نویسنده: محمد تقی فعّالی

 

1. استادان دانشگاهی

در طول تحصیل در رشته‌ی مردم شناسی دانشگاه UCLA، بیشتر استادانش او را ستوده‌اند برای مثال گفته‌اند: «او نابغه متولد شده است» یا «کارلوس دانشجویی بود که امید می‌رفت پروفسور شود.» (1) استادان مهم او در دانشگاه عبارت بودند از:
1. پروفسور کلمنت میهان (2) که راهنمایی او را در آغاز و در زمینه‌ی کار مردم‌شناسی برعهده داشته است.
2. پروفسور هرولد گارفینکل (3) بانی اتنومتدولوژی و پروفسور جامعه‌شناسی در UCLA که کاستاندا او را یکی از مهم‌ترین اشخاص در زندگی‌اش نام برده که این آشنایی بیش از 25 سال به طول انجامید. این استاد با انتقاد خویش او را تشویق کرد تا «آموزش‌های دون‌خوان» را دوباره کار کند. (4)
3. پروفسور روبرت ادگرتون (5) که نقد کارهای او را برعهده داشت.
4. پروفسور ویلیام برایت (6) که انتقادهایش موجب تشویق او گردید.
5. پروفسور پدرو کاراسکو (7) که او نیز با انتقادها و تشویق‌هایش موجب دلگرمی‌اش بود.
6. پروفسور لارنس واتسن (8) که در تبیین تحلیل‌های کاستاندا از تحقیقاتش به او کمک شایانی می‌نمود (9).
در اینجا سؤالی رخ می‌نماید و آن اینکه چرا اکثر استادان کاستاندا نسبت به آثار او رویکرد انتقادی داشتند؟

2. استادان طریقت معنوی

یک. دون‌خوان ماتیوس

وی سرخ‌پوستی بود که در سال 1891 در یومای آریزونای مکزیک به دنیا آمد و اصل و نسبش به سرخ‌پوستان یاکی و یوما می‌رسید. والدینش در کودکی او را به شمال مکزیک بردند. مادرش در جنگ بین قوم یاکی و مکزیکی‌ها کشته شد و او که ده سال داشت، همراه با پدرش توسط ارتش مکزیک در سال 1900 با هزاران سرخ‌پوست سونورائی به اردوگاهی در جنوبی‌ترین شهر مکزیک، یعنی یوکاتان تبعید شد و تا سال 1940 در جنوب و مرکز مکزیک زیست. (10)
وی در بیست سالگی با استاد ساحری به نام خولیان اُسوریو (11) آشنا شد که او را به مکتب ساحرانی دعوت کرد که مدعی بود 25 نسل دوام آورده است. خولیان سرخ‌پوست نبود، بلکه پسر یکی از مهاجران اروپایی در مکزیک بود. وی دانش و معرفت ساحری را از استادی به نام الیاس یولاّ (12) آموخت. دون‌خوان در حلقه‌ی گروهی از ساحران درآمد و پس از مدتی به مقام «ناوال» دست یافت. ناوال لقبی است که ساحران به استادان و مرشدان کامل این مکتب می‌دادند.
وی حلقه‌ای متشکل از شاگردان زن و مرد داشت که کاستاندا با آن‌ها آشنا شد. او از دو نفر آنان بیشتر تأثیر پذیرفت و حتی پس از دون‌خوان آموزش خود را نزدیکی از آنان ادامه داد.
مردمی که با دون‌خوان می‌زیستند، معتقد بودند که او دارای نوعی معرفت نهانی و «بروجو» (13) است. این واژه در انگلیسی به معنای درمان‌گر، معالج، افسون‌گر و ساحر است. دون‌خوان بر این باور بود که نخستین ساحران و اربابان معرفت از قوم «تولتِک» برخاسته‌اند که قرن‌ها پیش از تسخیر مکزیک به دست اسپانیایی‌ها در آنجا می‌زیستند. وی خود و دیگر جادوگران جدید را اصلاح‌گرانی می‌دانست که طالب هیچ‌گونه استفاده‌ی مادی نبوده، بلکه تشنه‌ی معرفت بودند.
دون‌خوان مکتبش را «ناوالیسم» (14) نامید ولی ترجیح داد نام ساحری را برگزیند. او می‌گفت:
ساحری توانایی درک و مشاهده‌ی چیزهایی است که دریافت معمولی ما قادر به درک و مشاهده آن نیست. ساحری ذخیره‌ی انرژی است تا با میدان‌های انرژی که در دسترس نیستند، سروکار داشته باشی. (15)
کاستاندا در کتاب چرخ زمان مدعی است که دون‌خوان نام «آیین شمنی» را برگزیده است؛ درحالی که به نظر یکی از منتقدان وی در کتاب‌های پیشین خود نامی از آن نبرده بود. (16) ناگفته نماند که وی در کتاب نهمش یعنی هنر رؤیا دیدن، از این واژه بهره گرفته است.
کاستاندا اولین بار در تابستان 1960 با دون‌خوان آشنا شد و از ژوئن 1961 آموزش خود را نزد وی آغاز کرد، کارآموزی وی ابتدا در سونورا و سپس در آریزونا بود، دوره‌ی اول کارآموزی تا سال 1965 ادامه داشت که حاصل این شاگردی پنج ساله کتاب اول او، آموزش‌های دون‌خوان بود.
ویژگی‌های خاص این پیرمرد سرخ‌پوست جادوگر که مهم‌ترین استاد کاستانداست را می‌توان از لابه‌لای توصیفات کاستاندا تا حدودی دریافت. دون‌خوان همسر و فرزندانی داشته و زندگی عجیبی را گذرانده است. پایان زندگی او به شدت ابهام‌آمیز و حیرت‌انگیز است. آن‌گونه که کاستاندا در پایان کتاب چهارمش، افسانه‌های قدرت نقل می‌کند، دون‌خوان همراه با دوست و دستیار اهل معرفتش دون خنارو، از فراز قله‌ای در کوهستان به ورطه می‌پرند و به ساحت‌های دیگری از عوالم ناشناخته عروج می‌کنند و یا به تعبیر کاستاندا تغییر سطح انرژی می‌دهند.
پس از آن، اثری از او در دنیای مادی برجای نمی‌ماند و کاستاندا سیر و سلوک خود را با جمعی از شاگردان دون‌خوان ادامه می‌دهد. ناپدید شدن دون‌خوان در سال 1973 رخ داد. دون‌خوان با پیروی از مکتب شمنان مکزیکی هم خواص گیاهان دارویی توهم‌زا را در حد بالا می‌دانست و آن‌ها را به شاگردانش تعلیم می‌داد و هم حرکات جادویی فراوانی را به یاد داشت که کاستاندا در کتاب حرکات جادویی خویش آن‌ها را به تفصیل بیان می‌کند.

دو. دون خنارو فلورس

وی سرخ‌پوستی شگفت‌انگیز بود که به‌عنوان دوست و یار و همراه و مصاحب و دستیار دون‌خوان، با کارهای عجیب و غریبش کاستاندا را به حیرت وامی‌داشته و نقش مهمی در او داشته است. وی دارای قدرت‌های خارق‌العاده و نمونه‌ای از یک ساحر تمام عیار بوده است. دون خنارو نیز همراه با دون‌خوان به ورطه پریده و ناپدید گشته است. کاستاندا می‌گوید دون‌خوان، خنارو را حامی وی معرفی کرده است. وی نقش به‌سزایی در آمادگی ذهنی و روحی کاستاندا در مواجه با بُعد دیگری از عالم داشته است.

سه. فلوریندا

زنی که کاستاندا در کتاب‌هایش از او به «ناوال بانو» یاد کرده، از همراهان دون‌خوان بوده و کاستاندا پس از دون‌خوان مدتی آموزش را نزد او ادامه داده است. نام او دونیا فلورینداست، اما نه فلوریندا دانر، نویسنده‌ی کتاب رؤیای ساحره که یار و همراه سلوکی کارلوس بوده است.

چهار. سیلویو مانوئل

ساحری قدرتمند از گروه دون‌خوان بود که به او فنون بی‌عملی در دقت دوم را آموخت.

پنج. زولیکا

زنی از گروه دون‌خوان بود که فنون رؤیابینی را به او آموزش داد.

شش. اچ. وای. لی (H.Y.LEE)

هوارد لی، مربی کونگ فوی کاستاندا در لوس آنجلس بود که در اهداییه‌ی هفتمین کتابش، آتش درون خطاب به او می‌نویسد:
مایلم ستایش و سپاسم را به معلمی ماهر، اچ. وای. لی هدیه کنم که یاری‌ام کرد تا انرژی‌ام را دیگر بار ذخیره کنم و نیز برای آنکه به من راهی دیگر به منظور سرشاری و سلامتی نشان داد. (17)
کاستاندا زیر نظر این مربی به درجه‌ی استادی کونگ‌فو دست یافت.

پی‌نوشت‌ها

1- wikipedia، p43
2- C.Meighan.
3- H. Garfinkel.
4- همان، ص 45.
5- R.Edgerton.
6- W.Bright.
7- P. Carrasco.
8- L. Watson.
9- کارلوس کاستاندا، آموزش‌های دون‌خوان، ص 7.
10- همان، ص 14؛ همو، هدیه‌ی عقاب، ص 169. وی در کتاب حرکات جادویی این‌گونه می‌نویسد که پدر دون‌خوان کشته شد و خویشاوندانش او را از ده سالگی بزرگ کردند.
11- Julian Osorio.
12- Elias Ulloa.
13- Brujo.
14- Nahgualism.
15- حسین واعظی‌نیا، عرفان سرخ‎پوستی، ص 4.
16- همان.
17- کارمینا فورت، گفت و شنودی با کارلوس کاستاندا، ص 82. این اهداییه در ترجمه‌ی فارسی آتش درون تاکنون چاپ نشده است.

منبع مقاله :
فعّالي، محمد تقي، (1388) نگرشي بر آرا و انديشه‌هاي کارلوس کاستاندا، تهران: سازمان ملي جوانان، معاونت مطالعات و تحقيقات، چاپ اول