سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره)
سرّ پایانناپذیری ولایت
عرفا معتقدند که ولایت، همچون فلک محیط، احاطه و شمول کامل دارد و چون ولی، زیر پوشش آن است، بدون انقطاع و پایانناپذیر است؛ برخلاف نبوت و رسالت که در وجود خاتم انبیا پایان پذیرفته است؛ زیرا نبی و رسول از اسماء الهی
نویسنده: محمد امین صادقی ارزگانی
سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره)
عرفا معتقدند که ولایت، همچون فلک محیط، احاطه و شمول کامل دارد و چون ولی، زیر پوشش آن است، بدون انقطاع و پایانناپذیر است؛ برخلاف نبوت و رسالت که در وجود خاتم انبیا پایان پذیرفته است؛ زیرا نبی و رسول از اسماء الهی نیستند، برخلاف «ولیّ» که اسم واجب الوجود است و به همین دلیل هیچگاه بدون مظهر نخواهد ماند. مظاهر این اسم گاهی به صورت نبیّ، گاهی رسول و زمانی به صورت ولیّ وجود دارند. (1)
این مسأله در عرفان امام خمینی نیز مورد توجه قرار گرفته است؛ حضرت امام با تکیه بر مبانی عرفانی بدین مضمون میگوید:
چون ولایت، امری عام و فراگیر است و همهی انبیا و اولیا را شامل میشود، قطع نمیگردد و مادام که دنیا باقی است، ولایت هم باقی است. (2)
حضرت امام در تحلیل کلام عارف عربی که از ولایت به عنوان حقیقتی گسترده و فراگیر یاد کرده است، بدین مضمون میفرماید:
از آنجا که مدار رسالت بر احتیاجات مُلکی بشر - اعم از مسائل سیاسی، اجتماعی و عبادی - دایر است و همهی اینها امور وجودیه است که با پایان یافتن عالم منقطع خواهد شد، لذا به طور حتم رسالت با تشریع تام پیامبر اسلام که متکفّل رفع همه احتیاجات و نیازهای بشر بود، پایان یافته است؛ به خلاف ولایت؛ زیرا حقیقت ولایت با قرب حاصل میگردد، یا ولایت همان قرب تام است و این امر حقیقی و غیر منقطع است. (3)
آنچه در کلمات امام درباره عدم انقطاع ولایت آمده، بازتاب عرفانی کلام امیرمؤمنان (علیهالسلام) است که میفرماید:
«اللهم بلی، لاتخلوا الأرض من قائم لله بحجة، إما ظاهراً مشهوراً، أو خائفاً مغموراً؛ لئلا تبطل حجج الله و بیّناته. و کم ذا، و أین اُولئک؟ اولئک والله، الأقلّون عدداً، و الأعظمون عند الله قدراً، یحفظ الله بهم حججه و بیّناته، حتی یودعها نظراءهم و یزرعوها فی قلوب أشباههم... صحبوا الدنیا بأبدانٍ أرواحها معلقةً بالمحلّ الأعلی؛ اولئک خلفاء الله فی أرضه و دعاة إلی دینه. آه آه شوقاً إلی رؤیتهم»؛ (4) آری، زمین از کسی که برای خدا با حجت بپا خیزد خالی نمیماند؛ او یا نمایان و شناخته شده است، یا ترسان و پنهان؛ او هست تا حجتها و نشانههای روشن خدا باطل نگردد. اینان چند تن هستند؟ و کجایند؟ به خدا سوگند که عددشان اندک، اما منزلتشان نزد خداوند بسیار است؛ خداوند توسط ایشان حجتها و نشانههایش را نگاه میدارد، تا زمانی که آن را به کسانی همچون خود سپارند و آن حقایق را در قلبهای آنان بنگارند... آنها ابدانشان همنشین دنیا است و ارواحشان به ملأ اعلی آویخته است؛ اینان جانشینان خداوند در زمین هستند. آه آه که چقدر آرزومند دیدار آنانم!
با الهام از این کلام نورانی امیرمؤمنان (علیهالسلام)، است که یکی از بزرگان حکمت و معرفت میگوید:
"هیچگاه زمین از فرد متألّه کامل که حقایق را به طور مستقیم از مبدأ الهی میگیرد، خالی نیست. این امام متألّه گاهی ظاهر و گاهی غایب و از دیدهها پنهان است. چنین فردی را اصطلاحاً «قطب» میگویند که امامت و زعامت از آنِ او است، گرچه او در نهایت خفا باشد. (5)"
با توجه به آنچه بیان شد، ولایت حقیقتی همیشه زنده و جاودان است. این حقیقت در گذشته در کسوت نبوت و رسالت وجود داشته، و در عصر محمدیه در کسوت امامت تجلی کرده است و تا روز قیامت این کسوت ادامه مییابد. در این عصر، قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و آخرین پرچمدار سلسلهی امامان (علیهمالسلام) به عنوان مظهر اسم «ولیّ» است و عالم و آدم از فیض وجود او بهرهمند هستند.
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.
عرفا معتقدند که ولایت، همچون فلک محیط، احاطه و شمول کامل دارد و چون ولی، زیر پوشش آن است، بدون انقطاع و پایانناپذیر است؛ برخلاف نبوت و رسالت که در وجود خاتم انبیا پایان پذیرفته است؛ زیرا نبی و رسول از اسماء الهی نیستند، برخلاف «ولیّ» که اسم واجب الوجود است و به همین دلیل هیچگاه بدون مظهر نخواهد ماند. مظاهر این اسم گاهی به صورت نبیّ، گاهی رسول و زمانی به صورت ولیّ وجود دارند. (1)
این مسأله در عرفان امام خمینی نیز مورد توجه قرار گرفته است؛ حضرت امام با تکیه بر مبانی عرفانی بدین مضمون میگوید:
چون ولایت، امری عام و فراگیر است و همهی انبیا و اولیا را شامل میشود، قطع نمیگردد و مادام که دنیا باقی است، ولایت هم باقی است. (2)
حضرت امام در تحلیل کلام عارف عربی که از ولایت به عنوان حقیقتی گسترده و فراگیر یاد کرده است، بدین مضمون میفرماید:
از آنجا که مدار رسالت بر احتیاجات مُلکی بشر - اعم از مسائل سیاسی، اجتماعی و عبادی - دایر است و همهی اینها امور وجودیه است که با پایان یافتن عالم منقطع خواهد شد، لذا به طور حتم رسالت با تشریع تام پیامبر اسلام که متکفّل رفع همه احتیاجات و نیازهای بشر بود، پایان یافته است؛ به خلاف ولایت؛ زیرا حقیقت ولایت با قرب حاصل میگردد، یا ولایت همان قرب تام است و این امر حقیقی و غیر منقطع است. (3)
آنچه در کلمات امام درباره عدم انقطاع ولایت آمده، بازتاب عرفانی کلام امیرمؤمنان (علیهالسلام) است که میفرماید:
«اللهم بلی، لاتخلوا الأرض من قائم لله بحجة، إما ظاهراً مشهوراً، أو خائفاً مغموراً؛ لئلا تبطل حجج الله و بیّناته. و کم ذا، و أین اُولئک؟ اولئک والله، الأقلّون عدداً، و الأعظمون عند الله قدراً، یحفظ الله بهم حججه و بیّناته، حتی یودعها نظراءهم و یزرعوها فی قلوب أشباههم... صحبوا الدنیا بأبدانٍ أرواحها معلقةً بالمحلّ الأعلی؛ اولئک خلفاء الله فی أرضه و دعاة إلی دینه. آه آه شوقاً إلی رؤیتهم»؛ (4) آری، زمین از کسی که برای خدا با حجت بپا خیزد خالی نمیماند؛ او یا نمایان و شناخته شده است، یا ترسان و پنهان؛ او هست تا حجتها و نشانههای روشن خدا باطل نگردد. اینان چند تن هستند؟ و کجایند؟ به خدا سوگند که عددشان اندک، اما منزلتشان نزد خداوند بسیار است؛ خداوند توسط ایشان حجتها و نشانههایش را نگاه میدارد، تا زمانی که آن را به کسانی همچون خود سپارند و آن حقایق را در قلبهای آنان بنگارند... آنها ابدانشان همنشین دنیا است و ارواحشان به ملأ اعلی آویخته است؛ اینان جانشینان خداوند در زمین هستند. آه آه که چقدر آرزومند دیدار آنانم!
با الهام از این کلام نورانی امیرمؤمنان (علیهالسلام)، است که یکی از بزرگان حکمت و معرفت میگوید:
"هیچگاه زمین از فرد متألّه کامل که حقایق را به طور مستقیم از مبدأ الهی میگیرد، خالی نیست. این امام متألّه گاهی ظاهر و گاهی غایب و از دیدهها پنهان است. چنین فردی را اصطلاحاً «قطب» میگویند که امامت و زعامت از آنِ او است، گرچه او در نهایت خفا باشد. (5)"
با توجه به آنچه بیان شد، ولایت حقیقتی همیشه زنده و جاودان است. این حقیقت در گذشته در کسوت نبوت و رسالت وجود داشته، و در عصر محمدیه در کسوت امامت تجلی کرده است و تا روز قیامت این کسوت ادامه مییابد. در این عصر، قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و آخرین پرچمدار سلسلهی امامان (علیهمالسلام) به عنوان مظهر اسم «ولیّ» است و عالم و آدم از فیض وجود او بهرهمند هستند.
پینوشتها:
1. شرح فصوص الحکم (قیصری)، ص 308.
2. ر.ک: تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص 177-178.
3. ر.ک: همان، ص 178.
4. نهجالبلاغه، حکمت 147.
5. شرح حکمة الاشراق، ص 24.
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}