سواد وقفنامه دو کتاب
نويسنده:ابراهيم قيصري
اشاره
سواد وقفنامه اصول کافي و فروع کافي و روضه کافي که در يک مجلد گردآوري شدهاند
بسماللّه الرّحمنالرّحيم
الحمدللّه ربّالعالمين والصّلوة والسّلام علي نبيّه محمّد سيّدالانبياء والمرسلين و وصيّه علي افضل الاوّلين والآخرين و ذرّيتهما الطيّبينالطاهرين. امّا بعد، اين بنده خاکسار و ذرّه بيمقدار فرهادبن وليعهد در پيشگاه حضرات معصومين و آل طه و يس ـ عليهم منالصلوة اشرفها و انماها و منالتسليمات اطيبها و ازکاها ـ هر وقت به رسم پيشکش و تقديم خدمت عازم اهداء هديه و قاصد اتحاف تحفه ميشود مابين فعل و ترک، متحيّر، و ميانه اقدام و اِحجام متردّد است که با قلّت مَقْدرت و شناعت بضاعت در آن آستانهاي بلند و حضرات ارجمند، اين قصد را چگونه به امضا رساند و از عهده اين نيّت چگونه تقضّي جويد؛ ولي اين کتاب مستطاب که مسمّي به کافي است و تصنيف شيخ جليل و فاضل
1 ـ زنبيل، فرهاد ميرزا، مطبعه مروي تهران، سنه 1329هـ.ق، صص322ـ 325.
نبيل، مطلع نجوم هدايت و مشرق انوار سعادت، دليل سبيل نجات و منبع چشمه حيات، امين به نقل روايت و حامل درايت، محمّدبن يعقوب کليني است ـ لازال روحه مستروحا بنسائمالرضوان و آمنا في غُرَفالجنان ـ از آنجا که مستند طريقه حَقّه اماميّه و معوَّل شيعه اثني عشريّه و به وثوق رواتْ مشهور و معروف و به حسن ترتيبْ مذکور و موصوف و صدر و ذيل آن به احاديث اهلبيت و مناقب ذرّيه طيّبه ـ عليهمالصلوة والسلام ـ مُوشّح و مطرّز است و کاتبي به خط دلپسند نگاشته و از براي ناظرين به يادگار گذاشته است، بهخاطر ارادتْ ذخاير رسيد که به رسم پيشکش در محضر تربت عنبرآميز و مشهدِ خوابگاه عبيرانگيز امام انام و سيد همام، فلذة کبدالرسول و قُرّة عينالبتول، دليلالاسلام والمسلمين و عالِم علومالاوّلين والآخرين، غياث الأمّه و ثامنالائمه، صاحب مقام رضا و سلطان سرير ارتضاـ عليه و علي آبائه و امّهاته و ابنائه افضل الصلوة والسلام واکمل التحيّه والاکرام ـ موقوف دارد.
لهذا راجيا بشرفالقبول و واثقا لنيلالمأمول، اين کتاب مستطاب را بر وفق ملّت حقّه بيضا و شريعت حنيفيّه غرّا بر مرقد مطهّر و مضجع منوّر وقف صحيح مؤيَّد و حبسِ صريح مخلّد نمود، به شرطي که از حوزه مبارکه آستانه بيرون نگذارند و از دايره روضه طاهره خارج ندارند، تا خدّام سعادت مقام اعلام ـ لازالت ايام افضالهم و تثبّتت ارکان الاسلام بامثالهم ـ از مطالعه آن مستفيض و بهرهمند شوند و اين بنده شرمنده خاکسارِ اميدوار را در آن آستان آسمانْ ارکان که محل اجابت دعوات و منطقه قبول مسؤولات است از طلب غفران و دريافت رضوان فرو نگذارند.
يا امامالهمام روحي و نفسي... و ابي و امّي فدائک. اجعلني مناللائذين بحضرتک و من الآمنين يومالحسرة بشفاعتک والحمداللّه اوّلاً و آخرا و باطنا و ظاهرا.
برحسب امر ممتثل... معتمدالدوله فرهادميرزا...فقير ضعيف محمود شريف به تحرير اين کلمات پرداخت. 21 جماديالاخري سنه 1302. [تعارفات منشيانه در عبارت اخير حذف شد.]
سواد وقفنامه قاموس (کتاب لغت عربي تأليف مجدالدين فيروزآبادي)
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
الحمدللّه ربّالعالمين والصّلوة والسّلام علي خير خلقه محمّد و آله الطيّبين الطاهرين المعصومين. امّا بعد، در حضرت سلاطين کامگار و ملوک بزرگوار؛ خاصّه سلطاني که صفوف جنود آسماني در کَنفِ حمايت و کتايب عساکر روحاني در ظلّ رايت او باشند، عرض هديه کردن و نام پيشکش به زبان آوردن، موجب خجلت و شرمندگي و مايه ضجرت و سرافکندگي است؛ ولي از آنجا که اولياي نعم و خداوندان کرم از رحمتي که دارند و از نظر عنايتي که برحال بيچارگان ميگمارند، البته يک را به جاي هزار ميگيرند و اندک را به جاي بسيار از سرِ تعطّف و تلطّف ميپذيرند، اين چاکر خاکسار و ذرّه بيمقدار فرهادبن وليعهد اين يک جلد کتاب قاموس را که کاتبي به خط نيکو نوشته و از نظر اديبان اَريب گذشته است، پيشکش آستان منيعالبنيان و هديه بارگاه رفيعالارکان صاحب مقام رضا و سلطان سرير ارتضا، گلِ گلستان رسول و نوباوه بوستانِ بتول ابنالسبعة الطاهر و ابوالاربعة الزاهره، سليل سيّدالبشر و شفيع يومالمحشر، ضياءالمشرقَين و امامالخافقَين، صاحبالحجج والبراهين و وارث علومالانبيا والمرسلين، مصباحالظلمات و مفتاحالمبهمات، السلطان عليبن موسيالرضا ـ عليه و عَلي آبائه و ابنائه و امّهاته افضل الصلوة والسلام و اکمل التحيّة والاکرام ـ به اميد قبول و نيل مأمول، معترفا بالقصور والتقصير و مکتفيا بالقليل منالکثير نمود که علماء اعلام و فضلاء کرام که طايف درگاه جلالتْ و عاکفِ بارگاه امامتاند، اين کتاب را وقف مرقد منوّر و هديه مضجع اطيبِ اطهر حضرت امامت دانسته، در تصحيح لغات و تشکيل مشتبهات، رجوع به آن نمايند، به شرطي که حسبالاستطاعه اوراق آن را از تمزيق و اجزاء آن را از تفريق مصون و مأمون داشته جزو کتابخانه مبارکه نمايند و از حوزه روضه طاهره و حوالي بقعه زاهره خارج نکنند. وقفا صحيحا شرعيّا و حبسا صريحا ملّيّا.
يا سيّدالاصفيا و امامالاتقيا لاتجنبني من بابک و لاتحرمني من جنابک و اجعلني فيالدنيا مناللاّئذين بحضرتک و فيالآخرة منالفائزين بشفاعتک.
برحسب امر نوّاب اشرف... فرهادميرزا... به ايراد و اثبات اين کلمات صدقْ آياتِ ارادتْ سمات پرداخت، انا الذّليلالضعيف محمودالشريف. سنه 1302. [تعارفات منشيانه از عبارت اخير حذف شد.]
پی نوشت:
1-زنبيل، فرهاد ميرزا، مطبعه ي مروي تهران، سنه ي 1329 ه-.ق، صص: 322-325.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله