نظامنامه‏ي موقوفات بنياد تبار دانشپور

اشاره

(نمونه‏اي از وقف‏نامه‏هاي جديد)
سنت وقف‏نامه نويسي در ايران سابقه‏ي ديرينه‏اي دارد. نويسندگان متون وقف‏نامه‏ها عالمان واديبان برجسته‏اي بوده‏اند که بسياري از مسائل مهم اجتماعي، اخلاقي و حقوقي را در قالب عبارات اديبانه متناسب با موضوع و مصارف موقوفه در متن وقف‏نام گنجانده‏اند. به طوري که امروز وقف‏نامه‏ها به عنوان اسناد معتبر تاريخي مورد بهره‏برداري پژوهشگران علوم تاريخ، جغرافيا، جامعه شناسي و حقوق قرار مي‏گيرد. ما در اکثر شماره‏هاي اين فصلنامه نمونه‏هايي از متن وقف‏نامه‏ها را به منظور آشنايي خوانندگان منتشر کرده‏ايم.
آنچه ذيلا خواهد آمد شکل جديدي از وقف نامه نويسي است که در قالب «نظام‏نامه» و «بنياد» ارائه شده است. متن آن به قلم استاد محترم دانشگاه حجت‏الاسلام و المسلمين دکتر سيدعلي دانشپور که خود واقف نيز مي‏باشد تحرير شده است و از لحاظ جامعيت و توجه به نکات دقيق حقوقي و فقهي نيز حائز اهميت است.
نظامنامه‏ي موقوفات بنياد تبار دانشپور
بسم الله الواقف علي السرائر و الضمائر
(الحمد لله الذي هدينا لهذا و ما کنا لنهتدي لو لا ان هدينا الله) (اعراف: 43)...
اما بعد: بر مبناي آيه‏ي شريفه‏ي: (المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و الباقيات الصالحات خير عند ربک ثوابا و خير املا) (کهف: 46)، نظامنامه‏ي موقوفات بنياد تبار دانشپور به شرح زير تدوين مي‏گردد:
1. نام: نام مؤسسه «موقوفات بنياد تبار دانشپور» مي‏باشد که به لحاظ اختصار در اين نظامنامه «بنياد» ناميده مي‏شود.
2. نوع: موقوفات بنياد تبار دانشپور، يک مؤسسه‏ي خيريه‏ي تباري غيرانتفاعي، غير سياسي، و داراي شخصيت حقوقي و استقلال مالي است، که زيرنظر مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور، و به ترتيبي که در اين نظامنامه آمده است، اداره مي‏شود. نماينده‏ي حقوقي بنياد، رئيس مجمع عمومي يا متولي آن است.
3. مرکز اصلي بنياد تبار دانشپور: اين مرکز در تهران، جماران، خيابان شهيد محسن چراغي، کوي شميرا، پلاک 7 (محل ملک مورد وقف) واقع است، که در صورت لزوم مي‏تواند در ساير نقاط داخلي يا خارج کشور شعبه، نمايندگي يا دفتر دائر نمايد.
4. مدت فعاليت: مدت فعاليت بنياد نامحدود است.
5. انگيزه‏ي تأسيس: از دوران کودکي که با موقوفات اولادي جد مادري خود آشنا شدم، همواره در اين انديشه بودم که من هم بتوانم چنين باقيات الصالحاتي داشته باشم.
در سال 1359 که ملک به پلاک ثبتي شماره 1615 / 48، محل مجتمع فرهنگي دکتر دانشپور - واقع در
تهران، مجيديه شمالي، منطقه‏ي 4 آموزش و پرورش را، طي سند شماره / 27 / 12 / 59 / 84353 / وقف عام (وقف آموزش و پرورش) نمودم، اراده‏ي وقف خاص تبار دانشپور نيز تشديد شد. درباره‏ي عملي کردن اين انديشه با خيلي از اشخاص مطلع - و نيز خود موقوف عليهم - بارها مشورت نمودم، تا سرانجام با ياري خداوند متعال اين توفيق حاصل شد و تأسيس اين بنياد به مرحله‏ي قطعي رسيد.
براي اين کار انگيزه‏ها و دلايل زيادي داشتم. که مهمترين آن‏ها، عدم نياز فرزندانم، به ميراث والدين، و احتمال نيازمندي بعضي از تبار آينده‏ي دانشپور بود.
6. اهداف و اصول کلي: اهداف مهم جعل وقف تحت عنوان سه اصل آورده شده، و درآمد موقوفات نيز بر اساس همين سه اصل - به طوري که در وقف‏نامه آمده است - تقسيم مي‏شود:
الف - اصل بقا و توسعه: بر طبق اين اصل هدف از تأسيس اين بنياد آن است که اولا، اين موقوفات براي تبار آينده‏ي دانشپور باقي بماند و ثانيا، توسعه پيدا کند. بر اين اساس، انتظار دارم تبار دانشپور به هر شکل ممکن براي نگهداري و توسعه اين بنياد کمک کنند. بدان معني که هر يک، قسمتي از اموال مازاد بر نياز خود را وقف اين بنياد کنند، تا به مرور زمان اين بنياد بتواند به افراد نيازمند از تبار و غير تبار به طريقي که در وقف‏نامه آمده است کمک مادي و معنوي نمايد.
ب - اصل تشکل «تبار محوري»: در فرهنگ و تمدن جهاني زمان ما، هر چند انسان‏ها به ظاهر دسته جمعي زندگي مي‏کنند و آيين‏هاي مدنيت را مراعات مي‏کنند، اما مي‏بينيم بعضي از آنان مانند مورچگان حريص، به هر طرف مي‏دوند؛ و در پيله‏هاي شغلي خود کرم گونه مي‏لولند. انسان‏هاي امروز - همانند مردم روز قيامت - از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندان خود فرار مي‏کنند: (يوم يفر المرء من اخيه و امه و ابيه. و صاحبته و بنيه. لکل امري منهم يومئذ شان يغنيه) (عبس: 34 -37).
در چنين روزگاري تأسيس اين بنياد باعث خواهد شد که براي افراد تبار دانشپور يک گرفتاري ديگر (البته يک گرفتاري مطبوع و خوشايند) بر گرفتاري‏هاشان اضافه شود، و علي‏رغم گرفتاري‏هاي روزمره‏اي که دارند، پدر، مادر، برادر، خواهر و ساير بستگان خود را نيز فراموش نکنند. با هر شخصيتي (شغلي، کاري، اجتماعي، اقتصادي و...) که دارند و در هر کجاي جهان که هستند، حداقل سالي يکبار به بهانه‏ي رسيدگي به موقوفات «بنياد تبار دانشپور» دور هم جمع شوند، تا از قبل آن يکديگر را بشناسند، از حال و روز يکديگر باخبر شوند، در غم و شادي يار و غمخوار هم باشند، و براي رفع گرفتاري‏ها با هم مشورت کنند، از فکر يکديگر استفاده کنند و به يکديگر کمک مادي و معنوي و فرهنگي و عاطفي برسانند. اميد است تأسيس اين بنياد يک نوع توفيق اجباري باشد براي دور هم جمع شدن تبار دانشپور و عدم گسستگي آنان و تشکل تبارمحوري، تفاهم با يکديگر و...
ج. اصل حمايت از تبار نيازمند: هر چند فرزندان و تبار موجود دانشپور، در حال حاضر بحمدالله نيازمند نيستند؛ و از خداوند متعال مي‏خواهم که هرگز نيازمند نشوند، اما چرخ روزگار هميشه بر يک مدار نمي‏چرخد و ممکن است - خداي نخواسته - در آينده بعضي از فرزندانشان نيازمند شوند.
در همين جا يادآور مي‏شوم: از آنجايي که ريشه تمام نيازمندي‏هاي مادي بشر در جهل و ناداني و نيازمندي فرهنگي او است، لذا رفع نيازمندي‏هاي فرهنگي بشر از رفع نيازمندي‏هاي ماديش مهم‏تر است. بدون ترديد باورهاي فرهنگي خرافي و غير عقلاني و جاهلانه است که انسان را به نيازمندي مادي دچار مي‏کند. منظور اصلي از آمدن پيامبران هم همين بوده که ضمن برقرار کردن قسط و عدالت اجتماعي، جهل و خرافات و باورهاي نادرست را از ذهن و انديشه‏ي مردم بيرون کنند -
يعني نيازهاي فرهنگي را برطرف کنند - تا نيازمندي‏هاي مادي خودبخود مرتفع شود. منظور از شکستن بت، [علاوه بر شکستن بت‏هاي مجسمه‏اي] شکستن همان باورهاي ذهني، خرافاتي غير وحياني و غير عقلاني است.
7. واقف: سيدعلي دانشپور، فرزند مرحوم سيد ابراهيم، فرزند مرحوم سيد احمد، فرزند مرحوم سيد اسماعيل، فرزند... به شماره شناسنامه‏ي 575، صادره از حوزه‏ي 5 سبزوار، متولد 13 بهمن 1306 ه. ش، محل تولد روستاي مغيثه واقع در جنوب غرب سبزوار، ساکن تهران، جماران، خيابان شهيد محسن چراغي، کوي شميرا، پلاک 7، (محل مورد وقف).
8. موارد وقف
الف. عرصه واعيان سه دانگ مشاع از شش دانگ يک باب منزل مسکوني، به شرح مندرج در سند و پايان کار شهرداري به مساحت 10 / 990 مترمربع به پلاک فرعي 243 از پلاک ثبتي 8 اصلي، صفحه 452 دفتر املاک 2 / 29 واقع در بخش 11 تهران. شماره چاپي سند 116877 / 2 صادره به نام واقف با جميع توابع شرعيه، و با تمامي متعلقات و منضمات و تأسيسات مربوطه از جمله:
سه انشعاب برق، و سه خط تلفن، و سه انشعاب گاز و آب لوله‏کشي تهران و چاه آب و پمپ و ساير متعلقات.
ب. کليه‏ي اشيا و اثاث خانه مسکوني مورد وقف، و کليه‏ي اشياي وابسته به آن از کم ارزش‏ترين تا با ارزش‏ترين آنها (از قبيل فرش، يخچال، فريزر، کتاب‏ها و...) و بطور خلاصه کليه‏ي اشيائي که حق مالکيت بر آنها صادق و متعلق به اينجانب است، جزء اموال موقوفه و جزء بخش بقاء و توسعه موقوفات بنياد تبار دانشپور است که براي هميشه بايد موقوف عليهم در همين محل از آنها استفاده نموده، يا در صورت لزوم تبديل به احسن نمايند. صيغه‏ي وقف بر آنها خوانده شده است، با توجه به اعتمادي که به همسر و فرزندانم داشته‏ام، ريز آنها در وقف‏نامه نيامده است. اميد است در فرصت مناسب ريز آنها با مشخصات کامل در دفاتر موقوفات ثبت گردد.
ج. ساير موارد - که ان شاء الله - متعاقبا در وقف‏نامه‏هاي ديگر خواهد آمد و در وصيت‏نامه به آنها اشاره شده است.
9. نوع وقف: به اعتبار موقوف عليهم: وقف خاص اولاد و تبار موجود و غير موجود دانشپور. به اعتبار بهره‏بري: وقف انتفاع و منفعت. و به اعتبار شمول: ترتيبي، به طريق الاقرب فالاقرب، به شرحي که در بخش موقوف عليهم به تفصيل آمده است.
10. موقوف عليهم: نظر به اينکه نوع وقف ترتيبي و به طريق الاقرب فالاقرب است، موقوف عليهم به طور کلي به سه طبقه - و افراد محدود در هر زمان - و با تداخل طبقات به شرح زير تقسيم مي‏شوند:
الف. موقوف عليهم طبقه‏ي اول: اين طبقه به دو دسته تقسيم مي‏شود: موقوف عليهم موجود و موقوف عليهم غير موجود.
موقوف عليهم موجود طبقه‏ي اول عبارتند از:
1. خانم صديقه‏ي قرائتي، فرزند عباسعلي، همسر واقف؛
2. خانم مليحه‏ي دانشپور، فرزند سيد علي، فرزند واقف؛
3. آقاي سيدجواد دانشپور، فرزند واقف؛
4. خانم منيژه‏ي دانشپور، فرزند واقف؛
5. خانم مريم السادات دانشپور، فرزند واقف.
تبصره: همسران فرزندان و تبار واقف ذکورا و اناثا مادام همسري - اعم از همسر دائم يا موقت - نيز جزء موقوف عليهم
همان طبقه‏اي که همسرشان قرار دارد، محسوب مي‏شوند و از مزاياي موقوف عليهم استفاده مي‏کنند.
موقوف عليهم غير موجود طبقه‏ي اول عبارتند از: فرزندان ذکور و اناث احتمالي واقف.
ب. موقوف عليهم طبقه‏ي دوم: اين طبقه نيز به دو دسته تقسيم مي‏شود: موجود و غير موجود.
موقوف عليهم موجود طبقه‏ي دوم عبارتند از:
1. آقاي محمدعلي مدرس نيا، فرزند مليحه‏ي دانشپور؛
2. آقاي اميرحسين مدرس‏نيا، فرزند مليحه‏ي دانشپور؛
3. خانم هدي پورحسن زنوز، فرزند منيژه‏ي دانشپور؛
4. خانم هانيه‏ي هدايتي، فرزند مريم السادات دانشپور؛
5. خانم ندا حسن پور زنوز، فرزند منيژه‏ي دانشپور.
موقوف عليهم غير موجود طبقه‏ي دوم عبارتند از: فرزندان ذکور و اناث احتمالي آقاي سيد جواد دانشپور، و فرزندان ذکور و اناث احتمالي خانم‏ها: مليحه، منيژه و مريم السادات دانشپور، (اعم از فرزندان همسر دائم يا موقت)
ج. موقوف عليهم طبقه‏ي سوم: اين طبقه و طبقات بعد از آن - که در طبقه‏ي سوم مندرج مي‏باشند - منحصرا عبارت خواهند بود از: اولاد ذکور طبقه‏ي دوم (موجود و غير موجود فعلي) نسلا بعد نسل الي غير النهايه به ترتيب الاقرب فالاقرب.
تبصره‏ي 1: تأکيد مي‏شود، موقوف عليهم طبقه‏ي سوم عبارتند از اولاد ذکور طبقه‏ي دوم، و موقوف عليهم طبقه‏ي چهارم عبارتند از: اولاد ذکور طبقه‏ي سوم و... نسلا بعد نسل الي غير النهايه. بر اين اساس از طبقه‏ي سوم به بعد اولاد اناث جزء موقوف عليهم نيستند.
تبصره‏ي 2: فرزندان موقوف عليهم - مادام که پدر يا مادر آنها (کسي که وسيله‏ي تقرب به واقف بوده) زنده باشد - جزء موقوف عليهم با حق رأي محسوب نمي‏شوند، اما در ملاک نيازمندي جزء عائله موقوف عليهم منظور مي‏شوند. بعد از فوت واسطه و رسيدن به حد بلوغ، داراي رأي نيز خواهند شد.
11. تداخل طبقاتي: عليرغم اينکه وقف ترتيب خاص خود را دارد، اما در تمام طبقات امکان تداخل طبقاتي وجود دارد. واين امر بلامانع است. بطور مثال اگر فرزند طبقه‏ي چندم، پدر يا مادر خود را (کسي که وسيله‏ي تقرب به واقف بوده) از دست بدهد - چون حاجب و مانع او از بين رفته - بجاي پدر و يا بجاي مادر خود مي‏نشيند و با طبقه‏ي قبل هم طبقه مي‏شود و از مزاياي موقوف عليهم بودن استفاده مي‏کند، اعم از اينکه کبير باشد يا صغير. ولي شرط شرکت در رأي مجمع عمومي بلوغ
قانوني است (پسر و دختر 18 سال تمام).
12. تيره‏هاي موجود موقوف عليهم...
13. تيره‏هاي غير موجود موقوف عليهم:...
14. انقراض تبار دانشپور: در صورتي که هر يک از تيره‏هاي پنجگانه‏ي وتيره‏هاي پيش‏بيني شده در ماده‏ي 13 تبار دانشپور منقرض شوند، بقيه‏ي تيره‏ها به کار خود ادامه مي‏دهند، اما اگر (به فرض) همه‏ي تيره‏ها پيش آيد، واقف ضمن‏العقد شرط مي‏نمايد که هدف اول جعل وقف، (بقا و توسعه)، به حال خود باقي بماند، و هزينه‏ي اهداف دوم و سوم به حمايت از نيازمندان تبار دانشپور که مشمول موقوف عليهم نيستند (مثلا تبار اناث از طبقه‏ي سوم به بعد) يا غير تبار دانشپور به طريقي که در وقف‏نامه آمده است، اختصاص يابد، و موقوفات بنياد تبار دانشپور، با همان نام و همان اهداف به کار خود ادامه دهد؛ و به اصطلاح وقف خاص تبديل به وقف عام گردد (1) و زير نظر اداره‏ي اوقاف و هيأت امنا اداره شود. در اين صورت شيوه‏ي تقسيم درآمد و هزينه کردن آن بدين نحو خواهد بود که (پس از کسر کليه‏ي هزينه‏هاي ضروري)، يک سوم درآمد آن، هزينه بقا و توسعه‏ي موقوفات بنياد تبار دانشپور، و دو سوم درآمد آن، زيرنظر هيأت امنا در جهت حمايت از (آموزش و پرورش) (نيازمندان) - به هر طريقي که در اين وقف‏نامه مي‏آيد - هزينه شود.
تبصره: متولي مربوط - يا هر شخص ديگري را که مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور تعيين کند - مسؤوليت هماهنگي و نظارت اداره‏ي اوقاف را نيز به عهده خواهد داشت. هرگونه دخالت و نظارت اداره‏ي اوقاف در موقوفات بنياد تبار دانشپور، فقط در صورت انقراض کليه‏ي تيره‏هاي پنجگانه‏ي تبار دانشپور ممکن خواهد شد.
15. توليت و نظارت و مجمع عمومي: توليت و نظارت مادام‏العمر با واقف است. پس از فوت واقف، جعل توليت و نظارت با مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور است. اميد است واقف زنده بماند و توفيق يابد، تا اولين جلسه‏ي مجمع عمومي موقوفات بنياد تبار دانشپور را - در زمان حيات خود - تشکيل دهد. در صورت فوت واقف، موقوف عليهم بالغ و عاقل موظفند در اسرع وقت اولين جلسه‏ي مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور را تشکيل دهند، و از بين خود يک نفر را که اصلح و اقدر و اقدم مي‏دانند، به عنوان رئيس مجمع عمومي (که سمت توليت را نيز دارد) و يک نفر را به عنوان نائب رئيس (که سمت نايب التوليه را نيز دارد) و يک نفر را به عنوان خزانه‏دار و حسابدار (که سمت ناظر و محقق اول را نيز دارد) و يک نفر را به عنوان منشي جلسه (که سمت ناظر و محقق دوم را نيز دارد) به منظور تعيين هيأت رئيسه، يا هيأت امناي موقوفات بنياد تبار دانشپور، با اکثريت دوسوم آرا براي مدت يکسال يا بيشتر انتخاب کنند. براي انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان، ذکور يا اناث بودن شرط نيست، بلکه
ملاک کسب اکثريت آرا است. اين انتخاب فقط براي مدت يکسال يا هر چند سال که به تصويب مجمع عمومي رسيده باشد معتبر است. در سال يا سال‏هاي بعد، مجمع عمومي در ابقا يا تعويض متولي و ناظر و... مختار است. انتخاب شدگان براي دفعات بعد نيز مي‏توانند مجددا انتخاب شوند.
