نویسنده: محمدرضا افضلی




 
امت خود را بخواهم من ازو *** کو نگرداند ز عارف هیچ رو
چشم عارف دان امان هر دو کون *** که بدو یابید هر بهرام عون
زان محمد شافع هر داغ بود *** که ز جر شه چشم او مازاغ بود
در شب دنیا که محجوب است شید *** ناظر حق بود و زو بودش امید
عارف از معروف بس درخواست کرد *** کای رقیب ما تو اندر گرم و سرد
لطف معروف تو بود آن ای بهی *** پس کمال البر فی اتمامه
یا رب اتمم نورنا فی الساهره *** وانجنا من مفضحات القاهره

پیوند باطنی انبای و اولیا با حق موجب شفاعت آنها برای بخشایش امت است. از این رو، اینک نجات امت خویش را از او خواهانم، زیرا او هرگز از عارفان رخ بر نمی‌تابد. چشم عارف بالله در هر دو جهان سبب امان یافتن خلایق است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شفیع هر گنه‌کار است که چشم او به جز حضرت حق به هیچ جانبی نلغزید. در این دنیا که به منزله‌ی شب است، خورشید حقیقت از چشم مردم در پرده‌ی غیبت است، ولی چشم مبارک آن حضرت، حق را می‌دید و بدو امید بسته بود. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) این عارف بالله، از خداوندی که برای خلایق شناخته شده است، درخواست‌های فراوان کرد و گفت: ای خدایی که در گرما و سرما- یعنی در همه حال- ناظر و مراقب ما هستی، ای زیبا، این که در شب دنیا تو را می‌بینم از لطف و احسان تو است. پس کمال احسان در اتمام آن است. پروردگارا، در عرصه‌ی محشر نور معرفت ما را به کمال رسان و ما را از رسواکنندگان قهّار نجات ده. مضمون کلام از آیه ی 8 سوره تحریم گرفته شده است: (... یقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا...).
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول