شاعر: جواد حیدری

کجا روم من از این در که خانه‌ام اینجاست

کبوتر توام و آشیانه‌ام اینجاست

اگر چه بال و پر من شکسته اما شکر

نشسته‌ام به سرایت که لانه‌ام اینجاست

دلم گرفته بهانه برای دیدن تو

نمی‌روم من از اینجا بهانه‌ام اینجاست

به هر کرانه که رفتم دلم نشد آرام

بیا بگو به دل من کرانه‌ام اینجاست

به هر نشان که به من گفته شد سفر کردم

که آخرین خبر و هم نشانه‌ام اینجاست

دلم به هر سفری رفته باز برگشته

کجا روم که دل جاودانه‌ام اینجاست

ترانه‌های دل من فقط تو را جوید

که صاحب نمک این ترانه‌ام اینجاست

اگر دلم به دل تو مقیم گردیده

زپیش دل نروم من که خانه‌ام اینجاست