نظامنامهي موقوفات بنياد تبار دانشپور
اشاره
سنت وقفنامه نويسي در ايران سابقهي ديرينهاي دارد. نويسندگان متون وقفنامهها عالمان واديبان برجستهاي بودهاند که بسياري از مسائل مهم اجتماعي، اخلاقي و حقوقي را در قالب عبارات اديبانه متناسب با موضوع و مصارف موقوفه در متن وقفنام گنجاندهاند. به طوري که امروز وقفنامهها به عنوان اسناد معتبر تاريخي مورد بهرهبرداري پژوهشگران علوم تاريخ، جغرافيا، جامعه شناسي و حقوق قرار ميگيرد. ما در اکثر شمارههاي اين فصلنامه نمونههايي از متن وقفنامهها را به منظور آشنايي خوانندگان منتشر کردهايم.
آنچه ذيلا خواهد آمد شکل جديدي از وقف نامه نويسي است که در قالب «نظامنامه» و «بنياد» ارائه شده است. متن آن به قلم استاد محترم دانشگاه حجتالاسلام و المسلمين دکتر سيدعلي دانشپور که خود واقف نيز ميباشد تحرير شده است و از لحاظ جامعيت و توجه به نکات دقيق حقوقي و فقهي نيز حائز اهميت است.
نظامنامهي موقوفات بنياد تبار دانشپور
بسم الله الواقف علي السرائر و الضمائر
(الحمد لله الذي هدينا لهذا و ما کنا لنهتدي لو لا ان هدينا الله) (اعراف: 43)...
اما بعد: بر مبناي آيهي شريفهي: (المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و الباقيات الصالحات خير عند ربک ثوابا و خير املا) (کهف: 46)، نظامنامهي موقوفات بنياد تبار دانشپور به شرح زير تدوين ميگردد:
1. نام: نام مؤسسه «موقوفات بنياد تبار دانشپور» ميباشد که به لحاظ اختصار در اين نظامنامه «بنياد» ناميده ميشود.
2. نوع: موقوفات بنياد تبار دانشپور، يک مؤسسهي خيريهي تباري غيرانتفاعي، غير سياسي، و داراي شخصيت حقوقي و استقلال مالي است، که زيرنظر مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور، و به ترتيبي که در اين نظامنامه آمده است، اداره ميشود. نمايندهي حقوقي بنياد، رئيس مجمع عمومي يا متولي آن است.
3. مرکز اصلي بنياد تبار دانشپور: اين مرکز در تهران، جماران، خيابان شهيد محسن چراغي، کوي شميرا، پلاک 7 (محل ملک مورد وقف) واقع است، که در صورت لزوم ميتواند در ساير نقاط داخلي يا خارج کشور شعبه، نمايندگي يا دفتر دائر نمايد.
4. مدت فعاليت: مدت فعاليت بنياد نامحدود است.
5. انگيزهي تأسيس: از دوران کودکي که با موقوفات اولادي جد مادري خود آشنا شدم، همواره در اين انديشه بودم که من هم بتوانم چنين باقيات الصالحاتي داشته باشم.
در سال 1359 که ملک به پلاک ثبتي شماره 1615 / 48، محل مجتمع فرهنگي دکتر دانشپور - واقع در
تهران، مجيديه شمالي، منطقهي 4 آموزش و پرورش را، طي سند شماره / 27 / 12 / 59 / 84353 / وقف عام (وقف آموزش و پرورش) نمودم، ارادهي وقف خاص تبار دانشپور نيز تشديد شد. دربارهي عملي کردن اين انديشه با خيلي از اشخاص مطلع - و نيز خود موقوف عليهم - بارها مشورت نمودم، تا سرانجام با ياري خداوند متعال اين توفيق حاصل شد و تأسيس اين بنياد به مرحلهي قطعي رسيد.
براي اين کار انگيزهها و دلايل زيادي داشتم. که مهمترين آنها، عدم نياز فرزندانم، به ميراث والدين، و احتمال نيازمندي بعضي از تبار آيندهي دانشپور بود.
6. اهداف و اصول کلي: اهداف مهم جعل وقف تحت عنوان سه اصل آورده شده، و درآمد موقوفات نيز بر اساس همين سه اصل - به طوري که در وقفنامه آمده است - تقسيم ميشود:
الف - اصل بقا و توسعه: بر طبق اين اصل هدف از تأسيس اين بنياد آن است که اولا، اين موقوفات براي تبار آيندهي دانشپور باقي بماند و ثانيا، توسعه پيدا کند. بر اين اساس، انتظار دارم تبار دانشپور به هر شکل ممکن براي نگهداري و توسعه اين بنياد کمک کنند. بدان معني که هر يک، قسمتي از اموال مازاد بر نياز خود را وقف اين بنياد کنند، تا به مرور زمان اين بنياد بتواند به افراد نيازمند از تبار و غير تبار به طريقي که در وقفنامه آمده است کمک مادي و معنوي نمايد.
ب - اصل تشکل «تبار محوري»: در فرهنگ و تمدن جهاني زمان ما، هر چند انسانها به ظاهر دسته جمعي زندگي ميکنند و آيينهاي مدنيت را مراعات ميکنند، اما ميبينيم بعضي از آنان مانند مورچگان حريص، به هر طرف ميدوند؛ و در پيلههاي شغلي خود کرم گونه ميلولند. انسانهاي امروز - همانند مردم روز قيامت - از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندان خود فرار ميکنند: (يوم يفر المرء من اخيه و امه و ابيه. و صاحبته و بنيه. لکل امري منهم يومئذ شان يغنيه) (عبس: 34 -37).
در چنين روزگاري تأسيس اين بنياد باعث خواهد شد که براي افراد تبار دانشپور يک گرفتاري ديگر (البته يک گرفتاري مطبوع و خوشايند) بر گرفتاريهاشان اضافه شود، و عليرغم گرفتاريهاي روزمرهاي که دارند، پدر، مادر، برادر، خواهر و ساير بستگان خود را نيز فراموش نکنند. با هر شخصيتي (شغلي، کاري، اجتماعي، اقتصادي و...) که دارند و در هر کجاي جهان که هستند، حداقل سالي يکبار به بهانهي رسيدگي به موقوفات «بنياد تبار دانشپور» دور هم جمع شوند، تا از قبل آن يکديگر را بشناسند، از حال و روز يکديگر باخبر شوند، در غم و شادي يار و غمخوار هم باشند، و براي رفع گرفتاريها با هم مشورت کنند، از فکر يکديگر استفاده کنند و به يکديگر کمک مادي و معنوي و فرهنگي و عاطفي برسانند. اميد است تأسيس اين بنياد يک نوع توفيق اجباري باشد براي دور هم جمع شدن تبار دانشپور و عدم گسستگي آنان و تشکل تبارمحوري، تفاهم با يکديگر و...
ج. اصل حمايت از تبار نيازمند: هر چند فرزندان و تبار موجود دانشپور، در حال حاضر بحمدالله نيازمند نيستند؛ و از خداوند متعال ميخواهم که هرگز نيازمند نشوند، اما چرخ روزگار هميشه بر يک مدار نميچرخد و ممکن است - خداي نخواسته - در آينده بعضي از فرزندانشان نيازمند شوند.
در همين جا يادآور ميشوم: از آنجايي که ريشه تمام نيازمنديهاي مادي بشر در جهل و ناداني و نيازمندي فرهنگي او است، لذا رفع نيازمنديهاي فرهنگي بشر از رفع نيازمنديهاي ماديش مهمتر است. بدون ترديد باورهاي فرهنگي خرافي و غير عقلاني و جاهلانه است که انسان را به نيازمندي مادي دچار ميکند. منظور اصلي از آمدن پيامبران هم همين بوده که ضمن برقرار کردن قسط و عدالت اجتماعي، جهل و خرافات و باورهاي نادرست را از ذهن و انديشهي مردم بيرون کنند -
يعني نيازهاي فرهنگي را برطرف کنند - تا نيازمنديهاي مادي خودبخود مرتفع شود. منظور از شکستن بت، [علاوه بر شکستن بتهاي مجسمهاي] شکستن همان باورهاي ذهني، خرافاتي غير وحياني و غير عقلاني است.
7. واقف: سيدعلي دانشپور، فرزند مرحوم سيد ابراهيم، فرزند مرحوم سيد احمد، فرزند مرحوم سيد اسماعيل، فرزند... به شماره شناسنامهي 575، صادره از حوزهي 5 سبزوار، متولد 13 بهمن 1306 ه. ش، محل تولد روستاي مغيثه واقع در جنوب غرب سبزوار، ساکن تهران، جماران، خيابان شهيد محسن چراغي، کوي شميرا، پلاک 7، (محل مورد وقف).
8. موارد وقف
الف. عرصه واعيان سه دانگ مشاع از شش دانگ يک باب منزل مسکوني، به شرح مندرج در سند و پايان کار شهرداري به مساحت 10 / 990 مترمربع به پلاک فرعي 243 از پلاک ثبتي 8 اصلي، صفحه 452 دفتر املاک 2 / 29 واقع در بخش 11 تهران. شماره چاپي سند 116877 / 2 صادره به نام واقف با جميع توابع شرعيه، و با تمامي متعلقات و منضمات و تأسيسات مربوطه از جمله:
سه انشعاب برق، و سه خط تلفن، و سه انشعاب گاز و آب لولهکشي تهران و چاه آب و پمپ و ساير متعلقات.
ب. کليهي اشيا و اثاث خانه مسکوني مورد وقف، و کليهي اشياي وابسته به آن از کم ارزشترين تا با ارزشترين آنها (از قبيل فرش، يخچال، فريزر، کتابها و...) و بطور خلاصه کليهي اشيائي که حق مالکيت بر آنها صادق و متعلق به اينجانب است، جزء اموال موقوفه و جزء بخش بقاء و توسعه موقوفات بنياد تبار دانشپور است که براي هميشه بايد موقوف عليهم در همين محل از آنها استفاده نموده، يا در صورت لزوم تبديل به احسن نمايند. صيغهي وقف بر آنها خوانده شده است، با توجه به اعتمادي که به همسر و فرزندانم داشتهام، ريز آنها در وقفنامه نيامده است. اميد است در فرصت مناسب ريز آنها با مشخصات کامل در دفاتر موقوفات ثبت گردد.
ج. ساير موارد - که ان شاء الله - متعاقبا در وقفنامههاي ديگر خواهد آمد و در وصيتنامه به آنها اشاره شده است.
9. نوع وقف: به اعتبار موقوف عليهم: وقف خاص اولاد و تبار موجود و غير موجود دانشپور. به اعتبار بهرهبري: وقف انتفاع و منفعت. و به اعتبار شمول: ترتيبي، به طريق الاقرب فالاقرب، به شرحي که در بخش موقوف عليهم به تفصيل آمده است.
10. موقوف عليهم: نظر به اينکه نوع وقف ترتيبي و به طريق الاقرب فالاقرب است، موقوف عليهم به طور کلي به سه طبقه - و افراد محدود در هر زمان - و با تداخل طبقات به شرح زير تقسيم ميشوند:
الف. موقوف عليهم طبقهي اول: اين طبقه به دو دسته تقسيم ميشود: موقوف عليهم موجود و موقوف عليهم غير موجود.
موقوف عليهم موجود طبقهي اول عبارتند از:
1. خانم صديقهي قرائتي، فرزند عباسعلي، همسر واقف؛
2. خانم مليحهي دانشپور، فرزند سيد علي، فرزند واقف؛
3. آقاي سيدجواد دانشپور، فرزند واقف؛
4. خانم منيژهي دانشپور، فرزند واقف؛
5. خانم مريم السادات دانشپور، فرزند واقف.
تبصره: همسران فرزندان و تبار واقف ذکورا و اناثا مادام همسري - اعم از همسر دائم يا موقت - نيز جزء موقوف عليهم
همان طبقهاي که همسرشان قرار دارد، محسوب ميشوند و از مزاياي موقوف عليهم استفاده ميکنند.
موقوف عليهم غير موجود طبقهي اول عبارتند از: فرزندان ذکور و اناث احتمالي واقف.
ب. موقوف عليهم طبقهي دوم: اين طبقه نيز به دو دسته تقسيم ميشود: موجود و غير موجود.
موقوف عليهم موجود طبقهي دوم عبارتند از:
1. آقاي محمدعلي مدرس نيا، فرزند مليحهي دانشپور؛
2. آقاي اميرحسين مدرسنيا، فرزند مليحهي دانشپور؛
3. خانم هدي پورحسن زنوز، فرزند منيژهي دانشپور؛
4. خانم هانيهي هدايتي، فرزند مريم السادات دانشپور؛
5. خانم ندا حسن پور زنوز، فرزند منيژهي دانشپور.
موقوف عليهم غير موجود طبقهي دوم عبارتند از: فرزندان ذکور و اناث احتمالي آقاي سيد جواد دانشپور، و فرزندان ذکور و اناث احتمالي خانمها: مليحه، منيژه و مريم السادات دانشپور، (اعم از فرزندان همسر دائم يا موقت)
ج. موقوف عليهم طبقهي سوم: اين طبقه و طبقات بعد از آن - که در طبقهي سوم مندرج ميباشند - منحصرا عبارت خواهند بود از: اولاد ذکور طبقهي دوم (موجود و غير موجود فعلي) نسلا بعد نسل الي غير النهايه به ترتيب الاقرب فالاقرب.
تبصرهي 1: تأکيد ميشود، موقوف عليهم طبقهي سوم عبارتند از اولاد ذکور طبقهي دوم، و موقوف عليهم طبقهي چهارم عبارتند از: اولاد ذکور طبقهي سوم و... نسلا بعد نسل الي غير النهايه. بر اين اساس از طبقهي سوم به بعد اولاد اناث جزء موقوف عليهم نيستند.
تبصرهي 2: فرزندان موقوف عليهم - مادام که پدر يا مادر آنها (کسي که وسيلهي تقرب به واقف بوده) زنده باشد - جزء موقوف عليهم با حق رأي محسوب نميشوند، اما در ملاک نيازمندي جزء عائله موقوف عليهم منظور ميشوند. بعد از فوت واسطه و رسيدن به حد بلوغ، داراي رأي نيز خواهند شد.
11. تداخل طبقاتي: عليرغم اينکه وقف ترتيب خاص خود را دارد، اما در تمام طبقات امکان تداخل طبقاتي وجود دارد. واين امر بلامانع است. بطور مثال اگر فرزند طبقهي چندم، پدر يا مادر خود را (کسي که وسيلهي تقرب به واقف بوده) از دست بدهد - چون حاجب و مانع او از بين رفته - بجاي پدر و يا بجاي مادر خود مينشيند و با طبقهي قبل هم طبقه ميشود و از مزاياي موقوف عليهم بودن استفاده ميکند، اعم از اينکه کبير باشد يا صغير. ولي شرط شرکت در رأي مجمع عمومي بلوغ
قانوني است (پسر و دختر 18 سال تمام).
12. تيرههاي موجود موقوف عليهم...
13. تيرههاي غير موجود موقوف عليهم:...
14. انقراض تبار دانشپور: در صورتي که هر يک از تيرههاي پنجگانهي وتيرههاي پيشبيني شده در مادهي 13 تبار دانشپور منقرض شوند، بقيهي تيرهها به کار خود ادامه ميدهند، اما اگر (به فرض) همهي تيرهها پيش آيد، واقف ضمنالعقد شرط مينمايد که هدف اول جعل وقف، (بقا و توسعه)، به حال خود باقي بماند، و هزينهي اهداف دوم و سوم به حمايت از نيازمندان تبار دانشپور که مشمول موقوف عليهم نيستند (مثلا تبار اناث از طبقهي سوم به بعد) يا غير تبار دانشپور به طريقي که در وقفنامه آمده است، اختصاص يابد، و موقوفات بنياد تبار دانشپور، با همان نام و همان اهداف به کار خود ادامه دهد؛ و به اصطلاح وقف خاص تبديل به وقف عام گردد (1) و زير نظر ادارهي اوقاف و هيأت امنا اداره شود. در اين صورت شيوهي تقسيم درآمد و هزينه کردن آن بدين نحو خواهد بود که (پس از کسر کليهي هزينههاي ضروري)، يک سوم درآمد آن، هزينه بقا و توسعهي موقوفات بنياد تبار دانشپور، و دو سوم درآمد آن، زيرنظر هيأت امنا در جهت حمايت از (آموزش و پرورش) (نيازمندان) - به هر طريقي که در اين وقفنامه ميآيد - هزينه شود.
تبصره: متولي مربوط - يا هر شخص ديگري را که مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور تعيين کند - مسؤوليت هماهنگي و نظارت ادارهي اوقاف را نيز به عهده خواهد داشت. هرگونه دخالت و نظارت ادارهي اوقاف در موقوفات بنياد تبار دانشپور، فقط در صورت انقراض کليهي تيرههاي پنجگانهي تبار دانشپور ممکن خواهد شد.
15. توليت و نظارت و مجمع عمومي: توليت و نظارت مادامالعمر با واقف است. پس از فوت واقف، جعل توليت و نظارت با مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور است. اميد است واقف زنده بماند و توفيق يابد، تا اولين جلسهي مجمع عمومي موقوفات بنياد تبار دانشپور را - در زمان حيات خود - تشکيل دهد. در صورت فوت واقف، موقوف عليهم بالغ و عاقل موظفند در اسرع وقت اولين جلسهي مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور را تشکيل دهند، و از بين خود يک نفر را که اصلح و اقدر و اقدم ميدانند، به عنوان رئيس مجمع عمومي (که سمت توليت را نيز دارد) و يک نفر را به عنوان نائب رئيس (که سمت نايب التوليه را نيز دارد) و يک نفر را به عنوان خزانهدار و حسابدار (که سمت ناظر و محقق اول را نيز دارد) و يک نفر را به عنوان منشي جلسه (که سمت ناظر و محقق دوم را نيز دارد) به منظور تعيين هيأت رئيسه، يا هيأت امناي موقوفات بنياد تبار دانشپور، با اکثريت دوسوم آرا براي مدت يکسال يا بيشتر انتخاب کنند. براي انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان، ذکور يا اناث بودن شرط نيست، بلکه
ملاک کسب اکثريت آرا است. اين انتخاب فقط براي مدت يکسال يا هر چند سال که به تصويب مجمع عمومي رسيده باشد معتبر است. در سال يا سالهاي بعد، مجمع عمومي در ابقا يا تعويض متولي و ناظر و... مختار است. انتخاب شدگان براي دفعات بعد نيز ميتوانند مجددا انتخاب شوند.
تبصرهي 1: همسران موقوف عليهم (ذکورا و اناثا و در تمام طبقات) - مادام همسري - جزء موقوف عليهم بوده و انتخاب آنان نيز به سمتهاي ياد شده بلامانع است. آن دسته از موقوف عليهم که به حد بلوغ قانوني نرسيدهاند يا جزء موقوف عليهم طبقهي بعد باشند (بدون داشتن حق رأي) ميتوانند در جلسات مجمع عمومي شرکت نمايند. حق رأي داشتن - درمجمع عمومي - دو شرط دارد: 1. جزء موقوف عليهم بودن؛ 2. رسيدن به حد بلوغ قانوني (پسر و دختر 18 سال تمام.)
تبصرهي 2. حق التوليه، حق نايب التوليه، حق النظاره و حق الوکاله و... را مجمع عمومي يا کميتهي انضباطي با تصويب حداقل دوسوم آرا - بر مبناي اجرتالمثل - تعيين ميکند.
16. نايب التوليه: واقف با علم به اين که بايد متوليان بعد از خود را تعيين نمايد، تعيين متولي را به عهدهي مجمع عمومي قرار داده، که خود آنان هر کدام از موقوف عليهم را که اصلح و اقدر و اقدم بدانند به عنوان رئيس مجمع و متولي انتخاب کنند و حق داشته باشند براي سالهاي بعد مجددا آن شخص يا شخص ديگر را به عنوان متولي انتخاب نمايند.
اما نواب توليت را به ترتيب و بدون فرق بين ذکور و اناث بدان جهت تعيين کردم که اولا: پس از مرگ واقف - تا زمان تعيين متولي از طرف مجمع عمومي - موقوفات بدون متولي و نايب التوليه نباشد، ثانيا: براي تعيين توليت الگو باشد، بر اين اساس نواب توليت به ترتيب عبارتند از:
خانم صديقه قرائتي، خانم مليحه دانشپور، آقاي سيد جواد دانشپور، خانم منيژه دانشپور، و خانم مريمالسادات دانشپور، با مشخصاتي که در بخش موقوف عليهم آمده است. در هر حال مجمع عمومي ميتواند با اکثريت دوسوم آرا آنان را نيز تغيير دهد.
17. شرح وظايف و حدود اختيارات مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور:
الف. تعيين خط مشي کلي و کلان بنياد تبار دانشپور و حق تفسير مواد وقفنامه و تطبيق آن با زمان و قوانين جاري؛
ب. انتخاب رئيس مجمع عمومي (متولي)، نايب رئيس (نايب التوليه)، ناظر، خزانهدار و حسابدار، منشي و...
ج.استماع گزارش و پيشنهادات رئيس (متولي)، نايب رئيس (نايب التوليه)، ناظران و ساير موقوف عليهم، و رسيدگي به گزارشات، بحث و گفتگو و ارائهي راه حل براي موارد پيشنهادي؛
د. تنظيم بودجهي سالانه (رسيدگي به درآمدها و هزينهها) و تصويب ترازنامه و بيلان و بودجه و...؛
ه. رسيدگي به وضع اعضاي جديد موقوف عليهم که به جاي اعضاي قبلي معرفي ميشوند و تشکيل پرونده براي هر يک از آنان، تدوين آييننامهي انضباطي و «تشکيل کميتهي انضباطي» و تعيين يا تغيير داوران جهت رسيدگي به تخلفات اعضاء؛
و. تعيين روزنامهي کثيرالانتشار که اکثر موقوف عليهم ميخوانند، جهت درج آگهيهاي بنياد؛
ز. تعيين يا تغيير وکيل، مشاور، کارشناس و... براي بنياد و تنظيم قرارداد با آنان؛
ح. بررسي پيشنهاد فروش اموال منقول و غيرمنقول و نقل و انتقال موقوفات و خريد جايگزين آنها و چگونگي تبديل به احسن و تصويب يا رد آن، طبق ضوابط مندرج در همين وقف نامه؛
ط. رسيدگي به پيشنهادها: تخريب، بازسازي، احداث بنا و يا انجام تعميرات اساسي که جهت بقاء و آباداني و توسعه موارد وقف لازم باشد، و تصويب يا رد يا تعديل هزينههاي مربوط به آن؛
ي. اعلام انقراض هر يک از تيرههاي موقوف عليهم (در صورت انقراض)، و ثبت در پروندهي آنان.
تبصره: حدود اختيارات مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور - بطور کلي - تمام اختياراتي است که واقف شرعا و قانونا و عرفا داشته است. تصميم و مصوبات مجمع عمومي در راستاي اهداف سه گانهي موقوفات به منزلهي نظر واقف است. آييننامه داخلي مجمع عمومي را، خود مجمع عمومي با تصويب حداقل دوسوم آرا تدوين ميکند. مجمع عمومي ميتواند تمام يا قسمتي ازاختيارات خود را براي مدت معين به رئيس مجمع (متولي) يا هر شخص ديگر با تصويق بيش از دوسوم آرا واگذار نمايد. «جعل الواقف کنص الشارع».
18. شرح وظايف و حدود اختيارات رئيس مجمع عمومي (که سمت توليت را نيز دارد):
الف. مراجعه به کليهي ادارات و سازمانها و نهادهاي دولتي يا وابسته به دولت، نهادهاي انقلابي و حقوقي و شرکتهاي دولتي و غير دولتي و اخذ هر گونه مجوز و استعلام، مراجعه به ادارهي ثبت اسناد و املاک و دريافت اسناد مالکيت ذيربط، مراجعه به شهرداري و اخذ مفاصا حساب و پروانهي ساختمان، مراجعه به ادارات مالياتي و اخذ مفاصا حساب مالياتي، مراجعه به گمرک و ترخيص کالا، مراجعه به دفاتر اسناد رسمي جهت امضاي قرارداد، اسناد، اوراق و دفاتر مربوطه، مراجعه به بانکها جهت افتتاح حساب و يا بستن حساب، وصول چک و سفته به حساب موقوفات و صدور چک و سفته و ساير اسناد از طرف بنياد و...؛
ب. مراجعه به دادگاهها و انجام تشريفات قانوني و تقديم هر گونه دادخواست به محاکم دادگستري اعم از بدوي، پژوهشي، فرجامي، حقوقي، کيفري و...، تعقيب عمليات قضائي، ثبتي، مالياتي، شهرداري و... در کليهي مراحل قانوني تا مرحله نهايي، تقاضاي صدور اجرائيه و اجراي احکام و...، صلح و سازش با اصحاب دعوي، رجوع به کارشناس و داور، اعتراض به نظر کارشناس و داور و يا تغيير آنان، تجديد جلسهي دادگاه، تقديم دادخواست به منظور وصول اجرتالمثل محل اجاره، تعديل مالالاجاره و يا تجديد اجاره، تخليهي ملک موقوفه، خلع يد از متصرفين، و مطالبهي ساير حقوق متعلق به موقوفات، پرداخت دستمزد کارشناس، تمبر، حق الوکاله و...؛
ج. اجاره دادن املاک موقوفه به هر کس و به هر مبلغ و به هر مدت و تعيين شرايط لازم طبق ضوابط و مقررات قانوني، رهن و فک رهن، تجديد اجاره و رهن، احداث بنا و ساختمان اعم از بازسازي و نوسازي و انجام هر گونه تغييرات که جهت بقا و توسعهي موقوفات لازم باشد و تأديهي هزينهها طبق جعل واقف؛
د. ثبت ريز اموال موقوفه (اعم از منقول و غير منقول) با مشخصات دقيق و کامل در دفاتر مخصوص، تعيين انباردار مورد اعتماد (با گرفتن ضامن معتبر) و سپردن اموال به او، حفظ و حراست اموال موقوفه (اعم از منقول و غيرمنقول)؛
ه. تهيهي طرح توسعهي موقوفه و برنامهريزي براي تعميرات اساسي و بازسازي و خريد و فروش املاک و اموال (در صورت لزوم) و ارائه طرحهاي خود به مجمع عمومي جهت تصويب و اجراي طرحهاي مصوب و...
تبصره: حدود اختيارات رئيس مجمع عمومي - به استثناي فروش املاک و اموال موقوفه و تبديل به احسن (که بايد به تصويب مجمع عمومي برسد) -، تمام اختياراتي است که واقف شرعا و قانونا و عرفا داشته، و امضاي رئيس مجمع عمومي (متولي) به منزلهي امضاي واقف است. رئيس مجمع عمومي با تصويب مجمع عمومي ميتواند تمام يا قسمتي از اختيارات خود را به ديگري واگذار کند.
19. شرح وظايف و حدود اختيارات نايب رئيس مجمع عمومي (که سمت نايب التوليه را نيز دارد):
در زماني که رئيس مجمع عمومي (متولي) تعيين نشده، يا تعيين شده ولي غايب است، يا درمواردي که رئيس مجممع عمومي (متولي) تمام يا قسمتي از اختيارات خود را به نايب رئيس (نايب التوليه) محول نموده است، نايب رئيس (نايب التوليه) قائم مقام رئيس مجمع عمومي بوده و کليهي وظايف مربوط به رئيس (متولي) را انجام ميدهد و امضاي او به منزلهي امضاي رئيس
مجمع عمومي است.
20. شرح وظايف و حدود اختيارات خزانهدار و حسابدار (که سمت ناظر و محقق اول را نيز دارد):
خزانهدار، حسابدار وحسابرس بنياد تبار دانشپور موظف است دفاتر مخصوص پلمپ شده براي ثبت کليهي درآمدها و هزينهها داشته باشد و تمام درآمدها و هزينهها - اعم از پول آب، برق، گاز، تلفن، ماليات و عوارض، دستمزد کارشناس، هزينهي دادرسي و تمبر، حقالوکاله، حقالتوليه، حقالنظاره و هزينهي تعميرات و... - را در آن دفاتر ثبت نموده و در آخر سال مالي طي ترازنامهاي به مجمع عمومي اعلام و به تصويب برساند و مدارک آن را براي مدت سه سال بايگاني نمايد.
21. شرح وظايف و حدود اختيارات ناظران و بازرسان:
ناظران و بازرسان موظفند تمام عمليات انجام شده و صورت جلسات و حسابها را بررسي نموده و درستي و نادرستي و مطابقت يا عدم مطابقت آنها با مفاد وقفنامه را تعيين کرده و کتبا به مجمع عمومي بنياد اعلام نمايند. لازم است گزارش ناظران و بازرسان، در مجمع عمومي مطرح و مورد رسيدگي قرار گيرد. همهي مسؤولان بنياد موظفند اسناد لازم را در اختيار ناظران و بازرسان قرار دهند.
22. شرح وظايف و حدود اختيارات منشي (که سمت ناظر و محقق دوم را نيز دارد):
منشي موظف است دفتر و دبيرخانهاي براي خود تشکيل دهد و خلاصهي تمام صورت جلسات و ساير اسناد مربوط به موقوفات را - براي مدت سه سال - بايگاني نمايد. بديهي است اسناد و مدارک نبايد در اختيار غير مسؤولان قرار گيرد. علاوه بر اين منشي بايد نامههاي رسيده را به مجمع عمومي ارجاع و جواب آن را تهيه و به فرد ذينفع اعلام کند.
23. شرح وظايف کميتهي انضباطي:
قصور يا تقصيرات هر يک از اعضاء هيأت رئيسه يا موقوف عليهم در کميتهي انضباطي مجمع عمومي مطرح و تصميم کميتهي انضباطي با اکثريت دوسوم آرا در خصوص قاصر يا مقصر - مبني بر تعويض و يا جبران خسارت، با تعيين اجارهبها و اجرت المثل و... - لازمالاجراست. رسيدگي به تخلف اعضا اگر از طريق کميتهي انضباطي حل نشد، از طريق مراجع قانوني کشور اقدام گردد.
24. چگونگي تشکيل جلسات مجمع عمومي:
براي تشکيل جلسات مجمع عمومي (عادي يا فوقالعاده)، رئيس مجمع عمومي يا متولي و يا هر کس ديگر را که آن مجمع تعيين کرده باشد، به طور کتبي - از کليهي موقوفات عليهم بالغ و عاقل ذکورا و اناثا - دعوت به عمل ميآورد. (دعوتنامه بايد حداقل ده روز قبل از تاريخ تشکيل جلسه به رؤيت آنان برسد.)
در صورتي که بر مبناي دعوت نخست به علت به حد نصاب نرسيدن (دوسوم موقوف عليهم با محاسبهي وکالت دهندگان) حاضران در جلسه - يا به هر علت ديگر - جلسه رسميت نيابد، لازم است حداکثر به فاصلهي 15 روز، از کليهي اعضاء دعوت مجدد به عمل آيد، در اين صورت با هر تعداد شرکت کننده، جلسه رسمي و مصوبات آن - با اکثريت دوسوم آرا حاضران درجلسه - قابل اجرا است.
تبصرهي 1: افرادي از موقوف عليهم که - به هر علت - نتوانند در مجمع عمومي شرکت نمايند، ميتوانند حق رأي خود را با وکالت کتبي به فرد ديگري از موقوف عليهم که داراي حق رأي باشد واگذار نمايند. هر فرد ميتواند فقط از يک نفر ديگر وکالت داشته و داراي حداکثر 2 رأي باشد، تا در نتيجه، جلسات با پنجاه درصد کل موقوف عليهم تشکيل شود. لازم است
صورت اسامي تعداد حاضران در جلسهي مجمع عمومي و وکالت دهندگان و وکيل شوندگان در صورت جلسه درج گردد.
تبصرهي 2: هر يک از موقوف عليهم که بدون عذر موجه سه جلسهي متوالي در جلسات مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور شرکت نکند و به موقوف عليهم واجد شرط ديگر هم وکالت ندهد، پروندهي امر، به کميتهي انضباطي بنياد تبار دانشپور ارجاع و حکم داوران کميتهي انضباطي در خصوص وي لازمالاجرا است. تشخيص موجه يا غير موجه بودن غيبت به عهدهي کميتهي انضباطي است.
تبصرهي 3: تشکيل جلسهي عادي مجمع عمومي در هر سال حداقل يک مرتبه - به منظور رسيدگي به درآمد سال قبل، بررسي هزينهها و اعلام بيان کار و برنامهريزي براي سال بعد - الزامي است. جلسات فوق العاده برحسب ضرورت با تقاضاي حداقل يکسوم از موقوف عليهم يا شخص متولي تشکيل ميشود. هر جلسهي مجمع عمومي داراي صورت جلسهي مفيد و مختصر - مبني بر مصوبات و شماره و تاريخ جلسه - خواهد بود که حداقل در دو نسخه تنظيم و پس از امضاي کليهي حاضران در جلسه در دوجاي مختلف بايگاني ميشود.
تبصرهي 4: کليهي اسناد و مدارک مربوط به موقوفه، زيرنظر مجمع عمومي يا هيأت امنا در دفاتر مخصوص ثبت و در محل مخصوص بايگاني ميشود. درآمد و هزينههاي موقوفات بنياد تبار دانشپور در دفاتر مخصوص بنياد ثبت ميشود و کليهي نقل و انتقالات درآمدها و هزينهها به وسيلهي بانک انجام ميشود، و مازاد درآمدها در حساب پسانداز بانکي (کوتاه مدت يا بلندمدت شرعي مضاربهاي) نگهداري ميشود.
کليهي اسناد و اوراق بهادار و تعهدآور و چک و سفته و غيره با امضاي حداقل دو نفر (که مجمع عمومي تعيين ميکند) و درج مهر موقوفات بنياد تبار دانشپور معتبر خواهد بود. مکاتبات رسمي - با تصويب مجمع عمومي - به امضاي رئيس مجمع عمومي يا هر کس ديگر که مجمع عمومي صلاح بداند، و با درج مهر و موقوفات بنياد تبار دانشپور معتبر خواهد بود.
25. هيأت امناي بنياد تبار دانشپور:
در صورتي که - به هر علت - تشکيل جلسات متعدد به نحوي که در بالا گفته شد براي مجمع عمومي مشکل باشد، مجمع عمومي ميتواند چند نفر از موقوف عليهم را به عنوان هيأت امناي با حداقل دوسوم آراي انتخاب کند، تا کليه يا بخشي از وظايف مربوط به مجمع عمومي را انجام دهند. ولي در هر سال حداقل يک مرتبه تشکيل جلسهي مجمع عمومي الزامي است. شرح وظايف هيأت امناء را با توجه به اصول و اهداف وقفنامه، مجمع عمومي تدوين و به تصويب حداقل دوسوم اعضا ميرساند.
26. سال مالي و بودجه:
مصوبات مجمع عمومي فقط براي مدت يکسال مالي اعتبار دارد، و مجمع عمومي سال بعد در ابقا، ابطال و يا تغيير مصوبات مجمع عمومي سال قبل مختار است. ابتدا و انتهاي سال مالي را مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور تعيين ميکند. بودجهي ساليانهي موقوفات بنياد، همه ساله در دو ماه آخر سال (يا تاريخي که مجمع عمومي تعيين ميکند) تنظيم ميگردد.
درآمد: موقوفات بنياد تبار دانشپور فعلا درآمدي ندارد مگر آنکه تمام يا قسمتي از ساختمان ملک موقوفه به اجاره واگذار شود، يا پولي در بانک (با بهرهي شرعي مضاربهاي کوتاه مدت يا بلندمدت) داشته باشد.
هزينه: هزينههاي جاري و معمول به قرار زير است:
الف. هزينههاي مربوط به حفظ و حراست عين بقاي موقوفات از قبيل: تعميرات، نقاشي و...؛
ب. هزينهي آب، برق، تلفن، گاز، عوارض نوسازي، بيمه و عوارض اتومبيلها، مالياتها، بيمه ساختمانها و...؛
ج. حقوق متولي، نايب التوليه، ناظر، وکيل، کارمندان و هزينههاي دادرسي و...؛
د. ساير هزينههاي پيش بيني نشده.
27. چگونگي تقسيم منافع موقوفات و هزينه کردن آن: پس از کسر کليه هزينههاي ضروري (از قبيل: هزينه آب، برق، تلفن، گاز، تعميرات کلي وجزئي ساختماني، حقوق متولي، نايب التوليه، ناظر، وکيل، کارمندان و...) با بررسي و تصويب مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور، درآمد موقوفات برحسب سه هدف ياد شده، به سه بخش ذيل تقسيم ميشود:
بخش اول: اين بخش مبتني بر اصل اول (بقا و توسعه) بوده و بر اساس آن لازم است يک ثلث از درآمد باقيمانده (پس از کسر هزينههاي ضروري) به صندوق توسعه و بقاي موقوفات بنياد تبار دانشپور (که در بانک و در حساب کوتاه مدت يا بلندمدت با بهرهي شرعي مضاربهاي نگهداري ميشود)، تخصيص يابد. آنگاه از محل اين درآمد، با تصويب مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور، محل جديدي خريداري يا ساختمان جديدي براي موقوفه احداث گردد؛ و يا تعميرات اساسي و تعميرات ساختماني صورت گيرد. در صورتي که سهم يک سال براي خريد يا بناي ساختمان جديد کافي نباشد سهم اين بخش همچنان در بانک (با بهرهي بلندمدت شرعي مضاربهاي) نگهداري ميشود تا به اندازهي خريد يک محل جديد برسد، يا ساختمان جديدي از محل آن بنا شود.
تبصرهي 1. در صورت ضرورت، با تصويب مجمع عمومي، ميتوان از وجوه اين بخش براي بخش حمايت تبار نيازمند، و يا از بخش حمايت تبار نيازمند براي اين بخش به عنوان قرض الحسنه برداشت کرد، و رد اولين فرصت اصل مبلغ را به حساب اصلي برگرداند.
تبصرهي 2: چون نوع وقف، هم وقف انتفاع و هم وقف منفعت است، در صورتي که همه يا بعضي از موقوف عليهم جهت سکونت از محل موقوفات استفاده کنند، ساکن يا ساکنان بايد مالالاجارهي عرفي محل سکونت خود را - که توسط کميتهي انضباطي مجمع عمومي تعيين ميگردد - به صندوق کل موقوفات واريز نمايند. (اجارهي تعيين شده، نبايد از بيست درصد کل درآمد موقوف عليهم بيشتر باشد) از محل درآمد حاصله، اول هزينههاي ضروري و بعد يکسوم سهم بقا و توسعه و يکسوم سهم تبار نيازمند به حسابهاي مربوطه واريز گردد، آنگاه موقوف عليهم سهم خود را دريافت نمايند. بديهي است هر آنچه موارد وقف توسعه پيدا کرد به همين منوال خواهد بود. «جعل الواقف کنص الشارع».
بخش دوم: اين بخش مبتني است بر اصل و هدف دوم (تشکل تبار محوري)، و آن عبارت است از ثلث دوم درآمد (پس از کسر هزينههاي ضروري)، و آن سهم کليهي موقوف عليهم است که در طبقهي اول و دوم بين ذکور و اناث به طورمساوي از طبقهي سوم به بعد منحصرا بين اولاد ذکور نيازمند و غير نيازمند تقسيم ميشود. ممکن است سهم هر يک از موقوف عليهم فعلا مبلغ ناچيزي باشد، ولي اميد است تبار دانشپور اين مبلغ ناچيز را - به عنوان برکت کيسه - قبول نمايند. (چه کند بينوا ندارد بيش). هر يک از موقوف عليهم که مايل نبود از سهم خود استفاده کند، ميتواند آن مبلغ را به نام خود به «صندوق بقا و توسعه» واريز نمايد. (وافعلوا الخيرات لعلکم تفلحون) (حج: 77). اميد و انتظار پدر از فرزندان اين است که مبالغ بيشتري به صندوق بقا و توسععه واريز نمايند و موقوفات را توسعه دهند، که آيندگان بهرهي بيشتري ببرند.
بخش سوم: اين بخش مبتني است بر اصل و هدف سوم (حمايت از تبار نيازمند)، و آن عبارت است از ثلث سوم درآمد (پس از کسر هزينههاي ضروري) که سهم تبار نيازمند است. منظور از نيازمندي، هم نياز مادي (از قبيل هزينهي بيماري، دارو، غذا، مسکن، جهيزيه، هزينهي شرعي ازدواج و...) و هم نياز فرهنگي (از قبيل اهداي جايزه، اعطاي بورسيه، هزينهي کلاسهاي فوق العاده، مطالعات و تحقيقات، کمک به محققين نيازمند، هزينهي تحصيلات دانشگاهي و مدرسهاي، چاپ و نشر کتب مفيد و...)
تبصرهي 1: تشخيص نيازمندي و تعيين اولويت با مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور است.
تبصرهي 2: تبار نيازمند، سهم تباري خود را همانند ديگران ميبرد، و سهم نيازمندي خود را به طور رايگان يا به صورت قرض الحسنه و به طور قطعي با تصويب مجمع عمومي دريافت ميکند. و آن ربطي به سهم تباري ندارد، و علاوه بر سهم تباري ميباشد.
تبصرهي 3: در صورتي که در يک يا چند سال نيازمند واجد شرايطي از تبار دانشپور وجود نداشته باشد، سهم اين بخش در حساب بانکي مدت شرعي مضاربهاي، مخصوص حمايت ازنيازمندان نگهداري ميشود، تا نيازمند واجد شرايط پيدا شود. ضمنا از محل اين درآمد - با نظر مجمع عمومي - در حمايت از نيازمندان تبار دانشپور غير موقوف عليهم و يا غير تبار دانشپور - که همان شرايط را داشته باشند - نيز ميتوان صرف نمود، به همان گونه که در مادهي 14 پس از انقراض تبار دانشپور پيش بيني شده است.
تبصرهي 4: چگونگي تنظيم اعتبارات - اعم از هزينههاي ضروري و سه بخش اصلي - را مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور با توجه به اصول و اهداف وقفنامه تدوين و به تصويب حداقل دوسوم اعضا ميرساند.
28. الزامات: موقوف عليهم بنياد تبار دانشپور ملزمند مراتب زير را رعايت نمايند:
الف. اهداف و اصول سه گانهي موقوفات در رأس امور بنياد است، و انجام هيچ عملي برخلاف آن سه هدف جايز نيست.
ب. رؤسا، متوليان، نواب، نظار و همهي موقوف عليهم ملزمند در حفظ و نگهداري عين موقوفات منقول و غير منقول کمال مراقبت را نموده، به طوري که موقوفات هر سال نسبت به سال قبل توسعهي بيشتر يافته باشد. عرصه و اعيان موقوفات بايد به صورت داير و قابل استفاده باقي بماند، بر اين اساس انجام تعميرات و نوسازي و بازسازي مقدم بر ساير جهات است.
ج. بيع، تفکيک، افراز و تقسيم اعيان موقوفات (منقول و غير منقول) جايز نيست، مگر آنکه به صورت غير قابل انتفاع و غير قابل عمران و نوسازي و بازسازي درآيد، در اين صورت لازم است با شرايطي که در اين وقف نامه آمده، فروخته و تبديل به احسن شود.
د. ادارهي امور موقوفات و چگونگي نگهداري مهر وساير اسناد مربوط به موقوفات به عهدهي رئيس مجمع عمومي يا قائم مقام او است.
29. شرايط ضمن العقد:
واقف موارد زير را ضمنالعقد شرط کرد:
الف. تبديل به احسن: در صورتي که - به هر جهت - براي مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور ثابت شد که نگهداري عرصه و اعيان موقوفات يا ساير اشياي متعلق به موقوفات (مثلا فرش، يخچال و..) به مصلحت و در جهت اهداف واقف نيست، مجمع عمومي ميتواند با تصويب بيش از دوسوم اعضا آنها را بفروشد و بلافاصله به جاي آن ملک، ملک ديگر و بجاي آن شيء، شيء ديگري خريداري نمايد؛ به طوري که واقعا تبديل به احسن شود. در صورت امکان، فروش ملک يا شيء موقوفه و خريد جانشين، دريک جلسه و همزمان به تصويب اعضاي مجمع عمومي برسد.
تبصره: درموقع تبديل احسن در صورتي که مبلغ موجود در صندوق توسعه، به مبلغ حاصل از فروش املاک يا اشيا، اضافه شود و ملک يا شيء ديگري خريداري شود، بلامانع است. اما فروش املاک يا اشياي موقوفه و مصرف آن - بدون خريد جايگزين - جايز نيست. در هر صورت موقوف عليهم موظف هستند نسبت به املاک موقوفه چنان عمل نمايند که
حفظ اصل موقوفه و عمران و آبادي و ازدياد درآمد حاصل از آن مقدم بر هر چيزي باشد.
ب. امور خيريه و حمايت از عموم نيازمندان: در بند 14 همين وقفنامه - در مورد انقراض تبار دانشپور - مطلبي به اين مضمون آمده است: در صورت انقراض تبار دانشپور وقف خاص تبديل به وقف عام ميشود. (2) ثلث درآمد موقوفات، هزينهي بقا و توسعه و تکامل، و دو ثلث ديگر آن در جهت حمايت از عموم مردم نيازمند شناخته شده و امور خيريه مصرف ميشود. بنابراين مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور با تصويب حداقل دوسوم آراء ميتواند در زمان وجود تبار دانشپور - نيز از محل درآمد موقوفات در امور خيريه و حمايت از آن دسته از تبار دانشپور، که جزء موقوف عليهم نيستند و ساير نيازمندان تبار دانشپور - به صورت قرضالحسنه يا بلاعوض - به شرحي که دربارهي تبار نيازمند (مادي و معنوي) آمده است، استفاده نمايند.
ج. همسر واقف (خانم صديقهي قرائتي) مادامالعمر از سکونت ملک مورد وقف و کليهي اثاث و لوازم موجود در آن استفاده ميکند و از محل درآمد خود (حقوق بازنشستگي همسر و درآمد اجازهي ملک خود) طبق مصبوبهي مجمع عمومي يا کميتهي انضباطي به صندوق موقوفات اجاره ميپردازد، ولي حداکثر اجاره پرداختي او نبايد از بيست درصد کل درآمد او بيشتر باشد.
د. خروج افراد تبار دانشپور از جمع موقوف عليهم: هر يک از افراد تبار دانشپور که معتاد به مواد مخدر شود - به طوري که عرف جامعه و مجمع عمومي او را معتاد بداند - و نيز هر يک از افراد تبار دانشپور که رفتار اجتماعي او باعث سرشکستگي ساير افراد تبار شود، حق موقوف عليهم بودن از او سلب شده و استفاده از مزاياي مادي و معنوي اين بنياد براي او حرام است.
تبصرهي 1: تشخيص اعتياد و ناهنجاريهاي رفتاري فرد، با داوران کميتهي انضباطي مجمع عمومي بنياد تبار دانشپور است.
تبصرهي 2: به منظور رفع هر گونه ابهام، متعاقب اين وقفنامه يک وصيتنامه نيز نوشته شده و در دفترخانه شماره 194 تهران به ثبت رسيده است، لازم است به آن وصيتنامه يا وصيتنامهاي که بعدا خواهم نوشت و نيز وقفنامههاي متعاقب مراجعه شود.
30. اجراي صيغهي شرعي وقف و قبض موارد وقف توسط نمايندهي موقوف عليهم: واقف در کمال صحت و سلامت عقل و شعور و شمول توفيقات و تأييدات الهي، و بدون اکراه و اجبار و با نيت قربة الي الله متن وقفنامه را در سه اصل و سي ماده و بيست و يک تبصره و چهل بند (الف. ب. ج و...) و ده بند عددي (1 و 2 و...) تدوين و صيغهي شرعي وقف بر آن جاري نمود. - پس از امضاي سند وقفنامه، موارد وقف، به عنوان موقوفه، توسط متولي فعلي - که همان واقف است - به عنوان نمايندهي موقوف عليهم قبض گرديد.
(فمن بدله بعد ما سمعه فانما ائمه علي الذين يبدلونه ان الله سميع عليم) (بقره: 181)
(و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل. ربنا تقبل منا انک انت السميع العليم)
(ربنا و اجعلنا مسلمين لک و من ذريتنا امة مسلمة لک و ارنا منا سکنا و تب علينا انک انت التواب الرحيم)
(ربنا و ابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم آياتک و يعلمهم الکتاب و الحکمة و يزکيهم انک انت العزيز الحکيم) (بقره: 129 - 127).
تاريخ ثبت وقفنامه: اين وقفنامه در تاريخ سيزدهم بهمن سال يک هزار و سيصد و هفتاد و نه هجري شمسي، برابر
با هفتم ذيقعدة الحرام سال يک هزار و چهارصد و بيست و يک هجري قمري و برابر با اول فوريه سال دو هزار و يک ميلادي به ثبت رسيد.
[محل امضاء واقف]
پي نوشت :
1-همان طور که در بند 5 (انگيزهي تأسيس) آمده است، واقف ملک ديگري را طي وقفنامهي شمارهي / 27 / 12 / 59 / 84353 / وقف عام (آموزش و پرورش) کرده هم اکنون در تهران منطقهي 14 آموزش و پرورش واقع در مجيديه تهران خيابان کرمان شمالي به نام «مجتمع فرهنگي دکتر س. ع دانشپور» مورد استفاده قرار گرفته است. منظور واقف از اينکه وقف خاص - با شرايطي - تبديل به وقف عام گردد، نيز وقف آموزش و پرورش (دبستان، راهنمايي و دبيرستان) بوده است که توضيح آن از قلم افتاده است. (واقف).
2-اصلاح شده، به «وقف آموزش و پرورش».
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله