مثل های فارسی – قسمت چهارم
مثل های فارسی – قسمت چهارم
مثل های فارسی – قسمت چهارم
ح
از آنجا که کودکان بدون توجه به خوبی و بدی یا اهمیت و بی اهمیتی مسائل، هر چه ببینند به زبان می آورند، چنین حکم کرده اند.
حاتم بخشی
حسنم به رو باشد، کچلیم زیر مو باشد !!
خ
اعمال و افعالی همچون حرکات غیر ارادی مردم تهی مغز ! « این خل بازی ها چه معنی داره که از خودتون در میارید ؟! »
خاله زنک بازی !
خر بازار
خر بیار و باقلا بار کن !
د
عبارتی است از سعدی، در نخستين حكايت از نخستين باب گلستان، كه در شمار امثال ساير در آمده است. حكايت به اختصار چنين است كه :
" پادشاهی به كشتن اسيری اشارت كرد. بيچاره در آن حالت نوميدی ملك را دشنام دادن گرفت، چرا كه هر كه دست از جان بشويد هر چه در دل دارد بگويد.
ملك پرسيد : چه می گويد ؟
يكی از وزرای نيك محضر گفت :
- ای خداوند ! همی گويد " و الكاظمين الغيظ، و العافين عن الناس ! "
ملك را رحمت آمد و از سر خون او درگذشت.
وزير ديگر كه بر ضد او بود گفت :ما را نشايد درحضرت پادشاهان سخن جز به راستی گفتن ...اين ملك را دشنام داد و ناسزا گفت!
ملك روی از اين سخن در هم آورد كه : مرا آن دروغ پسنديده تر آمد از اين راست، كه روی آن در مصلحتی بود و بنای اين بر خبثتی. خردمندان گفته اند : دروغ مصلحت آميز به از راست فتنه انگيز !
دانستن
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آن كس كه بداند و نداند كه بداند
بيدار كنندش، كه بسی خفته نماند
آن كس كه نداند و بداند كه نداند
لنگان خرك خويش به منزل برساند
آن كس كه نداند و نداند كه نداند
در جهل مركب، ابدالدهر بماند !
( امام فخر رازی )
درخت هر چه بارش بیشتر می شه، سرش پایین تر میاد !
انسان هر چه خردمندتر و فرزانه تر باشد متواضع تر و خاشع تر می شود.
تواضع كند هوشمند گزين نهد شاخ پر ميوه سر بر زمين ( سعدی )
در جهان هر عملی موجب عکس العملی ست
در جهان هر عملی موجب عکس العملی ست
هر که شد حرف ستم پیشگی، اندیشه ی او
عاقبت برکند اندیشه ی او، ریشه ی او
در باغ سبز نشان دادن
داشتیم، بچه ها خوردند !
دیوانه بازی !
دست زور، بالا !
به کسی در کاری اختیار دادن:برادرم کارهای تجاری اش را به من سپرد و دستم راهم کاملاً باز گذاشت که هرچه می خواهم بکنم...
دزدبازار
دیگ چه کنم را بار گذاشتن
دکان جلوی دکان کسی باز کردن
دست و بال کسی بسته بودن
ر
بسیار خندیدن تا حد پاره شدن روده ها : " اینقدر خوشمزگی کرد که از خنده روده بر شدیم " یا " از شیرین کاری هاش، همه ی جماعت داشتند روده بر می شدند " و نیز " میمون های حلقه ی گمشده که عادت به این جور آتراکسیون ها نداشنتد ... از خنده روده بر شدند " (علویه خانم ، قضیه ی نمک ترکی) مترادف : روده پیچ شدن
رنگ زردم را ببین و حال زارم را نپرس !
ز
مورد پشتیبانی کسی قرار داشتن. در سایه ی محبت و التفات و پشتیبانی کسی قرار داشتن : " تمام عمر زیر بال پدرم بوده و حالا با من دشمنی می کنه ! "
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}