نویسنده: محمدرضا افضلی




 
منکران را قصد اذلال ثقات *** ذل شده عز و ظهور معجزات
قصدشان ز انکار ذل دین بده *** عین ذل عز رسولان آمده
گر نه انکار آمدی از هر بدی *** معجزه و برهان چرا نازل شدی
خصم منکر تا نشد مصداق خواه *** کی کند قاضی تقاضای گواه
معجزه هم چون گواه آمد زکی *** بهر صدق مدعی در بی‌شکی
طعن چون می‌آمد از هر ناشناخت *** معجزه می‌داد حق و می‌نواخت
مکر آن فرعون سیصد تو بده *** جمله ذل او و قمع او شده
ساحران آورده حاضر نیک و بد *** تا که جرح معجزه‌ی موسی کند
تا عصا را باطل و رسوا کند *** اعتبارش را زدل‌ها برکند
عین آن مکر آیت موسی شود *** اعتبار آن عصا بالا رود
لشکر آرد او پگه تا حول نیل *** تا زند بر موسی و قومش سیل
آمنی امت موسی شود *** او به تحت‌الأرض و هامون دررود
گر به مصر اندر بدی او نامدی *** وهم از سبطی کجا زایل شدی
آمد و در سبط افکند او گداز *** که بدان که امن در خوف است راز

سخن از کافران و منکران است که مقابله‌ی آنها موجب اثبات حق و عزّت پیامبران می‌شود. حقیقت‌ستیزان قصد ذلیل کردن بندگان خاص خدا را داشتند، در حالی که همین خواری موجب سرافرازی و ظهور معجزات و خواری عادات آنان شد. قصد آنان از حق ستیزی، خواری دین و ایمان بوده است، در حالی که عین آن خواری، مایه‌ی عزّت رسولان الهی گردید. اگر عده‌ای از مردم به انکار حقیقت بر نمی‌خاستند، معجزه و بینه برای چه نازل می شد؟ برای مثال، مادامی که طرف دعوی، دلیل صدق مدّعای مقابل را نخواهد، چگونه ممکن است قاضی تقاضای گواه صادق کند؟ معجزه مانند شاهد عادل به منظور اثبات صدق ادّعای بی‌چون و چرای مدّعی است. چون هر آدم بی‌معرفتی رسولان الهی را نکوهش می‌کرد، خداوند نیز در عوض به آنان معجزه می‌داد و به لطف خود آنان را می‌نواخت. با آن که حیله‌ی فرعون سیصد لا بود، یعنی حیله‌های پیچیده و خطرناکی داشت، اما همه‌ی آن حیله‌ها سبب خواری و سرکوبی خود او شد. لشکرکشی فرعون به کرانه‌ی نیل، سبب امان یافتن اصحاب موسی شد و فرعون و یارانش به زیر زمین و بیابان رفتند و هلاک شدند. فرعون آمد و در میان سبطیان آتش فتنه و ستم برافروخت تا تو یقین کنی که آسودگی در ترس پنهان شده است.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول