است كه در صورت مذكور، چنانچه روايتى در بين روايات نقل شده از وى وجود داشته باشد كه با ديگر روايات وى هم‏خوان نبوده و متناقض باشد، گمان به جعل روايت مزبور و مبرا بودن راوى از نسبتى كه به وى داده شده تقويت مى‏گردد.
براى مثال راوى برخى از روايات در تحريف قرآن كريم (با صرف‏نظر از امكان تأويل آنها) احمد بن مهران از حضرت عبدالعظيم است.(2) ابن مهران از مشايخ كلينى است و در كتاب الكافى تعداد قابل توجه‏اى از روايات با واسطه از وى نقل شده است و مرحوم كلينى نيز در برخى موارد بر او ترحّم كرده است (بعد از ذكر نام وى گفته است: «رحمه اللّه)»، ليكن ابن غضايرى نامبرده را تضعيف كرده است و ساير علماى دانش رجال نيز نامى از وى نبرده‏اند.(3) در اين صورت گمان به صحت تضعيف ابن غضائرى و مبرا بودن حضرت عبدالعظيم از رواياتى كه احمد بن مهران بدو نسبت داده تقويت مى‏شود.
به منظور سهولت نگاه مجموعى، برخى از فضلاى معاصر اقدام به گردآورى روايات برخى از ناقلان حديث در مجموعه‏هايى مجزا با نام «مُسْنَد» كرده‏اند، مانند: مسند زارة و مسند محمد بن قيس البجلى اثر بشير محمدى مازندرانى.(4)
مسند نويسى در عصر اصحاب ائمه(ع) و قدما اغلب در پهنه‏اى وسيع‏تر و براى تحقق هدفى، غير از آنچه ذكر شد، صورت پذيرفته است. توضيح آنكه در عصر قدما اولاً به جاى گردآورى روايات يكى از ناقلان حديث، روايات تمامِ اصحاب يك يا چند امام معصوم گردآورى مى‏شده است؛ بدين صورت كه مثلاً ابتدا روايات زراره در موضوعات متعدد يك‏جا نقل مى‏شده و سپس روايات محمد بن مسلم و به همين منوال تا آخر، و اساساً غير از اين همه نمى‏توانسته باشد؛ زيرا اكثر اين راويان، خود، صاحب كتاب بوده‏اند و جمع دوباره روايات يك تن از آنان جز با دسته‏بندى موضوعى قابل تصور نيست و انجام چنين كارى هم از ناحيه قدما به اثبات نرسيده است.
ثانياً هدف و منظور قدما از نگارشهاى مسند، صرف‏نظر از مجموعه‏نگارى، آسان نمودن مقابله اين مجموعه‏ها با اصل كتابهايى بوده است كه خودِ راويان نگاشته بوده‏اند؛(5) زيرا شيوه معمول قدما در تصحيح اخبار، تصحيح كتابها بوده است، نه ملاحظه يكايك رجال سند.(6) اين امر نيز جز با ملاحظه و مقابله كتابهاى فروع (مسانيد و جوامع حديثى) با كتابهاى اُصول (كتاب زراره، محمد بن مسلم...) محقق نمى‏شده است. بديهى است كه اين مقابله در مسانيدْ آسان و در جوامعْ دشوار است.
از مسندهايى كه قدما به اين شيوه نگاشته‏اند، مى‏توان به مسندى اشاره نمود كه احمد بن حسين بن عبدالملك ابوجعفر أودى گرد آورده است، وى كتاب المشيخه حسن بن محبوب را - كه تا اندازه‏اى به حسب ابواب فقهى مرتب بوده است - به حسب نام راويان مرتب نمود.(7) و (8)
خلاصه گفتار آنكه، فايده مسندنويسى بر هيچ يك از اهل فن پوشيده نيست.
از جمله راويانى كه در عصر حاضر براى وى مسند نگاشته شده است، حضرت عبدالعظيم است كه تاكنون سه تن از اساتيد و فضلاى معاصر بدان همت گمارده‏ند.(9) پيش‏تر دو مسند منتشر شده و مسند سومى كه براى آن بزرگوار فراهم آمده إن شاء اللّه هم زمان با برگزارى كنگره بزرگداشت آن جناب انتشار مى‏يابد و از آن بهره‏مند خواهيم شد.
سه مسند نگاشته شده براى حضرت عبدالعظيم با رعايت ترتيب زمانىِ تأليف آنها به شرح ذيل است:
1 . عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده(= زندگانى حضرت عبدالعظيم و روايات او)، استاد گران قدر عزيزاللّه عُطاردى قوچانى، انتشار يافته به سال 1342ش.

اين كتاب شامل يك مقدمه و پنج بخش است كه به غير از روايات حضرت عبدالعظيم در بخش سوم، بقيه آن به زبان فارسى نوشته شده است. در مقدمه، از تاريخچه تأليفات حديثى شيعه، فضيلت نقل حديث، كتابت حديث، اهميت دانش رجال و مراكز علمى و حديثى شيعه در چند قرن اوليه اسلام سخن گفته شده است.
بخش اول كتاب با عنوان «زندگانى حضرت عبدالعظيم حسنى» مشتمل بر مباحثى با اين عناوين است: «فضايل عبدالعظيم از زبان ائمه»، «كلمات علما درباره او»، «حضرت عبدالعظيم چند تن از ائمه را درك نموده؟»، «موقعيت عبدالعظيم در عصر خود»، «چرا عبدالعظيم مورد علاقه واقع شده؟»، «چرا عبدالعظيم از خليفه زمان خود فرارى بود؟»، «فضيلت زيارت عبدالعظيم»، «تأليفات عبدالعظيم»، «تولد و وفات عبدالعظيم» و «اولاد عبدالعظيم».
بخش دوم كتاب با عنوان «آبا و اجداد حضرت عبدالعظيم» به معرفى يك به يك اجداد آن بزرگوار (يعنى: زيد بن الحسن، حسن بن زيد و على بن حسن بن زيد) و پدر ايشان (عبداللّه بن على) اختصاص يافته است.
بخش سوم كتاب با عنوان «اخبار و روايات حضرت عبدالعظيم» ،همان مسند عبدالعظيم بوده و چنان‏كه پيداست، به نقل اخبارى اختصاص يافته است كه آن بزرگوار آنها را بى‏واسط يا با واسطه به يكى از معصومان(ع) نسبت داده است.
مؤلف در اين بخش، يكايك كتابهاى حديثى قدما را تفحص نموده، 79 حديث از آنها استخراج و به ترجمه مزين نموده است. در اين بخش، احاديث استخراج شده به لحاظ محتوا دسته‏بندى نشده است و تنها تفكيك صورت پذيرفته آن است كه در سر صفحه‏ها احاديث به دست آمده از هر كتاب به صورت مجزا نوشته شده است. براى مثال ،از صفحه 107 تا صفحه 122 سر هر صفحه نوشته شده است: «اخبار حضرت عبدالعظيم از كافى» و صفحه 122 سرصفحه نوشته شده است «اخبار حضرت عبدالعظيم از محاسن برقى»... .
بخش چهارم كتاب به ذكر شرح حال اساتيد روايى آن بزرگوار اختصاص يافته است، كه تعداد عده مزبور ،به حسب تتبع مؤلف، 25 نفر هستند.
بخش پنجم كتاب نيز به شرح حال راويانى كه از آن جناب بى‏واسطه نقل روايت كرده‏اند، اختصاص يافته است، و تعداد ايشان، به حسب تتبع مؤلف، به 15 نفر مى‏رسد.
در پايان كتاب نيز چندين فهرست فنى (فهرست مطالب، اعلام، اماكن و م‏آخذ) قرار گرفته است.

اين كتاب، با توجه به زمان تأليف و نبود رايانه و عدم تحقيق برخى از منابع حديثى، كارى در خور ستايش و تحسين است. بنابراين، برخى از نقايصى كه در ذيل بدانها اشاره خواهد رفت، از ارزش آن نمى‏كاهد. ايرادهاى مزبور عبارت‏اند از:
الف . گفته شده كه مؤلف در بخش سوم كتاب، 79 روايت از روايات حضرت عبدالعظيم را از منابع حديثى استخراج نموده است، حال آنكه به حسب تتبع به عمل آمده، تعداد روايات آن حضرت به 102 روايت بالغ مى‏گردد و چه بسا با دقت بيشتر، بازهم رواياتى به دست آيد. نكته قابل ذكر، آنكه مؤلف در ابتداى اين بخش ادعاى استقصا نكرده و از علما خواسته كه اگر به روايت ديگر دست يافتند، ايشان را براى تكميل اين بخش در چاپهاى بعدى كتاب يارى رسانند.
ب . ترجمه روايات به شيوه دوره حاضر دقيق و لفظ به لفظ نبوده، بلكه از غلط نيز عارى نيست ؛ اما به هر حال، مانند بسيارى از ترجمه‏هاى دورانهاى گذشته براى عموم قابل استفاده است.
ج . در بخش چهارم و پنجم كتاب - كه به شرح حال اساتيد و شاگردان حضرت عبدالعظيم اختصاص يافته - و نيز ساير بخشهاى فارسى كتاب، على‏رغم استفاده بجا و فراوان از كتابهاى رجالى و حديثى و نقل قول از اين منابع، نشانى آنها ذكر نشده است.
2 . الشريف المعتمد شاه عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده، نوشته عبدالزهرا عثمان محمد، منتشر شده به سال 1422ق.

كتاب به زبان عربى و در دو بخش كلى تأليف شده است: اول شرح حال و شخصيت حضرت عبدالعظيم، دوم نقل روايات مسند آن بزرگوار.
بخش اوّل كتاب مشتمل بر مباحثى با اين عناوين است: «الهوية الشخصية و شى‏ء من السيرة»، «مكانته العلمية و موقعه الدينى»، «جلالته و شخصيته الدينية»، «الوضع الثقافى الذى عاشه الشريف الحسنى»، «طبيعة الظرف السياسى الذى عاشه الشريف الحسنى» و «العلويون في عهد المتوكل».
مؤلف در اين بخش، از مطالب اندكى كه علماى دانش رجال در شرح حال حضرت عبدالعظيم بيان داشته‏اند، با انضمام چند روايت از روايات خود آن بزرگوار استفاده خوبى برده است، و گاه يك عبارت و يا يك روايت را از چند زاويه مورد توجه قرار داده است. براى نمونه حديثى كه در آن، امام هادى(ع) ابو حمّاد رازى را براى فراگيرى مسائل دينى به حضرت عبدالعظيم ارجاع مى‏دهد، بار اول در ذيل عنوان «الهوية الشخصية و شى‏ء من السيرة» نقل و مورد استفاده قرار مى‏گيرد(10) و بار دوم در ذيل عنوان «مكانته العلميّة و موقعه الدينى» مورد اشاره و توجه قرار مى‏گيرد.(11)
علاوه بر اين، سه عنوان اخيرِ اين بخش و مطالب ذكر شده در آنها بسيار بجا و مناسب است؛ زيرا براى شناخت بهتر هر فردى بايد اوضاع سياسى و اجتماعىِ زمان وى نيز مورد توجه قرار گيرد. در ابتدا بخش دوم، روايات حضرت عبدالعظيم را به ده باب تقسيم مى‏كند: 1 . التوحيد، 2 . النبوة، 3.الإمامة ، 4 . القائم من آل محمّد(ع)، 5 . فرائض الإسلام ، 6 . الأحكام ، 7. الأخلاق، 8 . وصايا الئمة ، 9.من تفسير الأئمة، 10 . من الحكمة .
وى در اين بخش از منابع حديثى متقدم و متأخر 179 حديث استخراج كرده است!!
از مزاياى كتاب در اين بخش پاورقى‏ها مختصر مؤلف در تأويل رواياتى است كه ظاهر آنها بر تحريف قرآن كريم دلالت دارد.(12)

اين كتاب نيز، على‏رغم امتيازهاى ياد شده، ايرادها و كمبودهايى دارد كه بدانها اشاره خواهد رفت:
الف . گفته شد كه آنچه تاكنون از روايتهاى عبدالعظيم به‏دست آمده 102 روايت است؛ ليكن در اين كتاب 179 روايت نقل شده است كه 77 روايتِ آن تكرار قسمتى از روايتهاى مفصّل آن بزرگوار است. سبب وقوع چنين تكرارهايى عدم توجه لازم به تقطيع روايتهاى مفصّل در منابع حديثى متأخر و مقايسه نكردن احاديث مختصرِ نقل شده در اين منابع با احاديث مفصّل است.
براى نمونه فرازهايى از حديث بلندى كه به شماره 27 در صفحات 73 - 74 از الأمالى و العيون مرحوم صدوق استخراج و نقل شده، در صفحات 64 به شماره 3، صفحه 71 به شماره 20، صفحه 75 به شماره 29 و صفحه 76 به شماره 33 از بحارالأنوار استخراج و مجدداً نقل شده است.
عجيب آنكه فراز نقل شده در صفحه 71 به شماره 20، در صفحه 136 - 137 به شماره 1 مجدداً نقل شده است.
اين در حالى است كه مؤلف پيش از نقل روايات حضرت عبدالعظيم متعهد شده است تا در حدّ توان، از وقوع چنين تكرارهايى جلوگيرى كند!(13)
ب . دانسته شد كه مؤلف، در ابتداى بخش دوم كتاب، روايات را به ده باب تقسيم كرده است، ولى هنگامى كه به يك به يك عنوانهاى مؤلف در اين بخش مراجعه كنيم، آنها را بيشتر و متفاوت با عناوين دسته‏بندى اوليه مى‏يابيم. عنوانهاى ايشان عبارت‏اند از: 1. صفات اللّه عزّوجلّ، 2.أحاديث الأحكام ، 3 . أحاديث النوادر ، 4 . من تفسير الأئمه ، 5.فرائض الإسلام،6 . القائم من آل محمد(ص)، 7 . وصايا الأئمة، 8 . الأخلاق، 9.كبائر الذنوب، 10 . زيارة الأئمة ، 11. من سيرة الأنبياء، 12.حبّ آل محمّد(ص)، 13 . من صور العذاب ، 14. الصلاة في وقتها، 15. ضرورة التدبير، 16.ليلة القدر ، 17 . التوكل، 18.شكر النعمة، 19 . الدعاء ، 20.مكانة الحسين(ع)، 21 . خصائص الزهراء(س)، 22.الجبر و التفويض، 23 . حبّ اللّه و حبّ الرسول، 24 . حوار الأئمة مع الخصم، 25.طريق الهدى، 26 . من الحكمة.
قابل توجه آنكه احاديث ذكر شده با عنوان نوادر با 43 روايت بيشترين حجم را به خود اختصاص داده است. بسيارى از عناوين جديد نيز در ذيل آنها فقط يك حديث نقل شده است كه به راحتى قابل درج در ذيل ساير عنوانها و يا عنوانهاى عام و بهتر ديگرى است و بى‏جهت، تكثير عنوان شده است.
ج . بسيارى از احاديث غيرتكرارى به جاى آنكه از منابع حديثى اوليه استخراج و به آنها ارجاع داده شود، از بحارالأنوار و وسائل الشيعة استخراج و فقط به آنها ارجاع داده شده است. براى نمونه مى‏توان به روايت شماره 10،11، 12 و... در صفحات 86 - 88 (من تفسير الأئمة) و... اشاره نمود.
اين عمل اگرچه ترك اولويت است، اما با لحاظ اين نكته كه اين كتاب در سال گذشته منتشر شده و در سالهاى اخير استفاده عموم از رايانه ممكن و همه كتابهاى حديثى متقدم تحقيق شده و در اختيار عموم است، قابل سرزنش است.
علاوه بر اين، عمل مزبور موجب بروز ايرادهاى فراوانى نيز شده است از جمله آنكه سندهاى رواياتِ برگرفته از بحارالأنوار با تلخيص مجلسى(ره) به كتاب راه يافته است. براى مثال اگر در مصدر اصلى آمده باشد: «عن على بن احمد بن عمران الدقّاق»، مجلسى در بحارالأنوار گفته است: «عن الدقّاق». شايد مؤلف به مقدمه كتاب شريف بحارالأنوار در توضيح تلخيص اَسناد مراجعه نكرده است و يا اين مسئله را كم اهميت دانسته است.
3 . مسند حضرت عبدالعظيم حسنى، عزيزاللّه عُطاردى - على‏رضا هزار.
اين كتاب همان كتاب اوّل از استاد عطاردى است كه با رفع برخى نقايص و تغييراتى در شكل آن به‏زودى در شمار آثار كنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظيم انتشار مى‏يابد.

كتاب به زبان فارسى و در برگيرنده يك مقدمه مفصّل و روايات حضرت عبدالعظيم است.
عناوين كلى و مهم مباحث مقدمه كتاب عبارت‏اند از: 1 . سخنى در مسند و مسند نويسى، 2 . زندگانى حضرت عبدالعظيم حسنى، 3 . مقام ايشان نزد ائمه اطهار(ع)، 4 . نظر دانشمندان شيعى درباره ايشان، 5 . مشايخ و راويان حضرت عبدالعظيم.
در پايان مقدمه، پيش از نقل روايات حضرت عبدالعظيم به عنوان تذكر گفته شده: «در پاره‏اى موارد چند روايت، مشابه هم بودند، ولى به علت اختلاف در سند، دو روايت جدا تلقى و شماره‏گذارى شدند. روايتِ بلند مناجات موسى با خداوند هم كه در بحارالأنوار تقطيع شده بود، از آنجا كه اختلافاتى در متن آن ديده مى‏شد، جداگانه آورده شدند».(14)
بعد از مقدمه اصل كتاب - كه نقل روايات حضرت عبدالعظيم باشد - آغاز مى‏گردد و با نقل يكصد و هجده روايت از منابع حديثى متقدم و متأخر و تزيين آنها به ترجمه پايان مى‏يابد.
روايات كتاب، به هنگام نقل، دسته‏بندىِ موضوعى نشده‏اند، ليكن در پايان كتاب، چندين فهرست فنى قرار داده شده كه از جمله آنها فهرست موضوعات كلى روايات است.

از آنجا كه اين كتاب، همان كتاب اوّل استاد عطاردى است كه با تغييراتى به همت فاضل گرامى آقاى هزار منتشر مى‏شود، طبيعى است كه خوانندگان، انتظار توضيحى در رابطه با ميزان رفع نقايص در اين چاپ داشته باشند. از اين‏رو، ضمن تذكرهاى خود، به نقايص برطرف شده نيز اشاره خواهيم داشت:
الف . پيش‏تر گفته شد كه استاد عطاردى در چاپ اوّل كتاب از 102 روايتِ به دست آمده از حضرت عبدالعظيم، 79 روايت را استخراج نموده است؛ اما در چاپ دوم اين كتاب، با در نظر نگرفتن روايات تقطيع شده و تكرارى - كه جناب آقاى هزار خود در پايان مقدمه نيز به آنها اشاره داشته‏اند - 99 روايت استخراج شده است.
سه روايت استخراج نشده عبارت‏اند از روايتى كه به شماره 52 در چاپ اوّل همين كتاب ذكر شده است،(15) روايتى كه به شماره 1 در صفحه 127 در مسند چاپ شده در بيروت آمده‏(16) و باز روايتى ديگر از همين مسند كه به شماره 14 در صفحه 87 آمده است.(17)
ب . به خاطر تعجيل و محذوراتى ترجمه روايات، برگرفته همان ترجمه‏اى است كه در كتاب استاد عطاردى صورت پذيرفته وكار تازه‏اى صورت نگرفته است. بنابراين، نقايصى كه پيش‏تر براى آن ترجمه يادآور شد، در اين جا نيز قابل تكرار است؛ اما همان‏جا هم گفته شد كه ترجمه‏هايى از اين دست براى عموم قابل استفاده است.
نيز در مقدمه كتاب در ذيل عنوان «مشايخ و راويان حضرت عبدالعظيم» مطالب ذكر شده در شرح حال اساتيد و شاگردان آن بزرگوار همان مطالبى است كه در كتاب استاد عطاردى آمده است، با اين تفاوت كه در كتاب ايشان بخش اساتيد مجزا از بخش شاگردان و در كتاب فعلى اين دو بخش يكى شده و به جاى آن نام اساتيد و شاگردان براى آسان‏يابى بر اساس حروف الفبا مرتب شده است. به نظر مى‏رسد دليل عدم تفكيك بخش اساتيد از بخش شاگردان و ادغام اين دو در يكديگر، كمىِ تعداد عده مزبور باشد، و اگر نه ترتيب الفبايى منافاتى با تفكيك مذكور ندارد.
بجا بود كه در مقدمه كتاب، به برگرفته‏ها از كتاب استاد عطاردى اشاره‏اى مى‏شد.
ج . ايراد سومى كه به مسند چاپ شده در بيروت الشريف المعتمد شاه عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده گرفته شد، در اين كتاب نيز وجود دارد، اما خفيف‏تر از كتاب مذكور.

صاحبان انديشه به خوبى مى‏دانند كه هيچ كتابى خالى از نقص و اشتباه نيست و اگر بنا باشد كتابها در بوته نقد گذارده شوند، همه آنها قابل نقد هستند و اگر قرار باشد تمام ايرادهاى كتابى كه مورد نقد قرار گرفته ذكر شود، استقبال پژوهشگران از تأليف كتاب كاهش مى‏يابد.
نگارنده، ضمن رعايت نكته فوق، در جمع‏بندى نهايى معتقد است كه اگرچه هيچ يك از سه كتاب معرفى شده در خور شأن حضرت عبدالعظيم و مطابق با شيوه پژوهشهاى نوين و كارآمدِ دوره حاضر نيستند، ليكن خالى از فايده نبوده و كتاب سوم به دليل تكرار كمترِ روايات (در مقايسه با كتاب دوم) و نقل اكثر قريب به اتفاق روايات به دست آمده از حضرت عبدالعظيم، در مجموع قابل استفاده‏تر است.
در خاتمه بايد افزود كه پيش از انتشار كتاب فوق - كه از مجموعه آثار كنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظيم است - برخى از فضلاى محترم كمبودها و ايرادهاى آن را با كميته علمى در ميان گذاشته‏اند(18) و انتشار كتاب با رايزنيهاى لازم صورت پذيرفته است و عذر كميته علمى كنگره در عدم ارائه كتابى در خور شأن حضرت عبدالعظيم، فرصت كم براى ارائه كارى كامل‏تر و تراكم ساير آثار علمىِ ارائه شده است.

پی نوشت:

1. در نسخه‏هاى مطبوع از رجال الطوسى(ص) 387، ش 5706 و ص 410، ش 5875) وى از اصحاب امام هادى و عسكرى(ع) دانسته شده، براى اطلاع بيشتر از تعداد امامانى كه آن بزرگوار توفيق مصاحبت با آنان را داشته رك: معجم رجال الحديث، ج 10، ص 47 - 48 .
2. ر.ك: مسند حضرت عبدالعظيم حسنى، ص 142، ش 22 - 24.
3. ر.ك: معجم رجال الحديث، ج 2، ص 346.
4. ناگفته نماند كه تهيه چنين مجموعه‏هاى حديثى به گردآورى روايات راوى خاصى ختم نشده است و روايات برخى از ستارگان فروزان آسمان ولايت نيز به طور مجزا گردآورى و فراهم آمده است، مانند: مسند الإمام الكاظم(ع)، مسند الإمام الرضا(ع)، مسند الاًمام الجواد(ع) و مسند الإمام المجتبى، از آثار استاد عُطاردى.
5. ر.ك: روضة المتقين، ج 14، ص 329.
6. ر.ك: روضة المتقين، ج 14، ص 239 و 233.
7. ر.ك: الفهرست، ص 23، ش 61 ؛ رجال النجاشى، ص 80 ، ش 193 ؛ روضة المتقين، ج 14، ص 329.
8. متأسفانه برخى تصور كرده‏اند كه كتاب المشيخه ابن محبوب -آن گونه كه از نامش پيداست كتابى رجالى است، درحالى‏كه از نقل احاديثى فقهى و غير فقهى از اين كتاب در مستطرفات السرائر (ر.ك: ص 77) بطلان اين تصور آشكار مى‏گردد.
9. البته از قدما هم مرحوم صدوق براى آن بزرگوار مسند نگاشته است، ولى متأسفانه نسخه‏اى از آن در دست نيست (ر.ك: رجال النجاشى، ص 392، ش‏1049).
10. الشريف المعتمد شاه عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده، ص 11.
11. همان، ص 18.
12. الشريف المعتمد شاه عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده، ص 86 - 88 ... .
13. الشريف المعتمد شاه عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده، ص 51 - 52.
14. مسند حضرت عبدالعظيم حسنى، ص 120.
15. ر.ك: عيون أخبارالرضا(ع)، ج 2، ص 23، ح 3 (باب: فيما جاء عن الرضا(ع) من الأخبار المجموعة).
16. ر.ك: بحارالأنوار، ج 72، ص 195، ح 17 به نقل از قصص الأنبياء با رمز «ص».
17. ر.ك: تفسير القمى، ج 2، ص 294 ؛ بحارالأنوار، ج 23، ص 383 به نقل از آن .
18. عدم حلّ تفصيلى ابهامات و مشكلات برخى از احاديث را نمى‏توان از معايب كتاب دانست ؛ زيرا كندو كاوهاى حديثى و رجالى كتابى مستقل مى‏طلبد و وظيفه مجموعه‏هاى حديثى تسهيل اين امر مى‏باشد. علاوه بر اين قرار نيست كه تمام دانسته‏ها در يك كتاب قرار گيرد به خصوص آن كه در كنار اين كتاب مقالات متعددى اين وظيفه را به عهده گرفته‏اند و إن شاء اللّه بزودى منتشر و مورد استفاده قرار خواهند گرفت، ليكن حلّ ابهامات مزبور در حدّ اندك در پاورقيها كارى مناسب مى‏باشد به خصوص در مورد اين كتاب كه ظاهر برخى از روايات ضعيف آن تحريف قرآن كريم مى‏باشد.

منبع: فصلنامه علوم حدیث