نویسنده: محمدرضا افضلی




 
ای دریده پوستین یوسفان *** گرگ برخیزی ازین خواب گران
گشته گرگان یک به یک خوهای تو *** می درانند از غضب اعضای تو
خون نخسپد بعد مرگت در قصاص *** تو مگو که مردم و یابم خلاص
این قصاص نقد حیلت‌سازی است *** پیش زخم آن قصاص این بازی است
زین لعب خواند است دنیا را خدا *** کین جزا لعب است پیش آن جزا
این جزا تسکین جنگ و فتنه‌ای است *** آن چو اخصاست و این چون ختنه‌ای است

ای کسی که پوستین بندگان نیک را می‌دری و به مؤمنان و مقبولان الهی که هم چون حضرت یوسف(علیه السلام) پاک و پرهیزکارند آزار می‌رسانی، روزی از این خواب گران دنیوی، به هیئت درندگی گرگ بیدار خواهی شد. مولانا در این بیت و ابیات بعدی مسئله تجسم اعمال را به نحو ماهرانه‌ای مطرح کرده است، به طوری که غالب حکمای متألهه‌ی پس از او در مبحث تجسم اعمال و سبب خلود اهل جهنم، به این ابیات استناد جسته‌اند. هر یک از صفات و ملکات نفسانی‌ات به صورت گرگی در می‌آیند و با خشم و غضب، اعضای تو را پاره پاره می‌کنند. «خون نمی‌خسبد»، یعنی خونی که به ناحق بر زمین ریخته شود از بین نمی‌رود و حتی پس از مرگت نیز قصاص خواهی داشت. پس تو این حرف را نزن که وقتی بمیرم و یا با قصاص دنیوی جانم گرفته شود، دیگر از عذاب رها خواهم شد. «قصاص نقد»، یعنی قصاصی که نقداً در دنیا جاری می‌شود. قصاص نقد تدبیری برای نظم بخشیدن به نظام جامعه است و این قصاص در برابر قصاص آخرت، بازیچه‌ای بیش نیست. به همین دلیل، خداوند دنیا را بازیچه خوانده است؛ از جمله در آیه‌ی 64 سوره «عنکبوت» فرمود: (وَمَا هَذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ...)؛ این حیات دنیوی نیست جز سرگرمی و بازیچه. جزای دنیوی برای خاموش کردن جنگ و فتنه است و قابل قیاس با کیفر و مجازات اخروی نیست، زیرا جزای اخرویس مانند اخته کردن است و جزای دنیوی مانند ختنه کردن.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول