شاعر: زنبق سلیمان نژاد


پس از تو آینه‌ها حجمی از غبار شدند
چه چشمه‌های زلالی که بی تو تار شدند
پس از غروب تو ای آفتاب تا محشر
دل من و غم عشق تو هم جوار شدند
خدا به چشم خودش دید داغ گل‌ها را
و عاشقان که بدون تو سوگوار شدند
تو ای بزرگ مقدس ببین در این وادی
پس از عروج تو دل‌ها چه بی قرار شدند!
خلاصه اینک تو بودی عزیزتر از عشق
به تیر داغ تو دل‌های‌مان شکار شدند