دو وقف ‏نامه کتاب از عهد صفوي

نويسنده: رضا مختاري

مقدمه
وقف کتاب شايد رايج‏ترين نوع وقف در ميان مسلمانان بوده است. از وقفنامه‏هاي مربوط به آن آگاهيهاي تاريخي بسياري استفاده مي‏شود، و نشر آنها زواياي تاريخي بسياري را روشن خواهد کرد.
از جمله اين وقفنامه‏ها وقفنامه کتابهاي مدرسه چهارباغ اصفهان است. که امروزه به مدرسه حضرت امام‏صادق عليه‏السلام تغيير نام يافته است. اين وقفنامه به سال 1120هـ.ق پس از تکميل بناي مدرسه انشا شده و واقف شاه سلطان‏حسين صفوي است. وقفنامه خود مدرسه مورخ سال 1118هـ.ق در شماره هشتم همين فصلنامه (صص112ـ 118) چاپ شده است.
وقفنامه کتابهاي مدرسه چهارباغ در اصل بدين منظور انشا شده که روي هريک از کتب وقفي آنجا نوشته شود، ولي متأسّفانه همه يا اغلب آن کتابها از بين رفته است و عجالة نگارنده به ياد ندارد که کتابي از موقوفات مدرسه چهارباغ را ديده باشد. اين وقفنامه به‏طور مجزّا در چهار برگ نوشته شده و در کتابخانه مرحوم آيت‏اللّه‏ مرعشي، قدّس‏سرّه، به شماره 9607 نگهداري مي‏شود و در فهرست آن کتابخانه (ج25، ص7ـ 8) معرفي شده است. تاريخ انشاي اين وقف سال 1120هـ.ق است، ولي تاريخ نوشتن اين نسخه دانسته نيست و به گفته فهرست‏نگار محترم کتابخانه مهري که در صفحه آخر است مهر بادامي شاه‏حسين صفوي است. در اين نسخه آيه‏ها زرّين و نام شاه به شنگرف نوشته شده و روي برگ اول يادداشتي به تاريخ 1246هـ.ق مشهود است. احتمالاً اين چهاربرگ در اصل در آغاز کتابي از کتب موقوفه مدرسه بوده و سپس جدا شده است.
وقفنامه ديگر، وقفنامه کتابهايي است که از درآمد حمّام موقوفه نقش جهان استنساخ شده است. حمّام نقش جهان اصفهان را، چنان‏که از محتواي اين وقفنامه برمي‏آيد، شاه‏سليمان صفوي وقف کرده بوده است. اين وقفنامه انشاي علامه محمدباقر مجلسي، قدّس‏اللّه‏ روحه، است که
در آغاز کتابهايي که از درآمد حمّام مذکور استنساخ مي‏شده مکتوب مي‏شده است. اين‏جانب اکنون سه نسخه سراغ دارم که از اين درآمد استنساخ شده و موجود است؛ يکي نسخه‏اي از اربعين علامه مجلسي، قدّس‏سره، متعلّق به کتابخانه مدرسه علوي خوانسار ـ که آن را در فهرست نسخه‏هاي خطي کتابخانه مذکور (چاپ شده در آينه پژوهش شماره 22، ص93) شناسانده‏ام و ديگري نسخه‏اي از المسترشد في امامة أميرالمؤمنين عليه‏السلام از محمد بن جرير طبري است که در کتابخانه حسينيه شوشتريها در نجف تا اين اواخر موجود بوده است.
شيخ آقابزرگ طهراني، قدس‏سرّه، در ذريعه (ج21، ص9) از اين نسخه ياد کرده است، و نيز در فهرست نسخه‏هاي خطي کتابخانه مذکور (نشريه نسخه‏هاي خطي، شماره 11ـ12، ص810) به شماره 890 شناسانده شده است. از اين نسخه در تصحيح تازه کتاب المسترشد استفاده شده و تصوير وقفنامه در آغاز اين کتاب (ص94) کليشه شده است و سومي نسخه‏اي از کتاب سليم بن قيس است که در کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران به شماره (29د) نگهداري مي‏شود. اين دو وقفنامه اخير هيچ‏يک تماما به خط علامه مجلسي، قدس‏سره، نيست، و تنها دو سطر آخر آن که تاريخ وقف است در نسخه المسترشد به خط علامه مجلسي، قدس‏سرّه، است، و نقش مهر شريف وي که ظاهرا «محمد باقرالعلوم» است پايين هر دو ديده مي شود. ولي وقفنامه نسخه اربعين تماما به خط مبارک علامه مجلسي طيّب‏اللّه‏ رمسه است.
اينک متن اين وقفنامه‏ها:
وقفنامه کتابهاي مدرسه چهارباغ اصفهان
بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيم
حمدي که واقفان اسرار ملک و ملکوت، و ثنائي که عارفان معالم قدس و جبروت، گزارش آن را ديباچه صحايف معرفت و دانائي دانند، و اداي آن را مقدمه کتاب فهم و شناسائي خوانند، خداوند علام‏الغيوب را رواست که آيات وحدت ذات بيچون، و آثار قدرت کامله از قياس بيرون را به بيان قلم «کن فيکون» بر اوراق ليل و نهار، و صفحات اجزاي روزگار، تحرير و بيان فرمود تا طالبان علوم ربّاني، و جويندگان معارف ايماني، به کنوز حقايق دانشوري، و رموز دقايق هنرپروري، راه برده، عالم احکام کتابهاي آسماني، و کاشف استار از وجوه الفاظ و معاني گردند.
و رسائل صلوات تامّات، و مجموعه‏هاي تسليمات ناميات، وقف مسکن رسول مبين و صاحب مقام امين، و اوصياي گزين و اولاد معصومين او، صلوات‏اللّه‏ عليهم أجمعين، را شايد که به تعليم اصول و فروع دين، و ارشاد به حقّ‏اليقين، صاحبان مدارک و أفهام، و سالکان مسالک پيروي ائمه انام را به منتهي‏المطلب فوز ابدي، و حياة‏القلوب سعادت سرمدي رسانيدند، و به هدايت کافيه و دلالت وافيه، سبق جوانان مدرسه ايجاد، و وظيفه‏خواران زاد معاد را قابل مراتب عاليه ايمان، و ساکن حجرات بهشت جاويدان گردانيدند.
امّا بعد، کشّاف مضامين صدق مفاد، شرح اين مقاصد خير بنياد است که چون نوّاب کامياب خلائق‏مآب، شاهنشاه دين‏پناه، ظلّ‏اللّه‏ المنصور المؤيّد من عنداللّه‏، باني مباني شريعت‏پروري، مشيّد ارکان معدلت‏گستري، باسط بساط عدل و داد، ماحي آيات جور و بيداد، بنده خاکسار آستان سيّد انبيا، چاکر دربار سرور اوليا و اصفيا، خادم عتبات ائمه اثناعشر، مروّج سنن سنيّه حضرت خيرالبشر، عليهم صلوات‏اللّه‏ الملک‏الأکبر، واسطه نظام ليالي و ايّام، شيرازه اوراق شهور و اعوام، گردون‏رفعتي که عنوان منشور باهرالنور شهرياريش به طغراي غرّاي «قل اللهمّ مالک الملک تؤتي‏الملک من تشاء» مطرّز و موشّح است؛ آسمان‏شوکتي که ديباچه فرمان فرمانفرمايي و جهانداريش به سرلوح زيباي «وآتيناه ملکا عظيما» مزيّن و منقّش است؛ صاحب‏نسب بزرگوار نبوي، فائزحسب بااعتبار علوي، پشت و پناه اهل ايمان، مظهر آثار لطف و احسان، سلطان سلاطين زمان، پادشاه پادشاه نشان؛ السلطان‏ابن‏السلطان والخاقان‏ابن‏الخاقان، ابوالمظفّر أبوالمنصور شاه سلطان‏حسين الصفوي الموسوي الحسيني بهادرخان، مدّاللّه‏ تعالي ظلال معدلته علي مفارق الأنام و جعل دولته متّصلةً بدولة [المهدي] عليه‏الصلاة والسلام، پيوسته انتشار قواعد علوم دين مبين، و اشتهار شعائر شرائع ملّت مستبين حضرت سيّدالمرسلين، عليه افضل صلوات‏المصلّين، و تکثير علماي دين، و ترفيه طالبان علوم سعادت‏مدار، و تهيئه اسباب تحصيل و تمهيد مايحتاج تکميل آن قوم نبيل را منظور نظر کيميا اثر، و مرکوز ضمير منير حق‏پرور عدالت‏گستر نموده، و از خالص مال حلال، مدرسه عديم‏المثال در جنب چهارباغ دارالسلطنه اصفهان،
صانها اللّه‏ تعالي عن طوارق الحدثان، به جهت مسکني و مأواي ايشان احداث و بنا فرموده‏اند، و به فضل خالق انام، آن نيکومقام رتبه اتمام يافته.
لهذا از جمله تهيئه اسباب تحصيل آن فريق توفيق‏نشان، که تيسير آنها منظور آن خسرو اهل زمان است، اين کتاب را با ساير کتبي که در ظهر هريک وقفيه به همين شرح مرقوم گرديده است، قربةً الي‏اللّه‏ تعالي و طلبا لمرضاته وقف صحيح لازم مؤبّد شرعي، و حبس صريح جازم مخلّد ملّي نمودند بر شيعيان اثناعشريه، کثّرهم اللّه‏ تعالي بين‏البريّة، به اين نهج که هميشه در ضبط و تحويل کتابداري که به جهت مدرسه مبارکه مزبوره تعيين مي‏شود، بوده، هريک از طلبه عظام سکنه مدرسه مذکوره که محتاج به آنها باشند، به تجويز مدرّس مدرسه مزبوره بگيرند، و به قدر احتياج نگاه داشته از آن منتفع شوند، و زياده از قدر احتياج نگاه ندارند. و اگر کسي از شيعيان غيرساکنين آن مدرسه محتاج به آنها باشد و خواهد، بعد از تجويز مدرّس، قبض به مهر به کتابدار مذکور سپارد، و کتاب را گرفته به قدر احتياج نزد خود نگاه داشته از دارالسلطنه اصفهان بيرون نبرد، و اگر مدرّس، خاطر به او جمع ننمايد و مناسب داند رهن از او گرفته کتاب را به او دهد. و هريک از کتب مزبوره که بردن آن به مشاهد مشرفه به جهت زيارات و ساير اعمال مرغوبه و عبادات مناسب باشد، اگر کسي خواهد و محل اعتماد مدرّس باشد، يا رهن دهد، بعد از تجويز مدرّس و قبض به مهر او جايز است که آن کتاب را به موعد معيّن به نحو مزبور از اصفهان بيرون برد، و بعد از انتفاع و رفع رجوع بازآورده به کتابدار سپارد، و به هر تقدير در محافظت آن از تضييع و تلف، کمال اهتمام و سعي نمايند، و مادام که در اصفهان باشد هر شش‏ماه يک مرتبه به نظر مدرّس رسانند تا خاطر خود را از وجود و ضايع‏شدن آن جمع نمايد، و هرگاه باز خواهند و مدرّس اذن جديد دهد باز برده به نحو مسطور از آن بهره‏ياب گردند.
و مدرّس مدرسه مبارکه مزبوره در باب منتفع شدن ارباب احتياج، بل کافّه طلبه علوم و شيعيان از آنها و ضبط از تلف و ضايع شدن، نهايت سعي و اهتمام در هريک از مراتب مزبوره فوق به لوازم آن قيام نمايد.
و اعلي‏حضرت واقف، حرسه‏اللّه‏ تعالي من جميع‏المخاوف، شرط شرعي فرمودند که کتب مزبوره را نخرند و نفروشند و نبخشند و رهن ننمايند، و در عرصه زوال و انتقال درنياورند و جمعي که به جهت انتفاع، آنها را نگاه مي‏دارند معطّل نگذارند. و هرگاه اهل علم از آنها منتفع شوند در اوقات شريفه، آن وليّ نعمت عالميان و قبله‏گاه جهانيان را به دعاي خير ياد نمايند.
تغييردهنده وقف مزبور به لعنت‏اللّه‏ و نفرين حضرت رسالت‏پناهي و ائمه معصومين، صلوات‏اللّه‏ عليهم أجمعين، گرفتار گردد. «فمن بدّله بعدما سمعه فإنّما إثمه علي‏الذين يبدّلونه إنّ اللّه‏ سميع عليم»
و اعلي‏حضرت واقف، جعله‏اللّه‏ تعالي آمنا من جميع‏المخاوف، و واقفه علي سبيل‏الهدي في کلّ‏المواقف، ثواب اين وقف را قربةً إلي‏اللّه‏ تعالي هديه نمودند به ارواح مطهّره حضرات مقدّساتِ سدره‏مرتباتِ عرش‏درجات، عليهم‏السلام، که اوّل ايشان حضرت رسول امين، مختار جناب ربّ‏العالمين، مقصود از ايجاد افلاک، مخصوص به خطاب لولاک، خاتم انبيا، صلي‏اللّه‏ عليه و آله و سلّم، و آخر ايشان خاتم اوصيا، هادي راه هدي، به امر خدا غايب، امر و زمان را صاحب، امام بحقّ، پيشواي مطلق، حجّة‏الرحمن، صلوات‏اللّه‏ و سلامه عليه، است.
و کان تحرير ذلک في شهر ربيع‏الثاني [کذا، والصواب: ربيع‏الآخر] من شهور سنة عشرين و مائة بعد الألف من‏الهجرة المقدّسة النبويه، علي مهاجرها آلاف صلاة وسلام و تحيّة.
وقفنامه کتابهايي که از درآمد حمام نقش جهان اصفهان استنساخ شده است
هوالواقف علي‏ الضمائر
بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيم
الحمدللّه‏ و سلام علي عباده الذين اصطفي
أمّا بعد فهذا الکتاب المستطاب ممّا عمل و صنع و استنسخ من نماء الحمّام الواقع في أراضي نقش جهان ببلدة إصفهان، من اوقاف السلطان الأعظم والخاقان الأعدل الأکرم، [ملجأ الأکاسرة و ملاذ القياصرة، کهف
طوائف الاُمم، مولي ملوک العرب والعجم، ناصب رايات العدل والإنصاف، ماحي آثار الفجور والاعتساف] (1)حيي مراسم الشريعة الغرّاء، مشيّد قواعد الملّة البيضاء، ممهّد أساس الدين المبين، و مروّج آثار آبائه الطاهرين، أعني السلطان ابن السلطان والخاقان ابن الخاقان، أباالمظفّر سلطان سليمان الموسوي بهادرخان، شدّاللّه‏ أطناب دولته بأوتاد الخلود، و زيّن سرير سلطنته بدُرر العزّ والسعود، فوقفته بأمره الأعلي علي‏الشيعة الإمامية الاثني عشرية وقفا بتّا بَتلاً لايُباع و لايشتري، و لايوهب و لايحبس عن مستحقّه. [و علي من أخذه أن لايحبسه مع عدم حاجته إليه، و أن يرّده إلي‏المتولّي أو من يقوم مقامه في کلّ ستّة أشهر مرّةً، و مع عدم قضاء وطره يأخذه بإذنٍ جديد] (2)
و جعلت توليته والنظر فيه (لنفسي ثمّ لمن عيّنتهُ لتولية أوقافي، لمّ لمن عيّنه هذا المتولّي، و هکذا، ثمّ إلي‏العالم المحدّث الصالح المتوطّن في بلدة إصفهان) (3) [للسيّد الأيّد، الفاضل الکامل، التقي الذکي، الأمير عين العارفين القمي، وفّقه‏اللّه‏ تعالي لمراضيه، ثمّ لمن عيّنه السيّد لذلک، و هکذا، ثمّ إلي‏العالم المحدّث الصالح المتوطّن في بلدة قم أو بلدة إصفهان، صانهما اللّه‏ عن‏الحدثان] (4) و مع التشاحّ إلي من أخرجته القرعة منهم. «فمن بدّله بعدما سمعه فإنّما إثمه علي الذين يبدّلونه».
و کتب الداعي لخلود الدولة القاهرة: محمّد باقر بن محمّدتقي المجلسي، عفي عنهما، في شهر (ذي‏القعدة‏الحرام) (5) [رجب الأصبّ] (6).
لسنة خمس و تسعين بعد الألف [الهجرية] (7).
والحمدللّه‏ أوّلاً و آخرا، و صلّي‏اللّه‏ علي سيِّدالمرسلين محمد و عترته الأکرمين.
محل مهر علامه مجلسي
اين صورت وقفنامه‏اي است که در نسخه اربعين و المسترشد آمده است و چنانکه ملاحظه مي‏شود وقفنامه اربعين و المسترشد هر دو به سال 1095هـ.ق نوشته شده است، ولي وقفنامه کتاب سليم به سال 1107هـ.ق نوشته شده، و چون تفاوتهاي بسياري با آن دو وقفنامه دارد، متن کامل آن را هم مي‏آوريم:
بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحيم
الحمدللّه‏ و سلامه علي عباده الذين اصطفي، أمّا بعد فهذا الکتاب المستطاب ممّا عمل و صنع و استنسخ من نماء الحمّام الواقع في أراضي نقش جهان ببلدة اصفهان، من اوقاف السلطان المشکور المبرور المحبور، الواصل إلي رحمة‏اللّه‏ الغفور، ناصب رايات العدل في زمانه، و مروّج الدين المبين في عهده و أوانه، الخاقان الغريق في بحار الرحمة والغفران، السلطان سليمان، رفعه‏اللّه‏ إلي أعلي غُرَف الجنان في روحٍ و ريحان، فوقفتُه بـأمره الأعلـي ـ حسبـما رسمه في الوقفية الشرعية و شرطه في الحجّة الملية ـ علي الشيعة الإمامية الاثني‏عشرية وقفا بتّا بَتلاً لايباع و لايشتري و لايوهب و لايُحبس عن مستحقّه. و علي من أخذه أن لايحبسه مع عدم حاجته إليه، و أن يرّده إلي المتولّي أو من يقوم مقامه في کلّ ستّة أشهر مرّةً، و مع عدم قضاء وطره يأخذه بإذنٍ جديد.
و جعلتُ توليته والنظر فيه لنفسي ثمّ لمن عيّنتهُ لتولية أوقافي، ثمّ لمن عيّنه هذا المتولّي، و هکذا، ثمّ إلي‏العالم المحدّث الصالح المتوطّن ببلدة إصفهان، و مع التشاحّ إلي من أخرجته القرعة منهم. «فمن بدّله بعدما سمعه فإنّما إثمه علي‏الّذين يبدّلونه».
و کتـب الداعي لخلـود الدولـة القاهـرة: محمّدباقـر بن محمّـدتقي المجلسي، عفي عنهما، في شهر ربيـع‏الأوّل سنة سبـع و مائة بعـد ألف، والحمـدللّه‏ أوّلاً و آخـرا، و صلّـي‏اللّه‏ علي سيّدالمرسلين و عترته الأکرمين.
محل مهر علامه مجلسي قدّس‏ سرّه

پي نوشت :

1- اين قسمت فقط در نسخه اربعين است و در نسخه المسترشد نيامده است. ، م
2- اين قسمت فقط در نسخه اربعين است و در نسخه المسترشد نيامده است. .
3- مابين دو پرانتز فقط در المسترشد آمده است و به جاي آن در اربعين عبارت ديگري است که در دو کروشه نهاده‏ام.
4- مابين دو کروشه فقط در اربعين است.
5- مابين دو پرانتز فقط در المسترشد آمده است و به جاي آن در اربعين عبارت ديگري است که در دو کروشه نهاده‏ام.
6- مابين دو کروشه فقط در اربعين است.
7- مابين دو کروشه فقط در اربعين است.

منبع:ميراث جاويدان

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله