نگاهى به سيرهى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در پيمان نامه با ديگران
برابر با آنچه در آغاز اين بحث گفتيم، اينك برخى از پيمانهاى رسول خدا و منشورهاى آن حضرت را به عنوان نمونههاى عينى پيمان نامههاى ميان اسلام و ديگران بررسى مى كنيم و سپس بحث را با سخن دربارهى قواعد «نفى سبيل» و «نفى عسر و حرج» پى خواهيم گرفت.
پيمانهاى رسول گرامى اسلام با كافران، مشركان و اهل كتاب بسيار است كه در كتاب الوثائق السياسيه گردآورى و كتابهاى ديگرى از قبيل مواثيق الرسول و امثال آن نيز در اين باره نگارش شده است.
در گذر بر پيمانهاى رسول گرامى، به لحاظ رعايت اختصار، چند پيمان مهم را برگزيده و به بحثهاى بعدى خواهيم پرداخت.
هر چند برخى در صدق عنوان «قرارداد بين المللى» بر منشور مدينه نيز ترديد كرده اند.(1) و آن را بيشتر به يك «قرارداد داخلى» شبيه دانسته اند، ولى نظر به اينكه در آن روزگاران، قلمرو حاكميت ها و واحدهاى سياسى براساس مرزهاى جغرافيايى متعارف كنونى نبود بلكه با واحدهاى بشرى به صورت قبايل و يا گروه هاى دينى از قبيل يهوديان و مسيحيان مشخصمى شد، منشور مدينه رامى توان نخستيت «قرارداد بين المللى» در تاريخ اسلام پذيرفت و آن را سنگ زيربناى روابط بين الملل حكومت اسلامى به حساب آورد كه رسول گرامى اسلام با آن قبايل اوس و خزرج و نيز تيرههاى مختلف يهوديان منطقه را به هم پيوند زد، به تاريخ طولانى جنگ و خونريزى و درگيرىهاى فاجعه آميز ميان آنان پايان داد.
رسول اكرم در اين قرارداد سياسى، روابط انسانى و حقوق متقابل مردم مسلمان و غير مسلمان مدينه را در برابر همديگر به روشنى ترسيم نموده، و از يك زاويه ميتوان آن را قانون تأسيسى و اساسى دولت اسلامى نيز به شمار آورد.
در مقام نقل منشور، از نقل متن عربى آن خوددارى مي شود، چرا كه نقل متن عربى آن و سپس ترجمهى فارسى حجم بس زيادى را به خود اختصاصمى دهد كه ضرورتى آن را اقتضا نمىكند و اينك ترجمهى آن:
بسم الله الرحمن الرحيم: اين سندى است از طرف محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، ميان مؤمنان و مسلمانان قريش و يثرب و هر كه پيرو آنان باشد، و به آنها بپيوندد و با ايشان جهاد كند.
1. اينان يك امت واحد را، جدا از ساير مردم تشكيل مي دهند.
2. مهاجران قريش بر رسوم خويش پايدار خواهند ماند و خون بهايى كه به يكى از آنان تعلق بگيرد، با هم ادا مى كنند و فديهى اسيران خويش را به علامت و رسمى كه ميان مؤمنان است،مى پردازند.
3. يهوديان بنى عوف، به رسمى كه داشتند، خون بهاى همديگر را به عهده گيرند و هر طايفه اى فديهى اسيران خويش را بر طبق عدالت و عرف بين مؤمنان بپرازد.
(اين بند عينا و با همين كلمات براى قبايل مختلف يهود به ترتيب زير تكرار شده است: بنى ساعده، بنى حارث، بنى جشم، بنى نجار، بنى عمرو بن عوف، بنى تبيت و بنى اوس).
4. مؤمنان هيچ شخص عيالوار و قرض دارى را بى آن كه خون بها يا فديهى او را بپردازند، به حال خويش وانمی گذارند.
5. هيچ مؤمنى با بردهى مؤمن ديگر پيمان نمىبندد، مگر با اجازهى آن مؤمن ديگر (صاحب برده).
6. مؤمنان پرهيزگار عليه كسى از آنان كه ستم كند يا در صدد ستم برآيد يا مرتكب جرمى شود و يا به تجاوزى دست بيالايد يا فتنه و فسادى ميان مؤمنان كند، قواى خود را به طور دسته جمعى عليه او به كار گيرند، حتى اگر فرزند ايشان باشد.
7. هيچ مؤمنى، مؤمن ديگر را به جاى كافرى نكشد و كافرى را بر ضد مؤمنى يارى نكند.
8. عهد و پيمان خدا يكى است و كوچكترين فرد مسلمان اگر كسى را در پناه خود آورد، همه آن رامى پذيرند.
9. مؤمنان همه با هم دوست و متحدند و با ديگران كارى ندارند.
10. از يهوديان هر كس هم پيمان ما باشد، از ياورى و برابرى برخوردار مى شود و كسى به وى ستم نمىكند و كسى بر ضد او يارى نمىشود.
11. صلح مؤمنان يكى است، هيچ مؤمنى نبايد بدون موافقت مؤمن ديگر صلح كند، زيرا هر دو در راه خدا وارد جنگ شده اند، و اين صلح را هم بايد به مساوات و عدالت انجام دهند.
12. هر گاه جنگ آغاز شود، همه با هم (يعنى مسلمانان و يهوديان مدينه) در دفاع تشريك مساعى خواهند كرد.
13. مؤمنان در خون بهاى خونى كه از آنها در راه خدا مى ريزد، ذمه دار يكديگرند.
14. مؤمنان پرهيزگار بر راستترين و استوارترين راه قرار خواهند داشت.
15. هيچ يك از مشركان حق ندارد، مال قريش يا شخصى از آن ها را در پناه و حمايت خود بگيرد و مؤمنى را از تسلط بر آن منع كند.
16. هر كس مؤمنى را به قتل برساند و جنايت او به اثبات رسد، بايد قصاص شود، مگر اين كه اولياى مقتول (اولياى دم) رضايت دهند، و گرنه تمام مؤمنان بايد عليه قاتل قيام كنند و جز قيام بر ضد او، كار ديگر از آنان روا نيست.
17. هر مؤمنى كه مندرجات اين سند را تصديق مى كند، و به خدا و روز بازپسين ايمان دارد، حق ندارد اشخاصى را كه بدعت در دين مى آورند، يارى كند و يا آن ها را پناه دهد، كسى كه چنين شخصى را يارى كند و يا او را پناه دهد، لعنت خدا و غضب او تا روز قيامت بر وى باد، از چنين فردى در مقابل كردار زشتى كه مرتكب شده توبه و غرامت قبول نخواهد شد.
18. در هر امرى كه اختلاف پيدا كرديد، داورى در مورد آن را به خدا و رسول او محمد صلى الله عليه و آله واگذاريد.
19. هر گاه يهوديان به همراهى مسلمانان بجنگند، در هزينههاى جنگى با مسلمانان مشاركت خواهند كرد.
20. يهوديان بنى عوف با مؤمنان در حكم يك امتند، ولى يهود پيرو دين خود خواهند بود، و مسلمانان پيرو دين خويش، خود دانند و بندگانشان، جنايت كاران و گنهكارانى كه به خود و به خانواده شان زيان مى رسانند، مستثنا هستند.
21. يهوديان بنى نجار، بنى حارث، بنى ساعده، بنى جشم، بنى اوس، بنى ثعلبه، در حقوق اجتماعى مانند يهوديان بنى عوفند.
22. طايفهى جفنه، تيره اى از بنى ثعلبه، و در حقوق اجتماعى مانند آنها مى باشد.
23. بنى شطيه در حقوق اجتماعى مانند يهوديان بنى عوف اند.
24. غلامان ثعلبه، در عداد بنى ثعلبه محسوب مى شوند.
25. بستگان و خانوادهى يهوديان، حكم خود آنها را دارند و هيچ كس جز به اجازهى محمد صلى الله عليه و آله از رديف آنها خارج نشود.
26. انتقام خون (قصاص) ممنوع نمىباشد، هر كس ديگرى را به قتل برساند، قاتل و خانواده اش ضامن مى باشند، مگر آن كه ظلم ديده باشند، كه در اين صورت خدا بدان رضايت مى دهد.
27. نفقهى يهوديان، بر يهوديان و نفقهى مسلمانان بر مسلمانان است.
28. يهوديان و مسلمانان، بايستى متحدا عليه كسانى بجنگند كه با امضا كنندگان اين پيمانمى جنگند، و به آنان كه بدان گردن نهادند، خيرخواه و ياور باشند.
29. هيچ كس در حق هم پيمان خود بدى نكند و همه بايد آن كس را كه ظلم و ستم ديده يار باشند.
30. براى امضا كنندگان اين منشور، شهر يثرب حرم شمرده مى شود.
31. همسايهى هر كس مانند خود اوست و زيان و بدى به او روا نيست.
32. هيچ كس را جز با اجازهى كسانش پناه نتوان داد.
33. مرجع رسيدگى و داورى به اختلافات ناشى از اين پيمان، خدا و رسول وى صلى الله عليه و آله خواهد بود، خداوند حفظ و حراست اين سند را تضمين خواهد كرد.
34. به قريش و كسانى كه قريش را يارى كنند، پناه و كمك داده نخواهد شد.
35. تابعين اين منشور بر ضد كسانى كه به يثرب حمله آورند، اقدام نموده، و كمك در دفع آنها مى كنند و اگر آنان را به صلح فراخوانند بپذيرند، مگر با كسانى كه با دين به پيكار برخيزند.
36. يهوديان بنى اوس و غلامانشان، از همان حقوقى كه در اين پيمان است، برخوردار خواهند بود.
37. با كسى كه به اين پيمان وفادار باشد، به نيكويى رفتار خواهد شد و خدا با كسى است كه به اين پيمان وفادار بماند.
38. اين پيمان نامه از ستمكار و گناهكار پشتيبانى نمىنمايد.
39. هر كس از يثرب خارج شود و يا در يثرب بماند در امان است، مگر آن كه ستمكار يا گناهكار باشد.
40. خدا و رسول او محمد صلى الله عليه و آله يار و ياور كسانى خواهند بود كه اين پيمان را محترم بشمارند و آن را تضمين كنند. (2)
در اين منشور ارزشمند، اصول پراهميتى مورد توجه قرار گرفته كه به گونه اى گذرا، آن ها را يادآورمى شويم:
1. مسلمانان را صرف نظر از اين كه از قبيلههاى مختلف و تيرههاى گوناگونند، امت واحده در مقابل ديگران محسوب داشته است.
2. آداب و رسوم مهاجرين و انصار را در خصوص ديات و قصاص امضا نموده است و بعدها با مقررات حدود و قصاص و ديات اين قسمت منسوخ شده است.
3. هر گروه و طايفه اى اسير خويش را با فديه و يا ديه رها سازد.
4. مؤمنان بايد تهدستان خويش را با فديه و يا ديه يارى رسانند.
5. بايد مسلمانان در برابر افراد ستمكار و تجاوزگر و تبه كار به قيامى فراگير دست زنند،گرچه متجاوز فرزندشان باشد.
6. مؤمنى در برابر كافرى كشته نشود و كافر در برابر مؤمنى يارى نگردد.
7. هر مؤمنى مى تواند هر فردى را كه بخواهد در پناه مسلمانان قرار دهد.
8. قاتل مسلمانان، بايد قصاص شود، مگر آن كه ولى دم رضايت دهد.
9. بر هيچ كس روا نيست كه بدعت گذار در دين را پناه و يا يارى دهد.
10. يهوديان و بندگانشان از قبايل گوناگون از امنيت كامل و آزادى در آداب و مراسم دينى و ساير امور زندگى برخوردار خواهند بود، مشروط بر اين كه با مسلمانان همراهى داشته باشند و همانند مسلمانان هزينههاى جنگى را بر عهده خواهند داشت.
11. بر تمامى امضاكنندگان اين پيمان نامه، دفاع از مدينه واجب و اگر كسى خواهان صلح باشد،پذيرش آن جايز خواهد بود، مگر كسانى كه سر ستيز با دين داشته باشند.
12. همسايه همانند خود انسان است.
13. پيامبر، در مشكلات پناه امضاكنندگان و در اختلافات فيمابين مرجع حل اختلاف خواهد بود.
بدين سان، رسول اكرم صلى الله عليه و آله با انعقاد اين پيمان و صدور اين منشور سنگ بناى حكومت اسلامى را بر مبنايى استوار نهاد و انسانىترين اصول را مبناى حكومت خويش قرار داد، و در عين حال خرد ورزانهترين تدابير امنيتى و تضمينى را براى حراست از منافع ملى امت اسلامى اتخاذ نمود.
