فراق تو
بر دل من چو می نهی داغ فراق خود چه غم هر چه نهی بنه که من سر با رضات می نهم
شاعر: بهروز یاسمی
بر دل من چو مینهی داغ فراق خود چه غم
هرچه نهی بنه که من سر با رضات مینهم
خون جگر چه میشود، کاسه به کاسه سر به سر
از سر مژه میچکد ، قطره به قطره نم به نم
جور و جفای عالمی دیده به دیده دل به دل
میکشم از برای تو لحظه به لحظه دم به دم
بغض به سینه میرود پهنه به پهنه لب به لب
اشک زدیده میرود چشمه به چشمه، یم به یم
همچو هزار در غمت شاخه به شاخه، گل به گل
ناله زدل برآورم سینه به سینه، دم به دم
بر سر زلف عقده با حوصلهشان میکشم
حلقه به حلقه مو به مو، طره به طره خم به خم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}