حج از دیدگاه مقام معظم رهبری (1)


 

 

*تدبّردر حج
 

تدبّر درحجّ، عامل معجزه‏آسايى درگسترش اين انديشه درميان همه‏ى مسلمانان است، بعلاوه چهارراه عظيمى براى تبادل اطلاعات ملتها از شرق وغرب وشمال وجنوب جهان اسلام است. من به همه‏ى برادران وخواهران مسلمان كه درمحشر عظيم حج گردآمده‏اند متواضعانه توصيه مى‏كنم كه درحج تدبر كنند وآن دونكته‏ى اصلى رايعنى دل سپردن به خدا و نزديك كردن خود به ذات مقدس الهى درانديشه وعمل با عبوديت خالص وحقيقى ازيكسو واجتناب وبرحذر بودن از شيطانها ودشمنان راه وجهت الهى ازسوى ديگر، براى خود تأمين كنند وباروحى مجهّز به تقوا و دلى سرشاراز اعتماد به خداو روحى لبريز از اميد به آينده‏ى امت اسلامى وتصميمى راسخ درپيگيرى هدف‏هاى اسلام و به قصد حاكميت يافتن معارف وقوانين و فرهنگ اسلامى برجوامع مسلمان، به‏ديار خود بازگردند.
پيام به حجاج بيت‏اللَّه‏الحرام (‏1374/02/14)

*اغتنام از فرصت
 

همه‏ى حجاج عزيز را به اغتنام فرصت اين ايام بزرگ فراخوانده، همگان را به تدبر در حج و توشه بردارى معنوى و روحى براى بقيه‏ى عمر دعوت مى‏كنم. از آقايان روحانيون محترم مى‏خواهم كه اين مضامين را در جمع كاروانهاى ايرانى و غير ايرانى به گونه‏هاى مناسب مطرح فرمايند و دلها و جانها را به معنويت حج و نيز به مضمون سياسى آن متوجه سازند.
پيام به مناسبت برگزارى كنگره عظيم عبادى سياسى حج (04/02/1375)

*پشتوانه تمام نشدنی
 

تعاليم سياسى و اجتماعى اسلام، همه در جهت آن است كه ملل اسلامى به اقتدار و سيادت علمى و اخلاقى و سياسى و روحى و مادى دست يابند. و امروز همه‏ى رهبران هوشيار ملتهاى جهان در صددند كه از هر امكان و ذخيره‏يى كه مى‏تواند آنان را قدرتمند كند، بهره گيرند. امت بزرگ اسلامى با وجود عِده و عُده‏ى خود، فاقد عزت و قدرت در سطح بين‏المللى است؛ چگونه بايد عزت و قدرت غفلت و احياناً خيانت خوديها و استكبار و خباثت بيگانگان و دشمنان، چيزى نيست كه در اين گفتار مختصر بگنجد؛ آنچه اين جانب مى‏گويم، آن است كه جفاى دشمن به خاطر آن است كه جبهه‏ى خودى نخواسته است از همه‏ى نيرو و امكان خود استفاده كند و عِده و عُده‏ى خود را به مصاف دشمن بياورد. بزرگترين پشتوانه‏ى جهان اسلام، امت بزرگ اسلامى است؛ يعنى ملتهاى مسلمان كه وحدت و اتفاق و تفاهم آنها و غريو رعد آساى اعتراض آنها و قدرت انديشه و بازوى كار و ثروت طبيعى و خداداده‏ى آنها، مى‏تواند دل هر دولت مستكبر راآب،و گوش او را كر، و پشت او را خم كند.
حج، مظهرى و نمونه‏يى از اين پشتوانه‏ى عظيم و تمام ناشدنى و غير قابل شكست را در برابر چشم ما مى‏گذارد.
اين جاست كه معناى حقيقى فرياد برائت در حج آشكار مى‏گردد؛ و چنين است كه غريو دستجمعى مسلمانان در برائت از مشركين، در حج روح مى‏دمد و مضمون مى‏بخشد.
پيام به مناسبت برگزارى مراسم حج (‏1376/01/21)

*نقطه ی آغاز یک مجاهدت عظیم
 

ملت و دولت ايران، ملتهاى برادر را به اتحاد فرا ميخوانند و دست برادرى به‏سوى آنان دراز ميكنند؛ علماء و روشنفكران و سياستمداران و دنياى اسلام درس وحدت و استقامت و معرفت را براى ملتهاى خود تكرار كنند و جوانان بالنده‏ى اين نسل را براى روياروئى با حوادث بزرگ و به دوش گرفتن بار امانتى سنگين و شالوده‏ريزى امت متحد و يكپارچه‏ى اسلام آماده سازند.
حج، نقطه‏ى آغاز و منبع لايزالى براى اين مجاهدت عظيم و مبارك است.
پيام رهبر معظم انقلاب اسلامى به حجاج بيت‏اللَّه‏الحرام (01/12/1380)

*شناخت عظمت و رحمت خداوند در حج
 

شناخت عظمت و رحمت خداوند در حج، به معنى تأمل در پايه‏گذارى اين خانه است كه درعين‏حال، هم خانه‏ى خداست و هم خانه‏ى مردم؛ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَ هُدًى لِّلْعَلَمِينَ.
هم جايى است كه انسان نيازمند، بدان روى مى‏كند و هم نقطه‏يى است كه عظمت آيين الهى در آن جلوه‏گر مى‏شود. آميزه‏يى از شكوه و عظمت و صفا و سادگى، يادگارى از نخستين نداى توحيد، و جايگاهى براى تحقق وحدت كلمه. هم نشاندار جاى پاى مجاهدان صدر اسلام، كه غريبانه در آن مبارزه كردند و مظلومانه از آن هجرت نمودند و فاتحانه و مقتدرانه بدان بازگشتند و آن را از نشانه‏هاى جاهليت عرب پيراستند؛ و هم معطّر به نَفَس نيايشگران و جاى سجده‏ى متعبدان و دست نياز ثناگويان. هم مَطلَع خورشيد اسلام در آغاز و هم مشرق طلوع مهدى موعود در انجام. هم پناهگاه دلهاى رميده و هم اميد بخش جانهاى به ستوه آمده!
تشريع فريضه‏ى حج و ترتيب مناسك آن، هم نشانه‏ى عظمت است و هم آيت رحمت. با اين شناخت است كه دلها به مشاهده‏ى كعبه‏ى شريف در مسجدالحرام منقلب مى‏شود و بيراهه‏ها به صراط مستقيم مى‏پيوندد و انسانها دگرگونه مى‏شوند.
شناخت دشمن، محصول همه‏ى آن شناختها و متمم و مكمّل آنهاست. بدون آن، دل و ذهن مسلمان، مخزنى بى‏حصار است كه از دستبرد راهزن و خائن و غارتگر، مصون نيست. در خودِ اعمال حج، رَمى جمرات، نماد دشمن‏شناسى و دشمن‏ستيزى است؛ و پيامبر مكرّم اسلام(صلّى‏اللَّه‏عليه‏واله)، اذان برائت را در حج سر داد و آيات برائت را از حنجره‏ى امير مؤمنان (عليه‏السّلام) در مراسم حج تلاوت فرمود. اگر جهان اسلام و امت اسلامى، روزى از وجود دشمنان جرّار فارغ گردد و چنين چيزى ممكن شود، برائت نيز بى‏فلسفه خواهد بود. ولى با وجود دشمنها و ستيزه‏گريهاى كنونى، غفلت از دشمن و بى‏مبالاتى به برائت، خطايى بزرگ و پُرخسارت است. اگر آن شناختهاى پيشين به دست آيد، دشمن جهان اسلام نيز شناخته مى‏شود. هر پديده، يا شخص، يا حكومتى و نظامى كه مسلمانان را از هويت اسلاميشان بيگانه كند، يا به تفرّق و پراكندگى بكشاند، يا به كسب عزت و عظمت اسلامى بى‏اعتنا، يا از آن مأيوس سازد، كارى دشمنانه مى‏كند؛ و اگر خود، دشمن نيست، سرانگشت دشمن است!
شيطان درقرآن، تعبيرى ازنيروهاى شرآفرين و فساد آفرين و انحطاط آفرين است كه در صف مقابل انبيا قرارمى‏گيرد؛ وَكَذلِكجَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الاِْنسِ وَالْجِنِّ. و در سراسر قرآن، ياد و نشان شيطان تكرار شده و در تمام طول مدت نزول وحى، از آن نام برده شده است. اين بدان معناست كه ياد و نشان دشمن، هرگز نبايد مورد غفلت جوامع مسلمان قرار گيرد.
امروز بيشترين تلاش شيطان كه همان جبهه‏ى سياسى استكبار است، مصروف آن مى‏شود كه مسلمانان را از آينده‏ى خود، نوميد و به ذخيره‏ى گرانبهاى فرهنگ و دانش خود، بى‏اعتنا سازد. هر پديده‏يى كه به مسلمانان جهان، اميد ببخشد و آنان را به فكر بناى آينده بر پايه‏ى اسلام بيفكند، در چشم استكبار، بشدت منفور و مبغوض است. دشمنى شيطان بزرگ با ايران اسلامى، از آن است كه تشكيل جمهورى اسلامى و اداره‏ى كشورى پهناور، با جمعيتى انبوه و با ثروت مادى و معنوى بى‏پايان، به مسلمانان، نويد عزت و عظمت اسلامى مى‏دهد و فروغ اميد را در دلهاى آنان زنده مى‏كند.
پيام به ملت ايران به مناسبت بيستمين سالگرد انقلاب اسلامى (‏1377/01/12)

*برکات حج
 

تقويت اين احساس در فرد، كه وى عضوى از پيكر بزرگ امت است و هدايت درست آن، بايد بتواند بر همه‏ى آن ترفندهاى تفرقه‏ساز، غلبه كند؛ و ضمن اين‏كه هويت ملّى و فرقه‏يى را در بخشهاى گوناگون امت اسلامى پاس مى‏دارد، از فوايدى كه دريكدلى و اتحاد است، همه‏ى اين مجموعه‏ى بزرگ را بهره‏مند سازد و عزّت و اقتدار و خير كثيرى را كه در يكپارچگى امت اسلامى نهفته است، شامل همه‏ى اجزا و اعضاى آن كند.
طواف و سعى و نمازهاى جماعت و همه‏ى حركات و سكنات دستجمعى در حج، اين درس را به حجگزار مى‏رساند و آن را در اعماق وجود او نفوذ مى‏دهد.
شناخت نمونه و نمايى از آن امّت واحدة، به معنى گامى عملى در راه تحقق آن آرزوى بزرگ - يعنى اتحاد اسلامى - و در نهايت سر بركشيدن قدرت واحده‏ى اسلامى در ميدان سياست جهانى است. ديدن توده‏هاى عظيم حجگزار از نقاط گوناگون عالم، و با زبانها و رنگها و نژادهاى گوناگون، افق ديد مسلمان را گسترش مى‏دهد و از مرزهاى شخصى و قومى و ملّى فراتر مى‏برد، و وظيفه‏ى اسلامىِ رفتار برادرانه، وى را با آنان به تعارف و همزبانى و همدلى مى‏كشاند، خبرهاى اختصاصى ملتها را به سراسر جهان اسلام مى‏بَرَد و توطئه‏ى تبليغاتى دشمن را كه هميشه، و امروز بيش از هر زمان، دست اندركار قلب حقيقت و دروغ‏سازى و شايعه‏پراكنى است، خنثى مى‏كند و فاصله‏هاى مكانى و زبانى و پندارى را از ميان برمى‏دارد. با تبيين موفقيت يك ملت، در دل ملتهاى ديگر، اميد مى‏دمد و با تشريح تجربه‏ى يك كشور، كشورى ديگر را مجرّب مى‏سازد. احساس انزوا و تنهايى را از افراد و ملتها مى‏زدايد و ابّهت دشمن را در چشم آنان مى‏شكند، مصيبتهاى بزرگ يك كشور را براى ديگران شرح مى‏دهد و آنان را به فكر علاج آن مى‏افكند.
توقف حجگزاران در موسم حج در يك نقطه، و بخصوص وقوف در عرفات و مشعر و مَبيت در منى‏، همگى، زمينه‏هاى مستعد اين شناختِ كارساز و كارآمدند.
پيام به ملت ايران به مناسبت بيستمين سالگرد انقلاب اسلامى (‏1377/01/12)

*منافع حج
 

آيا جهان اسلام توانسته است از منافع حج برخوردار شود؟ و اساساً اين نافع چيست؟
حج درست مى‏تواند تحولى درونى در يكايك مسلمين پديد آورد و روح توحيد و ارتباط با خدا و اعتماد به او و رد همه‏ى بتهاى درون و برون وجود آدمى كه همان هواها و هوسهاى پست‏كننده و قدرتهاى اسيركننده‏ى آدمى‏اند، و نيز احساس قدرت و اعتماد به نفس و رستگارى و فداكارى در آنان پديد آورد، و چنين تحولى است كه از هر انسانى، موجودى شكست ناشناس و تهديد و تطميع‏ناپذير مى‏سازد.
و نيز حج درست مى‏تواند از اعضاى جدا افتاده‏ى امت اسلامى، پيكره‏يى واحد و كارآمد و نيرومند بسازد، آنان را با هم آشنا و از حرفها و دردها و پيشرفتها و نيازهاى يكديگر، آگاهشان كند و تجربه‏هاى آنان را متبادل سازد. اگر حج با توجه به اين هدفها و نتايج برنامه‏ريزى مى‏شد،و در اين برنامه‏ريزى دولتها و علماء و صاحبنظران و روشنفكران جهان اسلام، همكارى مى‏كردند، ثمرات گرانبهايى نصيب امت اسلامى مى‏گشت كه با هيچ دستاورد ديگرى در دنياى اسلام قابل مقايسه نبود. به جرأت مى‏توان گفت همين يك تكليف اسلامى اگر درست و چنانكه شريعت اسلام، خواسته است مورد بهره‏بردارى قرار گيرد، پس از زمانى نه چندان بلند، امت اسلامى را به عزت و قدرتى كه در خور آن است خواهد رسانيد.
پيام به حجاج بيت‏اللَّه الحرام (‏1371/03/13)

* مضمون سیاسی حج
 

كدامين‌جان‌تشنه‌است‌كه‌از فيض‌كوثر محمدي‌(صلي‌الله‌عليه‌واله‌وسلم‌) و جوشش‌زمزم‌حسيني‌، اين‌جرعه‌ها را بنوشد و هنوز در مضمون‌سياسي‌حج‌دچار ترديد و ابهام‌باشد؟ حج‌بي‌برائت‌، حج‌بي‌وحدت‌، حج‌بي‌تحرك‌وقيام‌، حجي‌كه‌از آن‌تهديد كفر و شرك‌برنخيزد، حج‌نيست‌و روح‌ومعناي‌حج‌را فاقد است‌.
بتهاي‌بزهكار استبداد و استعمار، حكمرانان‌از خدا بي‌خبر و قدرتهاي‌سلطه‌گر جهاني‌، در گذشته‌و حال‌، همواره‌از حج‌بامضمون‌سازنده‌و روشن‌و الهامبخش‌، بشدت‌ترسيده‌و با آن‌به‌مقابله‌برخاسته‌اند. آنها تبليغات‌دامنه‌دار و خصمانه‌يي‌را به‌وسيله‌ي‌آخوندهاي‌درباري‌و ريزه‌خواران‌سفره‌ي‌عشرت‌خود بر ضد مضمون‌سياسي‌حج‌به‌راه‌انداخته‌و باهياهو و جنجال‌خواسته‌اند بقبولانند كه‌حج‌از سياست‌جداست‌و جز عبادتي‌به‌مثابه‌ي‌عبادات‌فردي‌نيست‌; غافل‌از آن‌كه‌هر انسان‌اندكي‌هوشمند هم‌بوضوح‌درمي‌يابد كه‌اگر درس‌وحدت‌مسلمين‌و عظمت‌امت‌اسلامي‌و تعارف‌برادران‌جداافتاده‌و همصدايي‌صاحبان‌زبانها و نژادها و مليتها و مناطق‌جغرافيايي‌گوناگون‌و اعتصام‌به‌حبل‌الله‌با حالت‌طبيعي‌در حج‌منظور نمي‌بود و فقط عبادت‌و رابطه‌ي‌جداگانه‌ي‌انسانها با خداي‌خود مطلوب‌بود، آمدن‌از "كل‌فج‌عميق‌" و پياده‌و سواره‌، آن‌هم‌در يك‌موسم‌خاص‌، چه‌معني‌داشت‌؟ رنج‌پيمودن‌اين‌راه‌، چرا؟ و حضور در مكه‌وسپس‌در عرفات‌و مشعر و مني‌، آن‌هم‌در ايام‌معدودات‌و روزها و ساعات‌معين‌براي‌همه‌ي‌مسلمين‌جهان‌، چرا؟
پيام‌به‌حجاج‌بيت‌الله‌الحرام (14/04/1368)

* شوق دلهای شیفته
 

فرارسيدن‌ايام‌حج‌، همه‌ساله‌، همراه‌با شوق‌و حنين‌دلهاي‌شيفته‌و جانهاي‌آرزومندي‌از سراسر جهان‌اسلام‌است‌كه‌در جوار خانه‌ي‌معبود و ديار محبوب‌، سر بر آستان‌عشق‌و تقديس‌گذارند و جبهه‌ي‌تعبد و تقرب‌بر خاك‌آن‌مقام‌بسايند. ايام‌معلومات‌را در سايه‌ي‌ذكر و نيايش‌بگذرانند و در پناه‌رحمت‌و مغفرت‌حق‌بيارمند. برادران‌دور افتاده‌ي‌خود از چهارگوشه‌ي‌ عالم‌را ببينند و شكوه‌امت‌اسلامي‌را درنمونه‌يي‌زنده‌و مجسم‌، حس‌كنند.
پيام‌به‌حجاج‌بيت‌الله‌الحرام (07/04/1369)

* عبادتی در جهت ایجاد حیات طیبه امت اسلامی
 

آري‌، حج‌عبادت‌است‌و ذكر و دعا و استغفار; اما عبادتي‌و ذكر و استغفاري‌در جهت‌ايجاد حيات‌طيبه‌ي‌امت‌اسلامي‌ونجات‌ آن‌از زنجيرها وغلهاي‌استعباد و استبداد و خداوندان‌زر و زور و تزريق‌روح‌عزت‌و عظمت‌به‌آن‌و زدودن‌كسالت‌و ملالت‌از آن‌. اين‌است‌حجي‌كه‌از پايه‌هاي‌دين‌به‌شمار رفته‌و اميرالمؤمنين‌علي‌(عليه‌السلام‌) درنهج‌البلاغه‌آن‌را علم‌اسلام‌و جهاد هر ناتوان‌و برطرف‌كننده‌ي‌فقر وتنگدستي‌و مايه‌ي‌تقرب‌و نزديكي‌اهل‌دين‌به‌يكديگر شمرده‌است‌;اين‌است‌آن‌حجي‌كه‌بندگان‌مجاهد خدا همه‌ساله‌از ايران‌با شوق‌و شور بدان‌روي‌مي‌آورند و برائت‌از امريكا و صهيونيسم‌و نفي‌ولايت استكبار وشعار براي‌تعميم‌ولايت‌الهي‌را شرط اصلي‌آن‌مي‌شمرند;
پيام‌به‌حجاج‌بيت‌الله‌الحرام (14/04/1368)

* نکته اول حج : معنویت
 

دو نكته مهم در باب حج وجود دارد كه هميشگى و فراموش نشدنى است. يكى موضوع «معنويت» در حجّ است.
در خلال اين واجب، از اوّل تا آخر، روحى وجود دارد كه عبارت است از توجّه و اخلاص به ذات مقدّس احديّت و اظهار عبوديّت در مقابل پروردگار. در فرايض و واجبات ديگر، به اين حجم و كيفيّت، اين ويژگى را نمى‏شود مشاهده كرد؛ اگر چه قوام هر واجب و عبادتى، به توجّه و ذكر حضرت پروردگار جلّ و علاست. وقتى انسانها به مركز اقامه فريضه الهى حج جذب مى‏شوند، از محدوده زندگى مادّى خارج و به فضايى كاملاً معنوى وارد مى‏شوند. در اين فضاى معنوى، انسان به‏طور حقيقى، شستشويى مى‏كند و برمى‏گردد. فرض بر اين است كه اگر انسان، يك بار در مدت عمر خويش چنين شستشويى بكند، براى او كافى است.
چون حج يك بار واجب شده است و واجبات بر اساس نيازها و حاجات بشر است. اگر ما براى سير تكامل و عروج الى‏اللَّه، به بيش از هفده ركعت نماز در روز احتياج داشتيم، خداى متعال آن‏را واجب مى‏كرد. حداقلِ واجب، آن چيزى است كه براى ما به صورت حكم واجب درآمده است. حج، براى هر كس كه بتواند - «من استطاع»، كه نبايد خيال كرد «من استطاع»، واجب را محدود مى‏كند؛ نه. اين واجب را توسعه مى‏دهد، بدون استثناء - يك‏بار در عمر واجب است و اگر كسى نتوانست، خوب؛ نمى‏تواند. بر او چيزى واجب نيست؛ چون قدرت وجود ندارد. پس، يك بار رفتن در آن مخزن و چشمه جوشان معنويت براى شستشو و پاكيزه شدن كافى است. البته اگر بيشتر بشود، بهتر و بيشتر شستشو خواهد شد. امّا حدّاقلِ لازم، همان يك بار است.
ببينيد چقدر جنبه معنويت حج بايد قوى باشد! ...حجْ اوّل با «لبيّك» يعنى پاسخگويى و اجابت دعوت الهى شروع مى‏شود. تمام مناسك و كارهاى حج از قبيل حالت احرام، لباس و محرّمات احرام، طواف، سعى، نماز و وقوفين، هر كدام به نحوى، گوشه‏اى از وجود ما را به معنويت و خداى متعال جذب مى‏كند. اين مجموعه مركّب، در واقع چشمه زلالى است كه بايد خود را در آن شستشو دهيم. مراقب باشيد كه حج، اين جهت را از دست ندهد
بيانات مقام معظم رهبرى‏ در ديدار كارگزاران حج (‏1374/01/16)

*نکته دوم حج :مسائل اجتماعی
 

نكته دوم، همان نكته اجتماعى است. خداى متعال اين واجب را به نحوى انجام داده است كه مسلمانان، چشم در چشم يكديگر قرار گيرند. اگر حج نبود، يك فرد مسلمان ممكن بود تا آخر عمر، بسيارى از اين مليّتها را نه تنها نبيند، بلكه اسم آنها را هم نشنود. حج، ملتها، رسوم، زبانهاى مختلف و افراد ناآشنا را كه اگر دونفرشان، روزهاى متمادى در نقطه‏اى با هم باشند، معلوم نيست يك ذرّه با يكديگر اُنس پيدا كنند، در يك نقطه جمع مى‏كند و به همه آنها عمل، ذكر، عشق و هدف واحد مى‏بخشد. خوب؛ توقّع چيست؟ توقّع اين است كه دستاورد واحدى پيدا كنند. آن دستاورد واحد چيست؟ چيزى كه فضلاً از شخص واحد به همه ملتها ارتباط پيدا مى‏كند، نه به يك ملت واحد، چيست؟ آن، عبارت است از چيزى كه بين ملتهاست؛ كه همان اسلام است. بين ملتهاى صاحب نژادهاى مختلف، كه همه مسلمانند، آنچه مشترك است، چيست؟ آن، آرمانها، آرزوها، اهداف و عشقهاى اسلامى است، كه اسلام براى آنها معيّن كرده است. پس، حج مى‏خواهد اين را تأمين كند. چرا عدّه‏اى اين نكته واضح را نمى‏فهمند و بايد برايشان تشريح كرد؟! بعضى با وجود تشريح كردن هم نمى‏فهمند و شقاوت را به حد اعلى‏ رسانده، با اين امر واضح و حقِّ صريح، مبارزه هم مى‏كنند!
شرقى، غربى، سياه، سفيد و صاحبان زبانهاى گوناگون كه اين‏جا جمع شده‏اند، چند روز عمل واحدى انجام مى‏دهند: در يك نقطه عبادت مى‏كنند، مى‏خوابند و مى‏نشينند. اين كارها براى يك امر فرا مليّتى و فراشخصيتى است. و الّا ممكن بود اين اعمال را هر كس در مسجد جامع شهر خودش هم انجام بدهد. چرا مردم را به يك نطقه خاص كشاندند؟ براى اين‏كه با هم باشند و با هم بودن را حس كنند و آن چيزى را كه فراتر از مجموعه‏هاى ملّى است؛ يعنى مسلمان بودن و وحدت اسلامى را به اينها بفهمانند. آن، همان چيزى است كه انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى، از روز اوّل تا به حال روى آن تأكيد مى‏كند و مى‏گويد حج، براى آشنايى مسلمانان بايكديگر، اتّحاد و تأمين منافع مشترك مسلمانان و احتراز از دشمنان مشترك، يعنى «برائت از مشركين» است.
بيانات مقام معظم رهبرى‏ در ديدار كارگزاران حج (16/01/1374)

*ابعاد متعدد و متنوع حج
 

بر آشنايان‌معارف‌اسلامي‌پوشيده‌نيست‌كه‌فريضه‌ي‌حج‌بيت‌الله‌از جمله‌ي‌تكاليف‌نادري‌است‌كه‌در آن‌ابعاد متعدد و متنوع‌مربوط به‌زندگي‌فردي‌و سلوك‌جمعي‌، به‌شكلي‌باشكوه‌و داراي‌تأثير عميق‌در تن‌و جان‌و انديشه‌و نيز در منش‌و روش‌ آدمي‌گنجانيده‌شده‌و درست‌گزاردن‌آن‌مي‌تواند او را به‌توفيقات‌بزرگي‌در همه‌ي‌عرصه‌هاي‌مادي‌و معنوي‌نايل‌سازد.
در اين‌فريضه‌ي‌بزرگ‌، سير آفاق‌با سير انفس‌، ذكر و خشوع‌و انابه‌و استغفار با سعي‌و حركت‌و وقوف‌و برائت‌، اتحاد و رفق‌و تراحم‌مؤمنان‌با هشدار و بيزاري‌و پرهيز از كافران‌، "از سراب‌خود رو برتافتن‌" با "در اقيانوس‌جمع‌فرو رفتن‌"، "درد خود را با طبيب‌القلوب‌گفتن‌" با "طبيبانه‌از درد مسلمين‌جهان‌پرسيدن‌" و خلاصه‌، سياست‌با ديانت‌و دنيا با آخرت‌،همسنگ‌ و همعنان‌گرديده‌اند. اين‌تنوع‌و پيچيدگي‌، همواره‌ايجاب‌كرده‌است‌كه‌به‌منظور هرچه‌بهتر و كاملتر برگزار شدن‌حج‌، همه‌ساله‌هدايت‌و زعامتي‌، خيل‌حاجيان‌بيت‌الله‌را سرپرستي‌كند و به‌آنان‌در سيراب‌گشتن‌از اين‌سرچشمه‌ي‌فيض‌الهي‌ياري‌رساند.
حكم‌انتصاب‌حجه‌الاسلام‌والمسلمين‌محمد محمدي‌ري‌شهري‌به‌سمت‌ نمايندگي‌ولي‌فقيه‌و سرپرست‌حجاج‌ايراني (06/02/1370)

* باطل السحر همه ابتلائات
 

«و اذن‌في‌الناس‌بالحج‌ياتوك‌رجالا و علي‌كل‌ضامر يأتين‌من‌كل‌فج‌عميق‌. ليشهدوا منافع‌لهم‌و يذكروا اسم‌الله‌في‌ايام‌ معلومات‌علي‌ما رزقهم‌من‌بهيمه‌الانعام‌فكلوا منها واطعموا البائس‌الفقير»
خداوند حكيم‌عزيز را حمد و سپاس‌كه‌بر بندگان‌منت‌نهاد و آنان‌را به‌گردآمدن‌در خانه‌ي‌خود فراخواند و پيامبر بزرگ‌خود را به‌سردادن‌بانگ‌اذان‌حج‌بر گلدسته‌ي‌تاريخ‌مأمور ساخت‌; ساحت‌خانه‌را امن‌و امان‌كرد و از بتهاي‌جاهليت‌پيراست‌ و مطاف‌مؤمنان‌و ميعاد دورافتادگان‌و مظهر جماعت‌و جلوه‌گاه‌شوكت‌و مجمع‌امت‌قرار داد; بيت‌الله‌را كه‌سدنه‌ي‌كعبه‌و خدمه‌ي‌مطاف‌و مسعي‌در عهد جاهليت‌اولي‌، بازار تجارت‌و دكان‌رياست‌و سيادت‌خود كرده‌بودند، از آن‌مردم‌و منبع‌بهره‌ و سود آنان‌دانست‌و به‌رغم‌انحصارطلبان‌، از راه‌رسيدگان‌را با ساكنان‌داراي‌حقي‌برابر ساخت‌; حج‌را رمز وحدت‌و عظمت‌ مسلمين‌و هماهنگي‌و پيوند ميان‌آنان‌قرار داد و باطل‌السحر بسياري‌از ابتلائاتي‌كه‌افراد و جوامع‌مسلمين‌بر اثر جداماندگي‌از اصل‌و ريشه‌ي‌خود به‌آن‌دچار مي‌شوند; مانند: بيگانه‌گرايي‌و خودفراموشي‌و ترفندپذيري‌و غفلت‌از خدا و اسارت‌در دست‌اهل‌دنيا و بدبيني‌به‌برادران‌و شنودن‌سخن‌دشمن‌درباره‌ي‌آنان‌و عدم‌حساسيت‌به‌سرنوشت‌امت‌اسلامي‌، بلكه‌ نشناختن‌كليتي‌به‌نام‌امت‌اسلامي‌، و بي‌خبري‌از حوادث‌ديگر بلاد اسلامي‌و ناهشياري‌در برابر نقشه‌هاي‌دشمنان‌دوباره‌ي‌اسلام‌و مسلمين‌، و بسي‌بيماريهاي‌مهلك‌ديگر كه‌در طول‌تاريخ‌اسلام‌بر اثر تسلط نااهلان‌و ازخدابي‌خبران‌بر زندگي‌سياسي‌ و سرنوشت‌مسلمين‌، همواره‌مسلمانان‌را تهديد كرده‌و در قرنهاي‌اخير، با حضور قدرتهاي‌استعماري‌بيگانه‌در منطقه‌يا دست‌نشاندگان‌فاسد و دنياپرستشان‌، شكلي‌بحراني‌و ويرانگر به‌خود گرفته‌است‌.
خدا را سپاس ‌كه ‌حج‌ را همچون ‌ذخيره‌يي ‌تمام‌ نشدني‌ و چشمه‌يي‌ هميشه‌ جوشان ‌و چون‌ جويباري ‌زلال و مستمر براي‌ امت‌ خالده ‌قرارداد كه ‌در هرحال‌ آن‌ كه‌ بشناسد و قدرداند، توان‌ استفاده‌ از آن‌ را خواهد داشت ‌و آن‌ را داروي اين ‌بيماريهاي‌ مهلك‌ خواهد ساخت‌. و خدا را سپاس ‌كه ‌بر ملت ‌شايسته‌ي ‌ايران‌ رحمت ‌آورد و شوق ‌كعبه‌ي‌ مقصود را پس‌ از سرزنش ‌خارهاي‌ مغيلان‌ بيابان ‌طلب‌، به‌ جام‌ وصلي‌ كه ‌شيريني‌ عزت‌ و كاميابي‌ هر دو را داشت‌، برآورده‌ ساخت‌; حقي‌ را كه ‌سالي‌ چند به‌ ناروا از آنان ‌بازداشته ‌شده ‌بود، كريمانه‌ به‌ آنان‌ برگرداند و جاي ‌خالي ‌ملتي ‌را كه‌ حج‌ ابراهيمي ‌و محمدي‌ (صلي‌ الله‌ عليهما و الهما) را جايگزين‌ حج ‌بوجهلي كرده‌ بود، به ‌نيكو وجهي ‌پر كرد; دل ‌تفتيده‌ي‌ مشتاقان‌ مهجور و مصدود و محصور را با جرعه‌ي‌ وصال ‌آرامش‌ بخشيد و جان‌ مبتهج ‌از انوار معرفت و لبريز از شوق ‌زيارت‌ را لبيك‌ اجابت‌ گفت‌; بندگان‌ مخلص ‌را به ‌لطفي‌ ويژه‌ نواخت ‌و وعده‌ي ‌نصرت‌ مؤمنان‌ را انجاز كرد و خانه‌ي‌ خود را جايگاه‌ طائفين ‌و عاكفين ‌قرار داد.
پيام‌به‌حجاج‌بيت‌الله‌الحرام (26/03/1370)