بصیرت امام و پیشوا در مثنوی
مولانا با استفاده از یک حکم شرعی که شخص نابینا نمیتواند پیشوا و امام جماعت شود، میگوید: در راه حق هر کسی میتواند پیشوا و امام باشد که دارای بصیرت باشد و کسی که کورباطن است، نمیتواند راهبری انسان را عهدهدار گردد. سپس
نویسنده: محمدرضا افضلی
ای امام چشم روشن در صلا *** چشم روشن باید ایدر پیشوا
در شریعت هست مکروه ای کیا *** در امامت پیش کردن کور را
گرچه حافظ باشد و چست و فقیه *** چشم روشن به وگر باشد سفیه
کور را پرهیز نبود از قذر *** چشم باشد اصل پرهیز و حذر
او پلیدی را نبیند در عبور *** هیچ مؤمن را مبادا چشم کور
کور ظاهر در نجاسه ظاهر است *** کور باطن در نجاسات سر است
این نجاسه ظاهر از آبی رود *** آن نجاسه باطن افزون میشود
جز به آب چشم نتوان شستن آن *** چون نجاسات بواطن شد عیان
چون نجس خواند است کافر را خدا *** آن نجاست نیست بر ظاهر ورا
ظاهر کافر ملوث نیست زین *** آن نجاست هست در اخلاق و دین
این نجاست بویش آید بیست گام *** و آن نجاست بویش از ری تا به شام
بلکه بویش آسمانها بررود *** بر دماغ حور و رضوان بر شود
این چه میگویم به قدر فهم تواست *** مردم اندر حسرت فهم درست
مولانا با استفاده از یک حکم شرعی که شخص نابینا نمیتواند پیشوا و امام جماعت شود، میگوید: در راه حق هر کسی میتواند پیشوا و امام باشد که دارای بصیرت باشد و کسی که کورباطن است، نمیتواند راهبری انسان را عهدهدار گردد. سپس برای بیان موضوع، مقایسهای بین کوری ظاهری و کوری دل و باطنی میکند: ای امامی که در نماز، ضمیر تو روشن است، در امر هدایت و امامت، داشتن چشم بصیر لازم است، زیرا در شریعت مکروه است نابینا به پیش نمازی برگزیده شود، چرا که وی نمیتواند از ناپاکیها بپرهیزد و نیز نمیتواند خودش قبله را پیدا کند و چون نابیناست گاه به نجاست آلوده میشود و چشم، سبب اساسی در پرهیز از نجاست است. الهی که هیچ مؤمنی نابینا نباشد! اما آن که چشم ظاهری ندارد به نجاست ظاهری آلوده میشود، ولی آن که چشم باطنی ندارد به پلیدی باطنی و روحی دچار میگردد. نجاست ظاهری را میتوان با آب شست، اما نجاست باطنی را نمیتوان با آب برطرف کرد و روز به روز نیز افزوده میشود. نجاست باطنی چون نمایان شود با چیزی جز آب چشم شسته نمیشود. «آب چشم» همان گریه و اشکی است که حقیقتاً از روی ندامت و بیداری وجدان باشد، نه از روی ریا. مولانا به این حدیث نبوی هم نظر دارد: «لیس الأعمی من یعمی بصره، انّما الأعمی من تعمی بصیرته». هم چنین مولانا به آیهی 28 سوره «توبه» اشاره دارد: (... إِنَّمَا المُشرِکُونَ نَجَسٌ...). تفسیر مولانا از این آیه این است که نجس بودن مشرکان و کافران، باطنی است و دلیل آن، تأثیر کفر و مفاسد آن بر روح کافر است.
سخن که به این جا میرسد، مولانا پا پس میکشد و میگوید: سخنی که در خصوص نجاست باطنی کافران گفتم، به اندازه فهم و فکرت توست و من در حسرت و آرزوی فهم و ادراک درست، جانم به لب رسیده است. از بس که افکار قشری و اندیشههای ظاهری رواج یافته، مجبورم کنه حقایق را نگویم، زیرا: ک «لّم الناس علی قدر عقولهم».
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول
در شریعت هست مکروه ای کیا *** در امامت پیش کردن کور را
گرچه حافظ باشد و چست و فقیه *** چشم روشن به وگر باشد سفیه
کور را پرهیز نبود از قذر *** چشم باشد اصل پرهیز و حذر
او پلیدی را نبیند در عبور *** هیچ مؤمن را مبادا چشم کور
کور ظاهر در نجاسه ظاهر است *** کور باطن در نجاسات سر است
این نجاسه ظاهر از آبی رود *** آن نجاسه باطن افزون میشود
جز به آب چشم نتوان شستن آن *** چون نجاسات بواطن شد عیان
چون نجس خواند است کافر را خدا *** آن نجاست نیست بر ظاهر ورا
ظاهر کافر ملوث نیست زین *** آن نجاست هست در اخلاق و دین
این نجاست بویش آید بیست گام *** و آن نجاست بویش از ری تا به شام
بلکه بویش آسمانها بررود *** بر دماغ حور و رضوان بر شود
این چه میگویم به قدر فهم تواست *** مردم اندر حسرت فهم درست
مولانا با استفاده از یک حکم شرعی که شخص نابینا نمیتواند پیشوا و امام جماعت شود، میگوید: در راه حق هر کسی میتواند پیشوا و امام باشد که دارای بصیرت باشد و کسی که کورباطن است، نمیتواند راهبری انسان را عهدهدار گردد. سپس برای بیان موضوع، مقایسهای بین کوری ظاهری و کوری دل و باطنی میکند: ای امامی که در نماز، ضمیر تو روشن است، در امر هدایت و امامت، داشتن چشم بصیر لازم است، زیرا در شریعت مکروه است نابینا به پیش نمازی برگزیده شود، چرا که وی نمیتواند از ناپاکیها بپرهیزد و نیز نمیتواند خودش قبله را پیدا کند و چون نابیناست گاه به نجاست آلوده میشود و چشم، سبب اساسی در پرهیز از نجاست است. الهی که هیچ مؤمنی نابینا نباشد! اما آن که چشم ظاهری ندارد به نجاست ظاهری آلوده میشود، ولی آن که چشم باطنی ندارد به پلیدی باطنی و روحی دچار میگردد. نجاست ظاهری را میتوان با آب شست، اما نجاست باطنی را نمیتوان با آب برطرف کرد و روز به روز نیز افزوده میشود. نجاست باطنی چون نمایان شود با چیزی جز آب چشم شسته نمیشود. «آب چشم» همان گریه و اشکی است که حقیقتاً از روی ندامت و بیداری وجدان باشد، نه از روی ریا. مولانا به این حدیث نبوی هم نظر دارد: «لیس الأعمی من یعمی بصره، انّما الأعمی من تعمی بصیرته». هم چنین مولانا به آیهی 28 سوره «توبه» اشاره دارد: (... إِنَّمَا المُشرِکُونَ نَجَسٌ...). تفسیر مولانا از این آیه این است که نجس بودن مشرکان و کافران، باطنی است و دلیل آن، تأثیر کفر و مفاسد آن بر روح کافر است.
سخن که به این جا میرسد، مولانا پا پس میکشد و میگوید: سخنی که در خصوص نجاست باطنی کافران گفتم، به اندازه فهم و فکرت توست و من در حسرت و آرزوی فهم و ادراک درست، جانم به لب رسیده است. از بس که افکار قشری و اندیشههای ظاهری رواج یافته، مجبورم کنه حقایق را نگویم، زیرا: ک «لّم الناس علی قدر عقولهم».
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}