وقف و حقیقت شرعیه‏
با در نظر گرفتن زیست اجتماعی انسان در طول قرون و اعصار می‏توان به یک نتیجه‏ی کلی در این باب رسید که انسان فعلی فرآیند و محصول میلیون‏ها سال زندگی بشر بر روی زمین از طریق تعاون است .

که با به کارگیری تجربیات و اطلاعات گذشتگان و معاصرین خود در جهت نیل به راه‏هایی نو و مترقی در طول زندگی چه بسا مقدمه‏ای بر کشف یا اختراعی نو گردیده و تجربیات و اکتشافات نسل اندر نسل منتقل گردیده و همواره انسان متفکر گذشته را به مثابه‏ی چراغی فرا راه حال و آینده‏ی خود قرار داده و نحوه‏ی زیست و چگونگی برقراری ارتباط در نحله‏ های مختلف زندگی خود را دگرگون نموده است.

و از طریق تبادل اندیشه‏ها و فرهنگ‏هاو ایجاد جامعه‏ای نو و آرمانی که هدف همه‏ی ادیان و مکاتب بوده و پدیده‏های مختلفی در زایش، پیرایش و آفرینش انواع فرهنگ‏ها و تمدن‏ها نقش داشته‏اند، داد و ستدهای فرهنگی و علمی و تأثیر و تأثر متقابل اقوام در زوایای مختلف زندگی، تمدن جهانی را رقم زده است.

اگر چه اقوام و ملل مختلف با ادیان و آداب و سنن متفاوت در چارچوب مرزهای تقسیم‏بندی شده و قراردادی محصورند.

اما همگی از محصول تفکر و اندیشه‏های هم به طور مشترک استفاده نموده و در راه بهبود شرایط زیستی از راه‏های مختلف اختراع، اکتشاف یا ایجاد مکاتب مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به نوبه‏ی خود فانوسی را فرا راه زندگی سایر انسان‏ها قرار می‏دهند.

اغلب پدیده‏ها و نهادهای مختلف اقتصادی و اجتماعی ریشه در تاریخ ملل و ادیان مختلف دارد.پدیده‏ی اقتصادی ) اجتماعی وقف نیز که جوهره‏ی تعاون در آن متبلور است از این قاعده مستثنی نیست، کلام والای حضرت امام خمینی (ره) در کتاب البیع (ص18) که تصریح فرموده‏اند: »

برای وقف حقیقت شرعیه‏ای نیست بلکه یک امر عقلایی است که میان پیروان تمام ادیان و شاید نزد غیر پیروان ادیان نیز مرسوم باشد« مؤید این نکته است.

از طرفی ملا احمد نراقی در مستندالشیعه کتاب الوقف می‏فرماید: »وقف از احکام قدیمه‏ای است که شرایع سابق بر آن جریان داشته و وضع کنیسه‏ها و کلیساها و مساجد براساس آن بوده است«.
همین کلام والای امام (ره) می‏تواند قوانین و مقررات دگم و اغلب بی‏روح حاکم بر اداره‏ی موقوفات را تلطیف کند.

و از جمود دیدگاه‏های حاکم بر وقف و مقررات موضوعه خصوصا در تعیین محل مصرف موقوفات متعذرالمصرف و یا مجهول‏المصرف و یا مجهول‏الواقف جلوگیری کرده و راهگشای تفکر نوینی در اداره‏ی اوقاف باشد که اغلب آنها در طی تکامل نوع زیست و تحولات معیشتی انسان‏ها کاربرد خود را یا از دست داده و یا کمرنگ شده و نیاز به تغییر محل مصرف با عنایت به نیازها و ضروریات زمانه دارد.

که این البته با اخذ نظر متشرعان و فقیهان و عالمان ممکن و عملی خواهد بود که با قدری تغییر در کیفیت عمل به وقف تأثیر آن را در زندگی اقتصادی و فرهنگی ایران اسلامی پررنگتر و مؤثرتر خواهد نمود و همچنین اندیشه‏ی والا و پویای رهبر کبیر انقلاب مقدس اسلامی را که حیات خود را وقف زندگی شرافتمندانه‏ی ملت ایران نمود در شریان‏های وقف این امانت الهی جاری‏تر خواهد ساخت.
 

میزان آشنایی عامه با وقف‏

هر چند پدیده‏ای به نام وقف از دیرباز در اغلب پهنه‏های گیتی و در بین ملل مختلف به اشکال گوناگون وجود داشته است، در ایران بعد از اسلام با الهام از تعالیم عالیه‏ی آن بیش از پیش مورد عنایت قرار گرفته و مورد عمل بوده است .

اما تاکنون متأسفانه کمتر از سایر پدیده‏های دیگر اجتماعی مورد عنایت محققان و دانشمندان قرار گرفته است و کتب و رسالاتی که در باب نهاد اجتماعی وقف نگاشته شده‏اند اغلب از دیدگاه‏ها و منظر فقه و حقوق یا فقه تطبیقی بدان نگریسته شده است.

 به مقایسه‏ های مکرر وقف بین این یا آن مذهب پرداخته شده و کم و بیش نیز نگرشی اجمالی بر سیر تاریخی آن و مباحث مزبور داشته‏اند که اکثریت قریب به اتفاق آنها صرفا مورد استفاده‏ی محققان فقه و متشرعان و طلاب و اهل فن بوده و رساله‏ای در این باب جهت استفاده‏ی عامه نوشته نشده است .

تا آنجا که حتی از تعریف وقف به زبانی ساده خودداری شده و هنوز هم که هنوز است با استفاده از کلماتی مغلق و حقوقی و کاملا تخصصی (که تأویل و تفسیر بسیاری را می‏طلبد) تعریف می‏شد و اصطلاحات و تعاریف مربوط به آن را فقط می‏توان در لابلای متون و کتب فقهی و حقوقی جست که در چارچوب:

عقد است یا ایقاع با اطناب و تطویل کلام به مباحثی کاملا فنی و حقوقی پرداخته شده که فقط مورد استفاده خواص است 1)


در نتیجه این سنت حسنه در بین اکثر باسوادان و کتابخوانان غریب و مهجور مانده است و آشنایی آنان تنها در این حد است که فرشی را یا جزوه‏ای را که به مساجد اهدا کنند وقف می‏گویند! و این جای بسی تأسف است .

که حتی در ایران بعد از انقلاب اسلامی سطری در باب وقف در هیچ یک از کتب درسی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان نیامده باشد! و دریغ است که با سنت حسنه و پدیده‏ای با این عظمت معنوی با تأثیری به درازای ابدیت اینگونه رفتار شود.


