نگاهی به کلام اشعری
رمضان رضایی و یدالله رفیعی
مذهب اشعریه از معروفترین مذاهب کلامی در دنیای اهل سنّت است که در آغاز قرن چهارم هجری پدید آمد. قبل از آن، مذهب حنبلیه، مذهب رسمی و معروف میان اهل سنّت بود. (1)
مؤسس مذهب اشعریه ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری است، وی به سال 260 هجری قمری در بصره به دنیا آمد، پدرش اسماعیل بن اسحاق، مکنی به «ابی بشر» از طرفداران اهل حدیث بود، بدین جهت اشعری در کودکی با عقاید اهل حدیث خود گرفت. در دوران جوانی به مکتب اعتزال گرایش یافت و تا چهل سالگی آن منهج را پیمود، ولی بار دیگر به جانبداری از عقاید اهل حدیث قیام کرد.
از مطالعهی آثار اشعری به دست میآید که وی متفکری خوش استعداد و صاحب قریحه و محققی پر تلاش بود، و از نوعی نبوغ نیز بهره داشت، و در جهت رفع تضاد میان عقلگرایی معتزله و ظاهرگرایی اشاعره کوشش بسیار نمود.
هانری کوربن فرانسوی در این باره گفته است: «خواه کوشش اشعری را کوشش موفق تلقی کنند یا به علت فقدان قدرت کافی در حل مسائل ماوراءالطبیعة، مساعی وی را با شکست روبرو بدانند، با این همه، او با پاکدلی در پی آن بود تا مقارنه دو نظرگاه درباره قرآن را از حیث حدوث و قدم حفظ کند.» (2)
اشعری در سخنوری و فن مناظره مهارت کامل داشت، مناظرهی معروف او با ابوعلی جبایی و سخنرانیهای او در مسجد جامع بصره در روزهای جمعه، در موفقیت و شهرت او نقش مؤثری داشت، علاوه بر این، به نویسندگی و تألیف نیز مبادرت ورزید و به نشر عقاید و آراء خود پرداخت. ابن عساکر، اسامی 98 کتاب را که اشعری تا سال 320 تألیف کرده، نام برده است، ولی از آثار معروف او آنچه بر جای مانده چهار کتاب است که عبارتند از:
1- مقالات الاسلامیین، که از مشهورترین تألیفات او و از مصادر معروف در علم ملل و نحل به شمار میرود.
2- استحسان الخوض فی علم الکلام،- این کتاب چنانکه از نامش هویداست- در ردّ طریقه ظاهرگرایان که استدلالهای کلامی را بدعت و حرام میدانستند تألیف شده است، و به طور مکرر به صورت جداگانه و نیز در ذیل کتاب «اللمع» طبع گردیده و نیز متن کامل آن در جلد دوم کتاب «بحوث فی الملل والنحل» استاد سبحانی آمده است:
3- اللمع فى الردّ على اهل الزیغ و البدع.
4- الابانة عن اصول الدیانة: این دو کتاب تفاوتهایی با یکدیگر دارند که مهمترین آنها عبارتند از: اولاً، در کتاب «اللمع» از روش استدلال عقلی استفاده شده، ولی در کتاب «الابانة» از روش استدلال نقلی پیروی گردیده است، ثانیاً کتاب «الابانة» ناظر به عقاید و آراء حنابله و اهل حدیث بوده و در دفاع از آنها میباشد. ولی کتاب «اللمع» در صدد اثبات عقاید خود اشعری است، بدون آنکه به آراء و عقاید اهل حدیث عنایت داشته باشد.
اشعری در سال 300 هجری و در چهل سالگی از مذهب معتزله، جدا شد و به طرفداری از عقاید اهل حدیث پرداخت.
در مورد اینکه چرا اشعری از مکتب اعتزال روی برتافت، آراء مختلفی گفته شده است، از عبارت شهرستانی چنین استفاده میشود که مناظرات کلامی او با استادش ابوعلی جبایی و عدم توانایی وی بر پاسخگویی به اشکالات اشعری موجب کنارهگیری او شد، چنان که گفته است: «معتزله و سلف در هر زمانی پیرامون صفات اختلاف داشتند، سلف که به «صفاتیه» معروف بودند در مخالفت با معتزله از روش کلامی استفاده نمیکردند، و تنها به سخنان اقناعی بسنده نمود و به ظواهر کتاب و سنت تمسک میکردند... تا اینکه میان ابوالحسن اشعری و استادش ابوعلی جبایی درباره برخی از مسائل حسن و قبح مناظرهای رخ داد، و اشعری، جبایی را ملزم نمود، در نتیجه اشعری از او اعراض کرد و به طریقه سلف روی آورد و با استفاده از روش کلامی به دفاع از مذهب آنان پرداخت.» (3) و به سال 324 یا 330 در بغداد درگذشت.
مشاهیر متکلمان اشعری
در اینجا به ذکر شرح حال مختصر برخی از مشاهیر متکلمان اشعری بسنده کرده و شخصیت علمی و موقعیت کلامی آنان را در مکتب اشعری بیان میکنیم:قاضی ابوبکر باقلانی
در بصره متولد شد از قدمای متکلمان اشعری میباشد که سعی بلیغی در ترویج مکتب اشعری داشت، چنان که ابن خلدون درباره او گفته است: «قاضی ابوبکر باقلانی رهبری کلام اشعری را عهدهدار شد، و به تهذیب آن پرداخت، و مقدماتی عقلی را که ادله کلامی مبتنی بر آنها بود تأسیس نمود... ولی به خاطر مشابهت آنها با علوم فلسفی مورد توجه متکلمان (اشعری) قرار نگرفت». (4) برای او تألیفات بسیاری نقل گردیده است، ولی آنچه مطبوع و موجود است عبارتند از: «اعجاز القرآن»، «التمهید فی الرد علی الملاحدة» و «الانصاف فی اسباب الخلاف». وی در سال 403 هجری در بغداد وفات نمود.ابواسحاق اسفراینی
(متوفای 418 هـ): وی نیز از صاحب نظران بنام اشاعره بود، و در میان متأخرین آنان به لقب «استاد» معروف است، چنانکه باقلانی به لقب «قاضی» شهرت دارد، وی با قاضی عبدالجبار معتزلی معاصر بوده و گفتگوی وی با عبدالجبار در حضور صاحب بن عباد معروف است. (5)امام الحرمین
وی عبدالملک جوینی معروف به امام الحرمین در نیشابور به دنیا آمد و در همانجا به تحصیل علوم دینی پرداخت و در فقه شافعی و کلام اشعری مجتهد و صاحب نظر گردید، به نقل از ابن اثیر در سال 456 وزیر طغرل بیک سلجوقی برخی از فرق مذهبی از جمله اشاعره را دشمن داشت، بدینجهت جوینی خراسانی را ترک گفت و رهسپار حجاز گردید و مدت چهار سال در مکه و مدینه اقامت گزید و به کار تعلیم و پاسخگویی به سؤالات دینی پرداخت، از این روی به «امام الحرمین» شهرت یافت، آنگاه در عهد نظام الملک به نیشابور بازگشت و در مدرسه نظامیه به تدریس پرداخت.معروفترین آثار کلامی جوینی دو کتاب؛ «الشامل فی اصول الدین» و «الارشاد فی اصول الدین» میباشد. ابن خلدون درباره جوینی و دو کتاب وی گفته است: «پس از قاضی ابوبکر باقلانی، امام الحرمین ظاهر شد و کتاب «الشامل» را به طریق اشعری املاء کرد و در آن به گستردگی سخن گفت، آنگاه ارشاد را در تلخیص آن نگاشت، مردم او را پیشوای عقاید خود برگزیدند.» (6) وی در سال 478 هجری درگذاشت.
امام محمد غزالی
در سال 450 هجری در حوالی طوس به دنیا آمد، جهت تحصیل علوم دینی، رهسپار نیشابور شد، پس از آشنایی با امام الحرمین شاگرد او گردید، سپس، با نظام الملک ارتباط یافت. و به سال 484 هجری به استادی دانشگاه نظامیه بغداد منصوب شد، وی در سی و ششی سالگی دچار بحران فکری و روحی شدیدی شد، بدین جهت کرسی تدریس و محیط خانواده را رها کرد و مدت ده سال به تنهایی در بلاد اسلامی به سیر و سیاحت پرداخت، و همهی اوقات را به تأمل و تفکر و ریاضت روحانی صوفیانه، تخصیص داد، غزالی در این مدت مشهورترین کتابهای خود و مخصوصاً «احیاء علوم الدین» را تألیف کرد، در سال 499 از عزلت بیرون آمد و قصد نیشابور کرد و در نظامیه آنجا به تدریس مشغول شد. (7)پس از دو سال، بار دیگر تدریس را ترک گفت، و در طوس عزلت گزید، و در سال 505 هجری در زادگاه خود وفات کرد.
غزالی در مورد علم کلام دو برخورد کاملاً متضاد دارد، زیرا در یک جا، اشتغال به آن را به خاطر آفاتی که از آن برمیخیزد، تحریم کرده و جز برای دو گروه تجویز نکرده است؛ یکی، کسی که شبههای در دلش پدید آمده و با سخنان موعظهآمیز و عادی نیز اخبار منقول از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زایل نمیشود، و دیگری، کسی که خود گرفتار شبههی دینی نیست، ولی علم کلام را میآموزد تا بیماری فرد دیگری را که گرفتار شبهه گردیده است، درمان نماید. ولی در جای دیگر آن را ستایش نموده و آموختنش را واجب دانسته و گفته است: «علم توحید، اشرف و اجل و اکمل علوم است، این علم، ضروری و تحصیل آن هم چنان که صاحب شرع گفته (طلب العلم فریضة على كلّ مسلم) بر همه عقلا واجب است.» (8)
وجه جمع میان این دو نظریه این است که بگوییم: نظریهی دوم وی متوجه خود علم کلام است، و نظریهی نخست او متوجه روش رایج متکلمان در بحثهای کلامی است، که مبتنی بر دلایل جدلی بوده، و در نتیجه از اصول به معارف توحیدی، عاجز میباشد. کتاب «الاقتصاد فی الاعتقاد» و «قواعد العقائد» از جمله آثار مهم کلامی او است.
فخرالدین رازی
وی یکی از متکلمان معروف اشعری است که افکارش مکتب اشعری را متحول نموده، وی در رشتههای مختلف علوم عقلی و نقلی مانند: فلسفه، کلام، منطق، اخلاق، اصول فقه، فقه، ریاضیات، نجوم، طب و ... به تحصیل، تحقیق و تألیف پرداخت، ولی آثار کلامی او نسبت به سایر آثارش افزایش چشمگیری دارد که نشانگر علاقه و مهارت بیشتر او به این رشته است برخی از معروفترین آثار کلامی او عبارتند از: 1- الاربعین فی اصول الدین 2- اساس التقدیس (تاسیس التقدیس) 3- شرح اسماء الله الحسنی 4- محصل افکار المتقدمین و المتأخرین، که محقق طوسی آن را نقد کرده و به تلخیص المحصل یا نقد المحصل معروف است.به گفتهی ابن خلّکان، به نقل از کتاب «تحصیل الحث فی تفصیل الفرق» رازی، وی علم کلام را از پدرش ضیاء الدین عمر آموخت، و او شاگرد ابوالقاسم سلیمان بن ناصر انصاری بود که علم کلام را نزد امام الحرمین فرا گرفت، و امام الحرمین شاگرد استاد ابواسحاق اسفراینی و او شاگرد ابوالحسین باهلی از شاگردان ابوالحسن اشعری بود.
فخرالدین رازی، گرچه از اصول و مبانی مکتب اشعری پیروی میکرد، ولی در استدلالهای خود از منطق و فلسفه استفاده بسیار کرد و از این نظر کلام اشعری را تحول و نیرو بخشید. (9) وی متوفای سال 606 هجری است.
عبدالکریم شهرستانی
وی به سال 479 در «شهرستان» واقع در خراسان متولد شد، و پس از مسافرت به برخی بلاد اسلامی، در زادگاه خود درگذشت. کتاب «الملل و النحل» از شناخته شدهترین آثار او است. این تألیف از مشهورترین کتاب در زمینهی ملل و نحل است. کتاب «نهایة الإقدام فی علم الکلام» از آثار مهم کلامی او است. وی در سال 548 هجری درگذشت.عضدالدین ایجی
در ایج، واقع در جنوب اصطهبانات از نواحی شیراز، متولد شد، از مشاهیر متکلمان اشاعره است، از آثار معروف او یکی «المواقف فی علم الکلام» و دیگری «شرح مختصر الاصول» حاجبی میباشد. کتاب «المواقف ایجی» از بهترین متون کلامی است که در مذهب اشعری تألیف شده است.اگر چه ایجی پیرو مکتب اشعری است ولی در پارهای از مسائل، آراء و دلایل اشاعره را نقد نموده است. چنانکه در بحث صفات باری، دلایل سهگانه اشاعره به اثبات زیادت صفات بر ذات را ناتمام دانسته است، هر چند استدلال نافیان صفات زاید بر ذات را نیز نپذیرفته است، وی در پایان کتاب خود دربارهی فرقههای اسلامی بحث کرده و روش تخطئه و تکفیر رایج میان برخی از فرقههای اسلامی را مورد انتقاد قرار داده است. وی در سال 756 یا 757 هجری در کرمان درگذشت.
سعدالدین تفتازاتی
تفتازانی در روستای «تفتازان» از توابع شهر «نساء» واقع در خراسان به دنیا آمد زندگی خود را در راه کسب علم و معرفت و تدریس و تألیف سپری نمود، و در فنون مختلف به ویژه منطق، ادبیات و کلام، به مدارج عالی دست یافت، کتاب معروف او در کلام «شرح المقاصد» است که از نظر جامعیت در کلام اشعری کم نظیر است. کتاب معروف دیگر وی در کلام «شرح العقائد النسفیة» است. برجستهترین اساتید تفتازانی در علم کلام یکی قاضی عضدالدین ایجی و دیگری قطب الدین رازی متوفای سال 776 هجری معروف به صاحب محاکمات بوده است. تفتازانی در سال 791 یا 793 هجری در سمرقند وفات کرد.میرسید شریف گرگانی
وی در روستای «تاکو» در نزدیکی استرآباد متولد شد، از متکلمان معروف اشعری است، شرح او بر مواقف ایجی، از مشهورترین منابع کلام اشعری است، از شاگردان قطب الدین رازی و از اساتید محقق دوانی، که هر دو از متکلمان شیعی، هستند، میباشد. سید شریف در سال 816 هجری در شیراز درگذشت.علاء الدین فاضل قوشجی
قوشجی در ریاضیات، هیئت و کلام صاحب نظر بوده است، شرح او بر تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی مشهور است. شرح تجرید قوشچی نیز از جمله مصادر عقاید و آراء اشاعره قلمداد میگردد، نامبرده در پارهای از مسائل مورد اختلاف امامیه و اشاعره، آراء مصنف را نقد نموده است، ولی در برخی از آنها نیز تنها به شرح آن بسنده کرده است. و این مطلب را میتوان دلیل بر موافقت او با مصنف دانست. وی متوفای 879 هجری است.پینوشتها
1- برای مطالعه بیشتر ر.ک: بدیر عون، فیصل، بیتا، علم الکلام و مدارسه، صص 263-295.
2- تاریخ فلسفه اسلامی، هانری کوربن، ترجمه اسدالله مبشری، ص 161 و 162.
3- الملل و النحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، ج1، ص32.
4- مقدمه ابن خلدون، ص 465.
5- روزی قاضی عبدالجبار نزد صاحب بن عباد رفت، چون ابواسحاق اسفراینی را آنجا دید گفت: «سبحان من تنزه عن الفحشاء» ابواسحاق در پاسخ گفت: «سبحان من لا یجری فی ملکه الا ما یشاء». (شرح المقاصد، ج2، ص 145).
6- مقدمه ابن خلدون، ص465.
7- ر.ک: تاریخ فلسفه اسلامی، ص 242-244 و تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ج2، ص 518-521.
8- تاریخ فلسفه در جهان اسلامی، ج4، ص541.
9- جهت آگاهی از تاریخ زندگی و حیات علمی فخر رازی به مقدمه کتاب «المباحث المشرقیه» رجوع نمایید.
رضایی، رمضان؛ رفیعی، یدالله؛ (1393)، تاریخ علوم در اسلام (جلد اول)، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}