آفات سعادت خانواده

نويسنده: سید علیرضا فاخری و محمد حسین منتظری
همان گونه که موفقیـّت و خوشبختی خانواده مرهون عواملی است که با دستیابی به آن، نور صفا و صمیمیت محیط زندگی را روشن می کند، اختلافات و تیره روزی خانواده نیز معلول آفات گوناگونی است که دامنگیر آن می شود.
بدخلقی، بدبینی و بدگمانی، بی اعتنایی به همسر و بد زبانی نسبت به او از جمله آفتهای خانواده است.

بد خلقی

بدخلقی صفت ناپسندی است که زندگی انسان را تیره و تار می کند. ورود بد خلقی در محیط زندگی خانوادگی موجب عوارض منفی بی شماری می گردد که در قالب تند خویی، گرفتگی چهره، بی حوصلگی، اخم و بهانه گیری نمایان می شود.
بد اخلاقی یکی از آفات ویرانگر زندگی خانوادگی است؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«من سعاده المرء حسن الخلق و من شقاوته سوء الخلق» (1)
یکی از شاخه های سعادت آدمی در زندگی، خوش اخلاقی است و از جمله عوامل شقاوت او بد خلقی است.

آثار بد خلقی

بد خلقی، محیط خانه را به جهنّم سوزانی تبدیل می کند که ثمره ای جز از دست دادن خوشبختی و سعادت افراد خانواده ندارد. اینک برخی از آثار منفی بد خلقی را ذکر می کنیم:

1- ضایع شدن شخصیت انسانی

اولین اثر منفی بد خلقی بطور مستقیم متوجه شخص بد خلق می گردد؛ بدین معنی که بد اخلاقی چنان چهره ی زشت و نا مطلوبی از انسان ارائه می دهد که با مشاهده ی آن، خوبیها، صفات ارزشمند و سایر ارزشهای اجتماعی او از یاد رفته، شخصیتش ضایع می شود و وی در نظر دیگران خوار و ذلیل می گردد. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
«رب عزیزاذله خلقه و رب ذلیل اعزه خلقه» (2)
چه بسا عزیزی که اخلاق بد، مایه ی ذلّت و خواری او شده و چه بسا خوار و ذلیلی که اخلاق خوب، او را به عزّت و بزرگی رسانده است.
علاوه بر آن، بد خلقی مایه ی بی ارزشی و ضایع شدن آثار اعمال نیک انسان می شود. امام صادق علیه السلام فرمود:
«ان سوء الخلق لیفسد العمل کما یفسد الخل العسل» (3)
بد خویی، کردار را تباه می سازد، چنان که سرکه عسل را.
اگر در زندگی خانوادگی، هر یک از زن و شوهر، بد خلق و بد رفتار باشند، ویژگیهای مثبت و خوبیهای آنان کمرنگ شده، به یکدیگر احترام نمی گذارند و در نتیجه، شخصیّت و عزّت خود را از دست خواهند داد. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
«من کثر خرقه استرذل» (4)
هر کس بد خلقی اش زیاد باشد، خوار و پست شمرده شود.

2- ایجاد ترس و اضطراب

بد خلقی در خانه و یا در محیط کار و زندگی، زمینه ی تفاهم و همدلی و صمیمیت را از بین برده، موجب دوری از مردم می شود و در نتیجه آشفتگی روحی و احساس تنهایی و دلهره را به همراه دارد. امیر مؤمنان علیه ا لسلام فرمود:
«من خشنت عریکته اقفرت حاشیته» (5)
هر کس درشت خوی باشد، دو و برش خالی گردد(و کسی در کنار او نمی ماند).
محیط خانه و زندگی باید محل آرامش و آسایش زن و مرد و فرزندان آنان باشد. بد اخلاقی، آرامش و صفای محیط خانواده را از بین برده، ترس و دلهره را جایگزین آن می کند؛ بعلاوه آنگاه که شوهر با بد خلقی عرصه ی زندگی را برای همسرش تنگ کند و به جای ملاطفت و نیکی، خشونت کرده، اضطراب و ترس را بر وی چیره سازد و تعادل روحی او را از بین ببرد، زن نیز احساس وحشت می کند و خود را در برابر دیو بدخلقی گرفتار می یابد. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
«لا وحشه اوحش من سوء الخلق» (6)
هیچ وحشتی، ترسناک تر از بد خلقی نیست.

3- زوال محبّت

اثر دیگر بد خلقی، کاهش مهر و محبّت و از بین رفتن مهربانی و دوستی است. رفتار انسان بد خلق، برای هیچ کس خوشایند نیست. همه از خوی ناپسند، در رنج و عذاب بوده، از آن نفرت دارند.
بد خلقی محبتهای گذشته را به نفرت و انزجار مبدّل می کند و موجب ناخوشنودی آنان می گردد. حضرت علی علیه السلام فرمود:
«من ساء خلقه مله اهله» (7)
هر کس بد اخلاق باشد، خانواده اش از او ناخشنود می شوند.
خوشرویی کمترین بهایی است که زن در مقابل تلاش شبانه روزی خود، از شوهر انتظار دارد و در حقیقت جبران کننده ی بسیاری از کمبودهای مادی زندگی بوده، تحمّل ناهمواریهای آن را برای او میسّر می سازد. زنی که همواره با تند خویی شوهرش رو به رو می شود، زندگی در نظرش تیره و تار شده، از معاشرت با همسر بی حوصله و بد خلق خود خسته و درمانده خواهد شد.
گاهی تند خویی و بد اخلاقی افراد چنان خسته کننده و نفرت انگیز است که عدّه ای به انتظار مرگ آنان نشسته و بدین وسیله شاد می شوند. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
«من ساءت سجیته سرت منیته» (8)
هر کس بداخلاق باشد ،مرگش مایه ی شادی گردد.

بد گمانی

از دیگر آفات سعادت خانواده، بد گمانی زن و شوهر به یکدیگر است که آثار منفی بسیاری را به همراه دارد. شخص بد گمان دارای روحیه ی منفی بافی و بیمار گونه است. او از سلامت روحی و تعادل روانی برخوردار نبوده، به رفتار و گفتار دیگران با دیده ی بد بینی می نگرد.
انسانی که بر اثر روحیه ی بدبینی، به همسر خود اعتماد و اطمینان ندارد، از آرامش و صفای زندگی خانوادگی محروم خواهد بود. چنین فردی در روابط اجتماعی نیز موفق نخواهد شد، چرا که در نتیجه ی بد گمانی به دیگران، دوستان خود را از دست داده، تنها خواهد ماند. امیر مؤمنان فرمود:
«شر الناس من لم یثق بأحد لسوء ظنه و لم یثق به احد لسوء فعله» (9)
بد ترین مردم کسی است که به علت بدگمانی، به هیچ کس اعتماد ندارد و به جهت رفتار بدش، کسی به او اطمینان نمی کند.

آثار بدگمانی

بد گمانی آثار نامطلوب در زندگی انسان دارد که برخی از آنها عبارتند از:

1- بر انگیختن بدیها

یکی از نتایج زیانبار بدگمانی، کاهش انگیزه ی نیکوکاری و ارتکاب اعمال ناپسند است. اگر مردی در مسائل خانوادگی نسبت به همسرش بد گمان باشد، اتهامات واهی و بی اساسی را به وی نسبت داده و سبب می شود که زشتی اعمال بد در نظر او، ناچیز جلوه داده شود و انجام اعمال ناشایست را برای او آسان می کند و در نتیجه، رفتار او را بتدریج به سمتی انحرافی و نامطلوب سوق داده، موجب ظهور اعمال ناپسند از سوی او خواهد شد. امیر مؤمنان علی علیه السلام در این باره فرمود:
«سوء الظن یفسد الامور و یبحث علی الشرور» (10)
بدگمانی کارها را فاسد می کند و بدیها را بر می انگیزد.

