غرور نازک گندم
غرور نازک گندم به داس تا تن داد به روی حوصلۀ سرد سنگها، افتاد
شاعر: مهرداد محمدی
غرور نازک گندم به داس تا تن داد
به روی حوصلۀ سرد سنگها، افتاد
حضور دست غریبی گمان ماندن را
به دست دربدر بادهای عاجل داد
میان همهمۀ رقص داس میپیچید
صدای نازکی از ساقهای بی فریاد
هنوز گرچه به تاراج میرود اما
دوباره سینۀ این خاک، خوشه خواهد زد
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}