يوسف حُسن
اى دوست به پيغام تو شادم اگر آيد چشمم به در و پيک وصالت ز در آيد گويند سحر بوى سر زلف تو دارد بنشستهام اى دوست كه وقت سحر آيد در بين محبان تو هستم به سلامت
شاعر: جواد حيدرى
اى دوست به پيغام تو شادم اگر آيد
چشمم به در و پيک وصالت ز در آيد
گويند سحر بوى سر زلف تو دارد
بنشستهام اى دوست كه وقت سحر آيد
در بين محبان تو هستم به سلامت
اى آنكه كريمى و كريم زنده ز نامت
آواز به لب دارم و طرف چمن آيم
با نام تو بر درگه حق در سخن آيم
تا اينكه در رحمت حق را بگشايى
با ناله يا محسن حق الحسن آيم
كرده غم ما در دل ناز تو اقامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
اى سبزى و زيبايى بستان محمد
سرسبزترين گل به گلستان محمد
بر دست خدا در سحر ناز نشستى
چون جاى تو باشد روى دستان محمد
اين عرش نشينى بود از اوج مقامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
ماه رمضان سفره لطف و كرم تست
فقر من مسكين بخدا همّ و غم تست
كردى تو سلامى عوض تهمت شامى
يمشون على الارض به وصف قدم تست
آيات خدا آمده در وصف مقامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
سگ را ز سر سفره خود طرد نكردى
با دشمن خود آنچه كه او كرد نكردى
گرمى دل و زندگى ما كرم تست
جانم به فدايت كه دلم سرد نكردى
نورى بده بر جان و دل از فيض كلامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
اى قبله حاجات خريدار گدا باش
ما را تو نگهدار به درگاه خدا باش
اينجا من دلخسته به دنبال تو هستم
محشر تو به دنبال من بى سر و پا باش
اى صاحب دستور شفاعت به قيامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
كوثر ز قدوم تو به حق مستند آمد
بر ابترى دشمن احمد سند آمد
گفتند ملائك كه حسن نام على را
تا در همه جا خوب و مصفا كند آمد
توصيف على بوده، به هر لحظه پيامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
آیينه احسان قديم تو حسين است
روشنگر دستان كريم تو حسين است
در وصف مقام تو همين بس كه به عالم
دلداده و سرباز حريم تو حسين است
عبد تو حسين گشت و على بود امامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
اى ديده ما چشمه ابر تو حسن جان
اى كرب و بلا حاصل صبر تو حسن جان
چون قبله تو قبر گل گمشده باشد
با خاك برابر شده قبر تو حسن جان
خورشيد به روز و مه شب زائر شامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
سرباز صف اول صفين تو بودى
آرى گره جنگ جمل را تو گشودى
هستى به خدا عين على حيدر ديگر
آرى تو امامى به قيامى و قعودى
صلح تو بود اوج غريبى و كرامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
ما مهر تو داريم و به آن مفتخر استيم
در راه حسين عبد تو قرص قمر استيم
اى خونجگر از زخم زبانهاى مدينه
عمرى است پريشان تو پاره جگر استيم
مظلومترين رهبر وادى امامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
تاريخ نديده است به خود مثل تو مظلوم
بودى تو پس از مادر خود بى كس و مغموم
از بس كه شدى طالب رخسار كبودش
با دست زن خويش شدى كشته و مسموم
هر چند كه شيرين شده آن زهر به كامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
چشمم به در و پيک وصالت ز در آيد
گويند سحر بوى سر زلف تو دارد
بنشستهام اى دوست كه وقت سحر آيد
در بين محبان تو هستم به سلامت
اى آنكه كريمى و كريم زنده ز نامت
آواز به لب دارم و طرف چمن آيم
با نام تو بر درگه حق در سخن آيم
تا اينكه در رحمت حق را بگشايى
با ناله يا محسن حق الحسن آيم
كرده غم ما در دل ناز تو اقامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
اى سبزى و زيبايى بستان محمد
سرسبزترين گل به گلستان محمد
بر دست خدا در سحر ناز نشستى
چون جاى تو باشد روى دستان محمد
اين عرش نشينى بود از اوج مقامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
ماه رمضان سفره لطف و كرم تست
فقر من مسكين بخدا همّ و غم تست
كردى تو سلامى عوض تهمت شامى
يمشون على الارض به وصف قدم تست
آيات خدا آمده در وصف مقامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
سگ را ز سر سفره خود طرد نكردى
با دشمن خود آنچه كه او كرد نكردى
گرمى دل و زندگى ما كرم تست
جانم به فدايت كه دلم سرد نكردى
نورى بده بر جان و دل از فيض كلامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
اى قبله حاجات خريدار گدا باش
ما را تو نگهدار به درگاه خدا باش
اينجا من دلخسته به دنبال تو هستم
محشر تو به دنبال من بى سر و پا باش
اى صاحب دستور شفاعت به قيامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
كوثر ز قدوم تو به حق مستند آمد
بر ابترى دشمن احمد سند آمد
گفتند ملائك كه حسن نام على را
تا در همه جا خوب و مصفا كند آمد
توصيف على بوده، به هر لحظه پيامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
آیينه احسان قديم تو حسين است
روشنگر دستان كريم تو حسين است
در وصف مقام تو همين بس كه به عالم
دلداده و سرباز حريم تو حسين است
عبد تو حسين گشت و على بود امامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
اى ديده ما چشمه ابر تو حسن جان
اى كرب و بلا حاصل صبر تو حسن جان
چون قبله تو قبر گل گمشده باشد
با خاك برابر شده قبر تو حسن جان
خورشيد به روز و مه شب زائر شامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
سرباز صف اول صفين تو بودى
آرى گره جنگ جمل را تو گشودى
هستى به خدا عين على حيدر ديگر
آرى تو امامى به قيامى و قعودى
صلح تو بود اوج غريبى و كرامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
ما مهر تو داريم و به آن مفتخر استيم
در راه حسين عبد تو قرص قمر استيم
اى خونجگر از زخم زبانهاى مدينه
عمرى است پريشان تو پاره جگر استيم
مظلومترين رهبر وادى امامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
تاريخ نديده است به خود مثل تو مظلوم
بودى تو پس از مادر خود بى كس و مغموم
از بس كه شدى طالب رخسار كبودش
با دست زن خويش شدى كشته و مسموم
هر چند كه شيرين شده آن زهر به كامت
اى آنكه كريمى و كرم زنده ز نامت
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}