نویسنده: محمد امین صادقی ارزگانی





 
سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره)
«عبودیت مطلقه» تعبیر دیگری از عبودیت کامل است. هر اندازه انسان از نظر کمالات وجودی کامل‌تر باشد، گرایش فطری و ذاتی او به سوی عبودیت و بندگی حق بیشتر می‌شود؛ زیرا عبودیت و پرستش حق که مقتضای ذات انسان است در افراد کامل شکوفاتر است و انسان کامل سعادت خود را تنها در بندگی و عبودیت الهی جست‌وجو می‌کند. از این رو در شب معراج وقتی به رسول خدا خطاب شد:
«سَلُ ما تَبّغه من السعادات»؛ هرچه از سعادت‌ها که می‌خواهی، طلب نما.
حضرت عرض کرد:
«أصفنی إلیک بالعبودیة یارب»؛ پروردگارا مرا به عبودیت خود برگزین.
آن‌گاه آیه‌ی مبارکه‌ی (سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى‏ بِعَبْدِهِ...) نازل گردید. (1)
از برخی از عارفان بزرگ نقل شده است:

 

الهی اگر یک بار گویی بنده‌ی من *** از عرش گذرد خنده‌ی من (2)

بنابراین معلوم می‌شود که اولاً، عبودیت بالاترین مقام برای انسان است. ثانیاً، کامل‌ترین مقام عبودیت تنها نصیب انسان کامل می‌شود و هر مقام و منزلتی که برای انسان کامل وجود دارد، در واقع نتیجه و محصول عبودیت او است.
به این مسأله در آثار عرفانی امام توجه خاصی شده است؛ حضرت امام در این باره می‌گوید:
"باید دانست که عبودیت مطلقه از اعلی مراتب کمال و ارفع مقامات انسانیت است که جز اکمل خلق الله محمد صلی الله علیه و آله و سلم بالاصاله و دیگر اولیای کُمّل بالتبعیه، کسی دیگر را از آن نصیبی نیست و دیگران را پای عبودیت لنگ است و عبادت و عبودیت آن‌ها معلّل است. و جز با قدم عبودیت نتوان به معراج حقیقی مطلق رسید؛ و لهذا در آیه‌ی شریفه فرماید: (سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى‏ بِعَبْدِهِ). (3) قدم عبودیت و جذبه‌ی ربوبیت سیر داد آن ذات مقدس را به معراج قرب و وصول. و در تشهد نماز که رجوع از فنای مطلق است که در سجده حاصل شده، باز توجه به عبودیت قبل از توجه به رسالت است. و ممکن است اشاره به آن باشد که مقام رسالت نیز در نتیجه‌ی جوهره‌ی عبودیت است. (4)"
در این کلام امام به چند نکته‌ی عمیق و بنیادین اشاره شده است:
نکته‌ی اول این‌که در میان کمالات و مقامات انسان، کمالی بالاتر از عبودیت وجود ندارد؛ لذا انسان کامل بالاترین مقام عبودیت را که همان عبودیت مطلقه است دارا می‌باشد. به همین دلیل انسان کامل از میان همه کمالات خویش، به عبودیت و بندگی خود افتخار می‌کند؛ چنان که در حدیثی از امیرمؤمنان رسیده است:
«کفی لی فخراً أن أکون لک عبداً»؛ (5) همین افتخار مرا بس که بنده‌ی تو هستم.
این نکته در شمار امتیازات برجسته‌ی عرفان امام خمینی محسوب می‌شود؛ زیرا یکی از عارفان که گویا از نور ولایت محروم بوده‌اند، در این مسأله دچار لغزش عمیقی شده و گفته است:
"گرچه پیامبر بنده‌ی حق و فرستاده‌ی او است، اما اطلاق واژه‌ی «عبد» بر آن حضرت اسائه ادب است. (6)"
امام خمینی در نقد کلام وی می‌فرماید:
«هذا من سوء الأدب علی الله، بل علی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم؛ فانّ العبودیة من أعظم افتخارات النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)»؛ (7) سخن ایشان نه تنها نسبت به خدا، بلکه نسبت به رسول خدا نیز جسارت و بی‌ادبی محسوب می‌شود؛ زیرا عبودیت و بندگی از بزرگ‌ترین افتخارات پیامبر است.
نکته‌ی دوم این‌که عبودیت مطلقه - که بالاترین مقام انسان کامل است - اصالتاً از آنِ مقام ختمی مرتبت و بالتبع نصیب اهل بیت (علیهم‌السلام) شده است؛ زیرا هر مقام و منزلتی که برای اهل بیت (علیهم‌السلام) مطرح باشد، جلوه‌ای از منزلت ختمی مرتبت می‌باشد و وجود آن‌ها در حقیقت آینه‌ی تمام نمای رسول خدا است.
نکته‌ی سوم این که تمام مقاماتی که برای انسان کامل مطرح است، نتیجه عبودیت مطلقه او است؛ حتی مقام رسالت و امامت نیز نتیجه‌ی عبودیت است؛ لذا در تشهد، شهادت به عبودیت پیش از شهادت به رسالت مطرح شده است.
نکته‌ی چهارم این‌که عبادت و عبودیت سایر انسان‌ها با انگیزه‌های خاصی مقیّد می‌شود؛ اما عبادت و عبودیت انسان کامل، از هر قیدی رها و مطلق است؛ به همین دلیل عبودیت مطلقه، تنها نصیب انسان کامل می‌شود. عبادت دیگران یا به دلیل ترس از جهنم است یا طمع بهشت و بالاترین سطح عبادتشان همان عبادت «احرار» است که به انگیزه‌ی عشق و محبت انجام می‌شود؛ اما حتی این عبادت نیز مقیّد به قیدی است که آثاری از انانیت دارد؛ زیرا به دلیل دوست داشتن خدا یا عبادت خدا، عبادت می‌کند. اما عبادت انسان کامل (پیامبر و اهل بیت) نه تنها به قیودی چون خوف و طمع مقیّد نیست، بلکه فراتر از قید عشق و محبت است. اگرچه انسان کامل نیز در مراتب آغازین عبادت، خداوند را از روی عشق و محبت عبادت می‌کند، اما در مرتبه‌ی بالاتر عبادت، نه تنها از آن جهت که خدا را دوست دارد، بلکه چون خدا را شایسته عبادت یافته است، عبادت می‌کند؛ و میان این دو مرتبه تفاوت عمیقی وجود دارد؛ عمق معرفت و اوج عبودیت در فرض دوم بسی فراتر از فرض اول است. این مطلب در واقع تحلیل کلام نورانی امیرمؤمنان و امام عارفان است که فرمود:
«ما عبدتک خوفاً من نارک، و لا شوقاً إلی جنتک؛ بل وجدتک أهلاً للعبادة فعبدتُک»؛ (8) تو را از روی ترس و طمع عبادت نمی‌کنم، بلکه چون تو را شایسته‌ی عبادت و پرستش یافته‌ام عبادت می‌کنم.

پی‌نوشت‌ها:

1. شرح الاسماء الحسنی، ص 90.
2. همان، به نقل از: خواجه عبدالله انصاری.
3. اسراء (17): 1.
4. آداب الصلوة، ص 10.
5. بحارالانوار، ج 38، ص 340، ح 14.
6. شرح فصوص الحکم (قیصری)، ص 60.
7. تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص 55.
8. عوالی اللئالی، ج 2، ص 11.

منبع مقاله:
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.