تبصره‏ي 1: همسران موقوف عليهم (ذکورا و اناثا و در تمام طبقات) - مادام همسري - جزء موقوف عليهم بوده و انتخاب آنان نيز به سمت‏هاي ياد شده بلامانع است. آن دسته از موقوف عليهم که به حد بلوغ قانوني نرسيده‏اند يا جزء موقوف عليهم طبقه‏ي بعد باشند (بدون داشتن حق رأي) مي‏توانند در جلسات مجمع عمومي شرکت نمايند. حق رأي داشتن - درمجمع عمومي - دو شرط دارد: 1. جزء موقوف عليهم بودن؛ 2. رسيدن به حد بلوغ قانوني (پسر و دختر 18 سال تمام.)
تبصره‏ي 2. حق التوليه، حق نايب التوليه، حق النظاره و حق الوکاله و... را مجمع عمومي يا کميته‏ي انضباطي با تصويب حداقل دوسوم آرا - بر مبناي اجرت‏المثل - تعيين مي‏کند.
16. نايب التوليه: واقف با علم به اين که بايد متوليان بعد از خود را تعيين نمايد، تعيين متولي را به عهده‏ي مجمع عمومي قرار داده، که خود آنان هر کدام از موقوف عليهم را که اصلح و اقدر و اقدم بدانند به عنوان رئيس مجمع و متولي انتخاب کنند و حق داشته باشند براي سال‏هاي بعد مجددا آن شخص يا شخص ديگر را به عنوان متولي انتخاب نمايند.
اما نواب توليت را به ترتيب و بدون فرق بين ذکور و اناث بدان جهت تعيين کردم که اولا: پس از مرگ واقف - تا زمان تعيين متولي از طرف مجمع عمومي - موقوفات بدون متولي و نايب التوليه نباشد، ثانيا: براي تعيين توليت الگو باشد، بر اين اساس نواب توليت به ترتيب عبارتند از:
خانم صديقه قرائتي، خانم مليحه دانشپور، آقاي سيد جواد دانشپور، خانم منيژه دانشپور، و خانم مريم‏السادات دانشپور، با مشخصاتي که در بخش موقوف عليهم آمده است. در هر حال مجمع عمومي مي‏تواند با اکثريت دوسوم آرا آنان را نيز تغيير دهد.
17. شرح وظايف و حدود اختيارات مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور:
الف. تعيين خط مشي کلي و کلان بنياد تبار دانشپور و حق تفسير مواد وقف‏نامه و تطبيق آن با زمان و قوانين جاري؛
ب. انتخاب رئيس مجمع عمومي (متولي)، نايب رئيس (نايب التوليه)، ناظر، خزانه‏دار و حسابدار، منشي و...
ج.استماع گزارش و پيشنهادات رئيس (متولي)، نايب رئيس (نايب التوليه)، ناظران و ساير موقوف عليهم، و رسيدگي به گزارشات، بحث و گفتگو و ارائه‏ي راه حل براي موارد پيشنهادي؛
د. تنظيم بودجه‏ي سالانه (رسيدگي به درآمدها و هزينه‏ها) و تصويب ترازنامه و بيلان و بودجه و...؛
ه. رسيدگي به وضع اعضاي جديد موقوف عليهم که به جاي اعضاي قبلي معرفي مي‏شوند و تشکيل پرونده براي هر يک از آنان، تدوين آيين‏نامه‏ي انضباطي و «تشکيل کميته‏ي انضباطي» و تعيين يا تغيير داوران جهت رسيدگي به تخلفات اعضاء؛
و. تعيين روزنامه‏ي کثيرالانتشار که اکثر موقوف عليهم مي‏خوانند، جهت درج آگهي‏هاي بنياد؛
ز. تعيين يا تغيير وکيل، مشاور، کارشناس و... براي بنياد و تنظيم قرارداد با آنان؛
ح. بررسي پيشنهاد فروش اموال منقول و غيرمنقول و نقل و انتقال موقوفات و خريد جايگزين آنها و چگونگي تبديل به احسن و تصويب يا رد آن، طبق ضوابط مندرج در همين وقف نامه؛
ط. رسيدگي به پيشنهادها: تخريب، بازسازي، احداث بنا و يا انجام تعميرات اساسي که جهت بقاء و آباداني و توسعه موارد وقف لازم باشد، و تصويب يا رد يا تعديل هزينه‏هاي مربوط به آن؛
ي. اعلام انقراض هر يک از تيره‏هاي موقوف عليهم (در صورت انقراض)، و ثبت در پرونده‏ي آنان.
تبصره: حدود اختيارات مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور - بطور کلي - تمام اختياراتي است که واقف شرعا و قانونا و عرفا داشته است. تصميم و مصوبات مجمع عمومي در راستاي اهداف سه گانه‏ي موقوفات به منزله‏ي نظر واقف است. آيين‏نامه داخلي مجمع عمومي را، خود مجمع عمومي با تصويب حداقل دوسوم آرا تدوين مي‏کند. مجمع عمومي مي‏تواند تمام يا قسمتي ازاختيارات خود را براي مدت معين به رئيس مجمع (متولي) يا هر شخص ديگر با تصويق بيش از دوسوم آرا واگذار نمايد. «جعل الواقف کنص الشارع».
18. شرح وظايف و حدود اختيارات رئيس مجمع عمومي (که سمت توليت را نيز دارد):
الف. مراجعه به کليه‏ي ادارات و سازمان‏ها و نهادهاي دولتي يا وابسته به دولت، نهادهاي انقلابي و حقوقي و شرکت‏هاي دولتي و غير دولتي و اخذ هر گونه مجوز و استعلام، مراجعه به اداره‏ي ثبت اسناد و املاک و دريافت اسناد مالکيت ذي‏ربط، مراجعه به شهرداري و اخذ مفاصا حساب و پروانه‏ي ساختمان، مراجعه به ادارات مالياتي و اخذ مفاصا حساب مالياتي، مراجعه به گمرک و ترخيص کالا، مراجعه به دفاتر اسناد رسمي جهت امضاي قرارداد، اسناد، اوراق و دفاتر مربوطه، مراجعه به بانک‏ها جهت افتتاح حساب و يا بستن حساب، وصول چک و سفته به حساب موقوفات و صدور چک و سفته و ساير اسناد از طرف بنياد و...؛
ب. مراجعه به دادگاه‏ها و انجام تشريفات قانوني و تقديم هر گونه دادخواست به محاکم دادگستري اعم از بدوي، پژوهشي، فرجامي، حقوقي، کيفري و...، تعقيب عمليات قضائي، ثبتي، مالياتي، شهرداري و... در کليه‏ي مراحل قانوني تا مرحله نهايي، تقاضاي صدور اجرائيه و اجراي احکام و...، صلح و سازش با اصحاب دعوي، رجوع به کارشناس و داور، اعتراض به نظر کارشناس و داور و يا تغيير آنان، تجديد جلسه‏ي دادگاه، تقديم دادخواست به منظور وصول اجرت‏المثل محل اجاره، تعديل مال‏الاجاره و يا تجديد اجاره، تخليه‏ي ملک موقوفه، خلع يد از متصرفين، و مطالبه‏ي ساير حقوق متعلق به موقوفات، پرداخت دستمزد کارشناس، تمبر، حق الوکاله و...؛
ج. اجاره دادن املاک موقوفه به هر کس و به هر مبلغ و به هر مدت و تعيين شرايط لازم طبق ضوابط و مقررات قانوني، رهن و فک رهن، تجديد اجاره و رهن، احداث بنا و ساختمان اعم از بازسازي و نوسازي و انجام هر گونه تغييرات که جهت بقا و توسعه‏ي موقوفات لازم باشد و تأديه‏ي هزينه‏ها طبق جعل واقف؛
د. ثبت ريز اموال موقوفه (اعم از منقول و غير منقول) با مشخصات دقيق و کامل در دفاتر مخصوص، تعيين انباردار مورد اعتماد (با گرفتن ضامن معتبر) و سپردن اموال به او، حفظ و حراست اموال موقوفه (اعم از منقول و غيرمنقول)؛
ه. تهيه‏ي طرح توسعه‏ي موقوفه و برنامه‏ريزي براي تعميرات اساسي و بازسازي و خريد و فروش املاک و اموال (در صورت لزوم) و ارائه طرح‏هاي خود به مجمع عمومي جهت تصويب و اجراي طرح‏هاي مصوب و...
تبصره: حدود اختيارات رئيس مجمع عمومي - به استثناي فروش املاک و اموال موقوفه و تبديل به احسن (که بايد به تصويب مجمع عمومي برسد) -، تمام اختياراتي است که واقف شرعا و قانونا و عرفا داشته، و امضاي رئيس مجمع عمومي (متولي) به منزله‏ي امضاي واقف است. رئيس مجمع عمومي با تصويب مجمع عمومي مي‏تواند تمام يا قسمتي از اختيارات خود را به ديگري واگذار کند.
19. شرح وظايف و حدود اختيارات نايب رئيس مجمع عمومي (که سمت نايب التوليه را نيز دارد):
در زماني که رئيس مجمع عمومي (متولي) تعيين نشده، يا تعيين شده ولي غايب است، يا درمواردي که رئيس مجممع عمومي (متولي) تمام يا قسمتي از اختيارات خود را به نايب رئيس (نايب التوليه) محول نموده است، نايب رئيس (نايب التوليه) قائم مقام رئيس مجمع عمومي بوده و کليه‏ي وظايف مربوط به رئيس (متولي) را انجام مي‏دهد و امضاي او به منزله‏ي امضاي رئيس
مجمع عمومي است.
20. شرح وظايف و حدود اختيارات خزانه‏دار و حسابدار (که سمت ناظر و محقق اول را نيز دارد):
خزانه‏دار، حسابدار وحسابرس بنياد تبار دانشپور موظف است دفاتر مخصوص پلمپ شده براي ثبت کليه‏ي درآمدها و هزينه‏ها داشته باشد و تمام درآمدها و هزينه‏ها - اعم از پول آب، برق، گاز، تلفن، ماليات و عوارض، دستمزد کارشناس، هزينه‏ي دادرسي و تمبر، حق‏الوکاله، حق‏التوليه، حق‏النظاره و هزينه‏ي تعميرات و... - را در آن دفاتر ثبت نموده و در آخر سال مالي طي ترازنامه‏اي به مجمع عمومي اعلام و به تصويب برساند و مدارک آن را براي مدت سه سال بايگاني نمايد.
21. شرح وظايف و حدود اختيارات ناظران و بازرسان:
ناظران و بازرسان موظفند تمام عمليات انجام شده و صورت جلسات و حساب‏ها را بررسي نموده و درستي و نادرستي و مطابقت يا عدم مطابقت آنها با مفاد وقف‏نامه را تعيين کرده و کتبا به مجمع عمومي بنياد اعلام نمايند. لازم است گزارش ناظران و بازرسان، در مجمع عمومي مطرح و مورد رسيدگي قرار گيرد. همه‏ي مسؤولان بنياد موظفند اسناد لازم را در اختيار ناظران و بازرسان قرار دهند.
22. شرح وظايف و حدود اختيارات منشي (که سمت ناظر و محقق دوم را نيز دارد):
منشي موظف است دفتر و دبيرخانه‏اي براي خود تشکيل دهد و خلاصه‏ي تمام صورت جلسات و ساير اسناد مربوط به موقوفات را - براي مدت سه سال - بايگاني نمايد. بديهي است اسناد و مدارک نبايد در اختيار غير مسؤولان قرار گيرد. علاوه بر اين منشي بايد نامه‏هاي رسيده را به مجمع عمومي ارجاع و جواب آن را تهيه و به فرد ذينفع اعلام کند.
23. شرح وظايف کميته‏ي انضباطي:
قصور يا تقصيرات هر يک از اعضاء هيأت رئيسه يا موقوف عليهم در کميته‏ي انضباطي مجمع عمومي مطرح و تصميم کميته‏ي انضباطي با اکثريت دوسوم آرا در خصوص قاصر يا مقصر - مبني بر تعويض و يا جبران خسارت، با تعيين اجاره‏بها و اجرت المثل و... - لازم‏الاجراست. رسيدگي به تخلف اعضا اگر از طريق کميته‏ي انضباطي حل نشد، از طريق مراجع قانوني کشور اقدام گردد.
24. چگونگي تشکيل جلسات مجمع عمومي:
براي تشکيل جلسات مجمع عمومي (عادي يا فوق‏العاده)، رئيس مجمع عمومي يا متولي و يا هر کس ديگر را که آن مجمع تعيين کرده باشد، به طور کتبي - از کليه‏ي موقوفات عليهم بالغ و عاقل ذکورا و اناثا - دعوت به عمل مي‏آورد. (دعوت‏نامه بايد حداقل ده روز قبل از تاريخ تشکيل جلسه به رؤيت آنان برسد.)
در صورتي که بر مبناي دعوت نخست به علت به حد نصاب نرسيدن (دوسوم موقوف عليهم با محاسبه‏ي وکالت دهندگان) حاضران در جلسه - يا به هر علت ديگر - جلسه رسميت نيابد، لازم است حداکثر به فاصله‏ي 15 روز، از کليه‏ي اعضاء دعوت مجدد به عمل آيد، در اين صورت با هر تعداد شرکت کننده، جلسه رسمي و مصوبات آن - با اکثريت دوسوم آرا حاضران درجلسه - قابل اجرا است.
تبصره‏ي 1: افرادي از موقوف عليهم که - به هر علت - نتوانند در مجمع عمومي شرکت نمايند، مي‏توانند حق رأي خود را با وکالت کتبي به فرد ديگري از موقوف عليهم که داراي حق رأي باشد واگذار نمايند. هر فرد مي‏تواند فقط از يک نفر ديگر وکالت داشته و داراي حداکثر 2 رأي باشد، تا در نتيجه، جلسات با پنجاه درصد کل موقوف عليهم تشکيل شود. لازم است
صورت اسامي تعداد حاضران در جلسه‏ي مجمع عمومي و وکالت دهندگان و وکيل شوندگان در صورت جلسه درج گردد.
تبصره‏ي 2: هر يک از موقوف عليهم که بدون عذر موجه سه جلسه‏ي متوالي در جلسات مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور شرکت نکند و به موقوف عليهم واجد شرط ديگر هم وکالت ندهد، پرونده‏ي امر، به کميته‏ي انضباطي بنياد تبار دانشپور ارجاع و حکم داوران کميته‏ي انضباطي در خصوص وي لازم‏الاجرا است. تشخيص موجه يا غير موجه بودن غيبت به عهده‏ي کميته‏ي انضباطي است.
تبصره‏ي 3: تشکيل جلسه‏ي عادي مجمع عمومي در هر سال حداقل يک مرتبه - به منظور رسيدگي به درآمد سال قبل، بررسي هزينه‏ها و اعلام بيان کار و برنامه‏ريزي براي سال بعد - الزامي است. جلسات فوق العاده برحسب ضرورت با تقاضاي حداقل يک‏سوم از موقوف عليهم يا شخص متولي تشکيل مي‏شود. هر جلسه‏ي مجمع عمومي داراي صورت جلسه‏ي مفيد و مختصر - مبني بر مصوبات و شماره و تاريخ جلسه - خواهد بود که حداقل در دو نسخه تنظيم و پس از امضاي کليه‏ي حاضران در جلسه در دوجاي مختلف بايگاني مي‏شود.
تبصره‏ي 4: کليه‏ي اسناد و مدارک مربوط به موقوفه، زيرنظر مجمع عمومي يا هيأت امنا در دفاتر مخصوص ثبت و در محل مخصوص بايگاني مي‏شود. درآمد و هزينه‏هاي موقوفات بنياد تبار دانشپور در دفاتر مخصوص بنياد ثبت مي‏شود و کليه‏ي نقل و انتقالات درآمدها و هزينه‏ها به وسيله‏ي بانک انجام مي‏شود، و مازاد درآمدها در حساب پس‏انداز بانکي (کوتاه مدت يا بلندمدت شرعي مضاربه‏اي) نگهداري مي‏شود.
کليه‏ي اسناد و اوراق بهادار و تعهدآور و چک و سفته و غيره با امضاي حداقل دو نفر (که مجمع عمومي تعيين مي‏کند) و درج مهر موقوفات بنياد تبار دانشپور معتبر خواهد بود. مکاتبات رسمي - با تصويب مجمع عمومي - به امضاي رئيس مجمع عمومي يا هر کس ديگر که مجمع عمومي صلاح بداند، و با درج مهر و موقوفات بنياد تبار دانشپور معتبر خواهد بود.
25. هيأت امناي بنياد تبار دانشپور:
در صورتي که - به هر علت - تشکيل جلسات متعدد به نحوي که در بالا گفته شد براي مجمع عمومي مشکل باشد، مجمع عمومي مي‏تواند چند نفر از موقوف عليهم را به عنوان هيأت امناي با حداقل دوسوم آراي انتخاب کند، تا کليه يا بخشي از وظايف مربوط به مجمع عمومي را انجام دهند. ولي در هر سال حداقل يک مرتبه تشکيل جلسه‏ي مجمع عمومي الزامي است. شرح وظايف هيأت امناء را با توجه به اصول و اهداف وقف‏نامه، مجمع عمومي تدوين و به تصويب حداقل دوسوم اعضا مي‏رساند.
26. سال مالي و بودجه:
مصوبات مجمع عمومي فقط براي مدت يکسال مالي اعتبار دارد، و مجمع عمومي سال بعد در ابقا، ابطال و يا تغيير مصوبات مجمع عمومي سال قبل مختار است. ابتدا و انتهاي سال مالي را مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور تعيين مي‏کند. بودجه‏ي ساليانه‏ي موقوفات بنياد، همه ساله در دو ماه آخر سال (يا تاريخي که مجمع عمومي تعيين مي‏کند) تنظيم مي‏گردد.
درآمد: موقوفات بنياد تبار دانشپور فعلا درآمدي ندارد مگر آنکه تمام يا قسمتي از ساختمان ملک موقوفه به اجاره واگذار شود، يا پولي در بانک (با بهره‏ي شرعي مضاربه‏اي کوتاه مدت يا بلندمدت) داشته باشد.
هزينه: هزينه‏هاي جاري و معمول به قرار زير است:
الف. هزينه‏هاي مربوط به حفظ و حراست عين بقاي موقوفات از قبيل: تعميرات، نقاشي و...؛
ب. هزينه‏ي آب، برق، تلفن، گاز، عوارض نوسازي، بيمه و عوارض اتومبيل‏ها، ماليات‏ها، بيمه ساختمان‏ها و...؛
ج. حقوق متولي، نايب التوليه، ناظر، وکيل، کارمندان و هزينه‏هاي دادرسي و...؛
د. ساير هزينه‏هاي پيش بيني نشده.
27. چگونگي تقسيم منافع موقوفات و هزينه کردن آن: پس از کسر کليه هزينه‏هاي ضروري (از قبيل: هزينه آب، برق، تلفن، گاز، تعميرات کلي وجزئي ساختماني، حقوق متولي، نايب التوليه، ناظر، وکيل، کارمندان و...) با بررسي و تصويب مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور، درآمد موقوفات برحسب سه هدف ياد شده، به سه بخش ذيل تقسيم مي‏شود:
بخش اول: اين بخش مبتني بر اصل اول (بقا و توسعه) بوده و بر اساس آن لازم است يک ثلث از درآمد باقيمانده (پس از کسر هزينه‏هاي ضروري) به صندوق توسعه و بقاي موقوفات بنياد تبار دانشپور (که در بانک و در حساب کوتاه مدت يا بلندمدت با بهره‏ي شرعي مضاربه‏اي نگهداري مي‏شود)، تخصيص يابد. آنگاه از محل اين درآمد، با تصويب مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور، محل جديدي خريداري يا ساختمان جديدي براي موقوفه احداث گردد؛ و يا تعميرات اساسي و تعميرات ساختماني صورت گيرد. در صورتي که سهم يک سال براي خريد يا بناي ساختمان جديد کافي نباشد سهم اين بخش همچنان در بانک (با بهره‏ي بلندمدت شرعي مضاربه‏اي) نگهداري مي‏شود تا به اندازه‏ي خريد يک محل جديد برسد، يا ساختمان جديدي از محل آن بنا شود.
تبصره‏ي 1. در صورت ضرورت، با تصويب مجمع عمومي، مي‏توان از وجوه اين بخش براي بخش حمايت تبار نيازمند، و يا از بخش حمايت تبار نيازمند براي اين بخش به عنوان قرض الحسنه برداشت کرد، و رد اولين فرصت اصل مبلغ را به حساب اصلي برگرداند.
تبصره‏ي 2: چون نوع وقف، هم وقف انتفاع و هم وقف منفعت است، در صورتي که همه يا بعضي از موقوف عليهم جهت سکونت از محل موقوفات استفاده کنند، ساکن يا ساکنان بايد مال‏الاجاره‏ي عرفي محل سکونت خود را - که توسط کميته‏ي انضباطي مجمع عمومي تعيين مي‏گردد - به صندوق کل موقوفات واريز نمايند. (اجاره‏ي تعيين شده، نبايد از بيست درصد کل درآمد موقوف عليهم بيشتر باشد) از محل درآمد حاصله، اول هزينه‏هاي ضروري و بعد يک‏سوم سهم بقا و توسعه و يک‏سوم سهم تبار نيازمند به حساب‏هاي مربوطه واريز گردد، آنگاه موقوف عليهم سهم خود را دريافت نمايند. بديهي است هر آنچه موارد وقف توسعه پيدا کرد به همين منوال خواهد بود. «جعل الواقف کنص الشارع».
بخش دوم: اين بخش مبتني است بر اصل و هدف دوم (تشکل تبار محوري)، و آن عبارت است از ثلث دوم درآمد (پس از کسر هزينه‏هاي ضروري)، و آن سهم کليه‏ي موقوف عليهم است که در طبقه‏ي اول و دوم بين ذکور و اناث به طورمساوي از طبقه‏ي سوم به بعد منحصرا بين اولاد ذکور نيازمند و غير نيازمند تقسيم مي‏شود. ممکن است سهم هر يک از موقوف عليهم فعلا مبلغ ناچيزي باشد، ولي اميد است تبار دانشپور اين مبلغ ناچيز را - به عنوان برکت کيسه - قبول نمايند. (چه کند بينوا ندارد بيش). هر يک از موقوف عليهم که مايل نبود از سهم خود استفاده کند، مي‏تواند آن مبلغ را به نام خود به «صندوق بقا و توسعه» واريز نمايد. (وافعلوا الخيرات لعلکم تفلحون) (حج: 77). اميد و انتظار پدر از فرزندان اين است که مبالغ بيشتري به صندوق بقا و توسععه واريز نمايند و موقوفات را توسعه دهند، که آيندگان بهره‏ي بيشتري ببرند.
بخش سوم: اين بخش مبتني است بر اصل و هدف سوم (حمايت از تبار نيازمند)، و آن عبارت است از ثلث سوم درآمد (پس از کسر هزينه‏هاي ضروري) که سهم تبار نيازمند است. منظور از نيازمندي، هم نياز مادي (از قبيل هزينه‏ي بيماري، دارو، غذا، مسکن، جهيزيه، هزينه‏ي شرعي ازدواج و...) و هم نياز فرهنگي (از قبيل اهداي جايزه، اعطاي بورسيه، هزينه‏ي کلاس‏هاي فوق العاده، مطالعات و تحقيقات، کمک به محققين نيازمند، هزينه‏ي تحصيلات دانشگاهي و مدرسه‏اي، چاپ و نشر کتب مفيد و...)
تبصره‏ي 1: تشخيص نيازمندي و تعيين اولويت با مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور است.
تبصره‏ي 2: تبار نيازمند، سهم تباري خود را همانند ديگران مي‏برد، و سهم نيازمندي خود را به طور رايگان يا به صورت قرض الحسنه و به طور قطعي با تصويب مجمع عمومي دريافت مي‏کند. و آن ربطي به سهم تباري ندارد، و علاوه بر سهم تباري مي‏باشد.
تبصره‏ي 3: در صورتي که در يک يا چند سال نيازمند واجد شرايطي از تبار دانشپور وجود نداشته باشد، سهم اين بخش در حساب بانکي مدت شرعي مضاربه‏اي، مخصوص حمايت ازنيازمندان نگهداري مي‏شود، تا نيازمند واجد شرايط پيدا شود. ضمنا از محل اين درآمد - با نظر مجمع عمومي - در حمايت از نيازمندان تبار دانشپور غير موقوف عليهم و يا غير تبار دانشپور - که همان شرايط را داشته باشند - نيز مي‏توان صرف نمود، به همان گونه که در ماده‏ي 14 پس از انقراض تبار دانشپور پيش بيني شده است.
تبصره‏ي 4: چگونگي تنظيم اعتبارات - اعم از هزينه‏هاي ضروري و سه بخش اصلي - را مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور با توجه به اصول و اهداف وقف‏نامه تدوين و به تصويب حداقل دوسوم اعضا مي‏رساند.
28. الزامات: موقوف عليهم بنياد تبار دانشپور ملزمند مراتب زير را رعايت نمايند:
الف. اهداف و اصول سه گانه‏ي موقوفات در رأس امور بنياد است، و انجام هيچ عملي برخلاف آن سه هدف جايز نيست.
ب. رؤسا، متوليان، نواب، نظار و همه‏ي موقوف عليهم ملزمند در حفظ و نگهداري عين موقوفات منقول و غير منقول کمال مراقبت را نموده، به طوري که موقوفات هر سال نسبت به سال قبل توسعه‏ي بيشتر يافته باشد. عرصه و اعيان موقوفات بايد به صورت داير و قابل استفاده باقي بماند، بر اين اساس انجام تعميرات و نوسازي و بازسازي مقدم بر ساير جهات است.
ج. بيع، تفکيک، افراز و تقسيم اعيان موقوفات (منقول و غير منقول) جايز نيست، مگر آنکه به صورت غير قابل انتفاع و غير قابل عمران و نوسازي و بازسازي درآيد، در اين صورت لازم است با شرايطي که در اين وقف نامه آمده، فروخته و تبديل به احسن شود.
د. اداره‏ي امور موقوفات و چگونگي نگهداري مهر وساير اسناد مربوط به موقوفات به عهده‏ي رئيس مجمع عمومي يا قائم مقام او است.
29. شرايط ضمن العقد:
واقف موارد زير را ضمن‏العقد شرط کرد:
الف. تبديل به احسن: در صورتي که - به هر جهت - براي مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور ثابت شد که نگهداري عرصه و اعيان موقوفات يا ساير اشياي متعلق به موقوفات (مثلا فرش، يخچال و..) به مصلحت و در جهت اهداف واقف نيست، مجمع عمومي مي‏تواند با تصويب بيش از دوسوم اعضا آنها را بفروشد و بلافاصله به جاي آن ملک، ملک ديگر و بجاي آن شي‏ء، شي‏ء ديگري خريداري نمايد؛ به طوري که واقعا تبديل به احسن شود. در صورت امکان، فروش ملک يا شي‏ء موقوفه و خريد جانشين، دريک جلسه و همزمان به تصويب اعضاي مجمع عمومي برسد.
تبصره: درموقع تبديل احسن در صورتي که مبلغ موجود در صندوق توسعه، به مبلغ حاصل از فروش املاک يا اشيا، اضافه شود و ملک يا شي‏ء ديگري خريداري شود، بلامانع است. اما فروش املاک يا اشياي موقوفه و مصرف آن - بدون خريد جايگزين - جايز نيست. در هر صورت موقوف عليهم موظف هستند نسبت به املاک موقوفه چنان عمل نمايند که
حفظ اصل موقوفه و عمران و آبادي و ازدياد درآمد حاصل از آن مقدم بر هر چيزي باشد.
ب. امور خيريه و حمايت از عموم نيازمندان: در بند 14 همين وقفنامه - در مورد انقراض تبار دانشپور - مطلبي به اين مضمون آمده است: در صورت انقراض تبار دانشپور وقف خاص تبديل به وقف عام مي‏شود. (2) ثلث درآمد موقوفات، هزينه‏ي بقا و توسعه و تکامل، و دو ثلث ديگر آن در جهت حمايت از عموم مردم نيازمند شناخته شده و امور خيريه مصرف مي‏شود. بنابراين مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور با تصويب حداقل دوسوم آراء مي‏تواند در زمان وجود تبار دانشپور - نيز از محل درآمد موقوفات در امور خيريه و حمايت از آن دسته از تبار دانشپور، که جزء موقوف عليهم نيستند و ساير نيازمندان تبار دانشپور - به صورت قرض‏الحسنه يا بلاعوض - به شرحي که درباره‏ي تبار نيازمند (مادي و معنوي) آمده است، استفاده نمايند.
ج. همسر واقف (خانم صديقه‏ي قرائتي) مادام‏العمر از سکونت ملک مورد وقف و کليه‏ي اثاث و لوازم موجود در آن استفاده مي‏کند و از محل درآمد خود (حقوق بازنشستگي همسر و درآمد اجازه‏ي ملک خود) طبق مصبوبه‏ي مجمع عمومي يا کميته‏ي انضباطي به صندوق موقوفات اجاره مي‏پردازد، ولي حداکثر اجاره پرداختي او نبايد از بيست درصد کل درآمد او بيشتر باشد.
د. خروج افراد تبار دانشپور از جمع موقوف عليهم: هر يک از افراد تبار دانشپور که معتاد به مواد مخدر شود - به طوري که عرف جامعه و مجمع عمومي او را معتاد بداند - و نيز هر يک از افراد تبار دانشپور که رفتار اجتماعي او باعث سرشکستگي ساير افراد تبار شود، حق موقوف عليهم بودن از او سلب شده و استفاده از مزاياي مادي و معنوي اين بنياد براي او حرام است.
تبصره‏ي 1: تشخيص اعتياد و ناهنجاريهاي رفتاري فرد، با داوران کميته‏ي انضباطي مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور است.
تبصره‏ي 2: به منظور رفع هر گونه ابهام، متعاقب اين وقف‏نامه يک وصيت‏نامه نيز نوشته شده و در دفترخانه شماره 194 تهران به ثبت رسيده است، لازم است به آن وصيت‏نامه يا وصيت‏نامه‏اي که بعدا خواهم نوشت و نيز وقف‏نامه‏هاي متعاقب مراجعه شود.
30. اجراي صيغه‏ي شرعي وقف و قبض موارد وقف توسط نماينده‏ي موقوف عليهم: واقف در کمال صحت و سلامت عقل و شعور و شمول توفيقات و تأييدات الهي، و بدون اکراه و اجبار و با نيت قربة الي الله متن وقف‏نامه را در سه اصل و سي ماده و بيست و يک تبصره و چهل بند (الف. ب. ج و...) و ده بند عددي (1 و 2 و...) تدوين و صيغه‏ي شرعي وقف بر آن جاري نمود. - پس از امضاي سند وقف‏نامه، موارد وقف، به عنوان موقوفه، توسط متولي فعلي - که همان واقف است - به عنوان نماينده‏ي موقوف عليهم قبض گرديد.
(فمن بدله بعد ما سمعه فانما ائمه علي الذين يبدلونه ان الله سميع عليم) (بقره: 181)
(و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل. ربنا تقبل منا انک انت السميع العليم)
(ربنا و اجعلنا مسلمين لک و من ذريتنا امة مسلمة لک و ارنا منا سکنا و تب علينا انک انت التواب الرحيم)
(ربنا و ابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم آياتک و يعلمهم الکتاب و الحکمة و يزکيهم انک انت العزيز الحکيم) (بقره: 129 - 127).
تاريخ ثبت وقف‏نامه: اين وقف‏نامه در تاريخ سيزدهم بهمن سال يک هزار و سيصد و هفتاد و نه هجري شمسي، برابر
با هفتم ذيقعدة الحرام سال يک هزار و چهارصد و بيست و يک هجري قمري و برابر با اول فوريه سال دو هزار و يک ميلادي به ثبت رسيد.
[محل امضاء واقف]

پي نوشت :

1-همان طور که در بند 5 (انگيزه‏ي تأسيس) آمده است، واقف ملک ديگري را طي وقف‏نامه‏ي شماره‏ي / 27 / 12 / 59 / 84353 / وقف عام (آموزش و پرورش) کرده هم اکنون در تهران منطقه‏ي 14 آموزش و پرورش واقع در مجيديه تهران خيابان کرمان شمالي به نام «مجتمع فرهنگي دکتر س. ع دانشپور» مورد استفاده قرار گرفته است. منظور واقف از اينکه وقف خاص - با شرايطي - تبديل به وقف عام گردد، نيز وقف آموزش و پرورش (دبستان، راهنمايي و دبيرستان) بوده است که توضيح آن از قلم افتاده است. (واقف).
2-اصلاح شده، به «وقف آموزش و پرورش».

منبع:ميراث جاويدان

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله