تبتل
تَبَتُّل، اصطلاح عرفانی از باب تفعل و از ریشهی بتل که در لغت به معنای جدا و قطع شدن از اصل خویش است از این رو فسیلهای (= نهال خرما) که از نخل مادر جدا میشود و از مادر خود بینیاز میگردد بتول مینامند (لسان العرب،
نویسنده: علی رفیعی
تَبَتُّل، اصطلاح عرفانی از باب تفعل و از ریشهی بتل که در لغت به معنای جدا و قطع شدن از اصل خویش است از این رو فسیلهای (= نهال خرما) که از نخل مادر جدا میشود و از مادر خود بینیاز میگردد بتول مینامند (لسان العرب، 42/11-43؛ اقرب الموارد، 28/1). بتول از القاب حضرت زهرا (علیهاالسلام) (بتول). اما در اصطلاح اهل عرفان این کلمه عبارت است از: یکی از مقامات ابتدائی سیروسلوک عارفان به سوی الله که در این مقام عارف و سالک از تمامی ماسوی الله منقطع و بریده شده و با تمام وجود به حق میپیوندد و تسلیم ارادهی خداوند میگردد. این اصطلاح را اهل عرفان از آیهی 8 سورهی مزمل: «وَ تَبَتَّلْ اِلیهِ تَبْتیلا» (اخلاص خویش را برای خدا اخلاصی کامل گردان) برگرفتهاند و محتوائی عرفانی به آن دادهاند و با کمک آیات دیگری مانند: «وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالغُ اَمْرِه» (طلاق، 3) و روایاتی چون: «موتوا قبل ان تموتوا» (بمیرید پیش از مردم) و دنیا حرام است بر اهل آخرت و آخرت حرام است بر اهل دنیا و این هر دو حرام است بر اهل الله، به آن باری معنوی و عرفانی داده و گفتهاند که این آیه و روایات اشارت دارند بر ترک آدمی نسبت به علائق مادی و تجرد کلی یافتن و انقطاع او از همهی تعلقات مادی. آنها معتقدند که آدمی از خاک است و وابسته به همهی تعلقات مادی و با نوعی تکلف و مشقت و دشواری میتواند از این مام خویش ببرد و جدا گردد و از این تعلقات مادی احساس بینیازی کند و به حق که مقصد و مقصود نهائی است بپیوندد، و آنکه به خدای تعالی تبتل یابد و از همه چیز غیر از خدا منقطع شود به هیچ چیز دنیائی و حتی آخرتی توجهی نخواهد داشت و این انقطاع موجب بقای سرمدی و حیات پاک و ابدی میگردد (نص النصوص، 320). عرفا معتقدند که تبتل از مقامات بدوی سیروسلوک الی الله است که سالک در آن از هر چیز و هر کس بریده و جدا و منفصل میشود و هر چیزی که او را در تردید و شک و دودلی در طریقت و رهسپاری به سوی الله گرفتار سازد با قرار گرفتن در مقام تبتل از میان میرود و عارف سالک خالص و مخلص متوجه الله میگردد او در این مقام از تمام لذائذ زودگذر زندگی که مانع پیشرفت و ترقی او هستند چشم میپوشد و بر ترس و امید بی حاصل به علائق مادی چیره میشود و فقط به خداوند امید میبندد و به رضای او تسلیم و در مقابل ارادهی الهی خاضع و فرمانبردار میشود (شرح منازل السائرین، 52).
درجات تبتل: مقام تبتل را درجاتی است به این شرح: 1) انقطاع و بریدن از همهی لذات و ملاحظات و قطع امید و خوف و رد مبالات با خلق به صورتی کلی و عمومی، در این درجه رجاء به رضا و خوف به تسلیم و رفض و رد مبالات خلق به شهود حقیقت مبدل میگردد و مرتفع میشود؛ 2) جدائی نفس از هوی و هوس که در نتیجهی نسیم روح انس و الفت در دل پیدا شده و بارقههای کشف حقیقت در قلب آشکار میگردد؛ 3) تجرید انقطاع است در طلب مقام سابقین که با تصحیح استقامت و پایداری در طریق حق و مستغرق شدن در قصد وصول به مطلوب حقیقی (الله) همراه است (شرح منازل السائرین، 56). برخی از عرفا این درجات را به این صورت ترسیم کردهاند که: از میدان اخلاص به حق میدان تبتل به وجود میآید و در تبتل عارف سالک از سه چیز به سه چیز دیگر باز میگردد: از دوزخ به بهشت و از دنیا به آخرت و از خویشتن به حق و هر یک از این بازگشتها خود دارای مراحلی سهگانه هستند، فی المثل: بازگشت از دوزخ به بهشت بستگی دارد به بازگشت از حرام به حلال، و از کینه و عداوت به نصیحت، از دلیری به ترس چنانکه بازگشت از دنیا به آخرت نیز به سه مرحلهی بازگشت از حرص به قناعت، و علایق به فراغت، و اشتغال به انابت مربوط است و همچنین بازگشت از خویشتن به حق نیز بستگی به بازگشت از دعوی بینیازی و از لجاجت به تسلیم و از اختیار به تفویض دارد (صد میدان 58). شاه نعمت الله ولی گوید: تبتل دارای دو درجه است: یکی تبتل در بدایات که عبارت است از انقطاع از تلذذ به معاصی و تجرد نفس از انقطاع و دیگری در نهایات است که آن فنای صفات است در جمع به طور کلی و فنای ذات در حق با ایمن شدن از دیگران (رسائل شاه نعمت الله، 173/4). و بالاخره مولوی گوید:
از مقامات تبتل تا فنا *** پایه پایه تا ملاقات خدا
(مثنوی، دفتر سوم، 241).
منابع :
در متن مقاله یاد شده است.
منبع مقاله :
دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسهی انتشارات حکمت، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}