در پناه تو
زمین این دایۀ پیر و اینک ای سترگ از دیر باز شکفتن تو را در آغوش خویش به آرزو نشسته بود
شاعر: محمد پیرانی
زمین این دایۀ پیر
و اینک ای سترگ
از دیر باز شکفتن تو را
در آغوش خویش
به آرزو نشسته بود
زمان
این راهوار دیرین
آهسته و نرم پوی
از سالیان دور دور دور
نام تو را
و آیه آیه ظهورت را
در گذار طولانی خویش
بر جماعت دلخستگان
عرضه داشت
و خورشید
آینه دار راهت بود
تا چشمانت را
به جاودانگی پیوند دهد
آینهها لبخند تو را مشق میکنند
و آبها زلالی تو را ترنم میکنند
و هنوز هم
هنوز هم
عشق،
در پناه تو میآساید.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}