شاعر: چايچيان «حسان»

آمدم، آمدم به سوى تو باز

 اى خداى كريم بنده نواز

پاى تا سر همه نيازم من

 از كرم سايه بر سرم انداز

آبروى گداى خويش مريز

 دستم آخر سوى تو است دراز

بسته اى راه نااميدى را

 كرده اى چون كه باب رحمت باز