وقف در خاندان سروقدی
که در پی تغییرات سیاسی و تعویض حکومتها اقتدار سیاسی به دست می آورده اند که اقتدار اقتصادی را نیز به همراه داشته است و میتوانستهاند بر اراضی وسیع و حاصلخیز منطقه تحت نفوذ خود چنگ اندازند. (نمونه متأخر آن تصاحب اراضی در مناطق مختلف توسط رضاخان).
هرگونه مطالعه و بررسی که در تاریخ زمین داری در ایران صورت گیرد، پیوسته باید تضایف معرفتی خاندان ها و دودمان های ایران را با تاریخ زمینداری در پیش رو داشته باشد.
خاندان «سروقدی»ها
خاندان «سروقدی»ها تا آن جا که دادههای تاریخی یاریمان میکند، جزو خاندان های کهن خراسانی است. پژوهش در چند و چون این خاندان از دو منظر ضروری است.
نخست به جهت منزلت و جایگاه اجتماعی - سیاسی که در سلسله مراتب ساختاری اداری فئودالیسم از قرن هفتم تا قرن دهم هجری داشتهاند. دیگرا به جهت پدیدهی مهم اجتماعی «وقف» که این خاندان حداقل در خراسان سهم قابل توجهای را به خویش اختصاص دادهاند.
به اجمال و در کلیترین وجه میتوان یادآور شد که پدیدهی «وقف» در بستر فلسفهی اخلاق قابل بررسی است. و از آن جا میتوان مقولات «دیگر خواهی» و «نیت خیرخواهانه» را مبدأ و ملاک و مناط شناخت قرار داد .
و در بحث فلسفه ی اخلاق به طور انتزاعی ماند. اما به لحاظ ماهیت اجتماعی پدیدهی «وقف» و فونکسیون اجتماعی آن ضروری است پدیدهی «وقف» را از بستر فلسفه ی اخلاق بیرون آورد.
و به طور انضمامی و مشخص آن را بررسی کرد که البته تأویل دیگری و در نهایت شناخت بسیط تری را فراهم خواهد کرد و ما را به حوزهی تاریخ و جامعه شناسی تاریخی منتقل خواهد کرد.
گذشتگان ما به تجربه، نیک آموخته بودند که در منطقه ای زیست میکنند که پیوسته گذرگاه اقوام مهاجم است و شرایط زندگی به گونهای است که هماره دستخوش بحران و تنشهای سیاسی و نظامی است .
و میدانیم در شرایط بحرانی بخشی از نیروهای اجتماعی به قول لوکاچ به انسانهای «پرو بلماتیک» تبدیل میشوند و پیوسته درآمد و رفت حکومتها زندگی سیاسی و اجتماعی و معیشتی آنها دچار مخاطره میشود و سامانهی زندگی ایشان ساختار طبیعی خویش را از دست میدهد.
در این میان گروه ها و خاندانه ایی که بیشتر کژتابی نشان دادهاند زودتر به حاشیه رانده شدهاند و بعضا حیات خویش را از کف دادهاند. بنابراین مردمان پیشین خیلی زود درک درستیاز فرهنگ مصادره، چپاول و به زور ستاندن اموال غیر را در ساختار فئودالیسم بازشناسی کردند.
و از نوعی حصارکشی که پس زمینه دینی - اعتقادی نیز داشت بهره گرفتند و بر ستیزه جویی قدرتهای فائقه حصار کشیدند و املاک و آبادیهای فراوانی را به ویژه در خراسان در حصار «وقف» قرار دادند و از آنجا نوعی امنیت اقتصادی برای خویش و اولاد یا نیازمندان جامعه که از سوی همین نیروهای مهاجم پیوسته به حاشیه زندگی رانده میشدند، فراهم نمودند.
برادران جوینی
به استناد منابع معتبر تاریخی و تصریح شادروان دکتر ذبیحالله صفا، جد اعلای خاندان «سروقدی»ها، شمسا لدین محمد جوینی صاحب دیوان بوده است.
حضور فعال برادران جوینی در تاریخ ایران، در دورهی ایلخانان مغول بویژه در زمان هلاکوخان و پسران او و نیز منصبهای عالی پدران ایشان در دوران سلجوقیان ایران و خوارزمشاهیان قطعا جای تردید نیست.
همانطور که میدانیم برادران جوینی دانشوری خویش را دستمایه قرار دادند تا پایگاه اجتماعی مهمی را برای خود و خاندان خویش تعبیه نمایند.
برادران جوینی صرف نظر از کفایت و درایت شخصی، از سابقهی خانوادگی خویش برای دستیابی به منزلت اجتماعی و احراز مقامهای سیاسی مهم به نحو مطلوب بهره گرفتند.
از آن جمله قابل یادآوری است که دایی بزرگ شمس الدین محمد جوینی از ملازمان و طرف وثوق سلطان سنجر بود و توانست در جنگ «هزار اسب» خشم سلطان را فرونشاند و رشید و طواط را از هفت پاره شدن رهایی دهد.
شمس الدین محمد جوینی در سال 623 ه.ق متولد می شود. در هفده سالگی به خدمت امیر ارغون حکمران ایران درمی آید و سرانجام وزیر اعظم و صاحب اختیار مطلق ایران در زمان هلاکو و پسران او می گردد.
و نیز می دانیم فرزانگانی چون خواجه نصیرالدین طوسی و سعدی از توجه پیوسته ی این خاندان و بویژه شمس ا لدین محمد بی نصیب نبوده ا ند سرنوشت غمبار نسل اول خاندان سروقدی ها چون خاندان برامکه قابل تعمق است.
که ستیزه جویی های طبقاتی درون جامعه گاه بر چشم خرد پرده می افکند و فاجعه می آفریند. میبینیم در پایان کار جوینی ها ، همراه بسیاری از فرزندان، وابستگان و پیوستگان به قتل میرسند و جملگی در محله چرنداب تبریز به خاک سپرده می شوند.
این کشتار ناجوانمردانه و هراس افکنی متعاقب آن، چنان عمیق بوده است که اندکی کمتر از سه قرن مدلولی از آن همه دلالت تاریخی از این خاندان در اختیار نیست. تا اینکه دوباره در دوره صفویه نسلی از این خاندان میبالد و در عرصه زندگی اجتماعی خراسان و سرزمین هند منشأ آثار می شود.
در این دوره با سه عضو برجسته این خاندان به نامهای میرزا محمود، میرزا جعفر سروقدی و میرزا محمد طاهر برمیخوریم که هر سه برادرند. میرزا محمود و میرزا محمد طاهر در عهد سلطنت شاه جهان (1068 - 1037 ه) از مشهد به هند میروند.
میرزا محمد طاهر در شمار ملازمان اورنگ زیب عالمگیر درمیآید و در سال 1069 هجری صوبهدار شهر برهانپور و اکبرآباد و مالوه میشود و در سال 1083 هجری بدرود حیات میگوید،
میرزا محمود بانی و بنیانگذار دو شهر محمود پوره در اورنگآباد و برهانپور می شود. میرزا محمد باذل فرزند میرزا طاهر، سراینده کتاب «حمله حیدری» است که جزو حماسهای دینی به شمار میآید و در وصف دلاوریهای حضرت علی بن ابیطالب (ع) است.
میرزا محمد باذل در شاه جهانآباد ولادت یافت و در دوران پادشاهی اورنگ زیب عالمگیر در خدمت دولت بود. وی پس از آن به دهلی بازگشت و به سال 1123 هجری درگذشت.
میرزا جعفر سروقدی خود در مشهد ماند و سه پسر او نورالدین محمدخان، فخرالدین محمدخان و کفایتخان چون دیگر اعضای این خاندان به هند رفتند و در آنجا منصبها و خطابهای درخور یافتند.
بنابراین، چنانچه به دادههای تاریخی در خصوص این خاندان تکیه کنیم و ایشان را از اعقاب شمس ادین محمد صاحب دیوان بدانیم، در آن صورت نیای اعلای خاندان مزبور «فضل بن ربیع» وزیر مشهور هارونالرشید عباسی (خلافت 193 - 170 ه.ق) خواهد بود.
و چون اجداد «فضل بن ربیع» نیز تا صدر اسلام کما بیش شناخته شده هستند؛ تبار خاندان «سروقدی» تا آن زمان معلوم خواهد شد.
باید گفت، بحث انتساب یا عدم انتساب جوینی ها به «فضل به ربیع» نیز در زمان حیات ایشان به سر زبانها بوده است، و برخی آن را محل تردید دانستهاند. از جمله «ابن طقطقی» مؤلف تاریخ فخری که خود از نقبای علویان بغداد و خصم و حریف عطا ملک جوینی حاکم بغداد بوده است(1).
«ابن طقطقی» میگوید: «برایم نقل شده که علاءالدین عطا ملک جوینی صاحب دیوان خویشتن را به «فضل بن ربیع» نسبت میداد. من از شخصی مانند صاحب علاءالدین با آن همه شرافت و فضل و اطلاع بر تواریخ و سیر درشگفتم که چگونه راضی میشد خود را به فضل بن ربیع نسبت دهد.
اگر علاءالدین خویشتن را به فضل بن ربیع [نسبت میداد] این خود رسوایی آشکاری بیش نبود. و اگر راستی بدو منسوب بود، عقل صحیح اقتضا میکرد ، علاءالدین آن را پنهان کند، زیرا نسبتی پستتر و... از آن وجود نداشت.
بدین دلیل که فضل بن ربیع شخصی آزاده و جوانمرد نبود وی به ارتکاب گناه و زشتکاری مشهور بود و... دوم آنکه... وی کودکی سر راهی بوده است و... بهترین نسبتها درباره او این بود که اتصالش به «ابو فروه» مولای عثمان بن عنان درست باشد، و همین امر خود برای صاحب علاءالدین بزرگترین ننگ به شمار م یآمد...» (2).
اعم از اینکه جوینیها از اعقاب «فضل بن ربیع» بوده باشند یا نه، این نکته مسلم است که آن خاندان علوی و به اصطلاح امروز «سید» نبودهاند. و در القاب بزرگان خاندان «سروقدی»ها هیچ نشانهای که خبر از سیادت ایشان باشد، به چشم نم یخورد.
اما در چند سال اخیر متولی سابق با همدستی برخی اعضای سادهاندیش به منظور تأمین برخی اغراض نا به جای خود مدعی سیادت این خاندان شد. ناهمزمانی اشخاصی که مهر ایشان پای سند مجعول بودن آن را بر آفتاب می اندازد.
اعقاب میرزا جعفر سروقدی، اکنون با نام خانوادگی «سروقدی»، «سروقد»، سروقد بطق مقدم»، «سروقد روضهخوان»، «سروقد توسی»، «سروقد مقدم» و نیز سرانجام نام خانوادگی و بحثانگیز «سروقد رضوی»(3)در خراسان و عمدتا در مشهد زندگی می کنند.
سروقدیهای سهم بر از املاک، تا آنجا که میسر بوده و احصا گردیده، در حال حاضر بیش از چهارصد نفر (بدون احتساب سروقدیهای غیر ساکن در خراسان) هستند که نسل پیشین عمدتا به کار کشاورزی مشغول بودهاند .
و نسل کنونی به ویژه پس از اصطلاحات ارضی در شرایط جدیدی قرار گرفتند و در طیف گستردهای از مشاغل اجتماعی، پراکنده شدند که بعضا از سطح دانش بالایی برخوردارند و سهمی در ارتقای فرهنگ جامعهی خود دارند.
از نسل پیشین و از معمرین اولاد، میتوان از شادروان محمد حسن سروقدی فرزند مرحوم میرزا محمود (1290 - 1376) یاد کرد. او از جمله زهاد زمانه خویش بود .
و متصف به صفات برجسته، به تصریح خود ایشان افتخار شاگردی استادان مهمی چون آقای شیخ مجتبی قزوینی که از فیلسوفان متکلم حوزه علمیه مشهد بود و مرحوم حافظیان که خود در علوم غریبه استادی بینظیر به شمار میرفت، داشته است.
به روایت گروه کثیری از معتقدان به مشار الیه، صاحب کرامات و مستجاب الدعوه بوده است. از او چندین رساله و کتاب، کوچک و بزرگ در علوم جفر، گیاهشناسی و طب کلاسیک برجای مانده. «خاندان سروقدیها، املاک و موقوفات آنان» عنوان رساله کوچکی است که در شمارگان محدود منتشر شده است.
با وجودی که نامبرده از شمار خاندان مورد بحث به حساب میآید متأسفانه آگاهیهای تاریخی بسیاری از چشم ایشان دور مانده است.
افراد دیگر این خاندان نیز اطلاعات محدودی از گذشته دورتر خویش دارند که همین آگاهیهای اندک آمیخته با افسانه و اسطوره های چندی است .که از دقت علمی قابل اعتنایی بهره ندارد.
بنابراین ناهمگنی آگاهیها که شاکله ناسازمندی از تاریخ خاندان سروقدیها را فراهم میکند نیازمند به بازنگری دقیقتری است. با این وجود چند سند معتبر به صورت وقفنامه که در خاندان سروقدی ها وجود دارد.
چون سند و متن ادبی - تاریخی زمینههای پژوهشهای گوناگون را برای پژوهندگان در جوهره خود دارد و تعمق در ادبیات وقفنامه و تأویلهای برخاسته از آن، در جای خود، و ریشهیابی در ساختار هرمنوتیک آن به سهم خود قادر است .
برخی مؤلفههای اساسی فئودالیسم را چه به لحاظ عینی و چه به لحاظ روانشناسی، این فرماسیون دراز آهنگ جامعه ایران را به عرصه باز هم روشنتری بکشاند. لذا اجازه دهید هر چند به اختصار با متن وقفنامههای موجود آشنا شویم.
وقف نامه مدرسه میرزا جعفر
اولین سند موثق وقفنامه بنای مدرسه میرزا جعفر است که اصل وقفنامه مزبور نزد ورثه مرحوم میرزا مهدی رضوی متولی سابق است.در مقدمه این وقفنامه آمده است:«الحمد لله الذی وقف املاک نفوس الانسان علی مدارس الایات و... حیث تصرف انتفاع اوقاتهم فی تحصیل الخیرات و مراتب الکمال الی یوم الوقت المعلوم و صلی الله علی... المرسلین و سید الواقفین علی العلم المکتوم محمد و آله المعصومین... وقف مؤبد شرعی و حبس مخلد ملی نمود، قربتا الی الله و طلبا لمرضاته اعلی حضرت رفیع منزلت، قدسی فطرت، شرافت مرتبت و معالی پناه... صاحب الاطوار المرضیة و الاخلاق الحمیدة... میرزایی میرزا محمد جعفر مرحمت و مغفرت پناه، رضوان جایگاه، میرزا محمد تقی المشهدی.
پس از این مقدمه نسبتا طولانی نیز، املاک و مستغلات وقف شده به چند گروه طبقهبندی شده است.
الف. دکاکین واقع در بازار میدان مشهد مقدس که جمعا 30 باب دکان است که هر یک با کاربری زمانه خود مشخص شده است. مثل دکانهای: شمشیرگری، خفافی، کمانگیری، گازری، تفنگسازی، صباغی و از این قبیل، علاوه بر آن دکاکین واقع در سر سنگ من اسواق مشهد مقدس که جمعا 5 باب را شامل است؛
ب. طاحونه حاجی علی، بلوک تبادکان؛
ج. خان و تیمچه: خان مشهور به کاروانسرای لشکرخان، تیمچه در جنب مدرسه؛
د. حمامات، حمام لشکر خان شهره واقع در سرخه معلی، حمام واقع در محله پاچنار قتلگاه.
واقف، مادام که در قید حیات بوده، خود را متولی موقوفه قرار داده است و بعد از فوت به تصریح متن وقفنامه اولاد ذکور بطنا بعد بطن به شرط سکنای مشهد مقدس که از روی علم و فهمیدگی بتواند به شرایط مندرج در وقفنامه قیام کند. یکی از شروط بسیار مهم در خور توجه این وقفنامه به طور خلاصه بدین شرح است:
«... سلاطین و امرا و حکام شرع و عرف و عمال دیوانی و صدور و گماشتگان صدور و غیره مدخل ننمایند و به وظیفه ندهند، وقف مذکور را به طریق مسطور وقف دانند و... از تغییر و تبدیل مصون و محروس شناسند و... تغییر دهنده و تصرفکننده به لعنت خدا و نفرین رسول خدا (ص) گرفتار شود و از شفاعت محمد - صلی الله علیه
و آله و سلم - اهل بیت طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین بینصیب باشند...».
تحریر این وقفنامه به سال 1089 است. متأسفانه مدرسه میرزا جعفر و موقوفات آن از فرهنگ تجاوز به دور نمانده است و «موقوفه خوران» در درازای 331 سال گذشته دندان طمع از آن برنگرفتهاند. به طوری که آنچه باقی مانده بوده، کفایت روغن چراغ را نیز نمیکرده است، چه برسد به آنکه معماری نخنما شده او را محل عواید موقوفات مرمت نمایند
.
بین سالهای 1283 - 1285 ظهیرالدوله قاجار والی خراسان است. بانی خیر میشود، و در چهره مدرسه دستی میبرد و بدینسان مدرسه یکبار دیگر در «شکل» بازسازی میشود و مشارالیه املاک و مستغلاتی را وقف مزبور مینماید و وقفنامهای از او برجاست که به بخشی از آن اشاره می شود:
«... مدرسه مرحوم میرزا جعفر سروقدی واقعه در میان صحن مقدس عتیق که از بناهای عالی است، به واسطه آنکه موقوفات آن به مرور از میان رفته باقی نبود مگر قلیلی که کفایت مواجب خادم و حصیر حجرات و روغه چراغ درب مدرسه را نمی کرد.
مدرسه خراب و قریب الانهدام بوده، و دوازده سال قبل مرحوم مغفور حاجی محمد ناصرخان ظهیرالدوله قاجار که به ایالت خراسان مأمور بود قربة الی الله این مدرسه را تعمیر خوبی نمود که تازه و جدیدالبنا به نظر می آمد. موقوفه هم برقرار کرد.»
چندی بعد در سال 1302، آصفالدوله والی خراسان میگردد. مدرسه مورد بحث، توجه او را هم به خود جلب میکند و میکوشد تا موقوفات از دست رفته را به اصل خود بازگرداند. بدینسان بسیاری از آن موقوفات احیا و باز پس گرفته می شود.
در گیر و دار تعمیرات، اصل کتیبه، نام و نشان دقیق مهندس و معمار و نیز بنیانگذار و سال احداث مدرسه مخدوش و از میان میرود. با این همه در افواه است که مدرسه مزبور به سال 1059 ه.ق بنیاد یافته است.
بیجا نیست که گفته شود، در حال حاضر بر خلاف آنچه در متن وقفنامه مسطور است و علیرغم نظر واقف مدرسه میرزا جعفر چنان دگرسان شده است که تو گویی، هیچگاه نه تاکی بوده است و نه تاک نشانی و نه هرگز از زمرهی وقفیات!
وقف نامه روستای دهرود (1078 ه.ق)
میرزا محمد طاهر سروقدی مشهور به وزیر خان ساکن هند، به برادر خود در مشهد یعنی میرزا جعفر سروقدی نیابت میدهد تا رقباتی را از ولایت مشهد خریداری و وقف سقاخانه نجف اشرف نماید.میرزا جعفر، مزرعه دهرود را در کنار کشف رود از بلوک شهر (اکنون در مسیر جاده سیمان) و یک باب کاروانسرا در (میدان... مشهد) جمعا به بهای حدود 550 تومان تبریزی خریده، وقف مین ماید.
میرزا جعفر یا کاتب وقفنامه، میرزا محمد طاهر را با این القاب معرفی کرده است: «... عمدة اعاظم الاشراف والوزراء الکرام... اعنی صاحب السیف و القلم و منبع الجود و البر و النعم جناب آقای حضرت العظیم الشأن الرفیع اسکان میرزا محمد طاهر الشریف المخاطب وزیرخان...»
و سپس میافزاید: «نامزد بنده داعی و مخلص بی وداعی المتشرف بالاخوة نسبا و المعترف بالعبودیة فضلا و حسبا محمد جعفر بن محمد تقی المرحوم گردیده بود .
مشتمل بر این مضمون خیر... که از جمله رقبات و املاکی که در مشهد مقدس معلی جهت سر کار خیر آثار آن نیکو اطوار از عین المال ایشان وکالة ابتیاع نمودهام. قدری که به حسب قیمت وقت مساوی مبلغ پانصد تومان (500) تبریزی نصفه تأکیدا مبلغ دویست و پنجاه تومان موصوف بوده باشد.
به صیغه ی وقف شرعی و تولیت این داعی و اولاد این داعی به قیدی چند که مسطور میگردد، حاصل و منافع آن سال به سال صرف سقاخانهی نجف اشرف علی مشرفه... شود.»
میرزا جعفر میافزاید: «وقف صحیح صریح معتبر شرعی نمودم و انا العبد المذنب الراجی الی رحمة الله الملک الغنی محمد جعفر بن محمد تقی الشریف مشهدی، وکالة عن نواب اخی و مخدومی السابق بعض القابه الشریفه مجموع محلین مفصلین زیرا را:
همگی و تمامی کل مزرعه... موسوعه به دهرود بلوک شهر من بلوکات مشهد مقدس معلی... محدود به اراضی مزرعه سیس آباد و به اراضی مزرعه ی کبود و به مزرعه ی زیرکن و قرامحمد و به حریم رودخانه ی کشف رود باکلی توابع شرعیه و لواحق ملیه خصوصا دو قطعه مکروم و یک قطعه دالستان که به نصف کاری است. کل مزرعه مزبوره که مدار آن بر شش زوج عوامل (است)،
که هر زوجی هر سال مقدار شش خروار گندم و جو بذر میشود، دایر است. از عینالمال نواب منظمالیه وکالة عنه دامت دولته و حشمته به مبلغ چهارصد تومان تبریزی ابتیاع نموده ام.
مع همگی و تمامی کل یک باب کاروانسرای معین معلوم واقع در بازار جدیده راه میدان مشهد مقدس به موضع سرجیه (...)، شهرة، محدود به کاروانسرای شیخ حسن داوود و به خانه ی امناء کله پز و تیمچه ی غایب خانه ی محمد حسین خارخسی فروش و به شارع بازار باکل توابع شرعیه خصوصا دکاکین متصله به آن که منحصر است.
بر پنج باب دکان از دو جانب در کاروانسرای مزبور، با همهی توابع و لواحق به مبلغ یکصد و پنجاه تومان تبریزی از خالص مال نواب معظم الیه وکالة عنه دام عزه و عظمة، ابتیاع نمودهام...».
در باب تولیت آن هم گفته شده است: «... که متولی شرعی وقف مزبور... سال به سال منافع محلین مزبورین را نقد نموده بعد از اخراجات و برداشتن عشر به صیغهی حق التولیه بقیه ی آنچه ماند مصحوف امنا نموده روانه نجف اشرف سازد...
و متولی محلین مزبورین به اذن نواب سابق الالقاب گردانیدم خود را مادام که حیات مستعار باقی بوده باشد و بعد از خود از هر طبقه از طبقات اولاد ذکور از روی فهمیدگی به شرایط مزبور قیام نماید .
و هیچ حصه ای از حصص آنها را به احدی از اهل امارت و فرمانروایی و وکلای ایشان و جماعتی که دست از دامن قدرت و مکنت ایشان کوتاه بوده... به اجاره و مصالحه و هیچ یک از عقود شرعیه ندهد، و با هیچ کس زیاده بر سه سال مدت تصرف در محلین مزبورین مقرر نسازد.
و دست تصرف صدور و حکام و عمال متصدیان مباشرین موقوفات را به قدر مقدور از مدخل داشتن در وقف مزبور کشیده و کوتاه داشته باشد.در منع ایشان بذل مجهود بنماید... مورخا به تاریخ شهر ربیعالاول من شهور سنة ثمان و سبعین بعد الف من الهجرة النبویة (1078)(4).
وقف نامه املاک اراضی
به سال 1079 ه.ق شادروان میرزا محمد جعفر سروقدی وقفنامه دیگری تنظیم و تحریر میکند که در خاندان و فرزندان او اکنون به وقفنامه اولادی معروف است.اصل این وقفنامه به همراه چند سواد دیگر که با اندکی تحریفدر سنوات پسین سوادبرداری شده در مرکز اسناد اوقاف خراسان و نیز در مرکز خراسانشناسی و نزد چند تن از اولاد موجود است (5)در مقدمهی وقفنامه میخوانیم:
«روایت ثنا و سپاس و وظایف محامد بیحد و قیاس حضرت واقف السر والخفیات و واهب البر والعطیات را سزاست که مشهد مقدس دل کامل که سلطان ممالک رضاست، مطاف اشراف عاکفان حریم الطاف بیپایان اوست .
پادشاهی که خوان سالار فضل عمیمش موائد فوائد و فی السماء از حاکم جهت اطعام مستحقان آماده گردانیده و سفرهی نوال بیزوال و مامن دابة فی الارض الا علی الله رزقها...» و اندکی سپس تر واقف چنین می نگارد:
«.. بناء علی هذا المقدمات، در این وقت شمهای توفیقات ربانی و شرذمهای از تأییدات سبحانی شامل حال و کافل امانی و آمال عالی حضرت متعالی منزلت، ستوده مرتبت، خجسته خصلت، پسندیده سیرت، حمیده طویت، و مرضیه رتبت، راسخة العقیدت...
میرزا محمد جعفر، خلف الصدق مرحمت پناه، مغفرت دستگاه مبروری... میرزا محمد تقی مشهدی گردیده... وقف مخلد و حبس مؤبد نمود بر اولاد ذکور خود بطنا بعد بطن و نسلا بعد نسل و - عیاذ بالله -
اگر اولاد ذکور و اناث اولاد ذکور واقف مذکور بطنا بعد بطن منقرض گردند، بر ذکور اولاد اناث مشارالیه بطنا بعد بطن و نسلا بعد نسل بر این موجب، وقفا صحیحا شرعا و حبسا صریحا دینیا اسلامیا.»
نتیجه:
املاک موجود در وقفنامه مزبور را میتوان در سه مجموعه دسته بندی کرد:
1. املاک مشهد مقدس 14 ملک و مزرعهی کوچک و بزرگ است که در گسترهی وسیع بلوک تبادکان به شرح ذیل پراکندهاند:
- مزرعه ی خارستانک، بلوک درزاب معه ملحقات، دو ربع (در سواد)؛
- مزرعه ی باغوچه، بلوک تبادکان و ملحقات، از جملهی هشت سهم پنج سهم و از طاحونهی واقعه در او نصف که مدار او بر دو سنگ؛
- مزرعه ی کالاکان (مساوی است با کلاکوب) بلوک تبادکان معه ملحقات و باغات نصفهکاری و خاصگی بالتمام؛
- مزرعه ی سرتش (مساوی است با سرطیوش) بلوک تبادکان معه ملحقات و با میرات و باغات نصفهکاری مالدهی بالتمام؛
- مزرعه ی غیاثآباد، بلوک ایضا، معه ملحقات و باغات نصفهکاری و مالدهی بالتمام؛
- مزرعه ی خرمآباد بلوک ایضا، معه ملحقات و باغات بالتمام؛
- مزرعه ی چهار کواره که در زیر مزرعهی مهنار و گراب واقع است، بالتمام؛
- مزرعه ی نضرآباد، مشهور به حصر سنگ بلوک شهر، معه ملحقات و باغات، کلها، س ربع، و دو یخدان که زیر باغ عمارت واقع است.
- مزرعه ی نظریه بلوک تبادکان معه ملحقات، از جمله بیست و چهار سهم نوزده سهم؛
- مزرعه ی محمدآباد، بلوک تبادکان، دو شبانهروز آب، معه اراضی شقا چهارده جریب و دو قطعه باغ؛
- مزرعه ی برجآباد بلوک تبادکان، سه ربع معه ملحقات و باغات.
- مزرعه ی دهرود بلوک شهر، معه باغات و ملحقات، بالتمام. (وقف سقاخانه نجف اشرف) طاحونهی واقع در مزرعهی دهرود که بر دو حجر دایر است، بالتمام.
2. باغات و غیره
- باغات مکروم مشجر واقع در قریهی ویرانی معه آب کاریز که متعلق به باغات مذکوره است و دو آلاز آب کوه و اراضی که در قریهی مذکور واقع است.
- خان و دکاکین واقع در بازارچهی عیدگاه،... نصف.
- منزل مهمانخانه با باغچه،: مطبخ و سایر متعلقات و حرمسرا و حمام واقع در کوچهی مسجد شهرة.
املاک نیشابور
- مزرعه ی داشخانه و میاه کارشک بر هشت زوج عوامل دایر است.- مزرعه ی اردوغشن، حصار سرو، دریا صفی و اراضی آبکوه و طاحونه با ملحقات بالتمام.
- مزرعه ی فخرآباد، بلوک اردوغشن، بالتمام.
املاک سرجام
- مزرعهی جنابد بلوک پساکوه جام معه متعلقات و باغات از جمله بیست سهم، نه سهم؛- مزرعهی معاد سرجام بلوک سرجام، معه ملحقات و قنوات و چشمهی آب، بالتمام سپس در وقفنامه میخوانیم : «... که حاصل محال موقوفه را بعد از اخراج بذر و نفقة القنات و زکوة و اخراجات ضروریه شرعیه و عرفیه به هر اسم و رسم که بوده باشد، مساوی علی رؤوس الاولاد که در مشهد مقدس متوطن باشند، قسمت نمایند...».
در وقفنامهی مورد بحث رقباتی وقف اولاد اناث وجود دارد، که راقم این سطور هیچگاه، از بزرگان و صاحبان اطلاع اولاد خبری در این خصوص نشنیده است، از سرنوشت و بده بستانهایی که در طول سه قرن اتفاق افتاده است، در حافظهی فردی و جمعی خاندان مورد بحث، جایی ندارد. اولاد دختر واقف متأسفانه در حال حاضر هیچ حصه و سهمی در اختیار ندارند ! در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود.
- چاه آب بلوک جاغرق با باغات و ملحقات بالتمام؛
- مزرعه چمیزدر، سفید کمر، همتآباد بلوک تبادکان با باغات و قنوات و ملحقات؛
- مزرعه قاسمآباد بلوک تبادکان، بالتمام؛
- مزرعه پاژ (مساوی است با فاز مساوی است با باز) و ملحقات از مدار معینه کل مزرعه مذکوره یک فرد.
واقف، میرزا جعفر، در خصوص تولیت املاک و اراضی در وقفنامه مشهور به اولادی، مینویسد: «... و شرط نمود ضمن العقد تولیت را به جهت خود مادام الحیاة و بعد از خود در هر مرتبهای از مراتب هر کس باشد.
از روی فهمیدگی به شرایط مزبوره قیام نماید... و ایضا شرط نمود که در هیچ مرتبهای از مراتب محال موقوفه را نفروشند و رهن ننمایند و به صداق و هبه ندهند... و به ارباب منصب و عمال دیوانی متقلبه... و جمعی که انتزاع از ایشان متعذر باشد.
به هیچ وجه ندهند... و هرگاه متولی شرعی هر زمان از ازمنه و ایام خلاف شرعی از او صادر شد و توبه نماید، باز سایر اولاد او را متولی شرعی دانند...».
«.. و ایضا ضمن العقد، تولیت را شرط نمود واقف مشارالیه از برای خود فی قید الحیات و بعد از خود از جهت اسن اولاد اناث خود ذکورا و اناثا بطنا بعد بطن و نسلا بعد نسل و واقف...».
از برخی نسخ سوادبرداری شده از اصل وقفنامه، که اندکی در آن تصرف شده است، و تغییرات عمدی در آنها راه یافته است، چندین برمیآید که بعد از فوت میرزا محمد جعفر سروقدی بین ورثه ی نسل اول او منازعه و اختلاف پیش می آید، و تعدادی از آنها مدعی می شوند که املاک یاد شده از زمره ی وقفیات نبوده است،.
و کوشش نمودها ند که املاک مزبور را به صورت ملکی به تصرف خویش درآورند. از این میان تعدادی هم اقرار به وقف املاک داشتهاند، دعوا بالا می گیرد، از کسانی که در زمان حیات از جریان امر مطلع بودها ند در یک جا جمع می شوند.
و ضمن سوادبرداری مجدد و یحتمل دخل و تصرف در اصل وقفنامه، به صحت وقفنامه شهادت میدهند. در انتهای یکی از نسخ میخوانیم: «... بعد از آن که فی مابین ورثه مرحمتپناه جنت آرامگاه منازعه بود.
در باب لزوم وقفیت و عدم لزوم آن و رجوع واقف از وقفیت آن و عدم رجوع آن و تصرف واقف در بعضی از اعیان موقوفه به بیع و اجاره زائد بر مدت مشروطه و غیر ذالک من المقدات و جمیع فضلا و سادات که در حضور ایشان این گفتگو مذکور شده اداء شهادت نمودند.
بدین مضمون که واقف مرحوم در حضور ایشان به لزوم وقفیت و اقباض آن نموده، بنابراین رجوع لغو و تصرفات منافیه باطل و از درجهی اعتبار ساقط خواهد بود، و علی ذالک وقوع الاشتهاد و کان ذالک فی شهر ربیعالثانی سنه 1085».
در این مجمع 50 نفر از بزرگان و علما و سادات مورد وثوق مردم شهر مقدس مشهد اقرار و اعتراف به وقفیت مینمایند.
یک بار دیگر، در دورهی پهلویها، مرحوم میرزا محمد باقر رضوی، متولی وقت، چشم طمع بر املاک میدوزد، و تلاش میکند تمامی املاک اولادی را به نام خود به ثبت برساند.
که دعوایی چندین ساله در محاکم آن دوره طرح و نهایتا صلح نامهای رسمی در سال 1327 شمسی به طرفیت میرزا محمد باقر رضوی و 30 نفر از رؤوس اولاد منعقد میشود که همین صلح نامه پایه عملکرد موقوف علیهم قرار می گیرد..
در پایان سخن لازم است یادآور شد که موقوفات میرزا جعفر بویژه املاک آن در اصلاحات ارضی شاه ساخته مورد تعرض قرار میگیرد و بار دیگر به طور رسمی موقوفات دچار تحدیدهای ظاهرا قانونی میگردد.
پی نوشت:
1- برای آگاهی بیشتر بنگرید به مقدمه جهانگشای جوینی، ج 1، ص «ید» و «لد».
2- تاریخ فخری، محمد بن علی بن طباطبایی (ابن طقطقی)، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، تهران، بنگاه ترجمه ، 1360، ص 240.
3- انتساب فامیل «سروقد رضوی» بیتردید ساختگی است و به دنبال یک توطئه برای تصاحب املاک موقوفه در آغاز سلطنت رضاخان صورت گرفته است، چرا که مرحوم محمد سرابی بزرگ خاندان و جد این خانواده که در آن زمان خود تولیت مدرسه میرزا جعفر سروقدی را عهدهدار بوده است، خود، از خاندان سروقدیها نبوده است و سلسله نسب او تا دوره صفویه در کتاب شجره طیبه ص 147 که کتابی است در سلسله نسب سادات رضوی خراسان آمده است. پسران او مرحوم میرزا محمد باقر و مرحوم میرزا مهدی رضوی که هر دو به ناحق به املاک این خاندان به عنوان تولیت چنگ انداختهاند و موجب انهدام و فروش و واگذاریهای بیحد و حصر املاک شدند به هیچ روی با خاندان سروقدیها پیوند ندارند.
4- بنگرید به کتابچه موقوفات آستان قدس رضوی، تحریر 1268، به امر میرزا عبدالباقی منجمباشی متولی، توسط عبدالمؤمن ابن ابوالقاسم، محفوظ در کتابخانه آستان قدس، به شماره 8557 ، صص 315 تا 319.
5- چندی پیش در شورای وقف مرکز خراسانشناسی که هر هفته به پایمردی دوست بزرگوار آقای مهدی سیدی برگزار میشد، وقفنامهی اولادی مورد بررسی اعضا شورا قرار گرفت و از میان نسخه و نسخه بدلهای موجود، وقفنامهی اصل شناسایی شد.
میراث جاویدان
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}