متن و بافتار
در زبانشناسی، متن به طور سنّتی به منزلهی رشتهای از چند جمله در نظر گرفته میشود که به طرق مختلف به یکدیگر پیوند خوردهاند تا تمامیتی یکپارچه را به وجود آورند؛ این [ویژگی] در ریشهشناسیِ واژهی «متن» نیز دیده میشود
نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
در زبانشناسی، متن به طور سنّتی به منزلهی رشتهای از چند جمله در نظر گرفته میشود که به طرق مختلف به یکدیگر پیوند خوردهاند تا تمامیتی یکپارچه را به وجود آورند؛ این [ویژگی] در ریشهشناسیِ واژهی «متن» نیز دیده میشود که برگرفته از واژهی لاتینی «textus»، به معنای «چیزی که بافته شده؛ شبکه» است (واژه نامهی انگلیسی آکسفُرد). در این معنا، متن میتواند هم نوشتاری باشد و هم گفتاری. متنهای گفتاری همچون گفتگوها، سخنرانیهای سیاسی یا تعاملات کلاس درس را میتوان ضبط و سپس آوانگاری کرد. اگر چه پارهگفتارهایی از قبیل «بس کن!»، «خوردن ممنوع» و «مراقب شکاف باشید» ممکن است فینفسه به منزلهی متنهایی کامل به نظر رسند، و لیکن بیشتر متنها از بیش از یک واژه، عبارت یا جمله تشکیل شدهاند. در چشمانداز گستردهترِ نشانهشناسی، مفهومِ «متن» از کلام فراتر رفته و گسترهی فراگیرتری از مجموعه نشانههایی که تمامیتی یکپارچه را تشکیل میدهند در بر میگیرد. در این معنای گستردهتر، پدیدههای مختلفی همچون فیلم، ساختمان و تلفن همراه را میتوان در حکم متن در نظر گرفت.
امّا «بافتار» به روشی اشاره دارد که طی آن، زبان به هم «بافته» میشود تا متن را تشکیل دهد. در متنهای کلامی، بافتار به مدد ابزارهای انسجامیِ مختلفی همچون ارجاع، عطف، حذف و انسجامِ واژگانی و نیز از طریق پیوستگی در بافت گزینشهای زبانیِ تشکیل دهندهی متن به وجود میآید. در مطالعهای دربارهی رفتار، آگینز (95-85: 1994) با حذف و دخل و تصرّف در عواملی که معمولاً متن را منسجم و پیوسته میکنند، به بررسی ساخت «نا - معنا» میپردازد. اگر چه متنهای حاصل شده به لحاظ متنی مشکلدار و بیمعنیاند، امّا میتوان چنین ادّعا کرد که در بافت خاصِ تشریحِ «نا - معنا»، متنهای آزمایشیِ اگینز را باید در حکم «متن» به حساب آورد، نه «نا-متن». در کل، بافتارِ بیشتر متنهای ادبی، روشن و سرراست است؛ این ویژگیِ خاص رئالیسم ادبی است، زیرا متنیّتِ متن در پسزمینه قرار میگیرد و توجّه چندانی به آن نمیشود. امّا بافتارِ ادبیات مدرنیستی غالباً پیچیدهتر است، که نمونهی آن جریانِ سیّال ذهن در رمانهای خشم و هیاهو (1929) به قلم فاکنر، به سوی فانوس دریایی (1927) اثر ویرجینیا و ولف و نیز بافتار رمان بیداری فینهگانها (1939) نوشتهی جویس است که ممکن است از نظر برخیها به «نا- متن» پهلو بزند. در رمانهای چندوجهی مثل با صدای بسیار بلند و بیش از اندازه نزدیک (2005) نوشتهی جاتاتن سَفران فُوئر، بافتار فقط به انسجام و پیوستگیِ کلامی محدود نمیشود بلکه حلقههای انسجامیِ میان وجهی بین متن کلامی و ایماژهای بصری و نیز پیوستگی در بافت گزینههای چندوجهیِ تشکیل دهندهی رمان، در ایجاد آن نقش دارند.
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبکشناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}