بسم الله الرحمن الرحيم؛ اين سندى است كه محمد رسول خدا براى مردم نجران نگاشته است:
1. نجران و حومهى آن در پناه و ذمهى محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خواهد بود.
2. مال، جان، جمعيت نجران، افراد حاضر و غائب و شاهدشان و نيز عشيره ها و كليساهايشان و هر آن چه در دست آنان است از كم يا زياد، همه و همه در پوشش اين امان خواهند بود.
3. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نه كشيش را تغيير خواهد داد و نه راهب بودن راهبى را و نه كاهن بودن كاهنى را.
4. نه نشيبى بر مردم نجران خواهد بود و نه خونى كه در جاهليت ريخته شده است.
5. مردم نجران براى نبردها فراخوانى نخواهند شد.
6. از مردم نجران ماليات دريافت نخواهد شد.
7. به سرزمين مردم نجران لشكر كشى نخواهد شد.
8. اگر كسى از آنان مطالبهى حقى نمايد، با انصاف ميانشان رفتار خواهد شد كه نه ظالم باشند و نه مظلوم.
9. كسى كه رباى پيش از اين را دريافت كند از او بيزارم.
10. احدى از مردم نجران، به سبب ستم گرى مؤاخذه نخواهد شد.
11. حمايت خدا و ذمهى محمد رسول او صلى الله عليه و آله و سلم پشتوانهى اين سند خواهد بود، تا خداوند آنچه در تقدير دارد، محقق سازد. اين تضمين تا زمانى است كه مردم نجران را اصلاح و درستى را پيشه سازند و ستمى بر آنان نخواهد رفت. (3)
شايسته به نظرمى رسد كه به نقل اين دو معاهده بسنده كنيم، تا فرصتى براى ديگر مباحث باقى بماند.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
پيمانهاى رسول گرامى اسلام با كافران، مشركان و اهل كتاب بسيار است كه در كتاب الوثائق السياسيه گردآورى و كتابهاى ديگرى از قبيل مواثيق الرسول و امثال آن نيز در اين باره نگارش شده است.
در گذر بر پيمانهاى رسول گرامى، به لحاظ رعايت اختصار، چند پيمان مهم را برگزيده و به بحثهاى بعدى خواهيم پرداخت.
منشور مدينه
هر چند برخى در صدق عنوان «قرارداد بين المللى» بر منشور مدينه نيز ترديد كرده اند.(1) و آن را بيشتر به يك «قرارداد داخلى» شبيه دانسته اند، ولى نظر به اينكه در آن روزگاران، قلمرو حاكميت ها و واحدهاى سياسى براساس مرزهاى جغرافيايى متعارف كنونى نبود بلكه با واحدهاى بشرى به صورت قبايل و يا گروه هاى دينى از قبيل يهوديان و مسيحيان مشخصمى شد، منشور مدينه رامى توان نخستيت «قرارداد بين المللى» در تاريخ اسلام پذيرفت و آن را سنگ زيربناى روابط بين الملل حكومت اسلامى به حساب آورد كه رسول گرامى اسلام با آن قبايل اوس و خزرج و نيز تيرههاى مختلف يهوديان منطقه را به هم پيوند زد، به تاريخ طولانى جنگ و خونريزى و درگيرىهاى فاجعه آميز ميان آنان پايان داد.
رسول اكرم در اين قرارداد سياسى، روابط انسانى و حقوق متقابل مردم مسلمان و غير مسلمان مدينه را در برابر همديگر به روشنى ترسيم نموده، و از يك زاويه ميتوان آن را قانون تأسيسى و اساسى دولت اسلامى نيز به شمار آورد.
در مقام نقل منشور، از نقل متن عربى آن خوددارى مي شود، چرا كه نقل متن عربى آن و سپس ترجمهى فارسى حجم بس زيادى را به خود اختصاصمى دهد كه ضرورتى آن را اقتضا نمىكند و اينك ترجمهى آن:
بسم الله الرحمن الرحيم: اين سندى است از طرف محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، ميان مؤمنان و مسلمانان قريش و يثرب و هر كه پيرو آنان باشد، و به آنها بپيوندد و با ايشان جهاد كند.
