عوامل تشابه و نمونهای از متشابهات
معیار متشابه بودن واژه یا عبارتی از قرآن چیست؟
معیارهای فراوانی از روایات برمیآید که به نمونههایی اشاره میشود.
1. کثرت معنایی لفظ واحد
گاهی لفظ یا عبارتی به اعتبارات گوناگونی چون اعتبار عقلی یا عرفی، معانی مختلفی پیدا میکند و گاه واقعاً دچار اشتراک لفظی است و با وجود وحدت ظاهری لفظ، معانی بسیاری دارد. نمونههای فراوانی برای این نوع الفاظ میتوان شمرد که در روایتی منسوب به امیرمؤمنان، علی (علیهالسلام) آمده است:«و أما المتشابه من القرآن فهو الذی انحرف منه متفق اللفظ مختلف المعنی، مثل قوله عزوجل: "یُضِلُّ اللهُ مَن یَشاءُ وَ یَهدی مَن یَشاءُ" (1) فنسب الضلالة إلی نفسه فی هذا الموضع، و هذا ضلالهم عن طریق الجنة بفعلهم (2) و نسبه إلی الکفار فی موضع آخر و نسبه إلی الأصنام فی آیة أخری. فمعنی الضلالة علی وجوه فمنه ما هو محمود و منه ما هو مذموم و منه ما لیس بمحمود و لا مذموم و منه ضلال النسیان»: (3) و اما مشابه قرآن، آن است که لفظ یکسان به معانی مختلفی گرایش یافته (آمده) است؛ مانند قول خدای عزوجل: «یُضِلُّ اللهُ مَن یَشاءُ وَ یَهدی مَن یشاءُ» (4) که اینجا خدا ضلالت را به خودش نسبت داده و این [به معنای] ضلالت و گم کردن راه بهشت به خاطر کار خودشان [و کیفر عملشان] است و همین معنا را در جای دیگر به کافران و در آیهای دیگر به بتها نسبت داده است. پس معنای ضلالت، وجوه بسیاری دارد؛ بعضی از آن پسندیده، برخی ناپسند و شماری نه پسندیده و نه ناپسند و این نوع ضلال به معنای نسیان و فراموشی است.
این بیان که یک لفظ با قراین متفاوت، معانی متفاوتی داشته باشد، در اصطلاح پژوهشگران علوم قرآن، «وجوه و نظایر» نام گرفته است. البته اگر یک لفظ برای دو معنا وضع شده باشد از نوع اشتراک لفظی خواهد بود. در مورد اول - در عین تفاوت معانی - یک جامع در بین همهی معانی وجود دارد.
حضرت در ادامه، شواهد قرآنی لازم برای اثبات نظر خویش را ارائه فرمودهاند و الفاظ خلق، فتنه، قضا، نور و امة را مانند «ضلال»، از نوع متشابهاتی دانسته که به دلیل وجود معانی بسیار و گوناگون برای لفظ واحد - به حسب شرایط و موقعیت لفظ در کلام - دچار تشابه شدهاند. (5)
2. رمزی بودن
در قرآن در ابتدای بسیاری از سورهها حروفی آمده که به حروف مقطعه معروفاند. یک نظر دربارهی این حروف، رمز بودن است.رمز به هر نوع اشاره برای فهماندن مقصود و معنا گفته میشود؛ چه با لب باشد یا با چشم و ابرو یا هر وسیلهی دیگر. (6)
در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) به رمز بودن تصریح شده است: «"ألم" رمزٌ و إشارة بینه و بین حبیبه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)»: (7) «الم» رمز و اشارتی میان خدا و حبیب او، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
در حدیث دیگری این حروف از اخبار غیبی شمرده شده که شاید تعبیر دیگر رمزی بودن باشد؛ «هذه الحروف من انباء الغیب». (8) علامه طباطبایی نوشته:
«این حروف رموزی هستند بین خدای تعالی و پیامبرش که معنای آنها از ما پنهان است و فهم عادی ما راهی به درک آنها ندارد؛ مگر به همین مقدار که حدس بزنیم بین این حروف و مضامینی که در سورههای هر یک آمده، ارتباط خاصی هست. چه بسا اگر اهل تحقیق در مشترکات این حروف دقت کنند و مضامین سورههایی را که بعضی از این حروف در ابتدای آنها آمده با یکدیگر مقایسه نمایند، رموز، بیشتر برایشان کشف شود». (9)
اگر این مبنا پذیرفته شود و کسانی بخواهند این حروف را معنا کنند، امکان تأویلهای بسیاری وجود دارد؛ چنان که در حدیثی از امام باقر (علیهالسلام) مناظرهی حیی بن اخطب و برادرش، ابویاسر و عدهای از یهودیان اهل نجران، با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دربارهی معنای حروف مقطعه و محاسبهی ابجدی این حروف از سوی طرفین نقل شده است. خود امام باقر (علیهالسلام) در ادامه میفرمایند: «إن هذه الآیات أنزلت منهن آیات محکمات هن أم الکتاب و أخر متشابهات و هی تجری فی وجوه أخر علی غیر ما تأول به حی و أبو یاسر و أصحابه»: (10) آیات نازل شدهی [قرآن] بعضی محکماتاند که امالکتاباند و آیات دیگر متشابهاند که اینها بر وجوه دیگری جریان مییابند؛ غیر از آنچه که حیی [بن اخطب] و ابویاسر و یارانشان تأویل کردند.
پس حروف مقطعه بر اساس یک نظر، از متشابهاتاند و در خور تأویلهای فراوان که رمز بودن، سبب تشابه شده است. البته عدهای با رمز بودن و نیز متشابه بودن این حروف مخالفاند. (11)
3. جهالت
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده: «و المتشابه ما اشتبه علی جاهله»: (12) متشابه، آن است که بر جاهل به آن مشتبه شود. پس جهالت سبب تشابه میشود.پینوشتها:
1. مدثر: 31.
2. این نوع اضلال در واقع به خود مکلف مربوط است و کیفر اوست؛ زیرا نتیجهی عمل خود اوست.
3. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 90، ص 13 (به نقل از تفسیر نعمانی).
4. مدثر: 31.
5. در تفسیر نعمانی نیز وجوه و معانی مختلف وحی (ص 16) و در جای دیگری معانی کفر (ص 60-61)، شرک (ص 61-62)، ظلم (ص 63) آمده است. شبیه این تفسیر برای متشابه در مقدمهی تفسیر قمی نیز ذکر شده؛ در جای جای جلد اول تفسیر قمی معانی متفاوت یک واژه بیان شده است: ضلال (ص 7)، هدایه (ص 30)، ایمان و کفر (ص 32 در ضمن روایت)، حیاة (ص 35)، عدّة (ص 78)، صلاة خوف (ص 79)، صوم (ص 185 در ضمن روایت)، امّة (ص 323)، هدی (ص 359)، زنا و حدود آن (ص 95).
6. راغب اصفهانی؛ مفردات غریب القرآن؛ ص 203. علی اکبر دهخدا؛ لغت نامه؛ ذیل «رمز».
7. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 89، ص 384. این حدیث را سید بن طاووس (م. 664 ق.) از کتاب حقائق التفسیر، نوشتهی ابوعبدالرحمن محمدبن الحسین سلمی (م. 412ق) نقل کرده است.
8. همان، ج 52، ص 180.
9. محمدحسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج 18، ص 8-9.
10. علی بن ابراهیم قمی؛ تفسیر قمی؛ ج 1، ص 223.
11. ر.ک: عبدالله جوادی آملی؛ تفسیر تسنیم؛ ج 2، صص 69 و 102.
12. محمدبن مسعود عیاشی؛ تفسیر العیاشی؛ ج 1، ص 11، ح 7.
میرعرب، فرج الله؛ (1394)، علوم قرآن در احادیث اهل بیت (ع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}