شاعر: علی اکبر لطفیان

از ما عجیب نیست دعایی نمی‌رسد

از تحبس الدعا که صدایی نمی‌رسد

ما تحبس الدعا شده نان شبهه‌ایم

آنجا که شبهه است عطایی نمی‌رسد

پر باز می‌کنم بپرم، می‌خورم زمین

بال و پر شکسته به جایی نمی‌رسد

باید تنم پی سپر دیگری رود

با روزه‌های ما به نوایی نمی‌رسد

با دست خالی از چه پل دیگران شوم

دستی که وقف شد به گدایی نمی‌رسد

ای میزبان فدای تو و سفره چیدن تو

آیا به این فقیر غذایی نمی‌رسد؟

من سال‌هاست منتظر یک ضمانتم

آخر چرا امام رضایی نمی‌رسد

از من مخواه پیش از این زندگی کنم

وقتی برات کرب و بلایی نمی‌رسد