کیست مولا آن که آزادت کند
مولانا میگوید: انسان کامل، انبیا و اولیا میتوانند اسیران نفس و هوی را از امور نفسانی برهانند و قفل بندگی طاغوت نفس را از دست و پای آنان بردارند. چنین کسی را اهل الله «مولا» گویند. پس مولا کسی تواند بود که انسانها را از
نویسنده: محمدرضا افضلی
زین سبب پیغامبر با اجتهاد *** نام خود و آن علی مولا نهاد
گفت هر کو را منم مولا و دوست *** ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا آن که آزادت کند *** بند رقیت ز پایت برکند
چون به آزادی نبوت هادی است *** مؤمنان را ز انبیا آزادی است
ای گروه مؤمنان شادی کنید *** همچو سر و سوسن آزادی کنید
لیک میگویید هر دم شکر آب *** بیزبان چون گلستان خوش خضاب
مولانا میگوید: انسان کامل، انبیا و اولیا میتوانند اسیران نفس و هوی را از امور نفسانی برهانند و قفل بندگی طاغوت نفس را از دست و پای آنان بردارند. چنین کسی را اهل الله «مولا» گویند. پس مولا کسی تواند بود که انسانها را از بندگی شهوات و طواغیت آزاد کند. نمونهی اعلای چنین مولایی حضرت علی(علیه السلام) است. مولانا در بیان مولویت آن حضرت، به حدیث غدیر استناد جُسته است که پیامبر فرمودند: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»؛ هر که را من مولای او هستم علی مولای اوست. خداوندا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن دار. مولانا معنای عمیقی از مولا ارائه میدهد: کسی که تو را از بندگی دنیا و زندگی مادی آزاد کند. بر اساس این تعریف، پیامبران نیز مصداق این معنا میشوند، زیرا ایمانی که انبیا عرضه میکنند، نتیجهاش آزادی از بندگی دنیاست. اما جان کلام این است که همان ایمان و پیوستن به حق و آزادی از دل بستگیهای دنیایی، خود «آبی» است که به مشیت حق در پای درخت وجود ما جاری میشود و باید «هر دم شکر آب گوییم»، اما شکر بیزبان؛ همانطور که درختها و گلها زیبا و خوش رنگ میشوند و این جلوه آنها شکرگزاری آنهاست.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول
گفت هر کو را منم مولا و دوست *** ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا آن که آزادت کند *** بند رقیت ز پایت برکند
چون به آزادی نبوت هادی است *** مؤمنان را ز انبیا آزادی است
ای گروه مؤمنان شادی کنید *** همچو سر و سوسن آزادی کنید
لیک میگویید هر دم شکر آب *** بیزبان چون گلستان خوش خضاب
مولانا میگوید: انسان کامل، انبیا و اولیا میتوانند اسیران نفس و هوی را از امور نفسانی برهانند و قفل بندگی طاغوت نفس را از دست و پای آنان بردارند. چنین کسی را اهل الله «مولا» گویند. پس مولا کسی تواند بود که انسانها را از بندگی شهوات و طواغیت آزاد کند. نمونهی اعلای چنین مولایی حضرت علی(علیه السلام) است. مولانا در بیان مولویت آن حضرت، به حدیث غدیر استناد جُسته است که پیامبر فرمودند: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»؛ هر که را من مولای او هستم علی مولای اوست. خداوندا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنانش را دشمن دار. مولانا معنای عمیقی از مولا ارائه میدهد: کسی که تو را از بندگی دنیا و زندگی مادی آزاد کند. بر اساس این تعریف، پیامبران نیز مصداق این معنا میشوند، زیرا ایمانی که انبیا عرضه میکنند، نتیجهاش آزادی از بندگی دنیاست. اما جان کلام این است که همان ایمان و پیوستن به حق و آزادی از دل بستگیهای دنیایی، خود «آبی» است که به مشیت حق در پای درخت وجود ما جاری میشود و باید «هر دم شکر آب گوییم»، اما شکر بیزبان؛ همانطور که درختها و گلها زیبا و خوش رنگ میشوند و این جلوه آنها شکرگزاری آنهاست.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}