نگاهى به سيره‏ى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در پيمان نامه با ديگران‏

برابر با آنچه در آغاز اين بحث گفتيم، اينك برخى از پيمان‏هاى رسول خدا و منشورهاى آن حضرت را به عنوان نمونه‏هاى عينى پيمان نامه‏هاى ميان اسلام و ديگران بررسى‏ مى كنيم و سپس بحث را با سخن درباره‏ى قواعد «نفى سبيل» و «نفى عسر و حرج» پى خواهيم گرفت.
پيمان‏هاى رسول گرامى اسلام با كافران، مشركان و اهل كتاب بسيار است كه در كتاب الوثائق السياسيه گردآورى و كتاب‏هاى ديگرى از قبيل مواثيق الرسول و امثال آن نيز در اين باره نگارش شده است.
در گذر بر پيمان‏هاى رسول گرامى، به لحاظ رعايت اختصار، چند پيمان مهم را برگزيده و به بحث‏هاى بعدى خواهيم پرداخت.

منشور مدينه‏

اين منشور به عنوان «پيمان بين المللى» در اسلام شهرت يافته است. البته برخى پيمان عقبه را نخستين قرارداد بين المللى در اسلام برشمرده اند، زيرا از نظر تاريخ، اولين قرارداد پيامبر صلى الله عليه و آله با واحدهاى سياسى آن روز عربستان يعنى قبايل اوس و خزرج است، اما نظر به اينكه در شرايطى منعقد شده كه هنوز دولت اسلامى شكل نگرفته بود و رسول اكرم در جايگاه زعامت دولت اسلامى نبوده، نمى‏توان آن را قرارداد بين المللى دانست و با قاطعيت پذيرفت.
هر چند برخى در صدق عنوان «قرارداد بين المللى» بر منشور مدينه نيز ترديد كرده اند.(1) و آن را بيشتر به يك «قرارداد داخلى» شبيه دانسته اند، ولى نظر به اينكه در آن روزگاران، قلمرو حاكميت ها و واحدهاى سياسى براساس مرزهاى جغرافيايى متعارف كنونى نبود بلكه با واحدهاى بشرى به صورت قبايل و يا گروه هاى دينى از قبيل يهوديان و مسيحيان مشخص‏مى شد، منشور مدينه رامى توان نخستيت «قرارداد بين المللى» در تاريخ اسلام پذيرفت و آن را سنگ زيربناى روابط بين الملل حكومت اسلامى به حساب آورد كه رسول گرامى اسلام با آن قبايل اوس و خزرج و نيز تيره‏هاى مختلف يهوديان منطقه را به هم پيوند زد، به تاريخ طولانى جنگ و خونريزى و درگيرى‏هاى فاجعه آميز ميان آنان پايان داد.
رسول اكرم در اين قرارداد سياسى، روابط انسانى و حقوق متقابل مردم مسلمان و غير مسلمان مدينه را در برابر همديگر به روشنى ترسيم نموده، و از يك زاويه ميتوان آن را قانون تأسيسى و اساسى دولت اسلامى نيز به شمار آورد.
در مقام نقل منشور، از نقل متن عربى آن خوددارى مي شود، چرا كه نقل متن عربى آن و سپس ترجمه‏ى فارسى حجم بس زيادى را به خود اختصاص‏مى دهد كه ضرورتى آن را اقتضا نمى‏كند و اينك ترجمه‏ى آن:
بسم الله الرحمن الرحيم: اين سندى است از طرف محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، ميان مؤمنان و مسلمانان قريش و يثرب و هر كه پيرو آنان باشد، و به آنها بپيوندد و با ايشان جهاد كند.
1. اينان يك امت واحد را، جدا از ساير مردم تشكيل مي دهند.
2. مهاجران قريش بر رسوم خويش پايدار خواهند ماند و خون بهايى كه به يكى از آنان تعلق بگيرد، با هم ادا مى كنند و فديه‏ى اسيران خويش را به علامت و رسمى كه ميان مؤمنان است،مى پردازند.
3. يهوديان بنى عوف، به رسمى كه داشتند، خون بهاى همديگر را به عهده گيرند و هر طايفه اى فديه‏ى اسيران خويش را بر طبق عدالت و عرف بين مؤمنان بپرازد.
(اين بند عينا و با همين كلمات براى قبايل مختلف يهود به ترتيب زير تكرار شده است: بنى ساعده، بنى حارث، بنى جشم، بنى نجار، بنى عمرو بن عوف، بنى تبيت و بنى اوس).
4. مؤمنان هيچ شخص عيالوار و قرض دارى را بى آن كه خون بها يا فديه‏ى او را بپردازند، به حال خويش وانمی گذارند.
5. هيچ مؤمنى با برده‏ى مؤمن ديگر پيمان نمى‏بندد، مگر با اجازه‏ى آن مؤمن ديگر (صاحب برده).
6. مؤمنان پرهيزگار عليه كسى از آنان كه ستم كند يا در صدد ستم برآيد يا مرتكب جرمى شود و يا به تجاوزى دست بيالايد يا فتنه و فسادى ميان مؤمنان كند، قواى خود را به طور دسته جمعى عليه او به كار گيرند، حتى اگر فرزند ايشان باشد.
7. هيچ مؤمنى، مؤمن ديگر را به جاى كافرى نكشد و كافرى را بر ضد مؤمنى يارى نكند.
8. عهد و پيمان خدا يكى است و كوچك‏ترين فرد مسلمان اگر كسى را در پناه خود آورد، همه آن رامى پذيرند.
9. مؤمنان همه با هم دوست و متحدند و با ديگران كارى ندارند.
10. از يهوديان هر كس هم پيمان ما باشد، از ياورى و برابرى برخوردار مى شود و كسى به وى ستم نمى‏كند و كسى بر ضد او يارى نمى‏شود.
11. صلح مؤمنان يكى است، هيچ مؤمنى نبايد بدون موافقت مؤمن ديگر صلح كند، زيرا هر دو در راه خدا وارد جنگ شده اند، و اين صلح را هم بايد به مساوات و عدالت انجام دهند.
12. هر گاه جنگ آغاز شود، همه با هم (يعنى مسلمانان و يهوديان مدينه) در دفاع تشريك مساعى خواهند كرد.
13. مؤمنان در خون بهاى خونى كه از آنها در راه خدا مى ريزد، ذمه دار يكديگرند.
14. مؤمنان پرهيزگار بر راست‏ترين و استوارترين راه قرار خواهند داشت.
15. هيچ يك از مشركان حق ندارد، مال قريش يا شخصى از آن ها را در پناه و حمايت خود بگيرد و مؤمنى را از تسلط بر آن منع كند.
16. هر كس مؤمنى را به قتل برساند و جنايت او به اثبات رسد، بايد قصاص شود، مگر اين كه اولياى مقتول (اولياى دم) رضايت دهند، و گرنه تمام مؤمنان بايد عليه قاتل قيام كنند و جز قيام بر ضد او، كار ديگر از آنان روا نيست.
17. هر مؤمنى كه مندرجات اين سند را تصديق‏ مى كند، و به خدا و روز بازپسين ايمان دارد، حق ندارد اشخاصى را كه بدعت در دين ‏مى آورند، يارى كند و يا آن ها را پناه دهد، كسى كه چنين شخصى را يارى كند و يا او را پناه دهد، لعنت خدا و غضب او تا روز قيامت بر وى باد، از چنين فردى در مقابل كردار زشتى كه مرتكب شده توبه و غرامت قبول نخواهد شد.
18. در هر امرى كه اختلاف پيدا كرديد، داورى در مورد آن را به خدا و رسول او محمد صلى الله عليه و آله واگذاريد.
19. هر گاه يهوديان به همراهى مسلمانان بجنگند، در هزينه‏هاى جنگى با مسلمانان مشاركت خواهند كرد.
20. يهوديان بنى عوف با مؤمنان در حكم يك امتند، ولى يهود پيرو دين خود خواهند بود، و مسلمانان پيرو دين خويش، خود دانند و بندگانشان، جنايت كاران و گنهكارانى كه به خود و به خانواده شان زيان ‏مى رسانند، مستثنا هستند.
21. يهوديان بنى نجار، بنى حارث، بنى ساعده، بنى جشم، بنى اوس، بنى ثعلبه، در حقوق اجتماعى مانند يهوديان بنى عوفند.
22. طايفه‏ى جفنه، تيره اى از بنى ثعلبه، و در حقوق اجتماعى مانند آنها مى باشد.
23. بنى شطيه در حقوق اجتماعى مانند يهوديان بنى عوف اند.
24. غلامان ثعلبه، در عداد بنى ثعلبه محسوب‏ مى شوند.
25. بستگان و خانواده‏ى يهوديان، حكم خود آنها را دارند و هيچ كس جز به اجازه‏ى محمد صلى الله عليه و آله از رديف آنها خارج نشود.
26. انتقام خون (قصاص) ممنوع نمى‏باشد، هر كس ديگرى را به قتل برساند، قاتل و خانواده اش ضامن ‏مى باشند، مگر آن كه ظلم ديده باشند، كه در اين صورت خدا بدان رضايت‏ مى دهد.
27. نفقه‏ى يهوديان، بر يهوديان و نفقه‏ى مسلمانان بر مسلمانان است.
28. يهوديان و مسلمانان، بايستى متحدا عليه كسانى بجنگند كه با امضا كنندگان اين پيمان‏مى جنگند، و به آنان كه بدان گردن نهادند، خيرخواه و ياور باشند.
29. هيچ كس در حق هم پيمان خود بدى نكند و همه بايد آن كس را كه ظلم و ستم ديده يار باشند.
30. براى امضا كنندگان اين منشور، شهر يثرب حرم شمرده ‏مى شود.
31. همسايه‏ى هر كس مانند خود اوست و زيان و بدى به او روا نيست.
32. هيچ كس را جز با اجازه‏ى كسانش پناه نتوان داد.
33. مرجع رسيدگى و داورى به اختلافات ناشى از اين پيمان، خدا و رسول وى صلى الله عليه و آله خواهد بود، خداوند حفظ و حراست اين سند را تضمين خواهد كرد.
34. به قريش و كسانى كه قريش را يارى كنند، پناه و كمك داده نخواهد شد.
35. تابعين اين منشور بر ضد كسانى كه به يثرب حمله آورند، اقدام نموده، و كمك در دفع آنها مى كنند و اگر آنان را به صلح فراخوانند بپذيرند، مگر با كسانى كه با دين به پيكار برخيزند.
36. يهوديان بنى اوس و غلامانشان، از همان حقوقى كه در اين پيمان است، برخوردار خواهند بود.
37. با كسى كه به اين پيمان وفادار باشد، به نيكويى رفتار خواهد شد و خدا با كسى است كه به اين پيمان وفادار بماند.
38. اين پيمان نامه از ستمكار و گناهكار پشتيبانى نمى‏نمايد.
39. هر كس از يثرب خارج شود و يا در يثرب بماند در امان است، مگر آن كه ستمكار يا گناهكار باشد.
40. خدا و رسول او محمد صلى الله عليه و آله يار و ياور كسانى خواهند بود كه اين پيمان را محترم بشمارند و آن را تضمين كنند. (2)
در اين منشور ارزشمند، اصول پراهميتى مورد توجه قرار گرفته كه به گونه اى گذرا، آن ها را يادآورمى شويم:
1. مسلمانان را صرف نظر از اين كه از قبيله‏هاى مختلف و تيره‏هاى گوناگونند، امت واحده در مقابل ديگران محسوب داشته است.
2. آداب و رسوم مهاجرين و انصار را در خصوص ديات و قصاص امضا نموده است و بعدها با مقررات حدود و قصاص و ديات اين قسمت منسوخ شده است.
3. هر گروه و طايفه اى اسير خويش را با فديه و يا ديه رها سازد.
4. مؤمنان بايد تهدستان خويش را با فديه و يا ديه يارى رسانند.
5. بايد مسلمانان در برابر افراد ستمكار و تجاوزگر و تبه كار به قيامى فراگير دست زنند،گرچه متجاوز فرزندشان باشد.
6. مؤمنى در برابر كافرى كشته نشود و كافر در برابر مؤمنى يارى نگردد.
7. هر مؤمنى ‏مى تواند هر فردى را كه بخواهد در پناه مسلمانان قرار دهد.
8. قاتل مسلمانان، بايد قصاص شود، مگر آن كه ولى دم رضايت دهد.
9. بر هيچ كس روا نيست كه بدعت گذار در دين را پناه و يا يارى دهد.
10. يهوديان و بندگانشان از قبايل گوناگون از امنيت كامل و آزادى در آداب و مراسم دينى و ساير امور زندگى برخوردار خواهند بود، مشروط بر اين كه با مسلمانان همراهى داشته باشند و همانند مسلمانان هزينه‏هاى جنگى را بر عهده خواهند داشت.
11. بر تمامى امضاكنندگان اين پيمان نامه، دفاع از مدينه واجب و اگر كسى خواهان صلح باشد،پذيرش آن جايز خواهد بود، مگر كسانى كه سر ستيز با دين داشته باشند.
12. همسايه همانند خود انسان است.
13. پيامبر، در مشكلات پناه امضاكنندگان و در اختلافات فيمابين مرجع حل اختلاف خواهد بود.
بدين سان، رسول اكرم صلى الله عليه و آله با انعقاد اين پيمان و صدور اين منشور سنگ بناى حكومت اسلامى را بر مبنايى استوار نهاد و انسانى‏ترين اصول را مبناى حكومت خويش قرار داد، و در عين حال خرد ورزانه‏ترين تدابير امنيتى و تضمينى را براى حراست از منافع ملى امت اسلامى اتخاذ نمود.

عهد نامه‏ى پيامبر با مسيحيان نجران‏

از جمله عهدنامه‏هاى رسول اكرم صلى الله عليه و آله معاهده‏ى آن حضرت با مسيحيان نجران است كه در واقع امان نامه‏ى آن حضرت به آنان تلقى‏ مى شود، و از نوع معاهده‏هاى يك جانبه به شمارمى رود . محتواى معاهده را مرورمى كنيم:
بسم الله الرحمن الرحيم؛ اين سندى است كه محمد رسول خدا براى مردم نجران نگاشته است:
1. نجران و حومه‏ى آن در پناه و ذمه‏ى محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خواهد بود.
2. مال، جان، جمعيت نجران، افراد حاضر و غائب و شاهدشان و نيز عشيره ها و كليساهايشان و هر آن چه در دست آنان است از كم يا زياد، همه و همه در پوشش اين امان خواهند بود.
3. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نه كشيش را تغيير خواهد داد و نه راهب بودن راهبى را و نه كاهن بودن كاهنى را.
4. نه نشيبى بر مردم نجران خواهد بود و نه خونى كه در جاهليت ريخته شده است.
5. مردم نجران براى نبردها فراخوانى نخواهند شد.
6. از مردم نجران ماليات دريافت نخواهد شد.
7. به سرزمين مردم نجران لشكر كشى نخواهد شد.
8. اگر كسى از آنان مطالبه‏ى حقى نمايد، با انصاف ميانشان رفتار خواهد شد كه نه ظالم باشند و نه مظلوم.
9. كسى كه رباى پيش از اين را دريافت كند از او بيزارم.
10. احدى از مردم نجران، به سبب ستم گرى مؤاخذه نخواهد شد.
11. حمايت خدا و ذمه‏ى محمد رسول او صلى الله عليه و آله و سلم پشتوانه‏ى اين سند خواهد بود، تا خداوند آنچه در تقدير دارد، محقق سازد. اين تضمين تا زمانى است كه مردم نجران را اصلاح و درستى را پيشه سازند و ستمى بر آنان نخواهد رفت. (3)
شايسته به نظرمى رسد كه به نقل اين دو معاهده بسنده كنيم، تا فرصتى براى ديگر مباحث باقى بماند.

پى نوشت ها:

1. بهمن آقايى و غلامرضا على بابايى، فرهنگ علوم سياسى، ج 2، ص 768.
2. ابن هشام، السيرة النبويه، ج 3، صص 324-320، نقل ترجمه از ضيايى بيگدلى، اسلام و حقوق بين الملل، صص 179-176 به نقل از زين العابدين رهنما، پيامبر، صص 549-546 و نيز الوثائق السياسية، صص 62-59 شماره‏ى 1 و نيز الاموال، ابوعبيد، صص 264-260 شماره 511.
3. منتظرى، ولاية الفقيه، ج 2، ص 753، به نقل از الوثائق السياسیه، صص 175 و 176 و نيز فتوح البلدان بلاذرى، ص 76 نيز الاموال، ابوعبيد، ص 244 شماره‏ى 503. هم چنين ر ك: احمدى ميانجى، مكاتيب الرسول.



تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله