سواد وقفنامه دو کتاب
سواد وقفنامه دو کتاب
سواد وقفنامه دو کتاب
نويسنده:ابراهيم قيصري
در روزگاران گذشته آنان که زر در ترازو و زور در بازو داشتهاند، گاه بارقهاي از نور معرفت بر دل و جانشان تابيده و بخشايش الهي چراغ توفيقِ خدمت فرا راه ايشان نهاده و از سر صدق و صفا يا از باب کسب شهرت و جاه، به خيرات و مبرّات دست يازيدهاند؛ مسجد و مدرسهاي ساخته، قنات و چاهي زده يا آب و ملکي وقف کردهاند و به هر تقدير از آن همه مال و مِکنت و شوکت و عزّت تنها همين صدقات جاريه جاويد مانده و نام و ياد واقفشان را تا به امروز زنده نگه داشته است. فرهادميرزا معتمدالدوله ـ از خاندان قاجار ـ يکي از اين افراد بود که از جمله کارهاي خير او بناي صحن حرم کاظمين (ع) را ميتوان نام برد. در کتاب زنبيل او (1) سواد دو وقفنامه کتاب ثبت شده که بر روضه رضويّه وقف کرده است هر دو وقفنامه به انشاي محمودخان ملکالشعرا ـ از شاعران و اديبان و هنرمندان دوران قاجار ـ نوشته شده است، اينک متن آنها از نظر خوانندگان محترم ميگذرد:
سواد وقفنامه اصول کافي و فروع کافي و روضه کافي که در يک مجلد گردآوري شدهاند
الحمدللّه ربّالعالمين والصّلوة والسّلام علي نبيّه محمّد سيّدالانبياء والمرسلين و وصيّه علي افضل الاوّلين والآخرين و ذرّيتهما الطيّبينالطاهرين. امّا بعد، اين بنده خاکسار و ذرّه بيمقدار فرهادبن وليعهد در پيشگاه حضرات معصومين و آل طه و يس ـ عليهم منالصلوة اشرفها و انماها و منالتسليمات اطيبها و ازکاها ـ هر وقت به رسم پيشکش و تقديم خدمت عازم اهداء هديه و قاصد اتحاف تحفه ميشود مابين فعل و ترک، متحيّر، و ميانه اقدام و اِحجام متردّد است که با قلّت مَقْدرت و شناعت بضاعت در آن آستانهاي بلند و حضرات ارجمند، اين قصد را چگونه به امضا رساند و از عهده اين نيّت چگونه تقضّي جويد؛ ولي اين کتاب مستطاب که مسمّي به کافي است و تصنيف شيخ جليل و فاضل
1 ـ زنبيل، فرهاد ميرزا، مطبعه مروي تهران، سنه 1329هـ.ق، صص322ـ 325.
نبيل، مطلع نجوم هدايت و مشرق انوار سعادت، دليل سبيل نجات و منبع چشمه حيات، امين به نقل روايت و حامل درايت، محمّدبن يعقوب کليني است ـ لازال روحه مستروحا بنسائمالرضوان و آمنا في غُرَفالجنان ـ از آنجا که مستند طريقه حَقّه اماميّه و معوَّل شيعه اثني عشريّه و به وثوق رواتْ مشهور و معروف و به حسن ترتيبْ مذکور و موصوف و صدر و ذيل آن به احاديث اهلبيت و مناقب ذرّيه طيّبه ـ عليهمالصلوة والسلام ـ مُوشّح و مطرّز است و کاتبي به خط دلپسند نگاشته و از براي ناظرين به يادگار گذاشته است، بهخاطر ارادتْ ذخاير رسيد که به رسم پيشکش در محضر تربت عنبرآميز و مشهدِ خوابگاه عبيرانگيز امام انام و سيد همام، فلذة کبدالرسول و قُرّة عينالبتول، دليلالاسلام والمسلمين و عالِم علومالاوّلين والآخرين، غياث الأمّه و ثامنالائمه، صاحب مقام رضا و سلطان سرير ارتضاـ عليه و علي آبائه و امّهاته و ابنائه افضل الصلوة والسلام واکمل التحيّه والاکرام ـ موقوف دارد.
لهذا راجيا بشرفالقبول و واثقا لنيلالمأمول، اين کتاب مستطاب را بر وفق ملّت حقّه بيضا و شريعت حنيفيّه غرّا بر مرقد مطهّر و مضجع منوّر وقف صحيح مؤيَّد و حبسِ صريح مخلّد نمود، به شرطي که از حوزه مبارکه آستانه بيرون نگذارند و از دايره روضه طاهره خارج ندارند، تا خدّام سعادت مقام اعلام ـ لازالت ايام افضالهم و تثبّتت ارکان الاسلام بامثالهم ـ از مطالعه آن مستفيض و بهرهمند شوند و اين بنده شرمنده خاکسارِ اميدوار را در آن آستان آسمانْ ارکان که محل اجابت دعوات و منطقه قبول مسؤولات است از طلب غفران و دريافت رضوان فرو نگذارند.
يا امامالهمام روحي و نفسي... و ابي و امّي فدائک. اجعلني مناللائذين بحضرتک و من الآمنين يومالحسرة بشفاعتک والحمداللّه اوّلاً و آخرا و باطنا و ظاهرا.
برحسب امر ممتثل... معتمدالدوله فرهادميرزا...فقير ضعيف محمود شريف به تحرير اين کلمات پرداخت. 21 جماديالاخري سنه 1302. [تعارفات منشيانه در عبارت اخير حذف شد.]
سواد وقفنامه قاموس (کتاب لغت عربي تأليف مجدالدين فيروزآبادي)
الحمدللّه ربّالعالمين والصّلوة والسّلام علي خير خلقه محمّد و آله الطيّبين الطاهرين المعصومين. امّا بعد، در حضرت سلاطين کامگار و ملوک بزرگوار؛ خاصّه سلطاني که صفوف جنود آسماني در کَنفِ حمايت و کتايب عساکر روحاني در ظلّ رايت او باشند، عرض هديه کردن و نام پيشکش به زبان آوردن، موجب خجلت و شرمندگي و مايه ضجرت و سرافکندگي است؛ ولي از آنجا که اولياي نعم و خداوندان کرم از رحمتي که دارند و از نظر عنايتي که برحال بيچارگان ميگمارند، البته يک را به جاي هزار ميگيرند و اندک را به جاي بسيار از سرِ تعطّف و تلطّف ميپذيرند، اين چاکر خاکسار و ذرّه بيمقدار فرهادبن وليعهد اين يک جلد کتاب قاموس را که کاتبي به خط نيکو نوشته و از نظر اديبان اَريب گذشته است، پيشکش آستان منيعالبنيان و هديه بارگاه رفيعالارکان صاحب مقام رضا و سلطان سرير ارتضا، گلِ گلستان رسول و نوباوه بوستانِ بتول ابنالسبعة الطاهر و ابوالاربعة الزاهره، سليل سيّدالبشر و شفيع يومالمحشر، ضياءالمشرقَين و امامالخافقَين، صاحبالحجج والبراهين و وارث علومالانبيا والمرسلين، مصباحالظلمات و مفتاحالمبهمات، السلطان عليبن موسيالرضا ـ عليه و عَلي آبائه و ابنائه و امّهاته افضل الصلوة والسلام و اکمل التحيّة والاکرام ـ به اميد قبول و نيل مأمول، معترفا بالقصور والتقصير و مکتفيا بالقليل منالکثير نمود که علماء اعلام و فضلاء کرام که طايف درگاه جلالتْ و عاکفِ بارگاه امامتاند، اين کتاب را وقف مرقد منوّر و هديه مضجع اطيبِ اطهر حضرت امامت دانسته، در تصحيح لغات و تشکيل مشتبهات، رجوع به آن نمايند، به شرطي که حسبالاستطاعه اوراق آن را از تمزيق و اجزاء آن را از تفريق مصون و مأمون داشته جزو کتابخانه مبارکه نمايند و از حوزه روضه طاهره و حوالي بقعه زاهره خارج نکنند. وقفا صحيحا شرعيّا و حبسا صريحا ملّيّا.
يا سيّدالاصفيا و امامالاتقيا لاتجنبني من بابک و لاتحرمني من جنابک و اجعلني فيالدنيا مناللاّئذين بحضرتک و فيالآخرة منالفائزين بشفاعتک.
برحسب امر نوّاب اشرف... فرهادميرزا... به ايراد و اثبات اين کلمات صدقْ آياتِ ارادتْ سمات پرداخت، انا الذّليلالضعيف محمودالشريف. سنه 1302. [تعارفات منشيانه از عبارت اخير حذف شد.]
پی نوشت:
1-زنبيل، فرهاد ميرزا، مطبعه ي مروي تهران، سنه ي 1329 ه-.ق، صص: 322-325.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}