6 آبان 1387 / 27 شوال 1429 / 27 اکتبر 2008
 در ادامه مبارزات ملت مسلمان ايران بر ضد رژيم فاسد و استبدادي پهلوي و در راستاي حركت انقلاب اسلامي ايران، هفته همبستگي بين دانشجويان و استادان دانشگاه‏ها در ايران آغاز شد. مقامات رژيم شاه نيز همزمان با آغاز اين هفته و براي پيشگيري از اقدامات انقلابي دانشجويان و استادان دانشگاه‏ها، دانشگاه‏هاي تهران و شهيد بهشتي (ملي سابق) را تعطيل كردند. همچنين در اين روز به علت حضور گسترده معلمان و دانش‏آموزان در تظاهرات بر ضد رژيم شاه، مدارس سراسر كشور به حال نيمه تعطيل در آمد. در حالي كه تظاهرات گسترده مردم در شهرهاي مختلف ايران ادامه داشت، زندانيان سياسي و عادي شهر همدان، در اعتراض به جنايات رژيم شاه و شكنجه‏هاي مأموران زندان، اعتصاب غذا كردند.
 بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و پس از امضاي قرار داد كمپ ديويد بين دولت مصر و رژيم غاصب اسرائيل با ميانجي‏گري آمريكا، رژيم‏هاي خود فروخته منطقه هر كدام به نوعي راه رژيم حاكم بر مصر را در پيش گرفتند. در اين ميان فهد بن عبدالعزيز، وليعهد وقت عربستان سعودي، در 18 مرداد 1360 طرحي را پيشنهاد نمود كه چند نكته را در برمي گرفت. اول: عقب نشيني اسرائيل از تمامي سرزمين‏هاي اشغالي و از جمله بيت المقدس؛ دوم: تضمين حقوق فلسطينياني كه مايل به بازگشت نيستند از طريق جبران خسارت‏هاي وارده به آنها؛ و سوم: تضمين حق همه كشورهاي منطقه دائر بر زندگي صلح‏آميز با يكديگر. بند سوم اين طرح به طرز زيركانه‏اي رسميت شناختن اسرائيل را در پي داشت و باعث ايجاد مخالفت‏هايي در جهان اسلام گرديد. حضرت امام خميني(ره) در واكنش به اين طرح در ششم آبان 1360طي سخناني عنوان فرمودند:"بر ما و هر مسلماني واجب است طرح‏هايي از قبيل طرح سادات و فهد را رد كند. بر ما واجب است كه اين‏گونه طرح‏ها را كه به نفع مستضعفين نيست محكوم نماييم. امروز از خطرناك‏ترين امور، طرح كمپ ديويد و طرح فهد است كه اسرائيل و جنايات او را تحكيم مي‏كند. اين طرح‏ها موجب اختلاف شد و راه را براي اسرائيل باز كرد." مخالفت صريح امام و حمايت سراسري مسلمانان جهان از موضع حضرت امام باعث شد تا طرح فهد از سوي بسياري از دولت‏ها نيز رد گردد. زمان در سال‏هاي بعد نشان داد كه رژيم صهيونيستي به هيچ وجه حاضر نيست طرحي كه اين دولت اشغالگر را به تعهدي درباره فلسطينيان وادارد بپذيرد و از ادعاهاي بي‏اساس خود عقب‏نشيني كند. اين وقاحت به حدي رسيد كه در پيمان‏ها و اجلاس‏هاي مشترك صلح بين اعراب و اسرائيل ، رژيم صهيونيستي تنها راه حل مشكل فلسطينيان را از بين بردن آنان عنوان كرده و تصميم جدي اتخاذ نمود كه از ورود آوارگان فلسطيني به سرزمين‏هاي اشغالي، به شدت جلوگيري كند.
« محمدبن يوسف عامري نيشابوري » ازرجال نيشابور و رئيس فلاسفه اسلامي ملقب به صاحِبُ الفلاسفه درخراسان با زندگي وداع كرد. وي بعد ازمرگ استاد خود ابوزيد بلخي به بغداد رفت و بعد ازمدتي به بخارا بازگشت. درادامه سفرمدتي درنيشابوربود و ري مسكن گزيد؛ و ازحمايت ابوالفَضل ابن عميد وزيرآل بويه برخوردارشد. ابوالحسن عامري ازجمله مهمترين فيلسوفاني است كه درفاصله زماني ميان دو فيلسوف بزرگ يعني فارابي و ابن سينا مي‎زيسته است ازاين رو او را حلقه مفقوده فيلسوفان متقدم اسلامي شمرده‎اند. بسياري ازبزرگان فلسفه و دين سخنان عامري را درآثارخود نقل كرده‎اند، كه ازآن ميان ابوعلي مسكويه فيلسوف معروف و معاصرابن سينا را مي‎توان نام برد. همچنين شهرستاني نويسنده كتاب اَلمِلَل والنِّحَل او را ازفيلسوفان متأخراسلامي ذكرمي‎كند. هانري كُربين فيلسوف فرانسوي ضمن تجليل ازابوالحسن عامري او را ازچهره‎هاي درخشان و شايان توجه دردوره بين فارابي و ابن سينا مي‎داند. عامري افزون براينكه درفلسفه صاحبنظربود و كتابهاي مهمي دراين باره نوشت، درباب اخلاق و دين نيزتتحقيق و بررسي بسياركرد. او ازيك سو ايمان را نوعي اعتقاد صادق يقيني بشمارآورده و ازديگر سوي محل آن را قوه عاقله دانسته است. بنابراعتقاد عامري فلسفه مولود عقل و استدلال است وعقل هرگز ازفرمان خداوند سرپيچي نمي‎كند. ازكتابهاي ابوالحسن عامري فيلسوف پرآوازه مسلمان اَلاَعلام بمناقِب الاِسلام، «اَلاَمَدُ عَلَي الاَبد و اَلفُصولُ فِي المَعالِم الالهيَّة» را مي‎توان نام برد.
