پرچم خون
زخم پوشانده تنش را سپر انداخته تیغ با رجزخوانی او قافیه را باخته تیغ کیست این مرد که یک سر همه آتش شده است؟ گل نموده است ز شولای تنش آخته تیغ یک طرف نعش جنون است که بر زین دارد
شاعر: محمد کامرانی
زخم پوشانده تنش را سپر انداخته تیغ
با رجزخوانی او قافیه را باخته تیغ
کیست این مرد که یک سر همه آتش شده است؟
گل نموده است ز شولای تنش آخته تیغ
یک طرف نعش جنون است که بر زین دارد
یک طرف پرچم خون است که افراخته تیغ
کیست این مرد که از دست خودش افتاده است؟
ولی از دست خودش هیچ نینداخته تیغ
کیستی مرد که تا صبح قیامت هرگز!؟
افقی تازهتر از زخم تو نشناخته تیغ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}