اسباب ورود به بهشت از نگاه قرآن
اسباب ورود به بهشت از نگاه قرآن
اسباب ورود به بهشت از نگاه قرآن
نويسنده: آية الله مكارم شيرازي
تمام بحثهاى معاد سر انجام به يكى از دو نقطه ختم مى شود: بهشت , دوزخ.بهشت يعنى كانون انواع مواهب و نعمتهاى الهى , اعم از معنوى و مادى , و دوزخ كانون انواع رنجها وشكنجه ها و حرمانها از هر قبيل .
در اينكه حقيقت بهشت چيست ؟ و چگونه است ؟ و در كجاست و هم اكنون وجود دارد يا بعداً آفريده مى شود؟ سخن بسيار است , و مى توان براى يافتن پاسخ اين سؤالات از تصريحات يا اشاراتى كه در آيات قرآن آمده است كمك گرفت .
ولى بحث فعلى ما در اين است كه اسباب ورود به بهشت در چيست ؟ و چه وسايلى انسان را در راه رسيدن به اين كانون موهبت الهى كمك مى كنند. در زير به پاره اى از اين وسايل اشاره مى گردد:
اين تعبير يا شبيه آن در آيات بسيارى وارد شده است كه تكرار آن بيانگر اهميت موضوع و توجه خاص قرآن نسبت به آن مى باشد.به اين ترتيب قرآن پرده هاى اوهام گروهى از اهل كتاب و مقلدين آنها را در ميان اقوام و ملل ديگر, كه تصور مى كردند مسأله نجات و ورود در بهشت براساس يك سلسله روابط, يا ضوابطى غير از ايمان و عمل صالح است , پاره مى كند, و انسانها را براى ساختن خويش در دو بعد عقيده و عمل بسيج مى نمايد, و اتفاقاً آيهء مورد بحث به دنبال آياتى درباره قوم يهود است كه خود را قوم برگزيده خداوند مى دانستند, و گاهى فرزندان خدا خطاب مى كردند وحى گفتند: «اگر هم نگاه كرده باشيم جز چند روزى آتش دوزخ به ما نخواهدرسيد» گوئى عهد و پيمانى با خدا بستد بودند.
در آيات فراوانى از قرآن مجيد, تقوى به عنوان كليد بهشت شناخته شده , و مى دانيم تقوى به معنى خويشتن دارى , و پرهيز از گناهان , و هرگونه تخلف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است , يا به تعبيرديگر آن حالت خدا ترسى باطنى و كنترل درونى است كه انسان را از هرگونه آلودگى باز مى دارد, يعنى چنان مفهوم جامعى دارد كه انجام همهء وظائف الهى اخلاقى انسانى را فرا مى گيرد.تعبير به « تلك » در آغاز آيه كه اشاره به دور است در واقع اشاره اى است به عظمت مقام بهشت , گوئى آنچنان والا است كه از دسترسى فكر و انديشهء ما فراتر است .
از آيه فوق استفاده مى شود كه نه تنها شهيدان راه خدا, بلكه پيروز مندان در جهاد نيز مشمول چنين معامله اى با خدا هستند, همين قدر كه جان خود را در طبق اخلاص گذارده و به ميدان جهاد مى آورندمصداق معامله با خدا است , و اينكه «يقتلون » (دشمن را مى كشند) مقدم بر«يقتلون » (خود آنها شهيدمى شوند) شده است , دليل بر اين است كه هدف اصلى در هم كوبيدن دشمن است نه شهادت ! بنابراين شهادت مقام والائى است كه در اين مسير عائد گروهى از سعادتمندان مى شود, اما هرگز جهاد به منظور نيل به شهادت انجام نمى شود, يا به تعبير روشنتر شهادت هدف نيست , بلكه گذر گاهى است در راه هدف .
بدون شك رابطهء نزديكى ميان «خوف از خدا» و «نهى نفس از هوى پرستى » است كه يكى به منزله درخت و ديگرى ميوه است , هنگامى كه خوف حق در اعماق روح انسان ريشه دار شد, ستيزى از درون دربرابر هوى نفس آغاز مى گردد, و مى دانيم سرچشمه تمام مفاسد و گناهانى كه در روى زمين است همان «هوى پرستى است و پس خود خدا سرچشمه همه اصلاحات است .
بعلاوه آنها اسوه اى براى ديگران محسوب مى شوند و سببى براى پيشرفت آئين حق در دنيا روى اين جهات چهارگانه پيشگامان امتياز بزرگى دارند و اينجاست كه قرآن مجيد وعده قطعى بهشت را به آنها داده ودر آيه 10سوره واقعه مى فرمايد: «و السابقون السابقون اولئك المقربون فى جنات النعيم » (و پيشگامان پيشگام , آنها مقربانند, و در باغهاى پرنعمت بهشت جاى دارند.
اين در صورتى است كه سابقون را به معنى سابقون در ايمان تفسير كنيم , ولى بعضى از مفسران آن را به سبقت در طاعة الله (اطاعت فرمان خدا) يا سقبت در نمازهاى پنجگانه , يا جهاد, يا هجرت , يا توبه , تفسيركرده اند, در اين صورت نيز مى تواند شاهدى براى مقصود باشد, چرا كه پيشگامان در اين اعمال خير نيزاسوه ديگر انند, و هم مردمانى ايثارگر و با شهامت و متوكل بر خدا, شايسته بهره مند شدن از جنات نعيمند.
بديهى است ترك خانه و كاشانه و بستگان و دوستان , وطن مورد علاقه , كار بسيار مشكلى است , ومشكل ديگر آماده شدن براى جهاد و هجوم بر كانون كفر و فساد, ولذا قرآن مجيد مهاجران را با صراحت به نعمتهاى جاودان بهشتى بشارت داده است در آيات 25تا 22توبه مى فرمايد: « الذين آمنوا وهاجرو اوجاهدوا فى سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئك هم الفائذون يبشرهم ربهم برحمة منه ورضوان و جنات لهم فيها نعيم مقيم » (آنها كه ايمان آوردند و هجرت كردند, و در راه خدا با اموال و جانهايشان جهاد نمودند, مقامشان نزد خدا برتر است , و آنها رستگارانند پروردگارشان آنها را به رحمت از سوى خود وخشنودى (خويش ) و باغهاى بهشتى كه در آن نعمتهاى جاودانه است بشارت مى دهد».
در اين آيه سخن از كسانى در ميان است كه داراى سه صفت ايمان و هجرت و جهاد نو (البته هر يك ازاين سه وصف رابطهء علت و معلولى با وصف ديگر دارد, ايمان آنها سبب هجرت شده و هجرت آنها مقدمه اى برجهاد بود) و پاداش آنها نيز سه چيز قرار داده شده است : رحمت الهى و خشنودى او و باغهاى پرنعمت بهشت به اين ترتيب در برابر هر كار نيكى پاداشى عظيم به آنها داده مى شود, ايمان سبب آمرزش گناهان مى گردد و هجرت موجب جلب رضايت حق و جهاد با اموال و انفس سبب بهره مندى از باغهاى پرنعمت بهشت است .
در اين آيات پس از آنكه به كيفرهاى دردناك دوزخيان اشاره مى كند مخلصين را استثناء كرده , ومى گويد آنها از همهء اين كيفرها بركنارند.اما بايد ديد مخلصين با فتح لام چه كسانى هستند؟ با دقت در آيات قرآن اين نكته مهم به دست مى آيد كه مخلص به كسرلام يعنى كسى كه خود و اعمال و نيت خود را خالص كرده , غالبا در مواردى به كار رفته كه انسان در مراحل خودسازى بوده است , در حالى كه مخلص و به فتح لام يعنى خالص شدگان , بركسانى اطلاق شده كه از نظر ايمان و معرفت و عمل به مقام والائى رسيده اند كه از قلمرو نفوذ وسوسه هاى شيطانى خارج شده و مصونيت يافته اند و ابليس در مقابل آنها سپر انداخته است . چنانكه قرآن از قول ابليس نقل مى كند: فبعرتك لا غوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين : به عزتت سوگند كه همه آنها را جز بندگان مخلصت ! گمراه خواهم كرد (صوره ص آيهء 83.
در حقيقت ناخالصيهاى وجود انسان بروگونه است : بخشى از آن قابل تشخيص و رفع است , و بخشى ازآن به قدرى باريك و مخفى است كه يا برانسان پوشيده است , و يا اگر هم آشكار گردد قدرت براى برطرف ساختن به آن را ندارد, هنگامى كه انسان در راه اخلاص قرم بگذارد و بخش اول از ناخالصيها را كه در توان اواست از روح و جان و اعمال خود برچيند, خدا بزرگ به لطف و كرمش بخش دوم را از او برمى چيند,اينجاست كه شايسته نام مخلص شده ) خواهد بود.
روشن است كه منظور صدق و راستى در دنيا است , صدق در عقيده , صدق در گفتار, و صدق در عمل كه هر يك , نشانه اى از نشانه هاى مسلم تقوى است , وگرنه صدق و راستى در آخرت كه محل تكليف نيست ,مفيد نخواهد بود, به علاوه اوضاع در آن روز چنان است كه هيچكس جز راستگوئى راه ديگرى ندارد, حتى گنهكاران اگر موقتاً حقايق را انكار كنند به زودى متوجه مى شوند كه اين كارشنان بيهوده است , لذا سرانجام به همهء گناهان خويش اعتراف خواهند كرد.
به اين ترتيب آغاز اعمال خير نماز است و پايان آنها نيز نماز مى باشد, و اتفاقاً از نظر برنامه زمانى نخستين چيزى كه بر انسان بالغ واجب مى شود نماز, و آخرين چيزى كه تا پايان عمر نيز همراه او است , نمازاست .
منبع: برگرفته از پيام قرآن
در اينكه حقيقت بهشت چيست ؟ و چگونه است ؟ و در كجاست و هم اكنون وجود دارد يا بعداً آفريده مى شود؟ سخن بسيار است , و مى توان براى يافتن پاسخ اين سؤالات از تصريحات يا اشاراتى كه در آيات قرآن آمده است كمك گرفت .
ولى بحث فعلى ما در اين است كه اسباب ورود به بهشت در چيست ؟ و چه وسايلى انسان را در راه رسيدن به اين كانون موهبت الهى كمك مى كنند. در زير به پاره اى از اين وسايل اشاره مى گردد:
1- ايمان و عمل صالح
اين تعبير يا شبيه آن در آيات بسيارى وارد شده است كه تكرار آن بيانگر اهميت موضوع و توجه خاص قرآن نسبت به آن مى باشد.به اين ترتيب قرآن پرده هاى اوهام گروهى از اهل كتاب و مقلدين آنها را در ميان اقوام و ملل ديگر, كه تصور مى كردند مسأله نجات و ورود در بهشت براساس يك سلسله روابط, يا ضوابطى غير از ايمان و عمل صالح است , پاره مى كند, و انسانها را براى ساختن خويش در دو بعد عقيده و عمل بسيج مى نمايد, و اتفاقاً آيهء مورد بحث به دنبال آياتى درباره قوم يهود است كه خود را قوم برگزيده خداوند مى دانستند, و گاهى فرزندان خدا خطاب مى كردند وحى گفتند: «اگر هم نگاه كرده باشيم جز چند روزى آتش دوزخ به ما نخواهدرسيد» گوئى عهد و پيمانى با خدا بستد بودند.
2- تقوى و خدا ترسى
در آيات فراوانى از قرآن مجيد, تقوى به عنوان كليد بهشت شناخته شده , و مى دانيم تقوى به معنى خويشتن دارى , و پرهيز از گناهان , و هرگونه تخلف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است , يا به تعبيرديگر آن حالت خدا ترسى باطنى و كنترل درونى است كه انسان را از هرگونه آلودگى باز مى دارد, يعنى چنان مفهوم جامعى دارد كه انجام همهء وظائف الهى اخلاقى انسانى را فرا مى گيرد.تعبير به « تلك » در آغاز آيه كه اشاره به دور است در واقع اشاره اى است به عظمت مقام بهشت , گوئى آنچنان والا است كه از دسترسى فكر و انديشهء ما فراتر است .
3- احسان و نيكوكارى
4- جهاد و شهادت
از آيه فوق استفاده مى شود كه نه تنها شهيدان راه خدا, بلكه پيروز مندان در جهاد نيز مشمول چنين معامله اى با خدا هستند, همين قدر كه جان خود را در طبق اخلاص گذارده و به ميدان جهاد مى آورندمصداق معامله با خدا است , و اينكه «يقتلون » (دشمن را مى كشند) مقدم بر«يقتلون » (خود آنها شهيدمى شوند) شده است , دليل بر اين است كه هدف اصلى در هم كوبيدن دشمن است نه شهادت ! بنابراين شهادت مقام والائى است كه در اين مسير عائد گروهى از سعادتمندان مى شود, اما هرگز جهاد به منظور نيل به شهادت انجام نمى شود, يا به تعبير روشنتر شهادت هدف نيست , بلكه گذر گاهى است در راه هدف .
5- ترك هواپرستى
بدون شك رابطهء نزديكى ميان «خوف از خدا» و «نهى نفس از هوى پرستى » است كه يكى به منزله درخت و ديگرى ميوه است , هنگامى كه خوف حق در اعماق روح انسان ريشه دار شد, ستيزى از درون دربرابر هوى نفس آغاز مى گردد, و مى دانيم سرچشمه تمام مفاسد و گناهانى كه در روى زمين است همان «هوى پرستى است و پس خود خدا سرچشمه همه اصلاحات است .
6- تقدم در كارهاى خير و ايمان
بعلاوه آنها اسوه اى براى ديگران محسوب مى شوند و سببى براى پيشرفت آئين حق در دنيا روى اين جهات چهارگانه پيشگامان امتياز بزرگى دارند و اينجاست كه قرآن مجيد وعده قطعى بهشت را به آنها داده ودر آيه 10سوره واقعه مى فرمايد: «و السابقون السابقون اولئك المقربون فى جنات النعيم » (و پيشگامان پيشگام , آنها مقربانند, و در باغهاى پرنعمت بهشت جاى دارند.
اين در صورتى است كه سابقون را به معنى سابقون در ايمان تفسير كنيم , ولى بعضى از مفسران آن را به سبقت در طاعة الله (اطاعت فرمان خدا) يا سقبت در نمازهاى پنجگانه , يا جهاد, يا هجرت , يا توبه , تفسيركرده اند, در اين صورت نيز مى تواند شاهدى براى مقصود باشد, چرا كه پيشگامان در اين اعمال خير نيزاسوه ديگر انند, و هم مردمانى ايثارگر و با شهامت و متوكل بر خدا, شايسته بهره مند شدن از جنات نعيمند.
7- هجرت
بديهى است ترك خانه و كاشانه و بستگان و دوستان , وطن مورد علاقه , كار بسيار مشكلى است , ومشكل ديگر آماده شدن براى جهاد و هجوم بر كانون كفر و فساد, ولذا قرآن مجيد مهاجران را با صراحت به نعمتهاى جاودان بهشتى بشارت داده است در آيات 25تا 22توبه مى فرمايد: « الذين آمنوا وهاجرو اوجاهدوا فى سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئك هم الفائذون يبشرهم ربهم برحمة منه ورضوان و جنات لهم فيها نعيم مقيم » (آنها كه ايمان آوردند و هجرت كردند, و در راه خدا با اموال و جانهايشان جهاد نمودند, مقامشان نزد خدا برتر است , و آنها رستگارانند پروردگارشان آنها را به رحمت از سوى خود وخشنودى (خويش ) و باغهاى بهشتى كه در آن نعمتهاى جاودانه است بشارت مى دهد».
در اين آيه سخن از كسانى در ميان است كه داراى سه صفت ايمان و هجرت و جهاد نو (البته هر يك ازاين سه وصف رابطهء علت و معلولى با وصف ديگر دارد, ايمان آنها سبب هجرت شده و هجرت آنها مقدمه اى برجهاد بود) و پاداش آنها نيز سه چيز قرار داده شده است : رحمت الهى و خشنودى او و باغهاى پرنعمت بهشت به اين ترتيب در برابر هر كار نيكى پاداشى عظيم به آنها داده مى شود, ايمان سبب آمرزش گناهان مى گردد و هجرت موجب جلب رضايت حق و جهاد با اموال و انفس سبب بهره مندى از باغهاى پرنعمت بهشت است .
8- صبر و تحمل در برابر سختى ها
9- استقامت در راه حق
10- اطاعت خدا و رسول
11- اخلاص
در اين آيات پس از آنكه به كيفرهاى دردناك دوزخيان اشاره مى كند مخلصين را استثناء كرده , ومى گويد آنها از همهء اين كيفرها بركنارند.اما بايد ديد مخلصين با فتح لام چه كسانى هستند؟ با دقت در آيات قرآن اين نكته مهم به دست مى آيد كه مخلص به كسرلام يعنى كسى كه خود و اعمال و نيت خود را خالص كرده , غالبا در مواردى به كار رفته كه انسان در مراحل خودسازى بوده است , در حالى كه مخلص و به فتح لام يعنى خالص شدگان , بركسانى اطلاق شده كه از نظر ايمان و معرفت و عمل به مقام والائى رسيده اند كه از قلمرو نفوذ وسوسه هاى شيطانى خارج شده و مصونيت يافته اند و ابليس در مقابل آنها سپر انداخته است . چنانكه قرآن از قول ابليس نقل مى كند: فبعرتك لا غوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين : به عزتت سوگند كه همه آنها را جز بندگان مخلصت ! گمراه خواهم كرد (صوره ص آيهء 83.
در حقيقت ناخالصيهاى وجود انسان بروگونه است : بخشى از آن قابل تشخيص و رفع است , و بخشى ازآن به قدرى باريك و مخفى است كه يا برانسان پوشيده است , و يا اگر هم آشكار گردد قدرت براى برطرف ساختن به آن را ندارد, هنگامى كه انسان در راه اخلاص قرم بگذارد و بخش اول از ناخالصيها را كه در توان اواست از روح و جان و اعمال خود برچيند, خدا بزرگ به لطف و كرمش بخش دوم را از او برمى چيند,اينجاست كه شايسته نام مخلص شده ) خواهد بود.
12- صدق و راستى
روشن است كه منظور صدق و راستى در دنيا است , صدق در عقيده , صدق در گفتار, و صدق در عمل كه هر يك , نشانه اى از نشانه هاى مسلم تقوى است , وگرنه صدق و راستى در آخرت كه محل تكليف نيست ,مفيد نخواهد بود, به علاوه اوضاع در آن روز چنان است كه هيچكس جز راستگوئى راه ديگرى ندارد, حتى گنهكاران اگر موقتاً حقايق را انكار كنند به زودى متوجه مى شوند كه اين كارشنان بيهوده است , لذا سرانجام به همهء گناهان خويش اعتراف خواهند كرد.
13- اهتمام به نماز
به اين ترتيب آغاز اعمال خير نماز است و پايان آنها نيز نماز مى باشد, و اتفاقاً از نظر برنامه زمانى نخستين چيزى كه بر انسان بالغ واجب مى شود نماز, و آخرين چيزى كه تا پايان عمر نيز همراه او است , نمازاست .
نتيجه
منبع: برگرفته از پيام قرآن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}