«تفكر انتقادي»؛ موانع و قضاوتها
«تفكر انتقادي»؛ موانع و قضاوتها
«تفكر انتقادي»؛ موانع و قضاوتها
نويسنده:حسين فرزانه
مجسم كنيد فردي مدعايي را درمورد سرشت بشر مطرح كند. مثلاً او به ما مي گويد كه سرشت بشر، سرشتي بد است كه تنها جامعه و قدرت مي تواند آن را تعديل كنند. ما از چنين فردي مي خواهيم دلايلش را براي اين مدعا ابراز كند و وي تصريح مي كند كه بسياري از متفكران و حتي افراد عادي به اين رأي قايل هستند. به تعبير ديگر، چنين فردي حجيت يك متفكر يا تعداد زيادي افرادي را كه بدان رأي قايل هستند، دليلي براي مدعاي خود گرفته است.
از فردي مي پرسيم كه چرا سيگار مي كشد و او جواب مي دهد، چون متفكران و هنرمندان مشهور زيادي سيگاري هستند، من هم اين عادت را از آنها گرفته ام. از كسي مي پرسيم، چرا به فرد خاصي در انتخابات رأي مي دهد و جواب وي آن است كه چون هنرمند و يا نويسنده مطرحي به آن فرد رأي مي دهد، من هم به او رأي مي دهم. در اين موارد، ادله و استدلالها اهميت ندارند. آنچه مهم است، اين است كه اكثريت چه موضعي را اتخاذ مي كنند و يا افراد مشهور و صاحب نام به چه راهي مي روند. اين روند هم عموماً با تكيه بر ابزار زبان صورت مي گيرد.
جهان ما جهان رسانه محور و فناوري محور است. در اين منظومه، هنوز اكثريت افراد با توجه به درستي و يا نادرستي، مدعايي را قبول يا رد نمي كنند، بلكه عوامل معيشتي، رواني، اقتصادي و تاريخي بسياري در قضاوتهاي آنها دخيل مي باشند. در اين گستره، شيوه پوشش، شيوه صحبت كردن، شيوه استدلال و شيوه ابراز نظر سياسي و اقتصادي بسيار تابع شهرت و قدرت است. سخت است كه بتوان اين فضا را به سرعت و به دقت تغيير داد. اما كاري كه تفكر انتقادي مي تواند در اينجا انجام دهد، آن است كه با تذكرهايي، جلوي اين سير بي محاباي ظاهربيني ها را بگيرد.
افراد بايد بدانند كسي كه هنرمند خوبي است يا متفكر بزرگي است و يا موفقيت اقتصادي چشمگير و حتي هوش برجسته اي دارد، لزوماً در زمينه اي خاص چون سياست و زندگي شخصي، صاحب رأيي درست نيست. اگر اين گونه به قضيه نگاه كنيم، آنگاه هر فرد بايد با تكيه بر قوه فكري خود كه به قول «دكارت»، بيش از هر شاخصي ديگر ميان انسانها به تساوي تقسيم شده است، سعي كند به مدعيات و قضاوتهايي درست در حوزه هايي كه سرنوشت شخصي و جمعي بدان وابسته است، برسد.
بنابراين، اينكه فرد معروفي رأيي را دارد، براي ما حجت نيست؛ همچنين اگر همه انسانها بر نظري پافشاري كنند، اما انسان پي برد اين اكثريت رأيي اشتباه را گرفته اند، فرد نبايد تابع اين جو حداكثري قرار بگيرد. اين نكته اي است كه ما مي توانيم نمونه و شواهدي از آن را در متون ديني هم بيابيم. هنگامي كه اميرالمؤمين علي(علیه السلام) تصريح مي كنند، اينكه چه كسي حرفي زده مهم نيست و بنگريد كه چه گفته، كم و بيش اين رويكرد را پررنگ مي كنند. فردي را مجسم كنيد كه به صورت مستمر از واژه هايي چون بهترين، بدترين، بزرگترين، مهمترين و... استفاده مي كند چنين فردي نيز متوجه نيست كه سخن گفتن از صفات تفضيلي در تفكر انتقادي سخت است و حداكثر بايد از برتر و بهتر و يا بدتر سخن گفت.
به تعبير ديگر، افرادي كه به اين مغالطه منطقي دچارند، نمي توانند نسبتي درست ميان علت و معلول برقرار كنند و نمي توانند جايگاه علتهاي غيرمادي را به درستي در سلسله علل مادي قرار دهند. بي ترديد، جهان ما صرفاً واجد علتهاي مادي نيست. طبق يك جهان بيني ديني، جهان ما با اراده خداوند خلق شده و به حركت خود ادامه مي دهد. اين جهان نسبت به خوب و بد بي تفاوت نيست و اگر شما خوبي و فضيلتي را انجام دهيد، اين فعل يقيناً به شما بر مي گردد. به تعبيري ديگر، در كنه جهان - و نه صرفاً ساختارهاي اجتماعي - عدالت وجود دارد. اين نكات را مي توان پذيرفت، اما به دام گونه اي خرافات نيفتاد. به اين دليل، مبارزه متفكران انتقادي با خرافات را نبايد به معناي رد جهان غيرمادي تلقي كرد. اين مبارزه، مبارزه با گونه اي تفكر و استدلال است كه نسبتهاي مادي ميان پديده ها را ناديده مي گيرد و براي يافتن علت هر پديده اي، بر نكاتي اشاره مي كند كه كمترين ارتباط را با پديده مورد نظر دارند. در اين گستره، پيش بيني هم جاي خود را به پيشگويي مي دهد. پيش بيني در جهان ما ممكن است. ما مي توانيم متكي بر پديده هايي به صورت تقريبي، آينده را پيش بيني كنيم، اما در پيشگويي بدون آنكه كوچكترين نكاتي در مورد وضعيت كنوني جهان بدانيم، آموزه هايي را براي آينده در نظر مي گيريم.
فردي را مجسم كنيد كه معتقد است بشقاب پرنده وجود دارد. طبيعي است، اگر بخواهيم ادعاي اين فرد را ثابت شده فرض كنيم، اين فرد بايد استدلالهايي براي ادعاي خود بياورد. حال اگر اين فرد تصريح كند كه تجربه بشقاب پرنده در ذهن و درون من وجود دارد و اين تجربه را مي توان دليلي بر وجود اين موجود عجيب دانست، ما نمي توانيم مدعاي وي را موجه بدانيم.
گزاره هاي تركيبي، گزاره هايي هستند كه موضوع و محمول در آنها، استقلال منطقي از هم دارند. مصادره كردن به مطلوب با تمايز نگذاشتن ميان گزاره هاي تركيبي و تحليل نيز به وجود مي آيد. در اجتماع، سياست و اقتصاد و فرهنگ بسياري از اين گونه گزاره ها را مي توان يافت.
از فردي مي پرسيم كه چرا سيگار مي كشد و او جواب مي دهد، چون متفكران و هنرمندان مشهور زيادي سيگاري هستند، من هم اين عادت را از آنها گرفته ام. از كسي مي پرسيم، چرا به فرد خاصي در انتخابات رأي مي دهد و جواب وي آن است كه چون هنرمند و يا نويسنده مطرحي به آن فرد رأي مي دهد، من هم به او رأي مي دهم. در اين موارد، ادله و استدلالها اهميت ندارند. آنچه مهم است، اين است كه اكثريت چه موضعي را اتخاذ مي كنند و يا افراد مشهور و صاحب نام به چه راهي مي روند. اين روند هم عموماً با تكيه بر ابزار زبان صورت مي گيرد.
جهان ما جهان رسانه محور و فناوري محور است. در اين منظومه، هنوز اكثريت افراد با توجه به درستي و يا نادرستي، مدعايي را قبول يا رد نمي كنند، بلكه عوامل معيشتي، رواني، اقتصادي و تاريخي بسياري در قضاوتهاي آنها دخيل مي باشند. در اين گستره، شيوه پوشش، شيوه صحبت كردن، شيوه استدلال و شيوه ابراز نظر سياسي و اقتصادي بسيار تابع شهرت و قدرت است. سخت است كه بتوان اين فضا را به سرعت و به دقت تغيير داد. اما كاري كه تفكر انتقادي مي تواند در اينجا انجام دهد، آن است كه با تذكرهايي، جلوي اين سير بي محاباي ظاهربيني ها را بگيرد.
افراد بايد بدانند كسي كه هنرمند خوبي است يا متفكر بزرگي است و يا موفقيت اقتصادي چشمگير و حتي هوش برجسته اي دارد، لزوماً در زمينه اي خاص چون سياست و زندگي شخصي، صاحب رأيي درست نيست. اگر اين گونه به قضيه نگاه كنيم، آنگاه هر فرد بايد با تكيه بر قوه فكري خود كه به قول «دكارت»، بيش از هر شاخصي ديگر ميان انسانها به تساوي تقسيم شده است، سعي كند به مدعيات و قضاوتهايي درست در حوزه هايي كه سرنوشت شخصي و جمعي بدان وابسته است، برسد.
بنابراين، اينكه فرد معروفي رأيي را دارد، براي ما حجت نيست؛ همچنين اگر همه انسانها بر نظري پافشاري كنند، اما انسان پي برد اين اكثريت رأيي اشتباه را گرفته اند، فرد نبايد تابع اين جو حداكثري قرار بگيرد. اين نكته اي است كه ما مي توانيم نمونه و شواهدي از آن را در متون ديني هم بيابيم. هنگامي كه اميرالمؤمين علي(علیه السلام) تصريح مي كنند، اينكه چه كسي حرفي زده مهم نيست و بنگريد كه چه گفته، كم و بيش اين رويكرد را پررنگ مي كنند. فردي را مجسم كنيد كه به صورت مستمر از واژه هايي چون بهترين، بدترين، بزرگترين، مهمترين و... استفاده مي كند چنين فردي نيز متوجه نيست كه سخن گفتن از صفات تفضيلي در تفكر انتقادي سخت است و حداكثر بايد از برتر و بهتر و يا بدتر سخن گفت.
* موانع منطقي
1) خرافات
به تعبير ديگر، افرادي كه به اين مغالطه منطقي دچارند، نمي توانند نسبتي درست ميان علت و معلول برقرار كنند و نمي توانند جايگاه علتهاي غيرمادي را به درستي در سلسله علل مادي قرار دهند. بي ترديد، جهان ما صرفاً واجد علتهاي مادي نيست. طبق يك جهان بيني ديني، جهان ما با اراده خداوند خلق شده و به حركت خود ادامه مي دهد. اين جهان نسبت به خوب و بد بي تفاوت نيست و اگر شما خوبي و فضيلتي را انجام دهيد، اين فعل يقيناً به شما بر مي گردد. به تعبيري ديگر، در كنه جهان - و نه صرفاً ساختارهاي اجتماعي - عدالت وجود دارد. اين نكات را مي توان پذيرفت، اما به دام گونه اي خرافات نيفتاد. به اين دليل، مبارزه متفكران انتقادي با خرافات را نبايد به معناي رد جهان غيرمادي تلقي كرد. اين مبارزه، مبارزه با گونه اي تفكر و استدلال است كه نسبتهاي مادي ميان پديده ها را ناديده مي گيرد و براي يافتن علت هر پديده اي، بر نكاتي اشاره مي كند كه كمترين ارتباط را با پديده مورد نظر دارند. در اين گستره، پيش بيني هم جاي خود را به پيشگويي مي دهد. پيش بيني در جهان ما ممكن است. ما مي توانيم متكي بر پديده هايي به صورت تقريبي، آينده را پيش بيني كنيم، اما در پيشگويي بدون آنكه كوچكترين نكاتي در مورد وضعيت كنوني جهان بدانيم، آموزه هايي را براي آينده در نظر مي گيريم.
2) مصادره به مطلوب
فردي را مجسم كنيد كه معتقد است بشقاب پرنده وجود دارد. طبيعي است، اگر بخواهيم ادعاي اين فرد را ثابت شده فرض كنيم، اين فرد بايد استدلالهايي براي ادعاي خود بياورد. حال اگر اين فرد تصريح كند كه تجربه بشقاب پرنده در ذهن و درون من وجود دارد و اين تجربه را مي توان دليلي بر وجود اين موجود عجيب دانست، ما نمي توانيم مدعاي وي را موجه بدانيم.
3) مغالطه كارآمدي به جاي صدق
4) تأكيد بر گزاره هاي تحليلي
گزاره هاي تركيبي، گزاره هايي هستند كه موضوع و محمول در آنها، استقلال منطقي از هم دارند. مصادره كردن به مطلوب با تمايز نگذاشتن ميان گزاره هاي تركيبي و تحليل نيز به وجود مي آيد. در اجتماع، سياست و اقتصاد و فرهنگ بسياري از اين گونه گزاره ها را مي توان يافت.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}