 سيداحمد كربلايى از چهره‏هاي معروف اخلاق، در اصل اصفهاني بوده، ولي در كربلا رشد كرده است. وي از محضر اساتيدي چون آخوند ملاكاظم خراساني و ملاحسينقلي همداني بهره گرفته و پس از كسب مدارج عالي علمي، حلقه‏ي درس خود را تشكيل داد. جمع كثيري از بزرگان و وارستگان، به يُمن تربيت آن بزرگوار قدم در دايره‏ي كمال گذاشته، پشتِ پاي به بساط طبيعت و دنياي مادي زده و از متوجّهان به حق و مَحرمانِ حريم قُرب شدند. مجاهدِ شهيد شيخ محمدتقي بافقي، سيدمحمدكاظم عصار، سيدمحسن امين عاملي و ميرزاعلي آقا قاضي طباطبايي تبريزي در مكتب درس ايشان پرورش يافتند.
آيت اللَّه سيدجواد حسيني خامنه‏اي در ماه جمادي الثاني سال 1313 ق در خامنه نزديک تبريز به دنيا آمد. او از دوران طفوليت، در جريان حوادث مشروطه قرار گرفت و با روحيه‏ي مبارزه‏گريِ شهيد شيخ محمد خياباني، خو گرفت. سيد جواد در جواني سفري به عتبات عاليات و مشهد مقدس كرد و از آن پس در شهر مشهد اقامت نمود. ايشان از محضر آقازاده‏ي خراساني و حاج آقا حسين قمي كسب فيض نمود و به مدارج بالاي علمي دست يافت. در سال 1345 ق براي ادامه‏ي تحصيلات راهي نجف اشرف گرديد و در آنجا از درس ميرزاي ناييني و سيدابوالحسن اصفهاني بهره‏اي وافر برد. در روزهاي سياه اختناق ستمشاهي، رنج و فشار روز افزونِ آن دستگاه جبار بر خانواده و فرزندان خود را تحمل مي‏كرد ولي در همه‏ي عمر، روي خوش به دشمنان اسلام نشان نداد. از دامان اين عالم بزرگوار شخصيت بزرگواري همچون حضرت آيت اللَّه سيد علي خامنه‏اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي پرورش يافتند كه مايه‏ي مباهات جامعه‏ي تشيع و جهان اسلام مي‏باشند. آيت اللَّه سيدجواد خامنه‏اي سرانجام درچهاردهم تيرماه 1365 ش پس از گذراندن چند ماه بيماري و ضعف در سن 93 سالگي به لقاء اللَّه پيوست و در حرم امام رضا(ع) به خاك سپرده شد.
در آستانه سفر كريستف كلمب سواحل شرقي كوبا كشف شد و اسپانيائي‎ها از همان ابتداي ورود به اين جزيره به استثمار مردم اين سرزمين و غارت منابع طبيعي آن پرداختند. گفتني است درآن زمان نزديك به يك ميليون تن از اقوام مختلف سرخپوست دركوبا سكونت داشتند و استثمار آنان در سال1511ميلادي به اوج خود رسيد. در ادامه سياست استعماري، اسپانيا با انتقال برده‏هاي سياه پوست از آفريقا به كوبا و ايجاد مزارع و كارخانه‎هاي متعدد در اين جزيره آن سرزمين را به صورت پايگاه اصلي استقرار قواي استعمارگر خود درآورد. قابل توجه است كه دولت اسپانيا براي نفوذ كامل خود بركوبا، به قتل عام سرخپوستان يعني ساكنان اصلي اين سرزمين پرداخت. سرانجام شورش‎هاي مردم كوبا مبدّل به نهضت استقلال طلبانه شد ولي با فراز و نشيب‎هاي فراوان مواجه گشت و در سال 1898ميلادي استعمارآمريكا جايگزين اسپانيا گرديد. اين كشور در سال 1902ميلادي به استقلال كامل دست يافت.
ئد (1905م):  در سال 1814م، به پاس خدمات سوئد در شكست دادن قواي ناپلئون بُناپارت امپراتور فرانسه، كنگره ويِن كه براي بررسي اوضاع اروپا و تقسيم‏بندي جديد اين قاره تشكيل شده بود نروژ را بر خلاف رضايت مردم آن، ضميمه سوئد نمود و در همين سال قانون اساسي آن تدوين شد. از اين پس استقلال نروژ عملاً از بين رفت و نروژيان سر به شورش برداشتند. مردم استقلال طلب اين كشور كه خواهان حكومتي مستقل بودند براي كسب استقلال خود دست به مبارزه زدند. سرانجام رهبران سوئد و نروژ با استقرار سلطنت دوگانه‏اي متشكل از پادشاهي سوئد - نروژ به توافق رسيدند، تا اين كه در 27 اكتبر 1905م استقلال مسالمت‏آميز اين كشور از سوئد حاصل گشت و حكومت مشروطه سلطنتي برقرار شد. هم‏چنين هفدهم مه و روز قانون اساسي در اين كشور، به عنوان روز ملي نروژ انتخاب شده است.


معرفی پایگاههای اینترنتی


تصاوير جالب و خنده دار