خبری دست و پا کنم (رمضان)
شاعر: رضا تاجیک
آمد خبر که من خبری دست و پا کنم
برقلب مردهام شرری دست و پا کنم
ماه خدا عيان شد و درمانده ماندهام
در چشم کور يک قمری دست و پا کنم
سوز و فضاي عطر مناجات روبراه
مستولی است تا جگری دست و پا کنم
آوای ربنا و ابوحمزه میرسد
بايد که ديدگان تری دست و پا کنم
حال و هوای عالم و آدم عوض شده
بايد که در دلم؛ اثری دست و پا کنم
بايد از اين ديار جنايت فرار کرد
بايد که مقصد سفری دست و پا کنم
دل بردن از خدا که طريق عوام شد
بيچاره گشتهام هنری دست و پا کنم
قامت خميدگان گنه راست گشتهاند
کو دغدغه که من کمری دست و پا کنم
ماهش رسيد و کام دلم تلخ میشود
بايد که زودتر شکری دست و پا کنم
مردم خليل خالق خود گشتهاند و من
در قصه گشتهام پسری دست و پا کنم
چشم رفیق مینگرم، غبطه میخورم
يک اشک سير در سحری دست و پا کنم
از پيش چشم صاحب خود دور گشتهام
کو فرصتی که من نظری دست و پا کنم
درهای آسمان همه باز است؛ میپرند
وقتش رسيده بال و پری دست و پا کنم
چشم همه به سوی دری بين آسمان
من خيره ماندهام که دری دست و پا کنم
باب الحسين مانده فقط، شکر ای خدا
پيغام او رسيده سری دست و پا کنم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}