نویسنده: دکترمحمدرضا اصلانی (همدان)

 

Paradox

معادل‌های دیگر: امر خلاف عرف، باطل‌نما، تناقض‌دار، تناقض ظاهری، شطح، متناقض‌نما، مهمل‌نما، ناسازه‌نما
معنی واژگانی پارادوکس، ضد و نقیض بودن، ضد یکدیگر بودن، ناهمتایی و ناسازگاری است. پارادوکس برگرفته از واژه‌ی یونانی Paradoxon، مرکب از دو جزء Para به معنی فراسوو doxon به معنی عقیده و نظر است. معادل لاتین این واژه Paradoxum و معادل انگلیسی آن Paradox است. شطح معادلی است که برکلام متناقض صوفیان به هنگام وجد و حال گفته می‌شود. در باورهای ایمانی مسیحیت، پارادوکسی وجود دارد مبنی بر این که جهان با شکست نجات خواهد یافت.
در ادبیات، پارادوکس جمله‌ای خبری است که در ظاهر خود را نقض می‌کند، اما در پس معنای ظاهری، حقیقتی برتر را نمایان می‌کند. از مشهورترین نمونه‌های پارادوکس ادبیات جهان، جمله‌ی «کودک، پدر انسان است» ویلیام وردزورث شاعر بزرگ رمانتیسم ادبیات انگلیس است. این جمله در ظاهر متناقض و بی‌معنا می‌نماید، اما با تأمل بر شالوده‌ی فکری رمانتیسم ادبیات انگلیس مبنی بر این که طبیعت خواستگاه اصلی انسان است و در آن جا انسان، سرشت پاک خود را نمایان می‌کند، و این که کودک بیش از دیگر انسان‌ها به طبیعت نزدیک است، معلوم می‌شود واقعیت دیگری در پس این جمله وجود دارد که جنبه‌های ناسازگار را به سازگاری می‌کشاند.
از قرن بیستم پارادوکس از اصطلاحات رایج نقد ادبی بوده است. فردریش شلگل و تامس کویینی پارادوکس را عامل حیاتی شعر و بازتابی از ماهیت دنیایی می‌دانند که شعر آن را تقلید می‌کند. پیروان نحله‌ی نقدنو پارادوکس را از بهترین صناعات ادبی می‌دانستند که ماهیت پیچیده، مبهم و متضاد انسان را بیان می‌کند. برهمین اساس کلینت بروکس، به صراحت زبان شعر را «زبان پارادوکس» نامید.
پارادوکس گرچه در دوره‌های مختلف اصلی‌ترین کارکرد خود را در ساخت شعر نشان داده است، اما در ساخت طنز هم به عنوان ابزاری کارآمد مورد استفاده‌ی طنزنویسان قرار گرفته است. برای نمونه عمران صلاحی در کتاب حالا حکایت ماست در عنوان نثر جدید آورده است: «این جمله را در یکی از روزنامه‌های عصر خواندیم و نفهمیدیم منظور چیست: این آثار نه تنها بد است، بلکه بسیار هم خوب است.»
منبع مقاله :
مهدوی زادگان، داود؛ (1394)، فقه سیاسی در اسلام رهیافت فقهی در تأسیس دولت اسلامی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول