نگاهی به انواع براهین خداشناسی
علم انسان از دو قسم حضوری و حصولی تشكیل شده است. قسم اول علمی است كه خود وجود معلوم در ذهن و ذات عالم وجود دارد و نه صورت ذهنی آن، مانند علم انسان به حالت شادی، اندوه و گرسنگی خویش؛ قسم دوم علمی است
نویسنده: محمدحسن قدردان قراملكی
وجود آفریدگار جهان را از راههای مختلف میتوان مدلل و اثبات كرد كه اشاره میشود:
1. به اعتبار معرفت (علم حضوری و حصولی)
علم انسان از دو قسم حضوری و حصولی تشكیل شده است. قسم اول علمی است كه خود وجود معلوم در ذهن و ذات عالم وجود دارد و نه صورت ذهنی آن، مانند علم انسان به حالت شادی، اندوه و گرسنگی خویش؛ قسم دوم علمی است كه صورت و ماهیت شیء معلوم نزد عالم حاضر شود، مانند علم ما به اشیاء خارجی كه از طریق صورت ذهنی خود- كه در اصطلاح معلوم بالذات نامیده میشود- حاصل میشود.براهین خداوند نیز از این دو قسم خارج نیست، چرا كه شخص انسان ممكن است نه با مفاهیم و صورتهای ذهنی، بلكه با علم حضوری و فطرت خویش در ذات خود، خداوند را احساس كرده و به آن ایمان آورد، كه در علم عرفان از آن به علم شهودی تعبیر میشود. نكته قابل ذكر این است كه این نوع علم به خداوند با توجه به انسانها مختلف است، علم حضوری پیامبران و امامان قابل مقایسه با علم سایر انسانها نیست، چنان كه علم عارف با علم افراد عادی تفاوت بسیاری دارد. صورت دوم علم انسانها به خداوند از طریق علم حصولی و تشكیل قیاسها و استدلالهای عقلی انجام میگیرد كه در قالب انواع استدلالها مانند برهان امكان و وجوب، نظم حركت و صدیقین تبیین میشود.
2. پیشینی و پسینی
استدلال از طریق علم حصولی برای خداوند خود به دو قسم تقسیم میشود: یكی استدلال محض مانند براهین فلسفی مثل برهان صدیقین و امكان است كه در تقریر و اثبات آن به مقدمات حسی و تجربی نیازی نیست، نوع دوم استدلالهایی است كه به مقدمات خارجی و حسی نیازمند است مانند برهان حدوث، حركت و نظم. از نوع براهین اول به پیشینی تعبیر میكنند كه تحقق آن پیش از تجربه و حس صورت میگیرد، اما نوع دوم به لحاظ امور حسی نیازمند است كه به این دلیل پسینی بر آن اطلاق میشود.3. به اعتبار علت و معلول (لمی و انّی)
راه دیگر برای شناخت خداوند سود جستن از علت یا معلول است.شناخت و اثبات یك شیء گاهی از طریق علم و اثبات علت آن صورت میگیرد، مثلاً با علم به آتش، علم به حرارت و گرمای آن نیز مسجل میشود. در اصطلاح منطقی از این استدلال به «برهان لمی» تعبیر میشود. گاهی برای اثبات یك شیء از اثبات معلول استفاده میشود، مانند اثبات آتش از طریق وجود دود كه نشانگر آتش است.
در شناخت و اثبات خداوند نیز دو طریق قابل تصور است، استدلال انّی از طریق اثبات حدوث، نظم، وجود ممكن و حركت كه اكثر براهین كلامی و فلسفی را شامل است. (1) صورت دوم استدلال از طریق حقیقت وجود كه آن نه علت وجود خداوند كه ملازم با آن است، این صورت نه برهان لمی بلكه برهان شبه لمی است، چرا كه خداوند علتی ندارد تا از طریق اثبات علت آن، وجود خداوند نیز ثابت شود.
4. به اعتبار راه، رونده و هدف
در برخی از براهین راه، رونده و هدف یكی است، مانند برهان صدیقین كه با قبول نظریه وحدت وجود، همه هستی خداوند است؛ لذا راه (نفس وجود)، رونده (انسان كه شأنی از وجود كامل است) و هدف (وجود كامل) یكی خواهد بود. صدرا با اشاره به برتری برهان صدیقین بر برهان نفس میگوید:«طریقة الصدیقین فیفضل علیه و علی غیرها بانّ السالك و المسلك و المسلوك منه و المسلوك الیه كله واحد و هو البرهان علی ذاته» (2).
در بعضی براهین رونده و راه یكی است، مانند برهان نفس كه انسان (رونده) خداشناسی (مقصد) را از خود (نفس) شروع میكند.
«ففی هذه الطریقة یكون المسافر عین الطریق». (3)
در بعض دیگر هر سه اصل فوق متغایر است، مانند برهان نظم كه انسان (رونده) از طریق نظم موجود در عالم (راه) به وجود خدا (هدف) دلیل اقامه میكند.
5. به اعتبار خود راه
در این تقسیم ادلهای با توجه به خود راه تبیین و اقامه میشود كه قابل تقسیم به براهین عقلی، شهودی، طبیعی و فطری و همچنین نقلی است كه توضیح آن گذشت.6. تقسیم رایج در فلسفه غرب
دو تقسیم اول در فلسفه و كلام اسلامی رایج بود، اما در فلسفه غرب براهین وجود خدا در هشت قسم ذیل طرح و تحلیل و نقد میشود (4):1. برهان وجود شناختی (انتولوژی)
2. جهان شناختی
3. اخلاقی
4. تجربه دینی
5. اجماع عام
6. درجات كمال
7. مردم پسند
8. غایت شناختی
پینوشتها:
1. در تفسیر برهان «لمی» تعاریف و دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی آن را به علیت عام حد أوسط در برهان تسری دادند، به گونهای كه اگر اوسط علت ثبوت اكبر بر اصغر اعم از علیت خارجی یا تحلیلی و عقلی هم باشد، برهان لمی خواهد بود. مثلاً در قضیه: العالم ممكن و كل ممكن یحتاج الی واجب الوجود، فالعالم یحتاج الی واجب الوجود. ممكن علت حاجت به واجب الوجود است. پس اوسط علت ثبوت اكبر بر اصغر میشود و این همان برهان لمی است. همین استدلال در سایر براهین نیز تكرار میشود. (رك. شرح اشارات، ج1، ص308، تعلیقه نهایة، ش8).
2. الشواهد الربوبیه، مشهد، اول؛ شاهد، سوم؛ اشراق، نهم؛ ص46.
3. همان.
4. برای توضیح بیشتر به كتب فلسفه دین غربی رجوع شود مانند: جان هاسپرز، فلسفه دین؛ پل ادواردز، خدا در فلسفه؛ جان هیك، فلسفه دین.
منبع مقاله : قدردان قراملكی، محمدحسن، (1393)، پاسخ به شبهات كلامی، دفتر اول: خداشناسی، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}