1. اينان يك امت واحد را، جدا از ساير مردم تشكيل مي دهند.
2. مهاجران قريش بر رسوم خويش پايدار خواهند ماند و خون بهايى كه به يكى از آنان تعلق بگيرد، با هم ادا مى كنند و فديهى اسيران خويش را به علامت و رسمى كه ميان مؤمنان است،مى پردازند.
3. يهوديان بنى عوف، به رسمى كه داشتند، خون بهاى همديگر را به عهده گيرند و هر طايفه اى فديهى اسيران خويش را بر طبق عدالت و عرف بين مؤمنان بپرازد.
(اين بند عينا و با همين كلمات براى قبايل مختلف يهود به ترتيب زير تكرار شده است: بنى ساعده، بنى حارث، بنى جشم، بنى نجار، بنى عمرو بن عوف، بنى تبيت و بنى اوس).
4. مؤمنان هيچ شخص عيالوار و قرض دارى را بى آن كه خون بها يا فديهى او را بپردازند، به حال خويش وانمی گذارند.
5. هيچ مؤمنى با بردهى مؤمن ديگر پيمان نمىبندد، مگر با اجازهى آن مؤمن ديگر (صاحب برده).
6. مؤمنان پرهيزگار عليه كسى از آنان كه ستم كند يا در صدد ستم برآيد يا مرتكب جرمى شود و يا به تجاوزى دست بيالايد يا فتنه و فسادى ميان مؤمنان كند، قواى خود را به طور دسته جمعى عليه او به كار گيرند، حتى اگر فرزند ايشان باشد.
7. هيچ مؤمنى، مؤمن ديگر را به جاى كافرى نكشد و كافرى را بر ضد مؤمنى يارى نكند.
8. عهد و پيمان خدا يكى است و كوچكترين فرد مسلمان اگر كسى را در پناه خود آورد، همه آن رامى پذيرند.
9. مؤمنان همه با هم دوست و متحدند و با ديگران كارى ندارند.
10. از يهوديان هر كس هم پيمان ما باشد، از ياورى و برابرى برخوردار مى شود و كسى به وى ستم نمىكند و كسى بر ضد او يارى نمىشود.
11. صلح مؤمنان يكى است، هيچ مؤمنى نبايد بدون موافقت مؤمن ديگر صلح كند، زيرا هر دو در راه خدا وارد جنگ شده اند، و اين صلح را هم بايد به مساوات و عدالت انجام دهند.
12. هر گاه جنگ آغاز شود، همه با هم (يعنى مسلمانان و يهوديان مدينه) در دفاع تشريك مساعى خواهند كرد.
13. مؤمنان در خون بهاى خونى كه از آنها در راه خدا مى ريزد، ذمه دار يكديگرند.
14. مؤمنان پرهيزگار بر راستترين و استوارترين راه قرار خواهند داشت.
15. هيچ يك از مشركان حق ندارد، مال قريش يا شخصى از آن ها را در پناه و حمايت خود بگيرد و مؤمنى را از تسلط بر آن منع كند.
16. هر كس مؤمنى را به قتل برساند و جنايت او به اثبات رسد، بايد قصاص شود، مگر اين كه اولياى مقتول (اولياى دم) رضايت دهند، و گرنه تمام مؤمنان بايد عليه قاتل قيام كنند و جز قيام بر ضد او، كار ديگر از آنان روا نيست.
17. هر مؤمنى كه مندرجات اين سند را تصديق مى كند، و به خدا و روز بازپسين ايمان دارد، حق ندارد اشخاصى را كه بدعت در دين مى آورند، يارى كند و يا آن ها را پناه دهد، كسى كه چنين شخصى را يارى كند و يا او را پناه دهد، لعنت خدا و غضب او تا روز قيامت بر وى باد، از چنين فردى در مقابل كردار زشتى كه مرتكب شده توبه و غرامت قبول نخواهد شد.
18. در هر امرى كه اختلاف پيدا كرديد، داورى در مورد آن را به خدا و رسول او محمد صلى الله عليه و آله واگذاريد.
19. هر گاه يهوديان به همراهى مسلمانان بجنگند، در هزينههاى جنگى با مسلمانان مشاركت خواهند كرد.
20. يهوديان بنى عوف با مؤمنان در حكم يك امتند، ولى يهود پيرو دين خود خواهند بود، و مسلمانان پيرو دين خويش، خود دانند و بندگانشان، جنايت كاران و گنهكارانى كه به خود و به خانواده شان زيان مى رسانند، مستثنا هستند.
21. يهوديان بنى نجار، بنى حارث، بنى ساعده، بنى جشم، بنى اوس، بنى ثعلبه، در حقوق اجتماعى مانند يهوديان بنى عوفند.
22. طايفهى جفنه، تيره اى از بنى ثعلبه، و در حقوق اجتماعى مانند آنها مى باشد.
23. بنى شطيه در حقوق اجتماعى مانند يهوديان بنى عوف اند.
24. غلامان ثعلبه، در عداد بنى ثعلبه محسوب مى شوند.
25. بستگان و خانوادهى يهوديان، حكم خود آنها را دارند و هيچ كس جز به اجازهى محمد صلى الله عليه و آله از رديف آنها خارج نشود.
26. انتقام خون (قصاص) ممنوع نمىباشد، هر كس ديگرى را به قتل برساند، قاتل و خانواده اش ضامن مى باشند، مگر آن كه ظلم ديده باشند، كه در اين صورت خدا بدان رضايت مى دهد.
27. نفقهى يهوديان، بر يهوديان و نفقهى مسلمانان بر مسلمانان است.
28. يهوديان و مسلمانان، بايستى متحدا عليه كسانى بجنگند كه با امضا كنندگان اين پيمانمى جنگند، و به آنان كه بدان گردن نهادند، خيرخواه و ياور باشند.
29. هيچ كس در حق هم پيمان خود بدى نكند و همه بايد آن كس را كه ظلم و ستم ديده يار باشند.
30. براى امضا كنندگان اين منشور، شهر يثرب حرم شمرده مى شود.
31. همسايهى هر كس مانند خود اوست و زيان و بدى به او روا نيست.
32. هيچ كس را جز با اجازهى كسانش پناه نتوان داد.
33. مرجع رسيدگى و داورى به اختلافات ناشى از اين پيمان، خدا و رسول وى صلى الله عليه و آله خواهد بود، خداوند حفظ و حراست اين سند را تضمين خواهد كرد.
34. به قريش و كسانى كه قريش را يارى كنند، پناه و كمك داده نخواهد شد.
35. تابعين اين منشور بر ضد كسانى كه به يثرب حمله آورند، اقدام نموده، و كمك در دفع آنها مى كنند و اگر آنان را به صلح فراخوانند بپذيرند، مگر با كسانى كه با دين به پيكار برخيزند.
36. يهوديان بنى اوس و غلامانشان، از همان حقوقى كه در اين پيمان است، برخوردار خواهند بود.
37. با كسى كه به اين پيمان وفادار باشد، به نيكويى رفتار خواهد شد و خدا با كسى است كه به اين پيمان وفادار بماند.
38. اين پيمان نامه از ستمكار و گناهكار پشتيبانى نمىنمايد.
39. هر كس از يثرب خارج شود و يا در يثرب بماند در امان است، مگر آن كه ستمكار يا گناهكار باشد.
40. خدا و رسول او محمد صلى الله عليه و آله يار و ياور كسانى خواهند بود كه اين پيمان را محترم بشمارند و آن را تضمين كنند. (2)
در اين منشور ارزشمند، اصول پراهميتى مورد توجه قرار گرفته كه به گونه اى گذرا، آن ها را يادآورمى شويم:
1. مسلمانان را صرف نظر از اين كه از قبيلههاى مختلف و تيرههاى گوناگونند، امت واحده در مقابل ديگران محسوب داشته است.
2. آداب و رسوم مهاجرين و انصار را در خصوص ديات و قصاص امضا نموده است و بعدها با مقررات حدود و قصاص و ديات اين قسمت منسوخ شده است.
3. هر گروه و طايفه اى اسير خويش را با فديه و يا ديه رها سازد.
4. مؤمنان بايد تهدستان خويش را با فديه و يا ديه يارى رسانند.
5. بايد مسلمانان در برابر افراد ستمكار و تجاوزگر و تبه كار به قيامى فراگير دست زنند،گرچه متجاوز فرزندشان باشد.
6. مؤمنى در برابر كافرى كشته نشود و كافر در برابر مؤمنى يارى نگردد.
7. هر مؤمنى مى تواند هر فردى را كه بخواهد در پناه مسلمانان قرار دهد.
8. قاتل مسلمانان، بايد قصاص شود، مگر آن كه ولى دم رضايت دهد.
9. بر هيچ كس روا نيست كه بدعت گذار در دين را پناه و يا يارى دهد.
10. يهوديان و بندگانشان از قبايل گوناگون از امنيت كامل و آزادى در آداب و مراسم دينى و ساير امور زندگى برخوردار خواهند بود، مشروط بر اين كه با مسلمانان همراهى داشته باشند و همانند مسلمانان هزينههاى جنگى را بر عهده خواهند داشت.
11. بر تمامى امضاكنندگان اين پيمان نامه، دفاع از مدينه واجب و اگر كسى خواهان صلح باشد،پذيرش آن جايز خواهد بود، مگر كسانى كه سر ستيز با دين داشته باشند.
12. همسايه همانند خود انسان است.
13. پيامبر، در مشكلات پناه امضاكنندگان و در اختلافات فيمابين مرجع حل اختلاف خواهد بود.
بدين سان، رسول اكرم صلى الله عليه و آله با انعقاد اين پيمان و صدور اين منشور سنگ بناى حكومت اسلامى را بر مبنايى استوار نهاد و انسانىترين اصول را مبناى حكومت خويش قرار داد، و در عين حال خرد ورزانهترين تدابير امنيتى و تضمينى را براى حراست از منافع ملى امت اسلامى اتخاذ نمود.
عهد نامهى پيامبر با مسيحيان نجران
بسم الله الرحمن الرحيم؛ اين سندى است كه محمد رسول خدا براى مردم نجران نگاشته است:
1. نجران و حومهى آن در پناه و ذمهى محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم خواهد بود.
2. مال، جان، جمعيت نجران، افراد حاضر و غائب و شاهدشان و نيز عشيره ها و كليساهايشان و هر آن چه در دست آنان است از كم يا زياد، همه و همه در پوشش اين امان خواهند بود.
3. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نه كشيش را تغيير خواهد داد و نه راهب بودن راهبى را و نه كاهن بودن كاهنى را.
4. نه نشيبى بر مردم نجران خواهد بود و نه خونى كه در جاهليت ريخته شده است.
5. مردم نجران براى نبردها فراخوانى نخواهند شد.
6. از مردم نجران ماليات دريافت نخواهد شد.
7. به سرزمين مردم نجران لشكر كشى نخواهد شد.
8. اگر كسى از آنان مطالبهى حقى نمايد، با انصاف ميانشان رفتار خواهد شد كه نه ظالم باشند و نه مظلوم.
9. كسى كه رباى پيش از اين را دريافت كند از او بيزارم.
10. احدى از مردم نجران، به سبب ستم گرى مؤاخذه نخواهد شد.
11. حمايت خدا و ذمهى محمد رسول او صلى الله عليه و آله و سلم پشتوانهى اين سند خواهد بود، تا خداوند آنچه در تقدير دارد، محقق سازد. اين تضمين تا زمانى است كه مردم نجران را اصلاح و درستى را پيشه سازند و ستمى بر آنان نخواهد رفت. (3)
شايسته به نظرمى رسد كه به نقل اين دو معاهده بسنده كنيم، تا فرصتى براى ديگر مباحث باقى بماند.
پى نوشت ها:
1. بهمن آقايى و غلامرضا على بابايى، فرهنگ علوم سياسى، ج 2، ص 768.
2. ابن هشام، السيرة النبويه، ج 3، صص 324-320، نقل ترجمه از ضيايى بيگدلى، اسلام و حقوق بين الملل، صص 179-176 به نقل از زين العابدين رهنما، پيامبر، صص 549-546 و نيز الوثائق السياسية، صص 62-59 شمارهى 1 و نيز الاموال، ابوعبيد، صص 264-260 شماره 511.
3. منتظرى، ولاية الفقيه، ج 2، ص 753، به نقل از الوثائق السياسیه، صص 175 و 176 و نيز فتوح البلدان بلاذرى، ص 76 نيز الاموال، ابوعبيد، ص 244 شمارهى 503. هم چنين ر ك: احمدى ميانجى، مكاتيب الرسول.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله