نویسنده: محمد امین صادقی ارزگانی





 
 سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره)
در آثار عرفانی امام خمینی از وجود مقدس امیرمؤمنان به «معجزه‌ی الهی» یاد شده و بر این نکته تأکید شده است که به دلیل وجود اعجازگونه‌ی آن حضرت، با وجود تمام آنچه درباره او گفته شده، حقیقت آن حضرت همچنان ناشناخته باقی مانده است. حضرت امام در این باره می‌فرماید:
"درباره حضرت امیر - سلام الله علیه - این قدر گفته شده است و نوشته شده است و باز هم حقش ادا نشده است؛ یعنی این «معجزه‌ی الهی» تاکنون معلوم نشده است... این موجود یک اعجازی است که نمی‌شود در اطراف او آنچه هست صحبت کرد؛ هر کس به اندازه‌ی فهم خودش و به اندازه‌ی نظری که دارد، در این باب صحبت کرده است و حضرت غیر از این معانی است...، تاکنون آن بُعدی که ایشان دارند، آن بُعد معنوی‌ای که ایشان دارند، برای کسی کشف نشده است، مگر برای اشخاصی که همطراز او هستند. (1)"
مسأ‌له ناشناخته ماندن آن حضرت، در شمار حقایقی است که در آموزه‌های دینی و مبانی عرفانی مطرح شده و در عرفان امام خمینی با فروغ بیشتری جلوه کرده است. در زیارت مخصوص امیرمؤمنان در شب مبعث رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از آن حضرت به «شمشیر نبوت» و «معجزه‌ی رسالت» یاد شده و آمده است:
«اللهم صل علی محمد و آل محمد، و صلّ علی عبدک أمیرالمؤمنین و وصیّ رسلک الذی جعلته سیفاً لنبوته و معجزاً لرسالته»؛ (2) خداوندا درود فرست بر محمد و آل او و درود فرست بر بنده‌ات امیرمؤمنان و جانشین رسولت؛ آن رادمردی که قرار دادی او را شمشیری برای نبوت او و معجزه‌ای برای رسالتش.
وجود امیرمؤمنان را غیر از انسان کامل، کسی نمی‌تواند بشناسد؛ پیامبر اکرم خطاب به علی (علیه‌السلام) فرمود:
«یا علیٌ ما عرفک حق معرفتک غیر الله و غیری»؛ (3)‌ ای علی، آن‌گونه که شایسته‌ی تواست، کسی تو را نشناخته است، مگر خداوند و من.
در روایت دیگری رسول خدا خطاب به علی (علیه‌السلام) فرمود:
«ما عرفک یا علی حق معرفتک إلا الله و أنا»؛ (4)‌ای علی، آن‌گونه که سزاوار است تو را غیر از خدا و غیر از من کسی نشناخته است.
این عدم شناخت به دلیل گستره‌ی وجودی آن حضرت است که اولاً دستیابی به آن آسان نیست؛ ثانیاً اگر هم کسی غیر از انسان کامل بتواند همه ابعاد وجودی امیرمؤمنان را بشناسد، بازگو کردن آن، غلوّ و زیاده‌گویی تلقی خواهد شد؛ در حالی که توصیف حضرت امیر توسط معصوم، گذشته از آن که از روی شناخت کامل است، جای هیچ‌گونه شائبه‌ای را هم باقی نمی‌گذارد. همین امر سخن گفتن درباره علی (علیه‌السلام) را دشوار کرده است؛ جاحظ می‌گوید: من از نظام شنیدم که می‌گفت:
"سخن گفتن درباره‌ی علی بن ابی‌طالب دشوار و محنت‌زا است؛ زیرا اگر گوینده حق او را وفا و ادا کند، غلوّ کرده است، و اگر از حق او بکاهد، جفا کرده است؛ هسته‌ی مرکزی متوسط بین وفا و جفا، دقیق و تیز است و دسترسی به آن جز برای حاذق ذکیّ سخت خواهد بود. (5)"
در آموزه‌های عرفانی درباره وجود اعجازگونه‌ی امیرمؤمنان مطالب فراوانی آمده است که به نقل کلام نغزی از عطار نیشابوری اکتفا می‌شود:

 

تویی عصمت تویی رحمت تویی نعمت *** تویی اندر حقیقت دین و ملت
تویی اول تو هم آخر تویی سرور *** تویی ظاهر تویی باطن تویی مظهر
تویی آدم تویی شیث و تویی نوح *** تو ابراهیم و تو موسی و تو روح
تو را می‌خواند آدم هم به آغاز *** رسید او را بهشت و نعمت و ناز
خلیل الله تو را چون خواند از جان *** شد آتش بر وجود او گلستان
تو را می‌خواند هم موسی عمران *** مظفر گشت بر فرعون و هامان
تو را عیسی مریم بود بنده *** به نامت مرده را می‌کرد زنده
محمد هم به نامت شد مظفر *** به عالم بر تمامی اهل کافر
سلیمان یافت از تو حشمت و جاه *** به فرمانش زماهی بود تا ماه
تویی در دل تو اندر دیده بینش *** زنور تو مدار آفرینش
گهی با یوسف مصری به چاهی *** گهی در مصر عزت پادشاهی
گهی طفلی و گاهی چون جوانی *** گهی پنهان شوی گاهی عیانی
به ظاهر گه به روم و گه به چینی *** به باطن در همه روی زمینی (6)

پی‌نوشت‌ها:

1. صحیفه امام، ج 20، ص 222-223.
2. مصباح الزائر، ص 179.
3. مناقب آل ابی‌طالب، ج 3، ص 267.
4. ارشاد القلوب، ج 2، ص 10.
5. ر.ک: الامالی (طوسی)، ص 588؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج 3، ص 214.
6. پندنامه و بی‌سرنامه، ص 138.

منبع مقاله:
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.