وقف که نمادی از روح خیرخواهی و تعاون و همزیستی و عطوفت انسانی برخاسته از ایده‏ی والا و ایمان است، مورد علاقه و بحث فقها بوده و اگر چه به علت وسعت دامنه‏های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هنوز هم جای بحث دارد لیکن دریغ است.

که با زبانی ساده و عامه فهم به این داستان دل‏انگیز که ماجراها از عواطف و انسانیت و ایثار دارد پرداخته نشود و جای اینگونه آثار در ادبیات و هنر چقدر خالی است که این جای خالی همت والای نویسندگان و هنرمندان متعهد و معاصر را تکلیف بزرگی است!

گر چه مساعی تمامی محققان و فقها در ارایه‏ی شناخت و معرفی و احیای این سنت حسنه مأجور است و اگر چه وقف عملی حقوقی است اما نگرش به وقف از ابعاد

اقتصادی و اجتماعی و سنجش ظرفیت‏های آن در قالب‏های فقرزدایی (اعم از فقر فرهنگی و فقر اقتصادی) با استفاده از تجربیات سایر جوامع اعم از اسلامی و غیر اسلامی و شرقی و غربی و تلاش در جهت لحاظ نمودن نیازهای زمانه در نوع عمل به وقف و ستردن گرد و غبار عرف و سنت‏ها و باورهای خرافی و غیر معقول در عمل به وقف موقوفات که میراث‏های اقتصادی و معنوی نیاکان خیراندیش ما بوده و هستند از اهم مسایل و موضوعاتی است که باید بیشتر بدان پراخته شود.
 

انگیزه‏ های فرهنگی وقف‏

وقف یکی از مظاهر تزکیه‏ی نفس و وارستگی از تعلقات نفسانی و نفی روحیه‏ی زراندوزی است، موقوفات در سیر تاریخ بسیاری از گره‏های مادی مردم را گشوده و در کاستن فقر و محرومیت تأثیر مثبتی گذاشته است،

به طور خلاصه در بعد فردی تأثیر وقف نمودن برای ایجاد آرامش روانی و ارضای عواطف نوع‏دوستی و گسترش اخلاق حسنه و نهایتا وابستگی‏های نفسانی و مادی و در بعد اجتماعی برای پر کردن خلأ اقتصادی در جامعه و کاستن فاصله‏ی طبقاتی و تعدیل ثروت و رفع محرومیت و فقر می‏باشد.

گرایش انسان به ابدیت خود نیز از اساسی‏ترین انگیزه‏های وقف نمودن است چرا که فناپذیر بودن انسان در گذر زمان وی را با درد جاودانگی آشنا ساخته و بشر به انحای مختلف در جستجوی راهی برای امتداد اثر خود به پهنای مکان و درازای زمان بوده است،.

ساختن کاخ‏ها، ایجاد آثار و بناهای استثنایی و هنری، نگارش کتب، اختراعات و اکتشافات نمونه‏ای از آنهاست. به هر حال انسان کوشیده است تا با توسل به انواع شیوه‏ها علی‏رغم فنا و نیستی که خود می‏داند و منتظر آن است، بقا و جاودانگی خود را رقم زده و تضمین کند، .

یکی از این شیوه‏ها، پدیده‏ای به نام وقف است که در هر گوشه و کنار نشانی از آن را می‏توان یافت: مساجد، گرمابه‏ها، مدارس، کاروانسراها، دانشگاه‏ها، کتابخانه‏ها و... که همگی نمونه و نمادی برای نیل به جاودانگی است، اگر چه وقف در بین تمامی ملل رایج بوده و هست.

اما موقوفاتی که در کشور عزیز ایران موجود است با تنوع محل مصرف و نوع رقبات، دید وسیع ساکنان این خطه را در ظرافت و باریک‏بینی آنان در لحاظ نمودن و در نظر گرفتن جزیی‏ترین ابعاد نیازهای ضروری جامعه را نشان می‏دهد و صد البته تأثیر اسلام را در به وجود آمدن چنین موقوفاتی چشمگیر بیش از همه باید پذیرفت.

در سوره توبه آیه‏ی 60 می‏فرماید: (انما الصدقات للفقراء و المساکین و العاملین علیها و المؤلفة قلوبهم و فی الرقاب و الغارمین و فی سبیل الله و ابن السبیل) مصرف صدقات نیست .

مگر مختص فقیران و عاجزان و متصدیان اداره‏ی صدقات و برای تألیف قلوب و آزادی بندگان و قرض دادن در راه خدا و در راه درماندگان. ملاحظه می‏شود که صدقات (که وقف را نیز صدقات جاریه گفته‏اند) چه مصارف مختلفی دارند.
 

نگاهی کوتاه به پیشینه تاریخی وقف‏

پیش از اسلام‏

اقوام آریایی خصوصا ایرانیان از زمان‏های باستان به پیروی از آیین و کیش خود به کار نیک و دستگیری از بینوایان توجه داشتند و دارای نذورات و موقوفاتی برای نگهداری آتشکده‏های خود بوه‏اند 2)

باید دانست که در ایران باستان کارهای خیری که امروزه از آن به نام وقف یاد می‏کنیم مسلما وجود داشته منتها به سه صورت انجام می‏گرفته که هنوز بین زرتشتیان رواج دارد:

یکم: اشوداد؛ دوم: نیاز؛ سوم: گهنبار.
اشوداد مرکب از دو کلمه‏ی »اشو« و »داد« است، »اشو« به معنی »در راه دیدن« و »داد« از فعل دادن و به معنی بخشیدن است بنابراین این کلمه را می‏توان »بخشیدن در راه دین« یا بخشش در راه خدا معنی کرد و مال مورد بخشش ممکن است ملک، جامه، خوراکی و غیره باشد.

نیاز عبارت است از وسایل و لوازم معبد و پرستشگاه‏ها را خریدن و در اختیار آنها گذاشتن مثلا فرش، چراغ و غیره را تهیه کرده و به معبد تقدیم نمایند.

گهنبار عبارت است از جشن‏های شش‏گانه و هر مرتبه پنج روز در این جشن‏ها پس از انجام دادن مراسم دینی، خوردنی و آشامیدنی بین نیازمندان تقسیم می‏شود در ضمن نام درگذشتگان را نیز ذکر می‏نمایند 3)

در دوران پیش از اسلام از عمده‏ترین زمین‏های فئودالی، املاک خالصه و وقفی بود، پرستشگاه‏ها، همچنان که در دوره‏ی هخامنشی بر املاک وسیع یا روستاهای فراوان و بردگان بیشمار تسلط داشتند و فرمانروایی می‏کردند،.

سلوکیان و اشکانیان قلمرو آنان را محترم می‏شمردند، این زمین‏ها یا از طرف پادشاه یا به وسیله‏ ی بزرگان و فئودال‏ها در هر جا به منظور جلب رؤسای مؤبدان به پرستشگاه‏ها اعطا می‏شد و کشاورزانی که در زمین‏های آن کار می‏کردند می‏بایست باج آن را به هیربد یا کاهنان بزرگ بدهند 4)

بنابراین می‏توان چنین استنتاج نمود که موقوفات در ایران باستان صرفا متعلق به معابد و پرستشگاه‏ها، و در جهت دینی و مذهبی بودند و مصرف دیگری نداشتند.

حالات دیگری هم برای وقف اراضی مزروعی وجود داشته است اما وجه غالب بر این اوقاف در آغاز آن بود که وقف بر امور خیریه همگانی باشد و بیشتر عواید آن به مؤسسات عمومی اختصاص یابد، از این‏رو از میزان بهره‏ی مساجد و مراکز عمومی از محل اوقاف مزبور آگاهی نداریم.

و در باب موقوفات مخصوص مساجد جامع بزرگ چون بیت‏الحرام، مسجد نبوی در مدینه، جامع اموی دمشق، جامع منصور بغداد و جامع اعظم قرطبه منابع تاریخی که در دسترس ماست تا پایان سده‏ی سوم هجری چیزی را بیان نمی‏کند.

در اینجا سؤال پیش می‏آید که علت این سکوت چیست؟ به احتمال زیاد آن بوده که وقف بر اماکن عمومی در آن روزگار مرسوم نبوده است تا آنجا که نقل می‏کنند .

که ابوحنیفه قصد ابطال موقوفات را داشت اما شاگرد وی ابویوسف چون از مالک سنت وارده در احباس و صدقه با سبزی و میوه را شنید در این تصمیم با وی مخالفت کرد و عمل به وقف را در مذهب خود جایز شمرد 5)

آشفتگی‏ها و نابسامانی‏های سیاسی، اقتصادی و اداری دوره‏ی عباسی که از سده‏ی سوم هجری آغاز گردید و گسترش بیداد و عدم احترام حکام به مالکیت‏های خصوصی همه در تقویت نهضت اوقاف بر مراکز عام المنفعه در بین مالکان بزرگ تأثیری قوی داشت. بی‏مبالاتی حکومت‏ها نسبت به مالکیت به جایی رسید که مصادره، دیگر بزرگان حکومت حتی توده‏های مردم را فرا گرفت و با گذشت زمان، مصادره از عوامل اصلی کسب ثروت شد.

در خلال این دوره‏های نابسامان که حقوق و امنیت فردی اعتباری نداشت، ثروتمندان وقف املاک خود را بر اماکن خیریه‏ی عمومی تنها راه نگهداری آن از تعدی حکومت یافتند و پاداش الهی را با سپاس مردم به خاطر شرکت در امور مردمی و خیریه برای خود کسب نمودند، این موضوعی است که ابن‏خلدون در مقدمه‏ی خود به آن اشاره نموده است: »

امرای ترک از وجود رزم‏آوران در حوزه‏ی دستگاه خود و سلطانشان بیم دارند، از آن رو که اعضای خاندان خود را بر ایشان مقدم می‏دارند و اینکه گروه مزبور از راه بندگی یا... در دستگاه سلطان برگزیده شده‏ اند.

و از آنجا که از بازخواست‏های شاه بیمناک‏اند به ساختن مدارس ) زاویه ‏ها و رباطهای بسیار همت می‏گمارند و املاکی را که عواید فراوان دارد بر آن وقف می‏کنند و برای فرزندان خود هم بهره‏ای در نظر می‏گیرند تا نظارت را بر عهده گرفته یا از آن بهره گیرند« 6)
 

بعد از اسلام‏

اوقاف که احباس هم نامیده می‏شود در دوره‏ی بعد از ظهور اسلام نیز با توجه به تعالیم نوع دوستانه‏ای که در این دین الهی آمده است با شکلی گسترده و فراگیر شیوع یافته و اختصاص آن به معابد و پرستشگاه‏ها نبود بلکه در راه تعلیمات و زدودن فقر نیز به کار گرفته شد و نقش اجتماعی و فرهنگی گسترش یافته‏ای را در حیات مسلمانان ایفا نمود.

طبق مدارک تاریخی نخستین وقف در اسلام توسط پیامبر اسلام (ص) انجام شد. آن حضرت در سال سوم هجرت پس از جنگ احد هفت بوستان و مزرعه‏ی آباد را به نام بساتین السبعة که به ایشان هبه شده وقف نمودند و تولیت آن را پس از رحلت خود به حضرت فاطمه (س) واگذار کردند. این بوستان‏ها متعلق به یک یهودی به نام مخیریق بود که در جنگ احد به یاری پیامبر آمده بود و قبل از کشته شدن وصیت کرد که دارایی‏اش در اختیار حضرت محمد (ص) قرار گیرد تا هرگونه بخواهد در راه خدا صرف کند 7)

به طور کلی در دوران بعد از اسلام هر وقت امنیت و آرامش نسبی پدیدار می‏شد زمامداران و وزرا و مردم ثروتمند انساندوست دست به فعالیت‏های عام المنفعه می‏زدند و یا مبادرت به وقف املاک خود می‏نمودند 8)

عواید موقوفات معمولا برای نگهداری مسجد، مدرسه یا بیمارستان به مصرف می‏رسید فقط در ادوار متأخر وقف کردن ملک برای افراد یا خاندان‏ها [وقف خاص] افزایش یافت.

سنت وقف ویژه‏ی کشورهای اسلامی و شرقی نیست، در کشورهای غربی و حتی نقاط دور افتاده‏ی جزایر استرالیا و افریقا و در میان سرخپوستان امریکای جنوبی نیز این سنت وجود داشته است

و این اقوام برای معابد، پرستشگاه‏ها، کلیساها، صومعه‏ها و دیرهایشان موقوفه‏هایی را اختصاص داده بودند به ویژه در مصر باستان و یونان و چین و ژاپن و روم و بابل و فلسطین قبل از اسلام نیز موقوفاتی وجود داشته که برای جریان کار معابد و صومعه‏ ها و بازسازی آنها و گذران زندگی اسقف‏ها، برهمن‏ها، کاهنان از درآمد آن بهره می‏گرفته‏اند و خود نیز آن را سرپرستی می‏کردند و به دانش‏آموزان مدارس وابسته به معابد خدمات لازم را می‏دادند.

آن هنگام که مسیحیت به عنوان دین رسمی مطرح شد وقف نیز در این آیین موجودیت یافت، در انجیل مقدس و رساله‏ی حواریون عیسی مسیح (ع) همچون رساله‏ی پولس حواری نیز مطالبی راجع به وقف وجود دارد9)

مبدأ و منشأ انگیزه‏ی اصلی امور خیریه در اروپای فعلی، جنگ دوم جهانی بوده است، در اروپای بعد از جنگ این عمل را روحانیان انجام داده‏اند بدین طریق که هر مرد روحانی بنا به طرز تفکر خود راهی را در پیش گرفته و از آن راه به کمک نیازمندان شتافته و مدت زیادی وقت صرف کرده تا توانسته است .

عده‏ای را با خود موافق سازد و به کار خیر وادارد. مغرب زمین که دنیای متمدن عصر ماست تقریبا از سی سال قبل عطف توجهی به مسایل اجتماعی مانند نگهداری از پیران و سالمندان و به جز مملکت آلمان که از سال 1845 مالیاتی برای کلیسا از مردم خود وصول می‏کند، در سایر ممالک، مردم و دولت با کمک کلیساها و روحانیون محل‏هایی به این منظور تهیه کرده‏اند 10)

ویل دورانت معتقد است: با بسط تمدن و پیشرفت صنعت و تکنولوژی، توجه مردم به مسایل انسانی و اخلاقی بیشتر می‏شود چنانکه صنعت امروز در مقایسه با روش وحشتناک کارخانه‏های صد سال قبل رحیم و مهربان است هر مؤسسه‏ی جدید جزیی از برنامه‏ی خود را تأمین آسایش قرار داده است.

و صنایع، بخش مهمی از عایدات خود را صرف بیمارستان‏ها و مدارس و کتابخانه‏ها و تحقیقات علمی می‏کنند، هنوز در میان ما و اولیاء الله پیدا می‏شوند و مردم نیکوکار به چشم می‏خورد... اگر ملتی دچار قحطی شود دشمنانش به یاریش می‏شتابند و... کسی به عمق استعداد انسان در راه نیکوکاری پی نبرده است، در پشت آشفتگی‏ها و جنایات، مهر و عاطفه‏ی انسانی پابرجاست11)

تأثیر مستقیم شرق و آیین اسلام را بر جوامع اروپایی در پیرایش تفکرات و نهادهای خیرخواهانه را نمی‏توان دست کم گرفت و نادیده انگاشت تا جایی که بسیاری از متفکران غربی ناگزیر از اعتراف و اذعان به این تأثیر شگرف بوده‏اند به طوری که خود ویل دورانت در »آغاز عصر خود« اینگونه می‏نویسد:

شاید بتوانیم به شرق کمک کنیم تا به فقر و خرافات فایق آید و شرق بتواند ما را به فروتنی در فلسفه و به ظرافت در هنر برساند: شرق غرب و غرب شرق است واین دو با یکدیگر تلاقی خواهند کرد 12)
 

وقف در ترکیه امروز

علی‏رغم تلاش‏های سیاستمداران در جهت زدودن آثار و سنن و تمدن اسلامی و به اصطلاح مدرنیزه و اروپایی کردن ترکیه که با تغییر خط در جهت قطع ارتباط دنیای قدیم با دنیای نوین آغاز شد،

سنت وقف با همه‏ی فراز و نشیب‏های خود توانسته است تا حدودی از لابلای آشوب‏ها و بلایای سیاسی جان به در ببرد و »از جمله فعالیت‏های گسترده سازمان‏های تحت پوشش اوقاف فعلی ترکیه دو بانک وابسته به اوقاف است:

1. بانک اوقاف ) برنامه‏های فرهنگی و هنری ویژه‏ی کودکان و برنامه‏ی سالگرد مولانا را در قونیه اجرا می‏کند.

2. بانک املاک ) (نام قبلی آن املاک و ایتام بوده است) که ریشه در عثمانی دار، حفظ میراث فرهنگی، بازسازی آثار تاریخی و اداره‏ی کتابخانه‏ی خطی را به عهده دارد و نشریه‏ای برای کودکان به صورت رایگان منتشر می‏کند و در زمینه‏ی احیای فولکلور و نشر آثار ویژه‏ی کودکان فعالیت دارد«13)

می‏توان گفت که ترکیه از اوقاف جهت تبلیغ سیاست فرهنگی حاکم بهره‏برداری می‏کند.
 

نقش وقف در گسترش مالکیت‏

وقف به عنوان شکلی از مالکیت در روند شکل‏گیری نظام‏های مختلف اجتماعی 14) نقش خود را به مثابه‏ی جزیی از ابزار و مواد اولیه (بخصوص در شیوه‏های اقتصادی وابسته به زمین) ایفا نموده است.

در دوره‏های گوناگون با اشکال مختلف مالکیت زمین مانند اقطاع، خالصه، تیول و... روبه‏رو می‏شویم اما وقف در شکل‏بندی‏های مختلف اقتصادی و اجتماعی حضور مستمر خود را به انحای مختلف به رخ می‏کشد که در عین حال با تمامی انواع مالکیت‏ها تفاوت‏های عمده‏ای دارد.

در وقف برخلاف انواع مالکیت‏ها که حرکت از مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی است، به نوعی مالکیت عمومی تبدیل می‏شود زیرا اموال موقوفه همچون اموال عمومی قابل فروش و بخشش و ارث نیستند و غالبا به موقوف علیهم تعلق دارند یعنی اصل آنها ثابت و غیرقابل انتقال و درآمد آنها برای موقوف علیهم است،

وقف هدایت مالکیت‏های خصوصی افراد به سمت مصالح عمومی است که اسلام آن را با شرایطی مورد تأیید قرار داده و راهی است که انسان می‏تواند مالکیت خود را تا ابد تضمین نماید و این تنها استثنایی است که در ابدی کردن مالکیت وجود دارد .

و به همین جهت است که وقف مصداق صدقه‏ی جاریه نمی‏شود و برای واقف همیشه مفید و ثمربخش خواهد بود لذا اسلام سفارش می‏کند اگر می‏خواهی مالکیت و اموالت در اختیارت باشد در راهی که می‏خواهی به مصرف برسد آن را در راه خدا وقف کن 15)

در خصوص وقف و مالکیت از نوع استثنایی آن بعضی از محققان تا آنجا پیش رفته‏اند که آن را شکلی از مالکیت اشتراکی قلمداد نموده‏اند. نویسنده‏ی کتاب تاریخ دانشگاه‏های بزرگ اسلامی از استاد بندلی جوزی چنین آورده است: استاد بر این بوده است .

که نهضت اسماعیلی در تقسیم اراضی رایگان در بین نیازمندان به منزله‏ی یک کار اشتراکی (سوسیالیستی) بوده است و چنانچه این سخن درست باشد سیاست فاطمی‏ها یعنی همان اسماعیلیان در زمینه‏ی وقف بنا به گفته‏ی این محقق اجرای برنامه‏های سوسیالیستی بوده است.

اما در مغرب (اسلام) موضوع »مصالح مرسله« که فقه مالکی به آن ممتاز می‏باشد رواج داشته است این شیوه شبیه چیزی است که ما امور آن را »مصالح عامه« برای مردم می‏نامیم، و این موضوع در انتشار دامنه‏ی اوقاف در راه منافع عامه از قبیل مساجد و مدارس و بیمارستان‏ها و اماکنی از این قبیل که سودش شامل حال همه‏ی مردم باشد تأثیر داشته است 16)
 

همکاری مردم با دولت در ایجاد مؤسسات عام المنفعه‏

در دوران بعد از اسلام، زمامداران دولت‏های بزرگ پس از آنکه موقعیت سیاسی و نظامی خود را استحکام می‏بخشیدند، گهگاه برای جلب محبت و علاقه‏ی مردم، دست به احداث مدارس، مساجد، خانقاه‏ها و پل‏ها و حمام‏ها و... می‏زدند .

و غالبا صدور وزرا و شخصیت‏های سیاسی ایران، سلاطین و فرمانروایان را به این قبیل کارها تشویق و تبلیغ می‏نمودند و گاه خود در ایجاد مؤسسات عام المنفعه پیشقدم می‏شدند، با این حال قسمت اعظم مدارس و مکاتب و بیمارستان‏ها و دیگر سازمان‏های خیریه به همت مردم نیک‏اندیش به وجود می‏آمد و از محل عواید موقوفات اداره می‏شد و این سنت خیرخواهانه در غالب شهرهای خاورمیانه سخت معمول بود.

ابن‏حوقل در سفرنامه‏ی خود می‏نویسد: »متمولین ماوراءالنهر قسمتی از اموال و دارایی خود را وقف امور عام المنفعه می‏کنند و با ایجاد پل‏ها، رباطها و مدارس و مکاتب، نامی نیک از خود به یادگار می‏گذارند«.

عبدالجلیل رازی مؤلف کتاب النقض نیز ضمن توصیف مساجد و مدارس موقوفه و وضع اوقاف کاشان می‏نویسد: »هر رباطی و مدرسه‏ای که رفیع‏تر و عالی‏تر و نیکوتر است، همه خواجگان وقف کرده‏اند، چون شرف‏الدین انوشیروان خالد و رباطهای معین‏الدین« 17)

مرتضی راوندی در جلد چهارم تاریخ اجتماعی ایران ضمن بحث در پیرامون اوقاف و دیوان اوقاف نمونه‏هایی ازمؤسسات خیریه قدیم را که از محل عواید اوقاف اداره می‏شدند ذکر نموده که برای جلوگیری از طول مقال از آوردن آن خودداری می‏شود.

در یزد، اصفهان، تبریز، مشهد و اغلب اکناف این سرزمین پهناور مکرر از مردان خیر و نیکخواهی سخن رفته که برای آسایش خلق به حفر چاه و قنات و ایجاد آب‏انبار و احداث بازار و حمام و مسجد و مدرسه و آسیاب و جز اینها مبادرت نموده‏اند 18)
 

بنیادهای وقفی درغرب و اهداف آنها

اگر چه موقوفات و بنیادهای وقفی غربی اساسا با موقوفات اسلامی و بخصوص شیعی افتراق بنیادی دارند اما در مواردی که حل مشکلات عمومی، پشتیبانی و تبلیغ و ترویج دانش است، نقاط اشتراک و وجوه اساسی نیز دیده می‏شود. بجاست با شناخت ماهیت و مقاصد موقوفات یکدیگر از تجارب گران‏بهای هر یک تا آنجا که چارچوب‏های فرهنگی و عقیدتی اجازه می‏دهد در جهانی که هدف مشترک آن نیل به توسعه‏ی پایدار است بهره‏مند گردند.

غرب مدت‏هاست که از ابعاد گوناگون دست به شناخت و بازشناسی صور متنوع و محتوای ارزشمند فرهنگ مادی و معنوی مشرق زمین برخاسته است، ما نیز بجاست که بی‏آنکه در اندیشه‏ی خودباختگی و استحاله باشیم .

تلاشی در جهت شناخت و تسخیر جهات مطلوب تمدن و فرهنگ جهان، با اندیشه غنی‏تر نمودن فرهنگ جامعه خود بنماییم زیرا خزیدن در صدف انزوا، و روی برتافتن از جنبه‏های مثبت فرهنگ جهانی، نوعی هراس از زمانه و درجا زدن است.

بخصوص که در اوضاع و احوال کنونی، پیوستن به نبش وقف‏گرایی خصوصی و بنیادهای عمومی و دسته جمعی جهت نیل به مقاصد عام المنفعه است کاری که در روزگاران گذشته به کمک نهاد وقف در جهان شگفتی آفریده و بدون اعتنای به حاکمیت‏های وقت در زدودن فقر و حل مشکلات جامعه نقش اساسی و مؤثر خود را ایفا نموده و فرهنگ اسلامی ما را استوار، غنی و پیشتاز کرده است.

موقوفات خصوصی و بنیادهای وقفی کشورهای اروپایی و بخصوص امریکای شمالی از ابزارهای مؤثر رشد، توسعه و تحول فرهنگی این جوامع است، میزان و تنوع امکانات مالی که از طریق بنیادهای وقفی در اختیار مؤسسات فرهنگی، آموزشی، پژوهشی، کتابخانه‏ها و موزه‏ها و غیر آن قرار دارد حیرت‏آور است.

این بنیادهای جدید وقفی از ابزارهایی هستند که به کمک آنها گرایش‏های نوین از نظرات گوناگون در اساسنامه‏ی آنها منظور می‏شود و به فعلیت و اجرا در می‏آید واقف یا واقفین دست متولیان یا هیأت‏های امنا را در تشخیص و عمل به مقتضیات زمان باز می‏گذارند تا هر گاه موضوع یا مسأله‏ی جدیدی پیش آید و مرجع توجهی بدان نبود سعی و اهتمام کافی در حل آن مبذول شود 19)

 

لزوم بازنگری در امر وقف‏

داستان وقف و ایقاف در طول تاریخ حیات اجتماعی و اقتصادی میهن ما با فراز و نشیب‏های متعدد و گاه تأثرانگیزی همراه بوده و بقول معروف: یکی داستان است پر آب چشم.

در دوره‏ای، سلطانی برای فرونشاندن شعله‏های سرکش جهانخوارگی و کشورگشایی خود این نهاد مقدس را که اغلب متعلق به مساجد بوده، لگدکوب سم ستوران لشکریان خود نموده و عواید آن را صرف رزم‏ها و بزم‏های اهریمنانه‏ی خود کرده  است.

و در دوره‏ای دیگر شاهی از بخشش موقوفات به خویشاوندان و سرداران خود محبوب قلوب آنها شده و قبله‏ی عالم لقب گرفته است و یا دیگری با توسل به قلدری و زورمداری موجبات تعدی و تجاوز به این نهاد برخاسته از عمق عاطفه انسانی را فراهم آورده است.

آنچه که تاکنون از دست تطاول ایام و تعدی حکام به در رفته و با سربلندی باقی مانده است و به اکنون و اینک پیوسته است متأسفانه به علت عدم شناخت عمومی یا مخروبه است یا اغلب در شرف تخریب، گرچه تلاش‏های مستمر متولیان امر و در رأس آن سازمان محترم اوقاف هیچ‏گاه ندیده تلقی نشده و مأجور در پیشگاه حق است.

اما آنچه که مسلم است،بدون یک آموزش و تبلیغ و بسیج همگانی، ستردن غبار زمان از این امانات الهی اگر محال نباشد، مشکل است و بر اینجا و اکنونیان فرض و تکلیف است.

که آثار گرد و غبار زمان را از این میراث معنوی نیاکان سترده و حتی‏ المقدور با ایجاد دیدگاه‏های جدید و نگرشی نوین با تطبیق به نیاز و ضرورت زمان، به وقف و توهمات و ذهنیت مقلوب (ساختگی شاید ناشی از جهل) و عدم رسیدگی و یا عملکرد نادرست گذشتگان (اعم از متولی یا حاکم) را با عملکرد صحیح خود، زدوده  است.

و با احیای موقوفات، فرهنگ متعالی وقف و ایقاف را در جامعه ترویج نموده و این امانات الهی را که از پیشینیان نیک‏اندیش و مؤمن به دست ما رسیده به صاحبان اصلی امانات (آیندگان) تحویل نماییم،.

طوری که عملکردمان الگوی آیندگان باشد تا آنان نیز به پاس این وظیفه‏مندی ما این صدقات جاریه را حفظ و به آیندگان بعد از خود بسپارند... چرا که: یکی از شرایط اصلی وقفیت مؤبد بودن آن است پس: با احیا و حفظ موقوفات ابدیت آن‏ها را تضمین نماییم.

با عنایت به آنچه که گذشت، ابتدا باید موقعیت و روند کنونی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه‏ی خود را با تحلیل مشخص از اوضاع و احوال فعلی تعیین نمود و با شناخت دقیق از نقش موقوفات در گذشته و بنیادهای وقفی کنونی در جوامع مختلف امروز اعم از غرب و شرق به سراغ شناسایی ضرورت‏ها و نیازهای امروز رفت و تدابیر لازم را جهت حل و فصل آنها با همیاری و استعانت از صاحبنظران اتخاذ کرد و سپس در جهت سرمایه‏گذاری برای گسترش کمی و کیفی آنها اقدام کرد.

وقف قبل از همه چیز به مثابه‏ی یک پدیده و شیوه اقتصادی در اکثر جوامع مقبول و مورد عمل است، با استفاده از تجارب تاریخی خود و جوامع دیگر بی‏آنکه خدشه‏ای به آداب و سنن اجتماعی ما وارد شود و ما را در ورطه‏ی تجددگرایی منفی بغلتاند،.

با استفاده از نظر کارشناسانه‏ی صاحبنظران فقهی، حقوقی، اقتصادی و فرهنگی و بخصوص مقامات روحانی، همانگونه که از تکنولوژی دنیای معاصر در اغلب زمینه‏های فنی ) صنعتی و آموزشی بهره‏برداری می‏شود در جهت جستجوی راهکارهای جدید و تأمین امکانات، رفع نیازها برای موقوفات برنامه‏ریزی نمود.

تاریخ و سرنوشت ملت‏ها را مردان بزرگی می‏سازند که جهت سیر تاریخ را دریافته‏اند، این مردان با ارایه‏ی اندیشه‏های روشن خود، با یاری دست‏های توانای مردم، جامعه را می‏سازند و رهبری می‏کنند، آینده‏ای روشن را در افق ترسیم می‏کنند و امید رفتن و رسیدن را به قلوب مردم نثار می‏کنند،.

همانگونه که می‏بینیم در طول حیات اجتماعی جامعه‏مان مساجد به عنوان مظاهر بارز وقف و ایقاف همواره توسط مردم و مقامات روحانی به طور خودگردان اداره شده و می‏شود و نمونه‏ی عالی تعاون و همبستگی مردم و روحانیت، به عنوان اندیشمندان در همین مساجد متبلور شده است.

همواره مردم و شخصیت‏های مذهبی و فرهنگی بوده‏اند که فرهنگ ما و ایران را تاکنون حفظ نموده‏اند: »جا دارد برای درخشان نمودن جایگاه بلند وقف، تأکید بیشتری بر آن، رغبت‏افزایی و گرایش‏آفرینی به سوی وقف در هر شکل و صورت آن بخصوص بنیادهای وقفی موضوعی انعطاف‏پذیر در اقتصاد ما شکوفا شود«20)

همانگونه که در روزگار ما اغلب پدیده‏ها، کارکردهای جدیدی پیدا کرده‏اند و در نتیجه، تأثیر و کاربرد قبلی خود را از دست داده‏اند، پدیده‏ی وقف نیز در تلفیق با تجربیات و علم و نیازهای امروز اجتماعی، لاجرم می‏تواند تأثیر و کارسازی بیشتری داشته باشد اگر بتوان به واقفان پیشنهاد نمود که دست متولی یا حاکم را در مورد عمل به وقف قدری بازتر بگذارند، در درازمدت وقف در ماندگاری و تأثیر خود موفق‏تر خواهد بود.

همچنانکه در کلام امام (ره) مبنی بر عدم حقیقت شرعیه برای وقف ذکر گردید، بر مقامات روحانی و بر سازمان اوقاف است که ضرورت انعطاف در موقوفات قابل انعطاف و بسط حقوقی و دینی و تکامل آن را روشنتر ساخته و آنجا که امکان تغییر در مصارف یا قید زمان و مکان میسر است .

و اقتضای شرایط زمانی ایجاب می‏کند در صورت اجازه شرع مقدس از مقام محترم ولی فقیه اخذ مجوز نمایند. به عنوان مثال: موقوفه‏ای در شهری جهت اطعام در ماه محرم صرفا به صنف مسگر وقف گردیده که بنا به ضرورت زمان و در سیر تحولات اجتماعی، مسگری به عنوان صنفی از صنعتگران قدیم رو به زوال نهاده و دیگر مسگری وجود ندارد که مصداق موقوف علیهم قرار گیرد (هر چند موقوفات از این دست تحت عنوان متعذرالمصرف نامیده می‏شوند و اغلب در بریات عامه هزینه می‏شوند) .

اما به لحاظ انتفای موضوع باید محل مصرف مشخص و دایمی بر آنان تعیین شود چرا که بریات عامه طیف وسیعی را عرفا در بر می‏گیرد که هر کجا و هر چیز را می‏تواند شامل گردد، در صورت تعیین دقیق محل مصرف می‏توان در یکی از ابعاد آن (فرهنگی ) اجتماعی و...) هزینه شود و سلیقه‏ی متولی و یا متصدی وقف موجبات پراکندگی آن نخواهد بود.

نیازها و کمبودهای اجتماعی در کشور رو به رشد ما خصوصا در جنبه آموزش (اعم از ابتدایی یا عالی) کاملا مشهود است و فضای آموزشی یا نیروی انسانی روز به روز رو به کاهش می‏گذارد که درک ضرورت و رعایت اولویت‏ها ایجاب می‏نماید که تمامی امکانات متصور و احتمالی در این زمینه به کار گرفته شوند .

و چه بهتر از موقوفات، که از گذشته‏های دور نقش اساسی در تربیت و تعلیم جامعه داشته است؟ رسانه‏های گرهی می‏توانند بالاترین و مؤثرترین نقش را در پیشبرد تبلیغ و ترویج وقف و تعریف مقاصد متنوع و نتایج امر خیر وقف را در زمره‏ی واجبات و تکلیف شرعی دانسته و زمینه‏ی گسترش آن را توسط افراد خیر و نیک‏اندیش فراهم آورند.
 


در زمینه‏ ی چگونگی اداره‏ی وقف، گسترش فرهنگ تعاون را غنی‏تر و پربارتر خواهد نمود.
 

می‏توان با تصویب قوانینی در جهت گسترش وقف اقداماتی اساسی به عمل آورد به عنوان مثال: از سالیان پیش در معاملات قطعی با اینکه شهرداری‏ها عوارض نوسازی تجاری یا مسکونی را از مردم اخذ می‏کنند.

با این همه در موقع معامله یک درصد قیمت ملک به شهرداری تعلق می‏گیرد که توسط دفاتر اسناد رسمی وصول و واریز می‏گردد یا دولت از هر نخ سیگار مبلغی به عنوان کمک به ورزش اخذ می‏نماید،.

بنابر همین رویه در موقع ثبت شرکت‏های خدماتی یا تجاری یا تولیدی در اداره‏ی ثبت شرکت‏ها درصدی (مثلا یک درصد) از سرمایه‏ی اولیه به عنوان سهم ‏الوقف در نظر گرفته شود و محل مصرف آن را نیز اعضای شرکتی که درصدد ثبت هستند تعیین نمایند، .

که حتی تعیین یک درصد نیز می‏تواند در تأسیس بانکی در جهت تأمین مشاغل یا اعطای وام ازدواج به جوانان مؤثر باشد و تعیین محل مصرف نیز از سوی صاحبان شرکت آن را به نوعی از حالت اجبار خارج می‏کند و انواع مختلفی از محل مصرف عواید را نیز در بر گیرد، که در بسط و شکوفایی این سنت حسنه مؤثر خواهد افتاد.

دکتر علیرضا فیض در مقاله‏ای تحت عنوان »مصلحت وقف و پاره‏ای از شرایط آن 21) »در خصوص وقفی از نوع جدید پیشنهاد می‏کند:

اشکال در وقف پول همان است که گفته شد و آن اینکه وقتی از پول منتفع می‏شویم که آن را خرج می‏کنیم چون خرج کردیم پول از بین می‏رود و دیگر باقی نمی‏ماند ولی باید گفته شود که باقی بودن هر چیز به فراخور خود آن چیز است.

و بنابراین می‏توان گفت: پول در گردش خود بر روی کلی ) نه جزیی و شخصی ) دور می‏زند و چه اشکالی دارد مثلا کسی ده‏ها میلیون ریال پول خود را برای نیازمندان وقف کند و در بانکی نگهداری شود تا هر نیازمندی برای رفع حاجت از آن استفاده کند.

و در سر مدتی که از قبل معین شده است مثل آن را به بانک بپردازد؟ این گونه وقف را عرف عقلا می‏پذیرند چون بسیار مفید و ارزنده و برای همیشه باقی و دایر است و هیچ حلال و حرامی هم پیش نخواهد آمد.
 

نکاتی چند در گسترش فرهنگ وقف‏

1. از آنجا که موقوفات فقط به اراضی و املاک مربوط به مساجد و مؤسسات دینی اطلاق گردیده و در پندار و اذهان عمومی و باور مردم چنین جا افتاده است که وقف صرفا برای فقرا و امثالهم است.

و یا چنین تبلیغ و تصور شده که از موقوفات فقط افراد سودجو استفاده می‏نمایند که البته این ناشی از عملکرد غلط متولیان و متصدیان در ادوار پیشین است و باید به شکل ممکن موضوع از طریق رسانه‏های گروهی و یا خلق آثار ادبی و هنری توسط هنرمندان و مؤلفان متعهد به مردم توضیح داده شود.

2. همانگونه که گفته شد، در کتب آموزشی ابتدایی تا دبیرستان اشاره‏ای به این سنت حسنه نشده است، بر مسؤولان آموزشی و مؤلفان کتب درسی است که در جهت رفع این نقیصه اقدام کنند و در کتب درسی بابی در خصوص وقف گنجانده شود.

3. همچنانکه در برنامه‏های صدا و سیما، با همآهنگی سازمان میراث فرهنگی برنامه‏هایی در خصوص آثار تاریخی و میراث فرهنگی تهیه و ارایه می‏شود، از موقوفات نیز که میراث‏های معنوی و فرهنگی نیاکان پاک طینت ما هستند و در گوشه و کنار این پهنه ‏ی مقدس نیز کم نیستند، از مدارس و بیمارستان‏ها و... گزارش تهیه و ارایه گردد و توجیه شود که این موقوفات منشأ چه اثرات مثبت اجتماعی و فرهنگی بوده‏اند، واقفان آثار نیز معرفی شوند.

4. متأسفانه بعد از انقلاب اسلامی که تب تغییر نام‏ها به علت جو انقلابی تمام کشور را گرفته بود اسامی بعضی از موقوفات تغییر یافته که عملی برای زدودن وقف و واقف تلقی شده و اثر منفی داشته و چه بسا که مورد اعتراض بستگان و یا بازماندگان واقف قرار گرفته، برای ترویج وقف و اثبات حفظ امانت از سوی متولی یا اوقاف، باید اسم حقیقی وقف به صورت لایتغیر و مؤبد
باقی بماند تا مردم به اثرات جاودانی خود اطمینان یابند.

5. به نحو ممکن مردم را در خصوص نوع استفاده و محل مصرف موقوفات آگاه نمود تا حس بدبینی و عدم اعتماد که نتیجه‏ی عملکرد نادرست متولیان و متصدیان پیشین بوده از ذهن آنان زدوده شود.

6. افرادی در جامعه زندگی می‏کنند که بنا به عللی مقطوع‏النسل می‏باشند و به همین جهت با ناامیدی که به آینده دارند هر آنچه دارند خرج می‏نمایند، برای جلوگیری از اسراف و تبذیر و تضییع اموال فهماند که برای تداوم حیات معنوی خود و باقی گذاشتن نام نیک در طرح یا پروژه عام المنفعه‏ای سرمایه‏گذاری نمایند تا خیر دنیا و آخرت نصیبشان شده و رستگار شوند.

همچنین افراد متمولی نیز هستند که به علت عدم شناخت نمی‏دانند مال و پول خود را در کجا و برای چه صرف کنند که می‏توان با شناسایی اینگونه افراد، وقف را به آنان معرفی و ابعاد معنوی آن را گوشزد نمود.

7. در مجامع عمومی به عناوین مختلف از واقفان زنده تجلیل به عمل آید تا ارزش عمل معنوی و خیر خود را لمس کنند و دیگران نیز تشویق به این کار نیک شوند.

8. رقباتی که در گذر زمان به علت قلت درآمد یا عدم رسیدگی و اهمال، تخریب گردیده‏اند و موجبات دل‏سردی مردم و ایجاد ذهنیت منفی می‏شوند، به هر نحو ممکن در اسرع وقت تبدیل به احسن یا استفاده بهینه شود. یا با سرمایه‏گذاری بازسازی گردد تا از وقف منظره‏ای نامطلوب رؤیت نشود.

9. اسامی واقفان در لوحه‏ای ثبت و بر روی محل موقوفه نصب شود، اغلب دیده شده که موقوفه‏ای به نام متولی یا موقوف علیهم معرفی و معروف شده که این بی‏انصافی و تضییع حق واقف است.

10. برای احیای موقوفات هزینه‏های پرسنلی را اهمیت داده تا افراد مرتبط با موقوفات به صورت جدی پیگیری نموده در نتیجه ایجاد درآمد بیشتر برای موقوفات خواهد بود و ضمنا کارکنان با میل و رغبت بیشتری به کار خواهند پرداخت.

11. شورایی از افراد خیر و ثروتمند و دانشگاهی در مراکز استان‏ها با ریاست مدیر کل اوقاف استان تحت عنوان »شورای فرهنگ اوقاف« جهت بررسی مسایل وقف و تبلیغ آن و تشویق به این سنت حسنه تشکیل گردد.

12. از طریق صدا و سیما با واقفان یا وراث آنان در خصوص اهداف وقف مصاحبه‏هایی ترتیب داده شود و همچنین تخلفات وقفی که متأسفانه توسط عده‏ای سودجو با تعدی و تصرف در موقوفات انجام شده ضمن پی‏گیری قضایی به اطلاع مردم برسد، از منابر و امکانات تبلیغی نهایت استفاده در جهت جلب اعتماد مردم به عمل آید زیرا: اعتماد مردم مساوی با اقدام مردم است.
 

پی نوشت:

1-البته نمی‏توان تلاش سازمان اوقاف را در زمینه‏ی انتشار فصلنامه‏ی میراث جاویدان و نشریه‏ی باران در این زمینه دید و تحسین نکرد، اما کافی نیست.
2-فصلنامه‏ی میراث جاویدان، ش 5.
3-وقف در ایران، صص 21 و 22.
4-تاریخ زندگی روستاییان، ج 1، ص 330.
5-تاریخ دانشگاه‏های بزرگ اسلامی به نقل از عرنوس: تاریخ القضاء فی‏الاسلام، صص 43 و 44.
6-همان.
7-فصلنامه‏ی میراث جاویدان، ش 3، ص 45.
8-تاریخ اجتماعی ایران، ج 3، ص 105.
9- فصلنامه‏ی میراث جاویدان، ش 10.
10-وقف در ایران، ص 127.
11- تاریخ اجتماعی ایران، ج 6، ص 17 به نقل از لذات فلسفه، ص 111.
12-دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ج 7، ص 571.
13-فصلنامه‏ی میراث جاویدان، ش 10.
14-نظام اجتماعی عبارت است از مجموعه‏ی نیروهای تولیدی (انسان به اضافه تجربیات تولیدی او به اضافه وسایل تولید که آن نیز عبارت است از ابزار تولید به اضافه مواد اولیه و زمین و ساختمان)،
15-جناتی، محمدابراهیم، فصلنامه‏ی میراث جاویدان، ش 5.
16-بندلی جوزی، تاریخ الحرکات الفکریه فی‏الاسلام، ج 1، ص 109.
17-النقض، به اهتمام سید جلال‏الدین محدث، ص 473.
18-تاریخ اجتماعی ایران، ج 5، ص 400 و 401.
19-نقل با تلخیص و تصرف از فصلنامه‏ی میراث جاویدان، ش 8.
20-فصلنامه‏ی میراث جاویدان، ش 8.
21-فصلنامه‏ی میراث جاویدان، ش 8
 

منبع:
میراث جاویدان
نویسنده:اسدالله لطف عطا
این مقاله در تاریخ 1403/5/23 بروز رسانی شده است