آخرین بهار
این چندمین بهار، ولی بی تو میگذشت این اوج انتظار ولی بی تو میگذشت صبحی که بیحضور تو از راه میرسید عیدی پر از غبار ولی بی تو میگذشت
شاعر: مریم حاتمی
این چندمین بهار، ولی بی تو میگذشت
این اوج انتظار ولی بی تو میگذشت
صبحی که بیحضور تو از راه میرسید
عیدی پر از غبار ولی بی تو میگذشت
آئیینه بود و ماهی و تحویلِ سالِ نو
تکرار روزگار، ولی بی تو میگذشت
چشمم به دست عقربهها خیره مانده بود
هر لحظه بیقرار ولی بی تو میگذشت
عید آمد و بهار شد اما برای من
پاییز مرگبار ولی بی تو میگذشت
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}