2- اختلافات خانوادگی

از دیگر آثار منفی بدگمانی به همسر، ایجاد زمینه ی درگیری و اختلافات خانوادگی است. از نظر فرد بدبین، اغلب رفتارهای همسر، مشکوک و نادرست است و همین خیال واهی، موجب اعتراضات بی اساس، پرخاشهای بیجا، دخالتهای ناروا، اتهامات پوچ و واکنشهای ناپسند او در مقابل رفتار همسر می شود. تحمّل چنین وضعی در دراز مدت برای انسان مشکل و طاقت فرساست. همسر چنین فردی هر اندازه که صبور و خویشتندار باشد، پس از گذشت مدت زمانی، کاسه ی صبرش لبریز شده، به مقابله با او خواهد پرداخت.
در نتیجه، بر اثر غلبه ی روحیّه ی بد گمانی، به خاطر مسائل جزئی و غیر قابل اعتنا، درگیریهای مستمر خانوادگی به وجود آمده، صلح و آرامش از این خانه رخت بر می بندد و دوستی و محبت زن و شوهر، تبدیل به جدایی روحی از یکدیگر خواهد شد. حضرت علی علیه السلام فرمود:
«من غلب علیه سوء الظن لم یترک بینه و بین خلیل صلحا» (11)
بد گمانی بر هر کس چیره شود، بین او و هیچ دوستی، صلح و آرامش باقی نخواهد گذاشت.

بی اعتنایی به همسر و موجبات آن

یکی دیگر از آفات سعادت خانواده که امری ناپسند و زیان آور است بی اعتنایی به همسر است.
بی اعتنایی به همسر دارای عوامل متعدّدی است که بعضی از آنها را در زیر می خوانیم:

1- روحیه ی خود برتر بینی

روحیه ی خود بزرگ بینی باعث می شود که شوهر نیازها، مشکلات و خواسته های همسرش را نادیده گرفته، تنها به فکر بهره برداری از او و رسیدن به امیال نفسانی خود باشد و از همسرش توقّع دارد که همیشه در خدمت خواسته ها و امیال وی باشدو تا پای جان برای او تلاش کند، ولی خود همچنان با نیازها، مشکلات، احساسات و سخنان همسرش با بی اعتنایی برخورد می کند. این گونه افراد در واقع گرفتار صفت ناپسند تکبّر هستند و درخانه ی ذلّت نشسته و خود نمی دانند. امیر مؤمنان علی علیه السلام حالت آنها را چنین ترسیم می کند:
«التکبر فی الولایه ذل فی العزل»
خود بزرگ بینی در سرپرستی و ولایت، خواری و انزواست.
چنین افرادی در چشم دیگران و حتّی همسران تحقیر شده ی خود، هیچ گونه ارج و منزلتی ندارند، زیرا به گفته ی امیر مؤمنان علیه السلام:
«تکبر المرء یضعه» (12)
خود بزرگ بینی مرد، او را کوچک می کند .

2- بی توجّهی به نقش همسر

افرادی که به علّت خودبینی فقط به کار و تلاش خود توجه داشته، از رنج و کوششی که همسر آنها در زندگی مشترک متحمّل می شود، غفلت دارند، نقش مهم او را در خانواده، درک نکرده اند، به همین جهت نسبت به او تا اندازه ای بی اعتنا و بی تفاوت می شوند.
در علم اخلاق از این حالت زشت به کفران نعمت یا «ناسپاسی» یاد می شود که در اسلام از آن سخت نکوهش شده است. امیر مؤمنان علیه السلام می فرماید:
«کفر النعمه لؤم» (13)
ناسپاسی نعمت، پستی است.
و نیز می فرماید:
«ان اهل النار کل کفور و مکور» (14)
همه ی ناسپاسان و نیرنگبازان، اهل دوزخند.

بد زبانی

چهارمین آفت سعادت خانواده که سلامت و آرامش این نهاد را تهدید می کند و اگر به صورت عادت در آید، همواره زن و شوهر را درگیر آثار منفی و زیانبار خود می سازد، بد زبانی است. بدین جهت، روایات فراوانی درباره ی پرهیز از آزادی بی حدّ و حصر زبان و تأکید بر محافظت آن وارد شده است.
مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و تقاضای نصیحت کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«احفظ لسانک»
زبانت را حفظ کن.
سپس در برابر تقاضای مکرّر او تا سه مرتبه این جمله را تکرار کرده، فرمود:
«و یحک و هل یکب الناس علی مناخرهم فی النار الا حسائد السنتهم» (15)
وای برتو! آیا مردم را جز درو شده های زبانشان به رو در آتش دوزخ می اندازد؟!
امام صادق علیه السلام فرمود:
«من خاف الناس لسانه فهو فی النار» (16)
کسی که مردم از زبان او بترسند، در آتش دوزخ خواهد بود.

آفتهای زبان

غیر از بد زبانی آفتهای دیگری نیز برای زبان وجود دارد که بعضی از آنها عبارتند از:

الف- سرزنش

سرزنش کردن هنگامی جزو آفات زبان محسوب می شود که به صورت یک عادت ریشه دار در آمده باشد و در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی، قبل از هر چیز، در مورد همسر و فرزندان اجرا شود و برخورد خصمانه و عتاب آمیزی را به وجود آورد، اما اگر سرزنش کردن از عادت ریشه نگرفته باشد و بر اساس اصول تربیتی باشد، می توان از آن برای اصلاح همسر و فرزندان استفاده کرد . در هر حال، باید توجّه داشت که حتی در صورت ضرورت، نباید در این باره افراط و زیاده روی کرد، بکله باید به حدّاقل آن اکتفا نمود، چرا که زیاده روی در آن، آثار نامطلوبی از خود به جا می گذارد و کانون گرم خانواده را به مخاطره می اندازد. امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:
«الافراط فی الملامه یشب نار اللجاجه» (17)
زیاده روی در نکوهش، موجب شعله ور شدن آتش لجاجت می شود.
تکرار سرزنش نیز موجب بی اثر شدن آن و پافشاری شخص، بر رفتار نادرست خویش می گردد. امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
«ایاک ان تکرر العتب فان ذلک یغری بالذنب و یهون العتب» (18)
از تکرار ملامت بپرهیز که حرص بر گناه می آورد و سرزنش را بی ارزش می کند.

ب- ناسزاگویی

ناسزا گویی برای بعضی به صورت عادت ریشه داری در آمده و در هنگام ناراحتی و نارضایتی از همسر، خشم خود را به صورت فحش و ناسزا نسبت به او ابراز می کنند. بیشتر اوقات، درگیریهای لفظی زن و شوهر با ناسزاگویی این افراد به پایان می رسد و در نتیجه زن که همواره مورد هتّاکی و ناسزاگویی شوهر قرار می گیرد، کینه ی او را به دل گرفته و از او متنفّر می شود؛ بدین گونه است که این افراد نزد همسر خود ازمحبوبیّت و احترام معمول خانوادگی، برخوردار نبوده، شخصیّت آنها نزد همسرشان خُرد می شود.
علی علیه السلام می فرماید:
«احذر فحش القول و الکذب فانهما یزریان بالقائل» (19)
از فحّاشی و دروغ بپرهیز که این دو، گوینده ی خود را کوچک می کنند.
ناسزاگویی در محیط خانواده، نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند، بکله بر مشکلات می افزاید. شخص ناسزاگو در خانواده، به عنوان فردی نامتعادل شناخته می شود که می خواهد همه ی مشکلات را با زبان زشت خود حل کند و به جهت بی احترامی مکرّر به افراد خانواده و ناسزاگویی به آنان، بتدریج، حرمت خویش را نیز ضایع خواهد کرد.
برا اصلاح این عادت ناپسند، باید با گذشت زمان بر اثر تمرین خویشتنداری، در هنگام ناراحتی و هیجان روحی، کنترل نیروی خشم را به دست گرفته، برای حلّ مشکلات از راههای واقع بینانه و عاقلانه اقدام کرد.

ج- نام زشت نهادن

برخی افراد برای تفریح و شیرین زبانی به صورتی تمسخر آمیز، لقبی بر دیگران نهاده، گاه و بی گاه با مطرح کردن آن نام، او را آزرده خاطر می کنند. گاهی انگیزه ی این کار، میل به تحقیر دیگران و نوعی انتقام جویی است که در هر صورت موجب تمسخر، تحقیر و آزردگی همسر خواهد شد.
چنین صفت ناپسندی، مغایر با شؤون اخلاقی خانواده و مخالف قرآن مجید است که می فرماید:
«ولا تنابزوا بالالقاب» (20)
با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید.
به هر حال، باید مراقب بود که در مواقع مختلف، بخصوص هنگام شوخی و بذله گویی یا عصبانیّت و انتقاد، چنین عمل نادرستی از انسان سرنزند که موجب ناراحتی و آزردگی همسر خواهد شد.

د- عیبجویی

شخص عیبجو هرگز به اصلاح عیوب خود و دیگران اهمیّتی نمی دهد و همواره در صدد است که از دیگران عیبی یافته و به منظور سرزنش، زخم زبان، انتقام جویی یا اغراض دیگر آن را بازگو کند . این گونه افراد قبل از دیگران، خود، نیازمند اصلاح هستند و باید در مرحله ی اوّل خود را اصلاح کنند که پرداختن به عیوب دیگران و غفلت از عیوب خویش یکی از لغزشگاههای بزرگ انسان است. امیر مؤمنان علیه السلام می فرماید:
«جهل المرء به من اکبر ذنوبه» (21)
ناآگاهی شخص به عیبهای خویش، از بزرگترین گناهان اوست.
این گونه افراد بنابر عادت، همواره از همسر خود عیبجویی کرده، بدین طریق او را آزار می دهند و با این رفتار نادرست، نه تنها عیبهای همسر را اصلاح نمی کنند، بلکه در اخلاق او تأثیر منفی می گذارند. بدین جهت، پیشوایان دین توجّه انسان را از عیب دیگران به اصلاح عیوب خویش معطوف کرده اند، چرا که فقط کسانی توانایی اصلاح دیگران را دارند که ابتدا عیبهای خود را اصلاح کرده باشند. امام علی علیه السلام می فرماید:
«طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس» (22)
خوشا به حال کسی که پرداختن به عیوب خویش، او را از توجّه به عیبهای دیگران بازداشته است.
خوشبختی در آن خانه ای است که اهل آن، در مرحله ی اوّل به بازنگری در اخلاق خویش و یافتن نقص و لغزشهای خود پرداخته، سپس با لحنی ملایم، محترمانه و بدون هیچ گونه تحقیر و اهانت و با توجّه به شرایط و ظرفیّت روحی همسر، به اصلاح او بپردازند، بگونه ای که با رضایت خاطر در صدد اصلاح خویش برآید.

پی نوشت ها:

1-مستدرک الوسائل، ج 8، ص 447.
2- بحارالانوار، ج 71، ص 396.
3- اصول کافی، ترجمه ی سید هاشم رسولی، ج 4، ص 11.
4- شرح غرر الحکم، ج 5، ص 183.
5- شرح غرر الحکم، ج 5، ص 325.
6- همان، ج 6، ص 400.
7- همان، ج 5، ص 328.
8- شرح غرر الحکم، ج 5، ص 272.
9- همان، ج 4، ص 178.
10- شرح غرر الحکم، ج 4، ص 132.
11- همان، ج 5، ص 406.
12- شرح غررالحکم، ج 3، ص 278.
13- شرح غرر الحکم، ج 2، ص 498.
14- همان، ص 492.
15- اصول کافی، ج 3، ص 177.
16- همان، ج 4، ص 19.
17- شرح غرر الحکم، ج 7، ص 359.
18- شرح غرر الحکم، ج 3، ص 23.
19- همان، ج 2، ص 279.
20- حجرات (49)، آیه ی 11.
21- بحارالانوار، ج 78، ص 91.
22- بحار الانوار، ج 69، ص 380.

منبع:اخلاق خانواده

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله