نویسنده: محمدحسن قدردان قراملكی

 

شاید برای برخی این سؤال مطرح گردد كه چه ضرورت و لزومی برای بحث از وجود آفریدگار متعالی وجود دارد؟ به دیگر سخن، چرا باید از وجود مبدأ سؤال كرد و خود را با این مشكل یا مسأله مواجه كرد؟ نكات ذیل پاسخ این سؤال را روشن می‌كند.

1. پاسخ به غریزه كنجكاوی

سرشت انسان تمایل دارد كه حلقات مجهول و ناشناخته در برابر خود را یكی پس از دیگری كشف و بازگشایی نماید، به حسب این خمیرمایه، انسان هر چیزی را كه مشاهده می‌كند از نحوه آفرینش و علت آن كنجكاوی می‌كند، این حس علت‌یابی در علوم تجربی موجب شده است كه انسان به تسخیر طبیعت بپردازد و روز به روز از آن استفاده كامل و بهینه‌ای نماید.
در قلمرو علوم انسانی و مابعدالطبیعه نیز انسان از جهان و نحوه خلقت آن، سؤالات و دغدغه‌هایی را در اندرون خلوت خویش حس می‌كند. آیا جهان ازلی و بدون آفریدگار است یا آفریدگاری دارد؟ آفریدگار جهان كیست و چه صفاتی را دارد؟
انسان می‌پرسد: از كجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود؟
سؤالات دیگر در عرصه علوم انسانی و مابعدالطبیعه: آیا این سؤال‌ها و دغدغه‌ها، این انگیزه و زمینه را برای انسان به وجود نمی‌آورد كه لااقل برای پاسخ به وجدان خویش به دنبال پاسخ سؤال‌های فوق برآید؟ آیا این احتمال وجود ندارد كه با توجه به این كه در علوم تجربی، پاسخ به حس علت‌یابی موجب آسایش مادی شده، پاسخ به حس علت‌یابی در عرصه مابعدالطبیعه نیز موجب آسایش روحی و روانی وی گردد؟ پس حس غریزی و به تعبیری فطرت دانش پژوهی و فزون‌جویی انسان حكم می‌كند كه پاسخ سؤال‌های مزبور را دریابد و این امر با تعقیب مباحث خداشناسی میسور می‌شود كه جایگاه آن نیز در علم كلام، فلسفه و عرفان است.

2. لزوم شكر منعم

اگر فردی در حق كسی نیكوكاری و احسان كند و نعمتی اعطا نماید، عقل حكم می‌كند شخص متنعم در حد مقدور و به حسب مقدار نعمت و انگیزه‌ی احسان كننده، از او سپاس، تشكر و قدردانی نماید و ترك چنین خصلتی را عقل ناپسندیده، مذموم و ناسپاسی می‌شمارد.
حال سؤال این است كه انسان از نعمت وجود، سلامتی، ذهن، عقل و هم‌چنین نعمت‌های مختلف و بیكران دنیا برخوردار است، آیا لازم است كه از هستی بخش خویش و نعمت‌های او سپاس و تشكر نماید یا نه؟ عقل در اصل وجوب سپاس تردیدی به خود راه نمی‌دهد و لكن نعمت و هستی‌بخش و آفریننده این جهان با عظمت را اول باید شناخت، تا بتوان از او تقدیر و سپاس كرد. روشن است كه چگونگی شناخت مبدأ و هستی بخش جهان و انسان در گرو بحث‌های خداشناسی است تا بدین‌سان بتوان آقا و نعمت بخش خود را شناخت و از او اظهار تشكر و امتنان نمود.

3. لزوم دفع خطر و آسیب محتمل

در برابر احساس خطر، ضرر و آسیب محتمل اما مهم، عقل آدمی حكم می‌كند كه انسان در مقام چاره اندیشی برآید و خطر محتمل را از سر راه خود بردارد، مثلاً اگر احتمال بدهد كه در یكی از سیم‌ها برق وجود دارد در مقام تشخیص سیم برق‌دار از سیم بدون برق برمی‌آید.
در مورد جهان و آفریدگار آن باید بر این منوال رفتار كرد، شكی نیست كه از اول خلقت یك عده انسان‌های پاك و راستگو- كه حتی تاریخ ملحدان نیز بر آن گواه است- ظاهر شده و با ادعای نبوت از زندگی ابدی و جاوید انسان در عالم دیگر خبر داده‌اند. در این زندگی جاوید، انسان‌ها به دو گروه سعادتمند و معذب تقسیم خواهند شد كه در متون دینی از گروه اول به نام «مؤمنان» و از گروه دوم به نام «كافران» تعبیر می‌شود.
بر این اساس حداقل به عنوان یك احتمال در پیش روی انسان، یك خطر بلكه عذاب جاودانه در انتظار اوست كه چندین انسان راستگو و پاك از وجود آن خبر داده‌اند. علاوه بر آن، فطرت و سرشت انسان نیز به نوعی موافق این خبر است.
با این فرض آیا انسان حداقل برای احتیاط و دفع ضرر و عذاب محتمل، نباید از عمق و زوایای خبر و بحث باخبر باشد؟ روشن است كه برای اطلاع از صحت یا سقم مسأله فوق باید اصل ادعای پیامبران یعنی وجود آفریدگار متعالی به عنوان مبدأ و به تبع آن وجود عالم آخرت به عنوان معاد، مورد تحلیل و كنكاش قرار گیرد و آن، گام نهادن در مباحث خداشناسی و تحلیل ادله‌ی نظریه‌ی متألهان را می‌طلبد.
حاصل آن كه، سه انگیزه‌ی فوق (حس كنجكاوی، شكر منعم و دفع خطر) انسان عاقل را به سوی مباحث خداشناسی سوق می‌دهد.
منبع مقاله :
قدردان قراملكی، محمدحسن، (1393)، پاسخ به شبهات كلامی، دفتر اول: خداشناسی، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم