شاعر: رضا جعفری

من از خجالت گرم گناه لبریزم

من از تغافل عفو اله لبریزم

به جز شکست ندارد نتیجه کردارم

تلاش جاهلم از اشتباه لبریزم

به جز ندامت از این سینه برنمی‌خیزد

غبار آینه هستم از آه لبریزم

کسی که همسفرم شد به دردسر افتاد

مسیر غفلتم از کوره راه لبریزم

نگاه منتظرم از امید سرشارم

امید سرشارم از نگاه لبریزم

نوشته‌اند مرا سرنوشت یوسف شهر

ز نابرادری و گرگ و چاه لبریزم